گفتوگو با”هلن پاریس” یکی از هنرمندان حوزه”پرفورمنس آرت”
تکنولوژی(چه قدیم، چه جدید) هزاران ابزار آفرینندگی برای هنرمند به ارمغان میآورد.تکنولوژی ابزار دیگری است برای ارتباط. از هر آن چه که به شما امکان بهتر کار کردن را میدهد استفاده کنید.
برگردان به فارسی: رضوان زندیه
چه چیزی سبب شد که شما بخواهید یک پرفورمر باشید؟
هلن: غریزه. همان چیزی که از آن متولد شدم.
شما یکی از اولین کمپانیهای تئاتر فیزیکی را در ایرلند تاسیس کردید و یک مکان اختصاصی با هسته دروناش را اداره کردید، چگونه این کار را انجام دادید؟
هلن: درست است. من فکر میکنم چیزهای زیادی است که باید در 21 سالگی انجام داد. سنی که احساس آسیب پذیر است و در طول یک روز ترشح آدرنالین سبب فعالیتهای بسیاری میشود. کمپانی تئاتر اوت اند اوت(1) در ابتدا پنج عضو هستهای داشت: مگی چیلی(2)، استیون استیج(3)، جیل گِرسوِل(4)، پل(5) نرمن و من، که همگی تا حدی سرسخت بودیم.
در ابتدا از جانب دو موسسه هنری در بلفاست حمایت اندکی میشدیم: مرکز هنری کِرشت(7) و مرکز هنری اُلدمیوزیم(8) که امکان استفاده از تسهیلات و مکان تمرین نمایش را به ما میدادند. در عوض ما هم گاهگاهی کارگاههایی میگذاشتیم.
من فکر میکنم ارتباط میان موسسات هنری و هنرمندان، برای هر دو طرف، سخت تعیین کننده است. این حمایت سبب اولین گامهای ترقی ما رو به پیشرفت شد. بنابراین ما توانستیم توسعه یک فرم و نیز تماشاگران را آغاز کنیم. سرانجام بعد از چند سال اساساً روی پای خود ایستادن از طریق تدریس یا کارگاه صندوق مالی انجمن هنرها(9) را تامین کردیم. از این پول برای اجاره مکانی سوله مانند در شهر استفاده کردیم. این مکان با هدفی سه گانه برای بخش اداری، مکان تمرین و مکان اجرا در نظر گرفته شد. کف این مکان از بتن بود و وسیله گرمایشی ابداً وجود نداشت اما ما 7 روز هفته را کار میکردیم و توانستیم آن جا اجراهایی داشته باشیم. بله، من حدس میزنم ما آرزوی داشتن گروه و وستر(10) را داشتیم.
شما به لندن رفتید و به تنهایی شروع به کار کردید، چرا؟
هلن: چالشهایی در کار انفرادی وجود داشت که انرژی من را تحلیل میبرد. من برای چند سالی به عنوان عضوی از یک شرکت کار کرده بودم و از دردها و آدمها و شرایط یک تجربه گروهی لذت برده بودم. این سفر مستقل به نظر میرسید، چیزهایی پر مخاطره، مسئولیت تام، نویسندگی، طراحی حرکت، کارگردانی، شهرت را برای من به ارمغان آورد که در نهایت هم کم اهمیت شد.
فکر تغییر موقعیت و موضع به یک اندازه هم میترساندم و هم جذبم میکرد. در آن زمان که در حال بررسی این تغییر بودم، از لندن برای اجرا در ICA دعوت شدم. فکر میکنم این دعوت نیرویی را که احتیاج داشتم به من داد. وقتی به لندن رسیدم درخواست کار انفرادیام موفقیتآمیز بود. سفر مستقل و اجرای انفرادی بسیار خاص است و این برای من اغلب سختترین و شعفآورترین راه خلق اثر است.
