گزارشی از حضور”داریوش مهرجویی” کارگردان فیلم”سارا” در همایش یکصدمین سالگرد درگذشت”هنریک ایبسن”
همایون علیآبادی،منتقد این جلسه خطاب به داریوش مهرجویی گفت:«پیتر بروک میگوید: بهتری راه وفاداری، خوب خیانت کردن است و آقای مهرجویی در این فیلم خوب خیانت کرده است. فیلم امضاء شما را دارد.”
دومین روز از همایش یکصدمین سالگرد درگذشت”هنریک ایبسن”، پنجشنبه 21 اردیبهشت ماه با پخش فیلم”سارا” ساخته داریوش مهرجویی که برداشتی آزاد از نمایشنامه”خانه عروسک” نوشته”هنریک ایبسن” است در خانه هنرمندان ایران کار خود را آغاز کرد و پس از پایان پخش این فیلم، داریوش مهرجویی در مجموعه خانه هنرمندان حاضر شد تا جلسه نقد و گفتوگو پیرامون این برداشت سینمایی از آثار هنریک ایبسن با حضور او، ”همایون علیآبادی”، منتقد تئاتر و اردشیر صالحپور، دبیر این همایش برگزار شود.
در ابتدای این نشست همایون علیآبادی گفت:«آثار هنریک ایبسن جزء آثار خوش ساخت است. آثاری که دارای بافت ارسطویی هستند.» او در ادامه افزود:«ایبسن در بطن یک تاریخ مذکر به احترام یک زن این نمایشنامه را مینویسد، نمایشنامهای سراسر طغیان و روشنفکری. محتوای نمایشنامه نیز در زمان خود بسیار جسورانه است.» او در پایان این بخش از صحبتهای خود اشاره کرد نمایشهایی که ایبسن پیش از خانه عروسک مینویسد بیشتر آثاری برای خوانده شدن و حض شاعرانه بردن، بوده است. همچون نمایشنامه”براند“.
در ادامه این جلسه داریوش مهرجویی روی صحنه حاضر شد و گفت:«روح ایبسن شاد خواهد شد. شاید در کشورهای دیگر از او این گونه تجلیل نشود. چنین مراسمی شاید فقط در خود کشور نروژ یا سوئد برای او برگزار شود.»
او در ادامه افزود:«زمانی تصمیم گرفتم که روی مسئله مظلومیت زنان در جامعه ایرانی کار کنم که نتیجه آن فیلم”بانو” شد، اما فیلم دچار توقیف شد. بعد از شکست”بانو” همچنان تصمیم داشتم روی مسئله زن متمرکز شوم. یاد این نمایشنامه افتادم. آثار ایبسن را خوب میشناختم به خصوص نمایشنامههایی همچون”هداگابلر” و”دشمن مردم” و”اشباح” را خوب خوانده بودم. برای من همیشه روحیه اواخر قرن 1٩ اروپا نزدیک به فضای جامعهی ما بوده است. به همین خاطر روی خانه عروسک و سرنوشت”لورا” متمرکز شدم و این نمایشنامه را برای برداشت انتخاب کردم، اما دوست نداشتم این برداشت و آداپتاسیون در متن فیلم به چشم بخورد. به نظر من یک اثر آداپته شده زمانی موفق است که با شرایط زمانه و جامعه ما مخلوط شود و مخاطب نتواند تفاوتها را حس کند.»
او در ادامه افزود:«تصمیم داشتم آن چه از اثر ایبسن به درد این ساختار جدید نمیخورد را کنار بگذارم یا تغییر دهم. به همین خاطر مسئله بیماری شوهر را نسبت به متن ایبسن برجستهتر کردم. تاکید روی مسائل عاشقانه ارتباط این دو شخصیت نیز به خاطر شرایط جامعه سنتی ما نسبت به متن ایبسن کمتر شد. این عصیان را در جامعهای تصویر میشد که در ارتباط با مسئله زنان از نروژ زمان ایبسن بستهتر و متعصبتر است.»
مهرجویی در ادامه دربارهی ارتباطاش با فضای تئاتر گفت:«از دوران جوانی به تئاتر توجه داشتم آثار آشیل، سوفکل و شکسپیر را دنبال میکردم. به خصوص آثار استرینبرگ و ایبسن به خاطر نگاه اگزیستانسیالیستی این دو برایم جالب بود. اساس سینما همان داستانهای دراماتیک است که در تئاتر و رمان زیاد دیده میشود و میتواند دستمایه سینما قرار گیرد.»
در ادامه همایون علیآبادی به دو نوع اقتباس روسی و انگلیسی از نمایشنامه برای سینما اشاره کرد و این نکته را مطرح کرد که روسها روی جنبههای سینمایی اقتباس تاکید دارند. اما در شیوه انگلیسی انگار کارگردان دلش برای تئاتر میتپد و شکل و شمایل تئاتری به فیلم نیز راه پیدا میکند.»
