محمد چرمشیر در جلسه نقد و بررسی نمایش”آواز ستارهها”
اجرای آواز ستاره ها اجرای خوبی بود، نه به دلیل میزانسنها و نه به دلیل لباسهای بد بازیگرانت و نه به دلیل موسیقی و دکور بد نمایشات که دوستشان نداشتم فقط به این خاطر که نزدیک به ادبیات روز جهان است. فقط مراقب باش که این برگ برندهات را از دست ندهی.
نیلوفر رستمی:
دیشب پس از اجرای نمایش”آواز ستارهها” جلسه نقد و بررسی این نمایش با حضور محمد چرمشیر، مهرداد خرمنبیز، کارگردان”آواز ستارهها” و بازیگران نمایش و جمعی از تماشاگران برگزار شد.
در ابتدای جلسه نقد و بررسی عباس غفاری، مجری جلسه از کارگردان سوالاتی درباره چگونگی شکلگیری متن و انتخاب تم خیانت برای پرداخت نمایش از کارگردان پرسید و همچنین از تماشاگران هم خواست که تا در صحبتها شرکت کنند.
از میان تماشاگران هم یکی از خانمها اول از نمایش خرمنبیز تشکر کرد و بعد حرف را به اختلاف نسلها کشاند و از تشابه نامههای عاشقانه میان نسل خودش و نسل امروز گفت، به این معنی که تاریخ و واژهها در حالی که تکرار میشوند.
علی نرگسنژاد، کارگردان”فرشته خواب سگ میبیند” هم در دفاع از نمایش خرمن بیز بحث اختلاف تفکر در دهههای مختلف را گفت، این که آدمهای دهه 60 یک جور فکر میکنند و دهه 70 جور دیگر، ... و در آخر این که خرمنبیز تفاوت نسلها را به خوبی نشان داده است.
در اواسط بحث چرمشیر به داخل سالن برگشت و بعد با دعوت کارگردان، برای نقد و بررسی نمایش به وسط صحنه رفت. در میان چهرههای دیگر تئاتری حسین محباهری و علیاصغر دشتی هم در جمع حضور داشتند.
وقتی از محباهری هم دعوت شد تا اگر میل دارد در کنار چرمشیر به نقد نمایش بپردازد، محباهری از همان جا که نشسته بود گفت:«ببخشید، من فقط یک سوال دارم، ما برای چه این جا جمع شدیم؟ اصلاً این نمایش جای بحث ندارد! نمایشی را دیدیم که پس از آن باید بگذاریم و برویم. این حرفهایی که تا به حال زده شد، به نظرم به درد یک برنامه خانوادگی از نوع تلویزیون میخورد. همه چیز در نمایش روشن بود و شاید همین نقطه ضعف نمایش باشد که جایی برای بحث کردنش نگذاشته است. اگر چه خوشحالم که نمایش را دیدم اما روابط میان کاراکترها را درک نکردم.»
مهرداد خرمنبیز در جواب محباهری گفت:«آدمهای نمایش من برگرفته از آدمهای واقعی جامعه بودند، اگر فرصت شد با هم به کافی شاپ میرویم تا از نزدیک با این آدمها آشنا شوید، اتفاقاً امروز با گروهم در یک کافی شاپ بودیم و چند نمونه از آدمهای شبیه نمایشم را به بازیگرانم نشان دادم.»
در این نقطه چرمشیر، خرمنبیز را به سکوت دعوت کرد و با صداقت یک معلم به نقد کار شاگردش پرداخت و گفت:«با نگاهت مخالفم. تو به محباهری میگویی بیا بیرون تا آدمهای نمایشم را نشانت بدهم! پس در واقع چیزی در نمایشات کم شده و میخواهی در بیرون از نمایشات به ما نشان دهی! در حالی که همه چیز باید در نمایش تو، در همین یک ساعت و اندی گفته میشد.»
چرمشیر گفت:«من خیلی صریح میگویم، به نظرم نمایشنامه”آواز ستارهها” براساس یک شابلون از پیش تعریف شده، نوشته شده است. یعنی تو فقط چیزهایی را در نوشتهات آوردی که با شابلون از پیش تعیین شدهات هماهنگ بوده و اضافات را دور ریختهای و رویش را ماله کشیدی و بعد شابلون را برداشتی. اتفاقاً اثر خوش نقشی هم شده، کارگردانی خوب است اما خود نمایشنامه مشکل دارد.»
چرمشیر از مشکلات نمایش این طور گفت:«در نمایشنامه آدمها را به دو دسته خوبها و بدها تقسیم کردهای، یعنی یک قیچی برداشتهای و آدمهایت را به دو تکه تقسیم کردهای، همین مسئله باعث میشود که تماشاگر جانبدارانه به کاراکترهایت نگاه کند. آدمهایی را که دوست داشتی زیاد به آنها پرداختهای و برعکس چند تا از شخصیتهایت مجهول باقی ماندهاند. حالا لطفاً نگو بیاید بیرون، در کافی شاپ نشانتان بدهم!»
چرمشیر در ادامه گفت:«جدا از نمایشنامه که باید دربارهاش زیاد بحث کنیم، درباره اجرا باید بگویم که اجرای خوبی بود، نه به دلیل میزانسنها و نه به دلیل لباسهای بد بازیگرانت و نه به دلیل موسیقی و دکور بد نمایشات که دوستشان نداشتم فقط به این خاطر که نزدیک به ادبیات روز جهان است. حالا نخواه که این برگ برندهات را هم از دست بدهی.»
