در حال بارگذاری ...
...

استوکمان در هنگام دفاع از اندیشه‌های خود طبقات فرودست اجتماع را نادان و کوته فکر می‌داند.استوکمان در هنگام دفاع از اندیشه‌های خود طبقات فرودست اجتماع را نادان و کوته فکر می‌داند.

رویداد یا شخصیت بازی؟ < هومن نجفیان   < نمایشنامه «دشمن مردم» یک شاهکار هنری نیست، بلکه یک نمایشنامه ارزشمند است و اکبر زنجانپور در مقام کارگردان از این اثر، نمایشی متوسط را پدید آورده است. ایبسن در نمایشنامه دشمن مردم، ...

رویداد یا شخصیت بازی؟
< هومن نجفیان
 
< نمایشنامه «دشمن مردم» یک شاهکار هنری نیست، بلکه یک نمایشنامه ارزشمند است و اکبر زنجانپور در مقام کارگردان از این اثر، نمایشی متوسط را پدید آورده است. ایبسن در نمایشنامه دشمن مردم، شخصیت دکتر استوکمان را طراحی می‌کند. استوکمان یک متفکر نیست. او یک معترض اجتماعی است؛ زیرا به جای آنکه به چیستن و چگونگی هستی بیندیشد، تنها در برابر آن طغیان می‌کند. استوکمان نمی‌تواند یک رهبر اجتماعی باشد؛ زیرا تنها شناخت علمی دارد. او می‌داند که نباید در برابر خواسته دیگران سر تسلیم فرود آورد. استوکمان تنها هنگامی در صدد یافتن درمان آسیبهای اجتماعی است که در می‌یابد فرادستان اجتماعی، او را به سکوت دعوت می‌کنند؛ اما اگر خواسته‌های استوکمان مورد تأیید بزرگان اجتماع واقع می‌شد و آنان به اصلاحات محدود، پیرامون حمامهای شهر تن می‌دادند، استوکمان به مسایل بنیادی دیگری مانند زندگی بشر نمی‌اندیشید. استوکمان در هنگام دفاع از اندیشه‌های خود، طبقات فرودست اجتماع را نادان و کوته فکر می‌داند و این نکته را بیان می‌کند که نباید چشم امیدی نسبت به آنان داشت؛ اما هنگامی که طبقات فرادست، او را مطرود می‌سازند به این نکته می‌رسد که باید زندگی خویش را وقف تعلیم فرودستان کند به امید آنکه روزگاری بتوانند جهان را با دستان توانای خویش بسازند. از این رو شخصیت محوری درام ایبسن، فاقد جهان‌بینی غنی است. ایبسن در نمایشنامه دشمن مردم به جای تحلیل و پرداخت شخصیتها یک بازی را طراحی می‌کند. شخصیتهای ایبسن، فاقد تفکرند و ایبسن به جای ژرف‌نگری در شخصیتهای نمایش، تنها به گسترش رویدادهای نمایشی می‌پردازد. در نمایشنامه دشمن مردم، رویداد دراماتیک از اشخاص بازی، اهمیت بیشتری می‌یابد و این نکته ضعف اساسی این درام محسوب می‌شود؛ زیرا تماشاگر به جای آنکه با شخصیتهای نمایشنامه خو بگیرد و به اندیشیدن و تفکر کردن پیرامون روحیات آنان بپردازد، تنها شاهد یک رویداد دراماتیک است. این حادثه به دو علت شکل می‌گیرد:
الف )حضور فیزیکی
1ـ1 تماشاگران تنها هنگامی می‌توانند به تماشای نمایش بپردازند که دکتر استوکمان در صحنه حضور می‌یابد. از این رو گستره دید تماشاگر محدود است و نمی‌تواند پیرامون منش سایر اشخاص بازی تفحص کند.
