نقد و تحلیل نمایشنامه”هداگابلر”
شاید در هیچ نمایش دیگری مهارت و استادی ایبسن چنین خطاناپذیر نبوده است
نجمه قادری:نمایشنامه”هداگابلر” از برجستهترین آثار”هنریک یوهان ایبسن” نمایشنامه نویس نروژی است. طبق آمار کمبریج، آثار ایبسن بعد از”ویلیام شکسپیر” در مقام دوم اجرایی در تمام نقاط دنیا قرار دارند. نمایشنامه”هداگابلر” در سال 1890 نوشته شد و در تمامی دنیا مورد توجه قرار گرفت. چنان چه هر ساله اجراهای متعددی از این اثر بر صحنه اجرا میشود. آن چه در این جا مورد بحث قرار میگیرد، دلیل به اجرا در نیامدن این متن نمایشی در ایران است. با تمام محبوبیت این نمایشنامه در دنیا و همسویی موضوع آن با مسائل اجتماعی همچون موج فمنیستی، گرایشهای ایدهآلیستی، آرمانی و توجه به علم روانشناسی در دنیای مدرن و حتی ترجمه این نمایشنامه در سال 1351/ 1972 در بنگاه ترجمه و نشر کتاب توسط خانم مینو مشیری، این نمایشنامه در ایران مهجور مانده. به جز 1 اجرا در سال 1349/ 1970 به کارگردانی آربی آوانسیان و با بازیگری انگلیسی تبار و با زبان انگلیسی در ساختمان کوچک تئاتر ایران ـ آمریکا که البته اجرا به نوبه خود اجرایی چشمگیر و در خور توجه از این اثر بود.
از آن جا که اجرای هر اثر بر اساس معضلات موجود در اجتماع و یا نیازهای فرهنگی جامعه است، آیا نمایشنامه”هداگابلر” جوابگوی ذهن جامعه تئاتری و یا تماشاگر ایرانی نبوده است؟ آیا در ایران هنوز بازیگری به آن قدرت وجود ندارد که بتواند نقش هدا دختر ژنرال گابلر را روی صحنه بازی کند؟! اما آیا نبودهاند بازیگرانی که نقشهایی از این دست را چنان مسحور کننده اجرا کردهاند که تا مدتها در اذهان باقی مانده. آیا دلیل اجرا نشدن نمایشنامه”هدا گابلر” موضوع آن است؟
نمایشنامه”هدا گابلر” در 16 دسامبر 1890 برای اولین بار در کپنهاک و توسط انتشارات(Gyldendel) انتشار یافت و از همان ابتدا، نظرات همگان را به خود جلب کرد. در 25 آوریل 1891 بعد از اولین اجرای این اثر جاستین هانتکی(Jastean Hauntkeay) منتقد تئاتر در مجله ـ بلک اند وایت ـ نوشت:
«بزرگترین نمایش ایبسن و جذابترین زنی که خلق کرد.» (1)
اوالی گالینه(Eavalyi Galinea) نیز در مقدمهای که بر کتاب شش نمایشنامه ایبسن نوشته، معتقد است که:
«شاید در هیچ نمایش دیگری مهارت و استادی ایبسن چنین خطاناپذیر نبوده است.» (2)
اما به راستی چرا در ایران با این نمایشنامه این گونه برخورد شده است؟
از جمله مواردی که امروزه مورد توجه بعضی از صاحب نظران، برای به اجرا در نیامدن این متن میتوان از آن نام برد، عمل خودکشی است که خود یک حرکت نمایشی اصلی در بطن نمایشنامه است.