کار کردن به عنوان عضوی از یک شرکت را با کار کردن در حرفهتان به عنوان یک اجرا کننده مستقل چگونه ارزیابی میکنید؟
هلن: من چندین سال را در لندن هم در کار مشترک و هم در کار مستقل به عنوان یک پرفورمر در کار دیگران گذراندم. این یک نیروی درونی جذاب است که انسان را از یگانه صدا بودن وارد مکانی میکند که عقاید زیادی شرکت دارند. من و لیزلی هیل(11) یک سایت اینترنتی را در سال 1966 تاسیس کردیم. ما قبلاً همدیگر را ملاقات کرده بودیم و کارهای انفرادی یکدیگر را دوست داشتیم. روشهای ما کاملاً متفاوت بود و من فکر میکنم کاری که در یک فعالیت مشترک خلق میشد بسیار متفاوت از کار انفرادی است.ما روی این سایت هنوز روی طرحهای انفرادی خودمان، اما بر اساس همکاری کار میکردیم. اولین کار مشترک ما یک پروژه اینترنتی بود. ”من هرگز جایی نمیروم، من خودم نمیتوانم رانندگی کنم.” (12) پروژه، یک مسافرت جادهای بود.طی کردن سراسر جاده” روت 66” (13) قدیم که از شیکاگو(14) به الآ(15) ادامه دارد و شرق و غرب را به هم وصل میکند. این پروژه همزمان ماهیت تاریخی، فیزیکی(بزرگراه) و مجازی(بزرگراه اینترنتی) داشت، به علاوه اجراهای واقعی در واگن رستورانها و واگنهای باری. پروژه شامل به روز کردن(16) روزانه سایتهای اینترنتی مطابق سفر ما هم چنان که 4456 مایل را تا آن جا راندیم و برگشتیم، میشد. به روز سازی هر چند ساعته اجرای ما روی سایت به طور قابل ملاحظهای شامل احساسهای مشابه در یک اجرای زنده بود، با همان شورها و هیجانات. هر چند در یک اجرای زنده اگر اشتباهی کنید، قوت قلبهایی وجود دارد مثل این که احتمالاً تنها شما هستید که از آن باخبرید.
این جا و در این در صحنه مجازی یک نقطه حذف شده یا یک ”>”جا مانده از کد HTML میتواند برقراری ارتباط با تماشاگر روی خط را غیر ممکن کند.
اغلب برای صرفه جویی در زمان لیزلی جاده را هدایت میکرد و من سایت را. من عکسهای دیجیتال را در آن روز از مردم و مکانهایی که ما در جاده با آنها مواجه میشدیم را همراه صفحات روز از متن و عکس روی سایت میفرستادم.
من فکر میکنم ما توانستیم پروژهای مثل آن را با هم به سرانجام برسانم و در گفتهها و نوشتهها نشان دهیم که میتوانیم با هم کار کنیم. من فکر نمیکنم پیدا کردن کسی که شما واقعاً با او همکاری پرثمری داشته باشید کار آسانی باشد، بنابراین در یک کار موفقیتآمیز ارتباط بسیار امیدبخش است.
فکر میکنید چه استراتژیهای پارتیزانی شما را در کار پرفورمنس ـ حرفهتان در اجرا ـ متعهد کرده بود؟
هلن: برای من یک پرفورمر(اجرا کننده) بودن یک فعالیت پارتیزانی است. در روش زندگی و حرفه من گزینهها تا حدی غیر سنتیاند. استراتژی که من در این سالها توسعه دادهام این است که یک پروژه به نحوی انجام شود که چیزی بیشتر از یک اجرا داشته باشد و عمر مفید آن بیش از یک اجرای تنها باشد، مثلاً به صورت یک مقاله در یک نشریه چاپ شود و یا به صورت یک قطعه ویدئویی در یک اجرا نشان داده شود. همان طور که گفته شد میتوان از راههای دیگر رفت. برای مثال اخیراً من به بررسی رابطه یک به یک(17) پرفورمر(اجرا کننده) تماشاگر و قابلیت میزان به هم رسیدن سطح تماس و ارتباط، گرایش پیدا کردهام. ”ورنا آموریس”(18) ـ اجرا شده در آرتسدمین(19) در لندن ـ یک قطعه یک به یک پرفورمنس/ اینستالیشن ـ (20) اساساً درباره تلفن همراه کارگردانی شده بود. این قطعه 20 تا 25 دقیقه بود و هر شب به وسیله 14 نفر در یک زمان تجربه می شد. در صورتی که اجراهای من بیش از 5 ساعت، یکنواخت و بی تنوع طول میکشد و فروش زیادی هم ندارد.
