نگاهی به نمایش خیابانی «نقل زندگیِ» از مرتضی وکیلیان
ایده بسیارجالب است. نکته ی ظریف دیگرآنها، درکارگردانی، بازی دربازی است. درست درهمین دو شگرد ضعف و قدرت بازیگران، کارگردان و نویسنده آشکارمی شود.
ایرج زهری
نمایش تقابل روایت رستم و سهراب با حکایت ناصرو یاسر، دو سرباز ایرانی و عراقی درسال های جنگ میان دوکشوراست. ایده بسیارجالب است. نکته ی ظریف دیگرآنها، درکارگردانی، بازی دربازی است. درست درهمین دو شگرد ضعف و قدرت بازیگران، کارگردان و نویسنده آشکارمی شود.
درحالی که بازی هنرپیشه ها نشان می دهد که از مقدمات هنر نقالی آگاهی هایی دارند، در خلق حکایت سرباز ایرانی و عراقی ضعف نشان می دهند. ازسوی دیگردرطنز نیزآن آگاهی یا تجربه ی کافی راندارند. استفاده ازتلفن همراه یک بار خنده آفرین است، تکرار آن نه منطق دارد ونه بانمک است، همین گونه است قطع و تکرارچندباره ی بازی به دلایل منطقی یا غیرمنطقی.
روشن است که اجرای نمایش خیابانی همراه باسروصدا و رفت و آمد مردم تمرکزبسیارمی طلبد. هنرچنین بازیگران نیز درست درهمین به اصلاح «میخکوب» کردن تماشاگراست. شرط اساسی برای رسیدن به چنین هدفی اینست که بازیگران خود عاشقانه، با تمرکز کامل، ابتدا برای خود، آنگاه برای تماشاگر بازی کنند.