نامهای برای واتسلاو هاول
نامهای برای واتسلاو هاول سلام بر هنرمند ارجمند و گرامی جناب «واتسلاو هاول». اجازه بدهید که بسیار صمیمانه با شما صحبت کنم. من از ایران برای شما نامه مینویسم. شما را میشناسم. در حقیقت وقتی که سالها پیش برای روز جهانی ...
نامهای برای واتسلاو هاول
سلام بر هنرمند ارجمند و گرامی جناب «واتسلاو هاول». اجازه بدهید که بسیار صمیمانه با شما صحبت کنم. من از ایران برای شما نامه مینویسم. شما را میشناسم. در حقیقت وقتی که سالها پیش برای روز جهانی تئاتر، پیامی دادی شما را شناختم. سعی کردم با اندک اطلاعات به دست آمده درباره شما بیشتر به ظرایف هنریتان پی ببرم و از شما بیاموزم. میدانم که رییس جمهور عزیزی برای مردمتان بودهاید؛ اما پیش از آن یک روشنفکر و مصلح فرهنگی به حساب میآیید. میدانم که ریاست جمهوری، فرصتی بود تا دنیای شگفتانگیز تئاتر را به گونهای دیگر بسازید و یا حداقل نگاهش کنید. امروز دهها دلیل دارم که برای شما نامه مینویسم. نخستین دلیل، این است که روز جهانی تئاتر را ـ البته با تأخیر ـ به شما تبریک بگویم و با غرور و افتخار بگویم که در کشور ما یک هفته جشن برای چنین روزی برپاست و این جشن نه تنها در پایتخت، بلکه در شهرها و استانهای مختلف کشورم شکل میگیرد.
روزهای خوشی را برای آینده تئاتر کشورمان میبینم؛ البته اگر همین وضعیت به شکل تصاعدی پیش برود. سال گذشته ما نویدهای بسیاری را شنیدیم. چند سالی بود که کمتر به تئاتر توجه شده. شاید الویتهای دیگر وجود داشت و شاید هجمههای مهم و اساسی قدرتهای جهانی؛ مثل همین مسأله انرژی اتمی، روند پیشرفت کار تئاتر را در کشور ما با مشکل مواجه میکرد. به هر حال کشور ما در حال پیشرفت است و از هر سو، نظرها را به خود جلب کرده و بعضی از دولتمردان کشورهای صاحب زور از حسادت، چشمهای ور قلمبیده پیدا کردهاند و در صدد سوزن یا نیشتر زدن هستند!
حالا وارد سال جدید شدهایم و در نخستین روزهای سال، میبینم که مهمترین وعده دولتمردان در کنار قانونگذاران کشورمان که منتخبان مردم و تئاتریها هستند در حال عملی شدن است. شاید مهمترین مشکلی که ما داشتیم، کمبود بودجه تئاتر بوده است که با افزایش آن، قطعاً بخشی از مشکلاتمان برطرف خواهد شد. شش سال پیش در سرزمین زیبای شما و در شهر پراگ و سپس شهر نیترا به تماشای نمایشهای مختلف کشورتان نشستم. دیدم که تماشاخانهها و نمایش عروسکی شما غوغاست. دیدم که دیدن نمایش، بویژه نمایش عروسکی در سرزمین کریستالهای زیبا و یخین، چقدر اهمیت دارد. همان ایام آرزو کردم که چنین وضعیتی در کشور ما هم پدید آید. یادم میآید آن ایام برای فستیوال بزرگ نیترا، پیام زیبایی داده بودی. ما هم صاحب چنین رییس جمهوری هستیم که دغدغه تئاتریها را در نظر دارد. سال گذشته دیدیم که رییس جمهورمان برای تئاتریها پیام داد؛ پیامی به مناسبت کنگره بزرگ تئاتر کشور. این پیام، نخست برایم خوشایند و نویدبخش بود. دوم به یاد شما افتادم و آن جشنواره و فردی که نمایشنامهنویس برجسته یک کشور و زمانی مرد درجه یک سیاسی کشوری بوده است. پیامی که از آن برایت گفتم، آغاز راه بود. بعد افراد دیگر هم قول کمک دادند. در کشور ما جدا از دولت و دولتمردان، مراکز و نهادهای دیگری هم وجود دارند که در امور اجرایی کشور دخیل هستند و در کنار همه آنها منتخبان مردم در مجلس کشورمان قرار دارند. همه این مسئولان و اشخاص، یکصدا دَم زدند و لبخند را بر لبان همه جاری ساختند.