از آن جا که ایبسن بسیار تحت تاثیر”کییر کیگورد” بود و از پایهگذاران مکتب اگزیستانسیالیسم شناخته شده است، اصالتهای فردی را مقدم بر هر چیزی میدانست که همان مقدم بودن اصالت وجود است بر ماهیت شخص. اگزیستانسیالیستها بعدها به این اصل رسیدند که انسان آزاد به دنیا آمده، آزادی در درون انسانهاست و تنها چیزی که نمیشود آزادیاش را از انسان گرفت آزادی مرگ است. این جملات تعریفی است از اگزیستانسیالیسم قرن 20 که واژه به واژه تعریفی است از شخصیت هدا در نمایشنامه”هداگابلر”. شاید بتوان زندگی هدا را طبق فلسفه کیگورد تقابل دو نوع زندگی”استتیک” و”اخلاقی” دانست. «در فلسفه کیگورد زندگی به دو روش تقسیم میشود. 1- روش استتیک 2- روش اخلاقی.» (3)
در تعریف روش استتیک میتوان به این موضوع اشاره کرد. افرادی که این روش را برای زندگی خود انتخاب مینمایند از اساس برای خود و رضایت خود زندگی میکنند. ”ژان وال” در کتاب”اندیشهی هستی” این روش را این گونه تعریف میکند:«کسی که به هوای دل میزید.» در روش اخلاقی که در مقابل روش استتیک قرار دارد فردی که این نوع زیستن را میگزیند ـ خویش ـ را با انتخاب میآفریند. هدف چنین بودنی، خودآفرینی است. فرد اخلاقی، سعی در شناخت خود دارد و در صدد اصلاح خود و به دنبال خود آرمانی است.
هدا در این نمایشنامه انسانی است که با روش استتیک بزرگ شده. او هر عملی را تنها برای رضایت خود انجام میدهد و این برای جامعهای که هدا تحت عنوان یک زن در آن زندگی میکند، چندان مورد پسند نیست. او علاقه زیادی به تاثیرگذاری روی دیگران دارد و برای این تاثیر بخشی نیاز به شناخت خود. هدا برای ادامه زندگی سعی دارد مانند بقیه باشد مانند همسرش جرج، دوشیزه تسمان عمه و الگوی شخصیتی جرج و یا حتی خانم الوستد، دوست دوران مدرسهاش. اما وقتی در خود اندیشه میکند و شروع به خودشناسی میکند بر این امر واقف میشود که او نمیتواند مانند آنها زندگی کند. برای مثال در یک دیالوگ کاملاً سمبولیک وقتی عمه جولیا در پرده اول پنجره را برای استفاده هدا از هوای لطیف صبحگاهی باز میکند، هدا به محض ورود پنجره را میبندد و خطاب به دوشیزه تسمان میگوید:
هدا: البته خانم تسمان انسان باید با هر محیط جدیدش خودش را کمکمک وفق دهد ـ به سمت پنجره رفته ـ اوه این خدمتکار در ایوان را باز کرده، چه نور و آفتاب شدید و آزار دهندهای در اتاق افتاده. (4)
هدا نمیتواند با سنتهای پوسیده جامعه کنار بیاید. مایکل مهیر Michael Meyer در مقدمهای که بر هدا گابلر در کتاب مجموعه آثار ایبسن نوشت معتقد است:
«زندگی برای او مانند یک نمایش است. برای او تمام زندگی یک نمایش کاملاً بیهوده است، که هیچ ارزشی برای تماشا ندارد.» (5)
ایبسن خود در سخنرانی که برای دانشجویان در کریستیانا داشت از آنها پرسید:
«چه کسی در میان ماست که گهگاه در درون خویش، تضادی کلی بین گفتار و کردار، بین اراده و وظیفه و بین زندگی و فرضیه حس نکرده و تشخیص نداده باشد.» (6)
و هدا، در میان این تضادها بود که تصمیم نهایی خود را میگیرد. برای ایبسن نجات فرد بود که اهمیت داشت. او در همه موارد علاقه داشت که قهرمانهای مرد و زنش آزادانه عمل کنند. ایگن مایکل Eagean Maicheal منتقد انگلیسی در مورد ایبسن چنین مینویسد:
«شخصیتهای مخلوق ایبسن براساس زندگی منطقی و واقعی خلق نشدهاند. بلکه براساس ایدهآلهایی خلق شدهاند که آنها را همچون آهن ربا به سوی پایانی میکشاند که قابل تصور هست، اما به ندرت در زندگی واقعی اتفاق میافتد. زندگی معمولی و اصولاً معمولیها هیچ وقت یک داستان جالب و جذاب نمیآفریند، بلکه غیر معمولیها و غیر منتظرهها قادر به چنین کارهایی هستند.» (7)
هدا شخصیتی است کاملاً غیر معمولی. او در همه موارد به زیبایی میاندیشد. او برای”ایلرت” ـ دوست دوران نوجوانیش ـ مرگی را پیشبینی میکند، در کمال زیبایی با تاجی از برگ مو بر سر.
