در حال بارگذاری ...
...

گفت‌وگو با چیستا یثربی، به بهانه تقدیر از او در جشنواره”کلاسیک‌های روس لبینا”

در جلسه نقد و بررسی پایان نمایش هم منتقدها اظهار کردند که تکنیک نمایش برایشان جالب بوده، اینکه همه شخصیت‌ها توسط دو بازیگر اجرا می‌شد، همچنین از توانایی بازیگرها هم تعریف کردند و تاکید کردند که کار ما تئاتر‌یکال بوده، یعنی همه عناصر تئاتری، به شکل بصری و تجسمی روی صحنه تصویر می‌شده است

نیلوفر رستمی:
چیستا یثربی، نویسنده، کارگردان، مدرس و مولف، نمایش”جنایت و مکافات” را براساس رمان معروف داستایوفسکی، نویسنده روسی در جشنواره”کلاسیک‌های روس لبنیا” روی صحنه برد. این نمایش موفق شد تا از بین صدها نمایش دیگر این جشنواره جایزه بهترین بازیگری زن را تصاحب کند و از کارگردان نیز تقدیر به عمل آمد. در این نمایش مهسا مهجور و حسین کشفی‌اصل به ایفای نقش ‌پرداختند.
به این بهانه با چیستا یثربی نویسنده، کارگردان، طراح صحنه، لباس و نور نمایش گفت‌وگو کردیم.
کمی از نمایش‌تان بگویید؟ چقدر نسبت به رمان تغییر کرده است؟
نمایش من اقتباسی آزاد براساس رمان”جنایت و مکافات” است. رمان بیش از 20 شخصیت دارد اما من نمایشنامه را با دو شخصیت زن و مرد نوشتم. راسکولینکوف و سونیا، در حالی که هر دو بازیگر بقیه شخصیت‌های دیگر را هم بازی می‌کنند، مثلاً بازیگر زنم مهسا مهجور در نقش‌های مرد هم بازی می‌کند. من فضای داستان را هم تغییر دادم، فضای نمایش کابوس گونه است و مرتب از کابوس به رویا و واقعیت گریز می‌زند. در آغاز نوشتن این نمایشنامه یک جمله از پیامبر اسلام در ذهنم بود، این که: (هر کس که یک نفر را نجات بدهد، انگار همه بشریت را نجات داده است و هر کس که یک نفر را بکشد، انگار همه بشریت را کشته است.) اساساً من نمایشم پر از قصه‌های مذهبی است و در انتها نیز با یکی از قصه‌های معروف انجیل تمام می‌شود. در ضمن بگویم که در اجرای روسیه به علت کمبود نیرو من مجبور شدم که خودم طراحی صحنه، لباس و نور نمایش را انجام بدهم در حالی که این رشته‌ها در حیطه تخصصی من نیست.
از این جشنواره روسی بگویید؟
یک جشنواره معتبر و بین‌المللی است که هر ساله در شهر لبنیا که یکی از شهرهای حومه مسکو است به مدت 12 روز و در دو بخش کودک و نوجوان و بزرگسال برگزار می‌شود. امسال یازدهمین دوره این جشنواره بود در ضمن از همه کشورهای جهان یک نمایش برای شرکت در این جشنواره انتخاب می‌شود و از ایران هم مسئولان جشنواره از من دعوت کردند. پارسال هم نمایش”خرس و خواستگاری” کار حسن معجونی دعوت شد.
همچنین در این جشنواره فقط آثار برگرفته از نویسندگان کلاسیک روسی یا اجرای خود آثار کلاسیک روسی پذیرفته می‌شود. بیشتر نمایش‌های شرکت کننده در این جشنواره هم از نمایشنامه‌های چخوف بودند. در ضمن این جشنواره تا پارسال به شکل غیر رقابتی بود و امسال که شکل رقابتی به خود گرفت، هیئت داوران‌اش از قدیمی‌ترین هنرمندان روسی بود، داورانی مسن اما حرفه‌ای.
شما در این جشنواره چند اجرا داشتید و چه مدت در روسیه بودید؟
یک اجرا، همه نمایش‌ها یک اجرا داشتند و ما هم یک هفته آن جا بودیم.