تعطیلات سال جدید در کشور انگلستان و شهر لندن بودم و با «اِیان هربرت»، رییس کانون ملی منتقدان تئاتر جهان و سردبیر Record Theatre صحبت میکردم. روزی در مرکز ملی تئاتر لندن که چیزی شبیه به تئاتر شهر خودمان بود؛ با چند سالن حرفهای، درباره بودجه تئاترشان حرف زدم. او میگفت:
«دولت 000/000/50 پوند؛ یعنی حدود 000/000/000/80 تومان یارانه به تئاتر کشور میدهد تا «بخشی» از امور جاری تئاتر پیش برود و همین مرکز ملی تئاتر لندن 000/000/16 پوند بودجه دارد که البته 000/000/1 پوند آن صرف اداره کردن و باز بودن در آن میشود.»
واتسلاو عزیز، نمیدانم دولت شما در کشورتان چقدر به تئاتر کمک مالی میکند؛ اما میدانم که قطعاً این کمکها وجود دارد. میدانم که هزینههای پوند و یا کرنا (واحد پول شما) در قیاس با مخارجتان است که اختصاص مییابد.
من خوشحالم. تئاتریهای کشورم هم خوشحالاند که بودجه بیشتری نسبت به سال گذشته دریافت میکنند. ما همگی خوشحالیم که قول رییس جمهورمان از سوی نمایندگان مجلس محقق شد و بودجه بیشتری به تئاتر تعلق گرفت و به شما ثابت خواهیم کرد که اگر چنین روندی ادامه یابد، آن آرزویی را که در جشنواره نیترا داشتم، محقق شده خواهم دید.
ما در سراسر کشورمان تشکلی داریم با نام «انجمن نمایش» که حدود 400 شعبه دارد. اگر بتوانیم این شعبهها را با حداقلهای مالی موجود حمایت کنیم، قطعاً همانند کشور شما تئاتر را همهگیر خواهیم کرد و نیازی اساسی را در مخاطبان و تماشاگران و مردم پدید خواهیم آورد. کمتر سالی بوده که تئاتر کشور، این گونه روی خوش دیده باشد. امروزه صدا و سیمای کشورمان در مهمترین برنامههای خبری و تحلیلی از تئاتر نام میبرد و مردم، خواسته و ناخواسته با این پدیده رو به رو میشوند. کمتر شاهد بودهایم که متولیان متفاوت تئاتر کشورمان از وزارت ارشاد، حوزه هنری، دانشگاههای تئاتر، سازمان فرهنگی هنری شهرداری، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و سرانجام خانه صنفی تئاتر دور هم بنشینند و درباره پدید تئاتر تصمیم بگیرند. خوشحالم که روز جهانی تئاتر، باعث شده که چنین شود. میتوانی برای اثبات گفتههایم در سایت www.Theater. ir روز جهانی تئاتر را جستجو کنی و مطالب و عکسهایش را ببینی. قطعاً به مترجم نیاز خواهی داشت؛ زیرا زبان اصلی سایت، فارسی است و همین روزها شاهد افتتاح شدن زبان دوم سایت که انگلیسی است، خواهی بود. یک عکس هم برایت پیوست میکنم تا مسئولان تئاتر کشورم را که کنار هم نشستهاند و سعی و تلاش بسیار برای همگرایی و هماهنگی دارند، ببینی.
واتسلاو عزیز، دوست دارم در همین سال به ایران بیایی و برنامههای تئاتر کشور من را ببینی و بروی و پس از 5 سال، مجدد برگردی و از تغییرات و پیشرفتها برایم بگویی. این موج همهگیر که برای احیای تئاتر میبینم، باعث شد تا برایت نامه بنویسم. امیدوارم اتفاق خاصی رخ ندهد و الویتهای تعریف شده در اثر دشمنیهای مرسوم شده قدرتهای خارجی تغییر پیدا نکند. یکبار در شهر نیترا تو را که آنوقت، مرد طراز اول جمهوری چک بودی، دیدم و در گفتههایت بالیدن و فخر فروختن به تئاتر کشورت را دیدم. آن موقع در گپ دوستانهای با حاضران و میهمانان جشنواره گفتی: «من هیچ کشوری؛ مثل جمهوری چک را تئاتر خیز و تئاتر دوست نمیبینم.»
خواستم به شما بگویم شاید این روزها، کشور تو رقیبی پیدا کرده باشد. اگر دوست داری بگو تا برایت دعوتنامه بفرستم تا بیایی. تا تابستان نشده و هوا گرم نیست به تهران بیا.
ارادتمند شما ـ مهرداد