هدا: سر ساعت 10 به این جا برمیگرده، از حالا میتوانم او را در نظر مجسم کنم، با برگهای مو روی موهایش، برافروخته و شجاع. (8)
هدا، از آن دسته شخصیتهای مخلوق ایبسن است که مطلقاً مثبت و یا مطلقاً منفی نیستند و در مورد او نمیتوان موضعگیری دقیق داشت. نامشخص بودن روابط اطرافیانش و رفتار متناقضش به او وجهههای گوناگونی میدهد. او از نظر عدهای حسود و قدرت طلب است و از نظر عدهای آرمان خواه و سنت ستیز. ایبسن از طریق هدا، چنان بنیادی به ارزشها و سنتها میتازد که عده معدودی در جامعه آن زمان جرأت انجام این عمل را داشتند. ایبسن همیشه این انسانها را قابل احترام و ارزش میداند. قهرمانهای او میدان را خالی میکنند آنها ترجیح میدهند بمیرند، اما حاضر نیستند دنیای بدون آرمان را تحمل کنند. بعضی ایبسن را به این امر متهم میکنند که راهی نشان نمیدهد و کارش به بیراهه میکشد و او را آنارشیست میدانند. به نقل از دکتر بهزاد قادری میتوان گفت:
«او یک آنارشیست نیست، بلکه به کائوس یا آشوب یعنی جوهره تفکر یونان باستان بازمیگردد که یعنی بر هم زدن صفحه شطرنج تا بازی را از نو آغاز کنیم. کائوس به این معنایش که میل به زندگی است. زیرا میدانی در دل این آشوب نظمی نهفته است که باید آن را بشناسی و به آن شکل بدهی. ایبسن ما را تا سرا پرده این آشوب پیش میبرد.»(9)
ایبسن خود میگوید:
«میداند که دگرگونی در راه است، شکلش بسته به آن است که ما چه هویت و بودنی از خودم رقم بزنیم. چگونه گفتن است که به چه گفتن جان میدهد.» (10)
هدا فردی است با ویژگیهای روحی و روانی مخصوص به خود. دنیا برای او در ذهنش کاملاَ شخصی ساخته شده. اجتماع برای او دنیایی است خارجی که از بیرون به درون ذهن او راه یافته. مارگاریت نوریس Margeariet Nuoreas در مقاله خود تحت عنوان”با هنریک ایبسن از اسطوره تا واقعگرایی” مینویسد:
«شلیک سلاح در هدا گابلر و همه این صور آزار دهنده و حرکات خشن تجسم شعارهای آرمان خواهانه است، گناه کبیره است که جایگزین حرص و طمع طبقه بورژواست.» (11)
اما، آیا خودکشی به تنهایی دلیلی بر اجرا نشدن این اثر در ایران است؟ تا آن جا که امروز نمایشنامههایی بر صحنه دیده میشود که خودکشی و دیگرکشی مضامین اولیه نمایش هستند.