آیا این نمایش قبلاً در ایران هم به اجرا رفته است؟ یا فقط برای شرکت در جشنواره روسی تمرین شده بود؟
من این نمایش را با دو نفر از دانشجویانم در سال 82 در جشنواره باکو و با هزینه‌ خصوصی اجرا کردم، البته همیشه دلم می‌خواست که اجرای عمومی هم داشته باشم اما بازیگر زنم ازدواج کرد و از فضای تئاتر دور شد. حالا با توجه به این که نمایشم به جشنواره روسیه رفت و آن جا با استقبال رو به رو شد دلم می‌خواهد که تماشاگران ایرانی هم این نمایش را ببیند اما چون هر کس فقط یکبار در سال نوبت اجرای عمومی دارد من فعلاً نمی‌دانم کدامیک از نمایش‌هایم را اجرا کنم، من سه نمایش دیگر را هم برای اجرای عمومی آماده دارم که دو تا از آن‌ها نمایشنامه‌خوانی هم شده‌اند: نمایش‌های”دخترک و مرد مرده”، ”مرگ با ترنم عشق” و”جن کوچک عزیز”. اما این روزها بیشتر راغبم نمایش”جنایت و مکافات” را اجرا کنم.
چطور شد که به این جشنواره دعوت شدید؟
من قبلاً به خاطر نمایش”مرغ دریایی” به این جشنواره دعوت شده بودم که نرسیدیم تا زمان جشنواره آماده‌اش کنیم و نرفتیم. این بار در”جشنواره بین‌المللی طنز اصفهان” من سی دی کارم را به مسئولان تئاتری روسیه دادم و آن‌ها با دیدن سی دی کار به من ایمیل زدند و برای شرکت در جشنواره‌شان دعوتم کردند.
برخورد مسئولان و هنرمندان جشنواره با شما چگونه بود؟
در ابتدا چندان برخورد خوبی نداشتند، شاید برای این که عکس بازیگرم را با حجاب دیده بودند، هنوز اجرایم شروع نشده بود، می‌پرسیدند که آیا بازیگرم با چادر روی صحنه می‌‌آید؟ در حالی که لباس بازیگرم، لباس محلی ایرانی بود، دامن پرچینی که در همه جای دنیا می‌توان آن را پوشید و اتفاقاً الان چیزی شبیه همین دامن در ترکیه مد است. دلیل دیگرش شاید این بود که آن‌ها زبان انگلیسی نمی‌دانستند و ما هم زبان روسی متوجه نمی‌شدیم همچنین آن‌ها به شدت روی متن‌هایشان متعصب هستند، وقتی متوجه شدند که 20 شخصیت رمان به دو شخصیت تبدیل شده، خیلی عصبانی شدند و می‌گفتند که مگر ممکن است که چنان رمان بزرگی را دوباره نوشت! بخصوص که آن‌ها از اقتباس آثار روسی هم بدشان می‌آمد. اما بعد از اجرا چنان از نمایش خوششان آمد که برای یک ربع برایمان دست ‌زدند، در جلسه نقد و بررسی پایان نمایش هم منتقدها اظهار کردند که تکنیک نمایش برایشان جالب بوده، اینکه همه شخصیت‌ها توسط دو بازیگر اجرا می‌شد، همچنین از توانایی بازیگرها هم تعریف کردند و تاکید کردند که کار ما تئاتر‌یکال بوده، یعنی همه عناصر تئاتری، به شکل بصری و تجسمی روی صحنه تصویر می‌شده است.
همچنین هیات داوران با هر گروهی پس از اجرا گپ می‌زدند و عیب‌های کارهایشان را می‌گفتند، درست بر عکس جریان جشنواره‌های ما که داوران را از گفتگو با کارگردان‌ها برحذر می‌دارند، آن‌ها خیلی راحت پس از اجرا و سرمیز شام با ما گفتگو کردند. به نظرشان نمایش ما بهترین کار جشنواره بود و علتش را هم ساختار مدرن نمایش می‌دانستند و هم رعایت کردن عناصر شرقی. اما ایرادهایی هم گرفتند، مانند ایرادهای به طراحی صحنه که به دلیل کمبود امکانات من ناچار شدم از وسایلی استفاده کنم که خودم هم راضی نبودم و فراموش هم نکنیم که من طرح صحنه نیستم و به ناچارم مجبور به طراحی نمایشنامه‌ام شدم. در ضمن همان سوال‌ها و تعجب‌های همیشگی هم بود، این که باورشان نمی‌شد که زن‌های ایرانی‌ هم تحصیلات آکادمیک تئاتری داشته باشند، فکر می‌کردند که کارگردان نمایش یک مرد است و من جزء عوامل گروه هستم، باورشان نمی‌شد که زن ایرانی کارگردان باشد، بعد هم وقتی فهمیدند که من چند کتاب دارم، با تعجب پرسیدند مگر می‌شود؟ و وقتی مترجم دوباره به آن‌ها گفت که من صاحب چندین کتاب هستم، تعجب‌شان بیشتر شد، می‌گفتند مگر می‌شود! در کشور ما کارگردانی به این سن فقط می‌تواند مقاله بنویسد، در ضمن باور نمی‌کردند که ما هم رمان‌های مثل”جنایت و مکافات” را خوانده باشیم در حالی که من اولین بار در 8 سالگی این رمان را خواندم.
