در حال بارگذاری ...
...

نگاهی به نمایش آرنولت از کشور لهستان - ایرج زهری

"گیرلینگز" هنرپیشه و نویسنده ی هلندی کابوس های "برونن" را، به تنهایی به نمایش آورده بود. صحنه به صحنه مرحله به مرحله فرازونشیب های زندگی خصوصی وکار"برونن" را بازی می کرد. با پرکردن صحنه ازباکس های عظیم، که نطق های آتشین ومردم فریب نازی هارا پخش می کرد وفضای خفقان ِحاکم برآلمان آن دوران را مجسم می کرد.ودرمقابل ازباکس های کوچکی که برشاخه های نازک درختی خشک آویخته بودند صدای زن هایی که درزندگی "برونن" نقش بازی کرده بودند، پخش می شد .

ایرج زهری

"بلندگو آرنولت برونن"
نوشته و کارگردانی: اریک وارد گیرلینگس
موسیقی خانم هوبا دِ گراف
"گیرلینگز" نمایش خودرابرپایه ی کتاب" آرنولت برونن درصورت جلسه می آورد." تنظیم کرده است. پدر نمایشنامه نویس اتریشی "آرنولت برونن" ،"فردیناند برونر" هنرپیشه ای مشهورویهودی ومادرش عیسوی بود. به خواست مادر"آرنولت"رابه آئین مسیحی تعمیددادند. او پس ازشرکت درجنگ جهانی اول نمایشنامه ی "پدرکشی "رامی نویسد که اثری درراستای سبک "اکپرسیونیسم" است وملهم از"ادیپ شهریار." این نمایشنامه را نخستین باردوست او"برتولت برشت" دربرلن روی صحنه می آورد. "برونن" با"گوبلز"نیزدوست بود. وقتی باروی کارآمدن حزب ناسیونال سوسیالیسم درآلمان "گوبلز" به وزارت تبلیغات هیتلر رسید او به حزب ناسیونال سوسیالیسم پیوست ونمایشنامه های "شورشیان راین "و"ترمیم ها " رادرتبلیغ فلسفه وسیاست حزب نازی.نوشت، برونن با الگا، زنی روسی ازدواج می کند، که هم زمان بااو وبا "گوبلز"هم سروسری دارد. این ازدواج به خودکشی الگا پایان پایان می گیرد!
با آغازنهضت "نژادبرتر" درآلمان وتبلیغات ضدیهود، برونن هم باید مانند همه ی مردم "اصالت آریایی"! خودش را ثابت کند. اینجاست، که راز ِدردناک ازپرده برون می افتد. برونن مادرش رامجبورمی کند حقیقت را اعتراف کند: آن کشیشی که اورا تعمید داده است پدرواقعی اِش بوده!ست!
نازی ها برونن را، باهمه ی همیاری اش عنصری نامطلوب به حساب می آوردند. خود ِاوهم ازپیوستنش به آنها راضی نبود. درسال 1943 ازآلمان می گریزد و به استرالیا ،پناه می برد و درآنجا به نهضت مبارزه علیه نازیسم می پیوندد. دراسترالیا چندماهی هم درشهرکوچکی شهردارمی شود. "برونن" طی سال های جنگ وپس ازآن می کوشد رابطه اش را با کمونیسم ترمیم کند. دراین راه، به دلیل سابقه اش موفقیتی کسب نمی کند. عاقبت سال 1955 به میهنش برمی گردد وبه آرزوی کاروخدمت آلمان شرقی کمونیستی راانتخاب می کند. بااین انتخاب دوران سوک بارسوم زندگی اوآغازمی شود! مقامات امنیتی آلمان شرقی روزها وهفته ها اورا به استنطاق می کشند و ازاوتعهد می گیرند، که دوران تئاترآوانگارد وآنارشیسم سپری شده، نمایشنامه های گذشته اوقابل اجرانیست وکتاب هایش موقعی چاپ ومنتشرخواهد شد وروی صحنه خواهدآمد، که در راستای سوسیالیم ومنافع دولت وملت باشد. اینجاست، که برتولت برشت، دوست وهمکارگذشته اش به یاری اومی آید. با وساطت وسفارش اوست، که دولت به او، با عنوان"منتقد تئاتر" اجازه ی کارمی دهد.
آرنولت برونن سه سال پس از برتولت برشت، سال 1959 درتنگنایی و تنگدستی دربرلن درگذشت.
"گیرلینگز" هنرپیشه و نویسنده ی هلندی کابوس های "برونن" را، به تنهایی به نمایش آورده بود. صحنه به صحنه مرحله به مرحله فرازونشیب های زندگی خصوصی وکار"برونن" را بازی می کرد. با پرکردن صحنه ازباکس های عظیم، که نطق های آتشین ومردم فریب نازی هارا پخش می کرد وفضای خفقان ِحاکم برآلمان آن دوران را مجسم می کرد.ودرمقابل ازباکس های کوچکی که برشاخه های نازک درختی خشک آویخته بودند صدای زن هایی که درزندگی "برونن" نقش بازی کرده بودند، پخش می شد .
همراه این تفسیروتعبیروبازی عاشقانه، موسیقی خانم"هوبا دِگراف"،همه ی نوسانات والتهابات روح وجسم"آرنولت برونن" نویسنده را،مجسم می کرد. بازی، موسیقی وصحنه آرایی همه یک دست و یک صدا اززیباترین ودل نشین ترین کاری بود که من درشناسایی یک نویسنده دیدم. شادباشند!

..............................................................
١- Huba de Graaff
٢- Arnolt Bronnen 1895-1959
٣- Vatermord
۴-تئاتراکسپرسیونسم آلمان تئاتراعتراض، آشوب، تغییرو تحول است. این شیوه ی تئاتری رانویسنده، سال1353درسه شماره ی هفته نامه ی تماشا معرفی کرده است و نمایشنامه ی "هابیل وقابیل" اثر"فریدریش کوفکا" را، که دراین شیوه نگاشته شده به فارسی برگردانده است. با روی کارآمدن حزب نازی درآلمان و فاشیسم درایتالیا نویسندگان اکسپرسیونیسم سه دسته شدند: گروهی به سوسیالیسم و کمونیسم روی آوردند، چون "برتولت برشت"، برخی به مذهب چون" ارنست بارلاخ"وجمعی، باتأسف به ناسیونال سوسیالیسم پیوستند چون برونن "اوژن یونسکو" هم، وقتی سال 1357 درایران بود تعریف می کرد که برخی ازنویسندگان رومانی با ظهور ناسیونال سوسیالیسم نازی شدند و پس ازتسخیرکشور درجنگ جهانی دوم ازسوی شوروی کمونیست شدند. عجب جذیه ای دارد قدرت!
۵-Reihnische Rebellen
۶- Reparationen