سوال دیگری که در ذهن نگارنده به وجود میآید این است که آیا حضور قدرتمند یک زن در یک اثر نمایشی دلیل اجرا نشدن این نمایشنامه است؟ البته نمیتوان به صراحت به این موضوع اشاره کرد زیرا نمایشنامه”خانه عروسک” از متونی است که در ایران به تعداد قابل توجهی روی صحنه به اجرا درآمده و حتی دستمایه ساخت فیلم و یا حتی سریالهای تلویزیونی نیز بوده. این نمایش اولین بار توسط مهین اسکویی در سال 1337 / 1958 کارگردانی و بازی شد که حضور زن را به صورت پررنگی نشان میداد که حتی از دیدگاه کارگردان آن:«نوعی حق طلبی برای یک عمل ایدهآلیستی است در برابر حقوق یک انسان و مرثیهای است برای انسان به بند کشیده.» (12)
بنابراین چرا در ایران شخصیت هدا این گونه مورد توجه نبوده. نمایشنامه هدا گابلر نمونه عریانی از شخصیت واقعیای است که یک زن میتواند داشته باشد. هدا مطالعه خصوصیات یک زن از دیدگاه روانشانسی است، زنی که فضایل با نفوذ وی به انحراف کشیده شده است. ایبسن خود میگوید:
«مراد من فقط این بود که انسان را به تصویر بکشم. حالات و تقدیرهای انسانی را که در حصار شرایط و تلقیهای اجتماعی محسور است.» (13)
اوالی گالینه Eavaelyi Galineah نیز بر این اعتقاد است که:
«هدا گابلر روانشناسی یک زن است. یک زن دلربا، غمگین و متنفر. یک زن متعلق به جهان با تربیت تیزهوش، با فرهنگ و بینظیر.»
هدا، دختری 29 ساله است. او تمام عمر را با پدری پیر و با تربیتی نظامی بزرگ شده است. سرگرمیهای او از کودکی سوارکاری و تیراندازی بوده او محدودیتهای موجود در زندگی دیگر دختران را در زندگی نداشته است. مسئله بیمادر بودن هدا و حتی تمامی زنان آثار ایبسن، از تمام زنانِ آثار او به ویژه هدا، تصویر دختری مستقل را به نمایش میگذارد. او از دنیای زنانه به دور بوده و این یک فرصت است، برای رهایی از محدودیتهایی که زنان یک جامع خودشان برای خود به وجود میآورند. هدا به گونهای زندگی میکند که شاید حق تمامی زنان و دختران باشد. او از سویی تحت تاثیر تربیت پدر بوده و از سویی اخلاقیات او را به ارث برده. هدا آزادی و زندگی خود را مدیون پدر است. نام این نمایشنامه خود نشانگر اهمیت شخصیت هداست، ”هدا گابلر”.
هدا، در تمامی طول نمایش خود را هدا گابلر میداند و هیچ گاه به تسمان بودن، یعنی پذیرفتن نام خانوادگی شوهرش نمیاندیشد. هدا گابلر خود یک شخصیت مستقل است. مانند هر انسانی که حق استقلال شخصی دارد. اما این مسئله برای زن اروپایی آن زمان چندان رایج و معمول نبود. هدا خود را هداگابلر به عنوان یک شخصیت مستقل میشناسد و علاقهای به یدک کشیدن نام دوم همسر ندارد. ازدواج هدا با جرج تسمان تنها جنبهای ظاهری داشته. هدا روح خود را پیش از این به آیلرت لاوبرگ، بخشیده و جسم خود را اکنون به جرج. این دو پارگی است که موقعیت روحی او را متزلزل میکند.
