در حال بارگذاری ...
...

نگاهی به نمایش”برو گمشو عزیزم” نوشته و کار امین بهروزی

”برو گمشو عزیزم” متشکل از ۸ قطعه مرتبط به هم است؛ چه به لحاظ فرمی و چه به لحاظ محتوایی. تقریباً هشت زاویه و نگاه به رابطه خانوادگی. تقریبا شبیه به رقص کاغذ پاره‌های محمد یعقوبی

حسین ذوقی:
”برو گمشو عزیزم”، درامی است درباره مسائل روزمره. امین بهروزی آن‌قدر برنمایش این روزمرگی اصرار دارد که در چند اپیزود نمایشش اقتباسی متفاوت از”در انتظار گودو”یِ بکت را به نمایش می‌گذارد.
نمایش گستره‌ای از آشفتگی‌هایی است که احتمالا هرکسی در زمان امروز درگیر آن است. آشفتگی‌هایی که بر اثر یک اتفاق ساده ایجاد می‌شود. امین بهروزی از دو شخصیت کاملا کلیشه‌ای زن- مرد(اطلاق بهترش زن- شوهر) در سرتاسر نمایشش استفاده می‌کند و با این انتخاب مسائلی همچون عدم ارتباط، خیانت و... را با زبان خودش بیان می‌کند.
”جارموش، یعقوبی و چند متهم دیگر”
من طرفدار” جیم جار موش”(1)، فیلم ساز مستقل امریکا هستم. این هم چند دلیل عمده دارد.
اینکه فیلمساز خوبی است. اینکه دوست صمیمی”نیک کیو”(2) و”تام ویتس”(3) است.
اینکه گروهی دارد به نام”پسران خلف‌لی ماروین” و چند دلیل غیر عمده دیگر.
با این حساب تمام فیلم‌هایش از”شب روی زمین” تا ”قهوه و سیگار” و... را دوست دارم. به همین استنادهای ساده هر چیزی که شبیه به این‌ها باشد حتی اگر دوست نداشته باشم برایم جذاب است. اما چرا”برو گمشو عزیزم” لا اقل برای منِ طرفدار”جیم جار موش” جذابیت ندارد؟
«البته این نکته را هم در نظر دارم که من قرار است دوباره”بروگمشو عزیزم” امین بهروزی بنویسیم و نه احتمالا”قهوه و سیگارِ” جار موش.»
”برو گمشو عزیزم” در یک نظر کلی بی‌شباهت به دو اثر ذکر شده از جارموش نیست.
اول اینکه فضای تمام اپیزودها یک مکان ثابت است. دوم اینکه با شباهت به همان دو اثر، اپیزودیک است. سوم اینکه پر از دیالوگ‌های سر راست و راحت است. و احتمالا چند دلیل دیگر...
”برو گمشو عزیزم” متشکل از 8 قطعه مرتبط به هم است؛ چه به لحاظ فرمی و چه به لحاظ محتوایی. تقریباً هشت زاویه و نگاه به رابطه خانوادگی. تقریبا شبیه به رقص کاغذ پاره‌های محمد یعقوبی.(قابل توجه کسانی که متن را خوانده‌اند یا اجرا را دیده‌اند).
در نمایشنامه محمد یعقوبی هم همین اتفاق می‌افتد. مکان ثابت است با آدم‌های متغیر و قهرمانان هر اپیزود همه دغدغه‌شان مشکل خانوادگی است.
نمایشنامه 3 قصه را روایت می‌کند:
١-زنی شب از خانه به قهر بیرون رفته و مرد صبح روز بعد در انتظار اوست.
٢- زن و مردی به یک دلیل ساده و پیش پا افتاده کارشان به دعوا و قهر یک طرف و خروج از خانه منتهی می‌شود.
٣-زن و مردی در یک خانه در اوج بی‌حوصلگی و انتظار، منتظر فردی به نام گودو هستند.
قصه اول تحت عنوان”صبحانه” در سه اپیزودِ با فاصله روایت می‌شود. قصه دوم با دو عنوان متفاوت”دست من نیست” و ”من دستت دیدم” نیز در دو اپیزود با آدم‌های مختلف روایت می‌شود.