1ـ2 تماشاگران نمایش دشمن مردم، هرگز نمی‌توانند اشخاص بازی را هنگامی که در خلوت خویش حضور دارند، مشاهده کنند. آنان تنها لحظاتی رامی‌توانند ببینند که اشخاص بازی در کنار همدیگر حضور می‌یابند و این نکته سبب می‌شود تماشاگران، اشخاص بازی را تنها در هنگام وقوع رویدادهای نمایش مشاهده کنند و به ماهیت آنان پی ببرند و در نتیجه رویداد نمایش، تابع اشخاص بازی و پیرو آن است.
ب) حضور دراماتیک
1ـ1 تماشاگران نمایش دشمن مردم از دریچه رویدادهای نمایش به اشخاص بازی می‌نگرند. برای توضیح بیشتر ناگزیریم تعدادی از رویدادهای نمایش را مورد تحلیل قرار دهیم. در پایان پرده چهارم، تماشاگران می‌بینند که سخنرانی دکتر استوکمان، خشم مردم را بر می‌انگیزاند. با این آگاهی، تماشاگران به تماشای پرده پنجم نمایشنامه می‌نشینند. در این پرده، تماشاگر می‌خواهد بداند که آیا دکتر استوکمان تسلیم خواسته مردم می‌شود و یا آنکه خشم مردم نسبت به دکتر افزایش می‌یابد. ایبسن رویداد پیچیده‌تری را طرح‌ریزی می‌کند. او از کی ایل می‌خواهد با ثروتی که به دختر خوانده خود، کاترینه (همسر دکتر استوکمان) می‌رسد، سهام حمامها را بخرد و ... در اینجا بیش از آنکه کی ایل به عنوان شخصیت بازی مطرح شود، کنش او طرح و این رویدادها زمینه‌ساز رویدادهای دیگر نمایش می‌شوند. این مسأله درباره سایر اشخاص بازی نیز صدق می‌کند و تماشاگر درام ایبسن، بیش از آنکه به اشخاص بازی اثر توجه کند به رویداد دراماتیک توجه نشان می‌دهد؛ اما آیا اکبر زنجانپور به عنوان کارگردان اثر، می‌تواند رویدادهای نمایش را به زیبایی طراحی و اجرا کند؟
زنجانپور در نمایشنامه دشمن مردم در نقش دکتر استوکمان حضور می‌یابد و این حضور به نقطه عطف نمایش تبدیل می‌شود؛ زیرا تماشاگر می‌تواند تأثیر رویدادهای نمایشنامه را در بازی او مشاهده کند. بازی زنجانپور را نمی‌توان با کلمات بیان کرد و برای توصیف آن از صفات ادبی استفاده نمود؛ زیرا بازی او یک «بازی ادبی» نیست، بلکه کاملاً «غیر ادبی» است. برای توضیح بیشتر ناگزیرم این دو واژه را که در هنگام تماشای نمایش کشف کردم، شرح دهم. بازی ادبی و غیر ادبی در تئاتر شکل می‌گیرد و کوچکترین ارتباطی با ادبیات ندارد. نوع متن نمایشنامه در بازی ادبی و غیر ادبی تأثیر ندارد. بازیگر می‌تواند در نمایشنامه شکسپیر ایفای نقش کند و یک بازی غیر ادبی ارایه دهد یا در نمایشنامه در انتظار گودو، اثر بکت حضور یابد و یک بازی ادبی را به انجام برساند. بازی ادبی و غیر ادبی بر اساس نوع نگرش بازیگران به هنر بازیگری شکل می‌گیرد. منتقد زمانی که از این دو واژه استفاده می‌کند، هرگز قصد تشویق یا تنبیه بازیگر را ندارد، بلکه می‌خواهد پلی میان تئاتر و خوانندگان نقد برقرار کند تا آنان بتوانند تصویر روشنی از نمایشی را که منتقد تماشا کرده در ذهن داشته باشند. به زعم نگارنده، بازیگران تئاتر به دو شیوه متفاوت نقش آفرینی می‌کنند. بازی ادبی، هنگامی است که در آن