مهرجویی در این باره گفت:«البته بیشتر از یکی دو نگاه در این زمینه وجود دارد، اما انگلیسیها به خاطر عشقی که به تئاتر دارند بیشتر به منبع اقتباس وفادارند به همین خاطر هم در این زمینه خیلی موفق نبوهاند. سینما باید از ظرفیتهای سینما استفاده کند. دوست نداشتم”سارا” تئاتر باشد میخواستم سینما باشد.»
در ادامه همایون علیآبادی خطاب به داریوش مهرجویی گفت:«پیتر بروک میگوید: بهتری راه وفاداری، خوب خیانت کردن است و آقای مهرجویی در این فیلم خوب خیانت کرده است. فیلم امضاء شما را دارد. سینما زبان و شرایط خاص خود را دارد.»
مهرجویی نیز در ادامه گفت:«با توجه به فضایی که سارا در آن قرار دارد، عصیان او نسبت به نمایشنامه عمیقتر است. این جهان مدرنیته است که دیگر نمیتواند سنت را تحمل کند. در پایان فیلم حسام را میبینیم که در مقابل این عصیان به نوعی برهنه میشود همه زرق و برقش از بین میرود و در پایان خود سارا هم باورش نمیشود که توان این عصیان را داشته است.»
مهرجویی در ادامه به یکی دیگر از موارد تفاوت میان فیلم و نمایشنامه اشاره کرد و گفت:«سارا در پایان بچه را نیز با خود میبرد، اما در نمایشنامه ایبسن”لورا” این کار را نمیکند. همیشه در مواجه با نمایشنامه ایبسن این سوال برایم مطرح میشد که لورا چگونه فرزندان خود را رها میکند.»
علیآبادی نیز در ادامه و در اشاره به دیگر موارد تفاوت نمایشنامه و فیلم گفت:«در نمایشنامه ایبسن عصیان”لورا” یک قیام طبقاتی است اما در فیلم شما عصیان”سارا” یک قیام سنتی است.»
در ادامه حاضران در جلسه نیز سوالات خود را مطرح کردند، یکی از حاضران درباره نگاه فمینیستی مهرجویی پرسید. او در پاسخ گفت:«نمیدانم نگاهم فمینیستی است یا نه، فقط میدانم نگاهم به شخصیت زن است و ظلمی که به او میرود. فیلم لیلا هم به مظلومیت زنان میپردازد اما خیلیها به آن حمله کردند که این فیلم فمینیستی نیست.»
یکی دیگر از حاضران گفت:«من یک سوال شخصی دارم که میتوانید به آن پاسخ ندهید. شخص خود شما بین دو شخصیت سارا و حسام کدام را انتخاب میکند.»
مهرجویی در پاسخ گفت:«اتفاقاً به این سوال جواب میدهم و واضح هم جواب میدهم، انتخاب من ساراست. حسام از نظر من یک تکنوکرات عصا قورت داده است. حسام را با استفاده از خصوصیات مرد ایرانی ساختم و خودم اصلاً از او خوشم نمیآید.»
در ادامه یکی دیگر از حاضران نگاه مهرجویی در فیلم سارا را نوعی رئالیسم تخیلی معرفی کرد و گفت:«زنان ایرانی نمیتوانند چنین واکنشی نسبت به چنین موقعیتی نشان دهند و واکنش”سارا” در اصل رویا و آرزوی فیلم ساز است.»
در این بخش از این نشست اردشیر صالحپور دبیر و مجری برنامه گفت:«بد نیست یک تست اجتماعی بگیریم و از خانمهای حاضر در جلسه خواست که بگویند اگر در موقعیت سارا قرار بگیرند چه عکسالعملی نشان میدهند و اکثریت جمع اعلام کردند همان کاری را که سارا انجام داده است، میکردند.»
به نظر میآمد این بخش از مراسم برای خود مهرجویی از جذابیت خاصی برخوردار بود. یکی دیگر از حاضران درباره وجوه اسطورهایی فیلم سارا پرسید.
مهرجویی در پاسخ گفت:«نشانههای اسطوره در نهاد هر اثر هنریای وجود دارد. چیزی که باعث تفاوت یک گزارش با یک اثر هنری میشود این است که اثر هنری تنها آن چیزی نیست که نشان میدهد. این خاصیت هنر است. در هر قصهای که درباره روابط وجودی است، دقیق شوید این وجوه اسطورهای را پیدا میکنید.»
در پایان مراسم نیز لوح یادبودی از سوی دبیرخانه همایش و توسط همایون علیآبادی به داریوش مهرجویی اهداء شد.