نگاهی به نمایش خیابانی «تیک»
تصورمن براینست که دوستان ما، یا دراجرای خود شتاب داشته اند، یا مانعی سر ِراه داشته اند که آنهارا ازآنچه می خواسته اند بگویند بازداشته است. به هرصورت پیشنهاد من به همکاران جوانم اینست که کارناتمام خودرا به نمایش نگذارند.
نمایش خیابانی ازورامین
از: امیرحسین شفیعی
ایرج زهری
دوهمکارجوان ما درلباس سربازانگیسی وآمریکایی بشکه ای پرازآشغال به صحنه می آورند که ظاهرا درآن هستهی اتمی پنهان است. مدتی میان آن دو، سرانواع هسته بالودگی بحث درمی گیرد ومبارزه ای ورقابتی کم وبیش مضحک وخنده داربرای بدست آوردن هسته وسروری میان آنهااتفاق می افتد. شعرهایی پیش پاافتاده می خوانند و حرکاتی نشان می دهند، که نمودارنرمش وذوق آنهاست.
حیف که گفت و رفتارآنها برای شرح وتوجیه این مسأله ی مهم جهانی رسایی ندارد. نمایش چنین مسأله ای بینش سیاسی جدا و کنارهنربازیگری می خواهد. ودرپایان نمایش ژنرال آمریکایی، فرمانده ی آن دوسرباز، بالباس زیر!ازمیان بشکه بیرون می آید و به هردو تحکم می کند!
تصورمن براینست که دوستان ما، یا دراجرای خود شتاب داشته اند، یا مانعی سر ِراه داشته اند که آنهارا ازآنچه می خواسته اند بگویند بازداشته است. به هرصورت پیشنهاد من به همکاران جوانم اینست که کارناتمام خودرا به نمایش نگذارند.