نمایشنامه را مطالعه و دیالوگهای آن را تحلیل می‌نمایند و توضیحات نمایشنامه را با دقت می‌خوانند و بر اساس آن به نقش‌آفرینی می‌پردازند. به عنوان نمونه اگر نویسنده اشاره کند که شخصیت نمایشنامه دچار لکنت است یا در هنگام راه رفتن می‌لنگد، عیناً طبق متن رفتار می‌کنند. این بازیگران تابع ادبیات هستند و به آنچه می‌خوانند توجه دارند و به آنچه نمی‌خوانند توجهی ندارند. این بازیگران، بازیگران ادبی نامیده می‌شوند. بسیاری از این بازیگران با مهارت و زیبایی به نقش‌آفرینی می‌پردازند و تحسین منتقدان را بر می‌انگیزانند. بازیگران تئاتر ما در ایران بیشتر در این طیف قرار می‌گیرند. بازی کاظم هژیر آزاد در نمایشنامه دشمن مردم بر اساس این قاعده است. بازیگران ادبی، تنها تسلیم متن هستند و در برابر آن هرگز ایستادگی نمی‌کنند و در صدد آنند تا خواسته‌های متن را به بهترین شکل به اجرا بگذارند؛ اما بازیگران غیر ادبی، هرگز تابع متن نیستند. آنان متن را به همان شکلی که درک می‌کنند، نمایش می‌دهند؛ زیرا معتقدند نمایشنامه‌نویس نمی‌تواند شخصیتها را آن گونه که بازیگران می‌شناسند، ترسیم کند. آنان متن نمایشنامه را به عنوان ماده خام به کار می‌برند و برای این بازیگران، نمایشنامه تنها بستر مناسبی است که می‌تواند ذهن بازیگران را به یک کشف بزرگ هدایت کند. بازی اکبر زنجانپور در نمایش دشمن مردم، یک بازی غیر ادبی است؛ زیرا زنجانپور، تابع متن نمایشنامه ایبسن نیست و از آن تنها به عنوان یک ماده خام استفاده می‌کند. برای توضیح بیشتر به نمایشنامه ایبسن توجه کنید. ایبسن در نمایشنامه دشمن مردم، هرگز به ضعف جسمانی دکتر استوکمان اشاره نمی‌کند. به گفتار پایانی نمایشنامه توجه کنید.
«دکتر: البته (همه را دور خود جمع می‌کند و می‌گوید.) نگاه کنید. کشف من این است و بگذارید به شما بگویم قویترین فرد عالم، کسی است که از همه تنهاتر است!»1
دکتر استوکمان در نمایشنامه ایبسن با صلابت سخن می‌گوید و تا لحظه پایانی مقاومت می‌کند و هرگز تسلیم نمی‌شود. زنجانپور به عنوان یک بازیگر، متن نمایشنامه را مطالعه و این نکته را کشف کرده که دکتر استوکمان در پایان نمایش، فرسوده و ناتوان می‌شود؛ اما با این حال از عقاید خود دست نمی‌کشد و این اندیشه را با بدن خویش به نمایش می‌گذارد.
نمایش دشمن مردم به استثنای بازیهای درخشان اکبر زنجانپور و کاظم هژیرآزاد از سوی تعدادی از بازیگران خود آسیب می‌بیند؛ زیرا بازیهای نقش‌آفرینان نمایش به صورت هماهنگ شکل نمی‌گیرد؛ حتی بسیاری از بازیگران به تیپ‌سازی دست می‌زنند و شخصیتهای نمایش را به کاریکاتورهای کارتونی تبدیل می‌کنند. به عنوان مثال می‌توان به بازیگران نقشهای کی‌ایل، پدر خوانده کاترینه، صاحب یک دباغ خانه و آس لاک‌سن، صاحب چاپخانه اشاره کرد. <
 
1ـ دشمن مردم و ایبسن آشوبگرای ـ ترجمه: دکتر امیرحسین آریانپور ـ نشر اندیشه ـ ص 243.