قصه سوم نیز در دو اپیزود روایت می‌شود. امین بهروزی این سه روایت را منقطع و با فواصل بینابین به تصویر می‌کشد. اتفاقاً همین شکل روایت است که این اثر را با آثار مشابهش که تعدادی از آن‌ها را در پیش برشمردم متفاوت نشان می‌دهد.
”برو گمشو عزیزم” شاید از جهاتی یک اثر کامل و بی نقص نباشد اما نکاتی دارد که نمی‌توان به راحتی فراموششان کرد.
نکته اول: زبان نمایش بسیار ساده، امروزی و دم دستی ‌است. یعنی همان طور که ساختار و فضا و زمان اثر ایجاب می‌کند. آدم‌ها خیلی راحت و بی دردسر حرف‌هایشان را به هم می‌زنند. زبان شخصیت‌ها مشخص، متفاوت و تقریباً بی‌نقص است. دیالوگ‌ها در اوج سادگی، گویا و کاملند.
نکته دوم: قصه دوم که به آن اشاره شد اقتباسی از”در انتظارِ گود”یِ بکت است. متنی که وسوسه‌اش شاید دامن خیلی‌ها را گرفته باشد. این وسوسه این جا هم دیده می‌شود. اما استفاده”امین بهروزی” در این متن از”در انتظار گودو” کاملاً امروزی است و باورپذیر. حتی اگر با آخر کار به مشکل برخورد کنیم.(همان جا که گودو زنگ می‌زند و کسی جوابش را نمی‌دهد) اشتباه بهروزی فقط شاید در شوخی با بکت باشد. بکت خود با جهانی شوخی کرده بود.
یک نکته بی ربط
”دیوید تامپسون”(4) منتقد مشهور سینما هیچ گاه فیلم”ایزی رایدر”(5) را دوست نداشت. او اعتقاد داشت که فیلم”دنیس هاپر”(6) یک ملغمه ساده انگارانه است. نکته مهم تامپسون درباره موسیقی این فیلم بود که”ایزی رایدر”(7) یک”جوک باکس”(8) است.
بدین معنا که دنیس هاپر مجموعه‌ای از موسیقی‌های جذاب عصر خودش را در فیلم گنجانده بود، تنها به این دلیل که مردم آن دوره از آن موسیقی‌ها لذت می‌برند. آرمان موسیقی فیلم تامپسون”راننده تاکسی” اسکورسیزی بود.
من به اندازه”تامپسون” تندرو نیستم، ”ایزی رایدر” را”جوک باکس” نمی‌دانم. اما ”برو گمشو عزیزم” در استفاده‌اش از موسیقی حتی به اندازه یک”جوک باکس” هم نتوانسته بود به خوبی عمل کند. چند قطعه موسیقی انتخابی کاملاً بی ربط در بین چند اپیزود، که کاملاً هم نامتناسب بودند. مثلاً من نمی‌توانم متوجه شوم که چرا باید در بین اپیزودهای دعواهای خانوادگی به صدای”باب دیلن”(9) گوش کنم و نمی‌توانم ارتباطی بین”برو گمشو عزیزم” با موسیقی دهه‌‌های 60 و 70 پیدا کنم.
کمی اغراق و تعارف
”برو گمشو عزیزم” به عنوان یک نمایشنامه پایه و اساس بسیار خوبی برای یک اجرای متفاوت است. اما اجرای نمایش هیچ گاه از اساس درستش استفاده نمی‌کند. منظور این که”برو گمشو عزیزم” در اجرای صحنه‌ای‌اش موفقیت و کیفیت متنش را تجربه نمی‌کند.
در هر حال”برو گمشو عزیزم” نوشته و کار امین بهروزی متفاوت‌ترین نمایش در این دوره اجراهاست.
1- Jim Jarmusch
2- Nick Kave
3- Tam Waits
4- David Tompson
5- Eosy Rider
6- Denis Hoper
7- Easy Rider
8- Juke Box
9- Bob Dylan