سرگرمیهای هدا، تپانچههای پدر است و شنیدن تجربیات ایلرت لاوبرگ دوست دوران نوجوانیش. برخی بر این عقیدهاند که هدا دختری است با خوی مردانه. آیا این که این هدای رام نشدنی ایبسن علاقهای به مادر شدن ندارد و یا رفتار معمول زنان اطراف خود را ندارد! زن بودن او را زیر سوال میبرد؟ هدا تنها محدودیتهای اطراف خود را در هم شکسته. او انسانی است با خصلتهای کاملاً زنانه جان گاسنر Jean Gasnear چنین معتقد است که:
«ایبسن زنان آزادهای را به تصویر میکشد که خانه را بر پایههای جدید بنا میکردند. زنانی که بینش جدید را با فکری باز پرورش میدادند و اگر لازم بود میتوانستند به استقلال مالی و اقتصادی برسند.»(14)
از نظر ایبسن به زن آزادیخواه امید بیشتری هست. هدا زنی است آزادیخواه و آرمانگرا. او نه تحمل همسری تا این حد بیاراده را دارد، نه این که بپذیرد باردار است و هر چه زودتر دارای فرزند میشود و نه تحمل زیر نفوذ بودن آن هم تحمل شخصی مانند قاضی براک این شخصیت خلق شده برای افشای رازهای پنهان شخصیتهای نمایشنامه. او قصد بر این دارد تا از آگاهی خود نسبت به تپانچهای که میراث پدری هداست و ایلرت لاوبرگ با آن خود را کشته است به نفع خود استفاده ببرد. هدا خسته است، از بیهدفی، از این که دیگران او را درک نمیکنند. او دیگر این نمایش احمقانه زندگی را تحمل تماشا ندارد. او به زیبایی اعتقاد دارد و در خانهای که پر از فضای مرگ است. موسیقی شاد و دلنوازی را مینوازد و با تپانچههای پدر به زندگی هدای همیشه گابلر با شلیک گلولهای در شقیقهاش پایان داد و قاضی براک میگوید:
«وای خدای بزرگ ولی این کاری نیست که همه مردم انجام میدهند.» (15)
و نمایشنامه به پایان میرسد.
ایبسن، همیشه با سنتها سر ستیز داشت و هدا گابلر برجستهترین اثر او در این زمینه است. او به آزادگی زنان بسیار اندیشید و نوشت و شاید این تلاشهای او بود که در سال 1913 در نروژ حق رأی عمومی در انتخابات برقرار شد و اولین زنهایی که در انتخابات عمومی رأی دادند و در پارلمان یک کشور پادشاهی نشستند، زنان نروژی بودند.
از آن جا که هدا نمونهای است از یک زن و شاید هر زنی در هر گوشه از این زمین خاکی در موقعیتی مانند هدا، این زن بومی نروژی، جهانی قرار بگیرد آیا نمیتواند این نمایشنامه متنی در خور توجه برای بیان مسائل روانی و روح قدرتمند و پیچیده یک زن باشد؟ پس چگونه است که این نمایشنامه مطبوع طبع کارگردانهای ما، حتی کارگردانهای توانمند زن ما نیز نیفتاده است؟
پینوشت:
1- www.IBSEN.net پایگاه اینترنتی ایبسن، هداگابلر.
2- همان منبع.
3- استراتون، پل، آشنایی باکییر کیگورد، علی جوادزاده، نشر مرکز، تهران، چاپ اول، 1378، ص 23
4- ایبسن، هنریک، نمایشنامه هداگابلر، مینو مشیری، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، چاپ اول 1351، پرده اول ص 2٧.
5- two : plays , London , Mettuen , Henrik Ibsen , Michael , Meyer
6- رویایی، طلایه، نمایشنامه ارکان جامعه و نگاهی نو به ایبسن، پایان نامه، دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران، 1373
7- همان منبع.
8- ایبسن، هنریک، نمایشنامه هداگابلر، مینو مشیری، بنگاه نشر و ترجمه کتاب، چاپ اول، 1351، پرده دوم، ص 25 .
9- http/www.NEWpeagel-Files ، کنفرانس دانشگاه تورین ایتالیا، دکتر بهزاد قادری، دانشگاه شهید باهنر کرمان.
10- www.IBSEN-net ، پایگاه اینترنتی ایبسن، بخشنامهها.
11- نوریس، مارگریت، با هنریک ایبسن از اسطوره تا واقع نگاری، جلال سخنور، ادبستان، شماره 44، ص 24.
12- دکتر زاهدی، فریندخت، سخنرانی، دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران، 30/1/1385
1٣- www.IBSEN.net پایگاه اینترنتی ایبسن، بخشنامهها.
1۴- همان منبع.
1۵- www.IBSEN.net پایگاه اینترنتی ایبسن، هداگابلر.
1۶- ایبسن، هنریک، هداگابلر، مینو مشیری، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، چاپ اول، 1351 ، پرده چهارم، ص146