در این جا خرمنبیز توضیح بیشتری از چرمشیر خواست و چرمشیر هم گفت:«ادبیات روز جهان با ادبیات فرویدی یا ادبیات سیاسی به مفهوم سابق فاصله گرفته است. ادبیات جهان امروز از آن چه اتفاق میافتد، میگوید؛ از امر محق. برگ برنده نمایش تو هم پرداختن به همین امر محق است. من همیشه فکر میکردم که چه خوب میشود معضلات جامعه فعلی را در نمایشمان نشان دهیم و تو این جسارت را داشتهای که این واقعیتها را نشان بدهی غیر از جسارت تو حسین پارسایی هم به تو فرصت این کار را داده است.»
محباهری اضافه کرد:«البته در کنار بازی خوب بازیگران.»
چرمشیر افزود:«البته.»
و دوباره محباهری گفت که بازیها بسیار درست بوده و من از بازیهای بازیگران لذت برده است.
علیاصغر دشتی، کارگردان”دن کیشوت” هم که در میان تماشاگران نشسته بود، گفت:«به نظر من بازی بازیگران این نمایش با عناصر دیگر اجرا نسبتی نداشت. بازی بازیگران نسبت به دکور، موسیقی و... متفاوت بود. حتی بازی اردلان، یکی از بازیگران نمایش نسبت به بازی بقیه بازیگرها متفاوت بود.»
مهرداد خرمنبیز در جواب این نقد هم گفت:«البته من با شما موافق نیستم، نوع میزانسن و طراحی صحنه کاملاً با ساختار نمایشنامه مرتبط است.»
و خرمنبیز در ادامه با بیان این که من حساسیتی نسبت به کارم ندارم و وقتی دربارهاش حرف میزنم، این طور نیست که مثلاً میخواهم از ناموسم دفاع کنم گفت، اما آقای چرمشیر از پس نقدهای شما، سوالی برایم پیش آمده، من در اجرای جشنواره و اجرای عمومی نظرسنجی مفصلی از آدمها با طیفهای متفاوت به عمل آوردم که طبق دادههای نظرسنجی، 95 درصد تماشاگرانم بر این باور بودند که اجرای خوبی دیدند و با آن ارتباط برقرار کند یعنی درست مخالف نقدهای شما؟ چطور میشود که کار آن طور که شما گفتید این همه مشکل داشته باشد اما آدمهای متفاوت هم با آن ارتباط برقرار کرده باشند؟!»
چرمشیر در جواب این سوال گفت:«من در جواب سوال تو از فیلم”شعله” میگویم که در دورهای از پرفروشترین فیلمها به حساب میآمد، اتفاقاً من هم با دوستانم رفتم و آن فیلم را دیدم و کلی هم لذت بردم. هنوز هم که پای حرفهای سینمادارها بنشینی، میگویند که یاد دوره اکران شعله به خیر. اما”شعله” فیلم ماندگاری نشد، میخواهم بگویم که فروش اثر هنری ربطی به ماندگاریش ندارد.»
چرمشیر افزود:«اتفاقاً من خیلی هم خوشحال میشوم که تو را ستایش کنند. اما حرفهای من هم مخالفتی با ستایش دیگران ندارد. من این جا نشستهام که کارت را نقد کنم. شاید آن آدمها هم اگر این جا مثل من بنشینند آن وقت کارت را جدیتر و بیپرواتر نقد کنند.»
چرمشیر ادامه داد:«من به صراحت میگویم، در شروع اجرای تو با کاستیهای اساسی در نمایشنامهنویسی رو به رو میشویم، خیلی از میزانسنها اشتباه است و چیزهای دیگری که باید در فرصت بیشتر با هم بنشینیم و صحبت کنیم. البته من از دیدن این نمایش لذت هم بردم، چند جمله خوب هم شنیدم و چیزهایی را که میدانستم، دوباره دیدیم که همه اینها در حد خودش خوب بود.»
خرمنبیز که هنوز سوال داشت، با توجه به وقت پایانی جلسه، خواست تا آخرین سوالش را بپرسد. سوال کارگردان جوان به این مضمون بود؛ که چطور میتوان اجرایی را روی صحنه برد که طیف وسیعی از مخاطب خاص و عام را راضی نگه دارد.»
چرمشیر هم بیپروا گفت:«اتفاقاً کار پیچیدهای نیست. 85 درصد تئاتریهای این مملکت با کلاه سر مخاطب گذاشتن به کار خود ادامه میدهند. من ابایی از گفتناش ندارم که تئاتر ما تئاتر شیادها، بزهکارها و دزدهاست. اگر مانند خیلی از کارگردانها فعلی یاد بگیری که چطور بتوانی مخاطبت را راضی از سالن بیرون بفرستی، آن وقت جزء آن 85 درصد قرار گرفتهای. درواقع با این روش امروز خودت را بیمه کردهای اما آخرتت را من تضمین نمیکنم. شاید الان کسی از نمایشت خوشش بیاید اما با همین روش 10 سال بعد کسی از نمایشت حرف نمیزند. در حالی که در حال حاضر بعضی از کارگردانها هستند که نمایششان با 20 نفر تماشاگر روی صحنه میرود اما تئاتر فهیمی را اجرا میکنند.»
در انتها چرمشیر، در جمعبندی صحبتهایش گفت:«مهرداد خرمنبیز مانند تمام کسانی که کار اولشان را به اجرا بردهاند، با یک خطر بزرگ مواجه است، این که وقتی کار اولشان مطرح میشود، تمام دغدغهشان را روی این میگذارند که چگونه کار دوم هم شبیه کار اول شود و این همان تکرار خطرناکی میشود که آدمها را از آزادی و رها شدن در نوشتن دور میسازد.»
پس از پایان جلسه، مهرداد خرمنبیز و گروهش به همراه چرمشیر از سالن بیرون رفتند تا بیشتر از نقد و نظرات چرمشیر آشنا شوند.