شما در جایی از صحبت‌هایتان گفتید که مجبور به طراحی صحنه، لباس و نور شدید، چرا؟
ببینید از من دعوت شخصی به عمل آمد اما با حمایت مرکز هنرهای نمایش این سفر انجام گرفت. مسئولان روسی در ایمیل‌شان متذکرشده بودند که خرج غذا و اقامت را متقبل می‌شوند، اما مخارج رفت و برگشت با خودمان است. من هم چون می‌دانستم که گروهم توانایی تقبل چنین هزینه‌ای را ندارد، رفتم پیش پارسائی و از او کمک خواستم اما ایشان گفتند که فقط مخارج بازیگران و خودم را می‌توانند پرداخت کنند. بنابراین مجبور شدم که طراحی صحنه، لباس و نور را نیز خودم انجام بدهم. درواقع گروه ما کم تعدادترین گروه شرکت کننده در جشنواره کلاسیکای روسی بود. با این حال بسیار از همکاری مدیریت مرکز ممنون هستم.
حضور کشورهای آسیایی به چه صورت بود؟
حضور کشورهای جمهوری روسیه خیلی پر رنگ بود و اجراهایشان بیشتر از آثار چخوف بود. من از نمایش”خواستگاری” از کشور اوکراین خیلی خوشم آمد.
ارتباطتان با هنرمندان روسی چگونه بود؟
راستش خیلی نتوانستیم با هنرمندان روسی ارتباط بگیریم، بیشتر تمرکزمان روی تهیه دکور و اجرای خودمان بود و دیدن نمایش‌های گروه‌های دیگر، ضمناً ما یک نمایش روحوضی روسی هم در یکی از دانشکده‌های تئاتری آن جا دیدیم که چیزی شبیه نمایش‌های تالار سنگلج و سیاه بازی خودمان بود. البته در آن روزها با چند منتقد و هنرمند هم آشنا شدیم، هنرمندان و منتقدانی که خیلی خوب خیام، مولانا و حافظ را می‌شناختند از متاخرین هم هیچ اطلاعی نداشتند و در ضمن اصلاً فکر نمی‌کردند که ایران زن نویسنده و کارگردان داشته باشد.
به غیر از شرکت در جشنواره، در یک هفته اقامت‌تان چه کارهایی انجام دادید؟
ما سه روز قبل از روز اجرایمان وارد شدیم بنابراین صبح‌ها به گشت و گذار و تماشا از مراکز فرهنگی یا تهیه لوازم دکور می‌گذشت و بعدازظهرها نیز به محل برگزاری جشنواره می‌رفتیم.
آیا این جشنواره تماشاگر ایرانی هم داشت؟
آن جا ایرانی بسیار کم بود، اما ما سه نفر ایرانی را می‌شناختیم که اگر آن‌ها به دادمان نمی‌رسیدند معلوم نبود چه بلای سرمان می‌آمد چون روس‌ها حتی معنی Hello را هم متوجه نمی‌شدند. دوستان ایرانی ما از جامعه تئاتری ایران هستند که برای ادامه تحصیل به روسیه رفتند. خانم گلبرگ ابوترابی و آقای اسماعیل شفیعی و همسرش فرزانه زواره که من از آن‌ها بسیار ممنون هستم، در واقع آن‌ها نقش مترجم و هماهنگ کننده را برایمان داشتند و واقعاً اگر آن‌ها نبودند خیلی از کارهایمان لنگ می‌ماند، مثلاً در آخرین لحظه به ما صندلی داده شد که اصلاً به درد اجرایمان نمی‌خورد، اگر آن‌ها نبودند من اصلاً نمی‌توانستم به آن‌ها نوع صندلی که می‌خواهم را تفهیم کنم.
نمایش شما از جشنواره چه جوایزی را دریافت کرد؟
همین جا بگویم که به من جایزه ندادند. از کار تقدیر شد و به من به عنوان کارگردان لوح و تندیس داده شد. ولی مهسا مهجور به عنوان بازیگر زن برتر انتخاب شده و جایزه‌ای به او تعلق گرفت که چون خیلی از دوستان می‌پرسند، خوب است همین جا بگویم که جایزه مادی نبود، یک تابلوی نقاشی و یک ساز سنتی روسی شبیه سنتور خودمان را به خانم مهجور هدیه دادند. درواقع این جشنواره 4 جایزه داشت: جایزه کارگردانی، طراحی صحنه و بازیگر زن و مرد که جایزه بازیگری زن به مهسا مهجور داده شد.