یک قطعه مانند این باید از راههای مختلفی به بازار عرضه شود. بعضی از سالنها مانند آرت سدمین نگرانی دوباره کمبود بودجه و فروش بلیط ندارند، آنها اگر برای اثری مناسب باشند پر میشوند. اما بیشتر مکانهای اجرا باید با اثر برای نشستن تعداد بیشتری از تماشاگران تطبیق پیدا کنند.
در روش استراتژی پارتیزانی، من فکر میکنم که اینترنت صحنههای انتخابی بیشتری را در اختیار هنرمند میگذارد. زمانی که با آن مواجه میشویم پیدا کردن یک صحنه مناسب و خوب خیلی سخت است و همچنین مکانی دیگر برای نمایش، کار و تولید کار پیشنهاد میکند و البته صحنه مجازی بسیار ارزانتر از صحنه واقعی است.
چگونه شما به سمت خلق یک قطعه جدید میروید؟ آیا این روند در هر لحظه تفاوت چشمگیری دارد یا الگوهایی هست که شما را به سمت یک قطعه جدید هدایت میکند؟
هلن: تکنیک من در یک باور راسخ شکل میگیرد که پرفورمنس و در حقیقت همه هنرها در ماهیت وجودی خود مرتبط و در تماس و ارتباط با هم هستند. این قضیه در قلب همه کارهای من قرار گرفته. خود کار تعیین میکند که چقدر از ظرفیتش را به اجرای زنده، نویسندگی، فیلم، ویدئو، اینستالیشن و یا پرفورمنس اینترنتی تخصیص میدهد. با این توصیفات پروژه کمی متفاوت میشود، اما الگوهای مسلم تلف نمیشوند. برای مثال در اجرای زنده من اغلب با تمرین، مکان اجرا و بدنهای درون آن مکان و بررسی آن چیزهایی که در اجرای زنده برای من یگانهاند آغاز میکنم. مثل نقش حواس، حافظههای جسمی، پرفورمر(اجرا کننده) و تماشاگر که هم در زمان و هم در مکان به طور پویایی زندهاند. هنگام کار روی پروژههای اینترنتی این المانها به طرق مختلف ترجمه میشوند.
مکانهای کنونی پتانسیلهای بی حد و حصری دارد. حافظه ماشین به حافظه انسانی اضافه میشود. من به دنبال چیزهایی هستم که میتوانم در روش غیر مستقیم انجام دهم یا چیزهایی که نمیتوان در یک اجرای زنده انجام داد.
چگونه بودجه کارتان را تامین میکردید؟ تامین بودجه در یک کار شرکتی آسان تر است یا به صورت مستقل؟
هلن: هزینه کار از راههای متفاوتی تامین میشود. از طریق سرمایهگذاری، کمیسیون یا کارمزد، حمایتهای رسمی یا تدریس. به واسطه سایتمان ما هم در انگلیس و هم در آمریکا کار میکردیم. من فکر میکنم این وضعیت برای یک هنرمند تنها در به دست آوردن سرمایه، خیلی سخت است، به طوری که سرمایه گذاران لزوماً نمیدانند چه مکانها و کارهایی انفرایاند و البته به نظر میرسد سود حاصل از دادنِ سرمایه به یک شرکت چند نفره بیش از سود حاصل از دادن سرمایه به یک نفر است. اغلب درخواست وجه از جانب یک هنرمند مستقل به نتیجه نمیرسد و این درخواست فقط باید از طریق یک شرکت ثبت شده صورت گیرد. همان طور که گفتم فکر میکنم در انگلیس انتقال زیر ساختهای مالی از طریق وکیل مدافع صورت میگیرد.
یکی از عوامل سرنوشت ساز در گردآوری این کتاب تلاش برای از ابهام درآوردن، مشخص کردن رابطه هنرمند، سرمایهدار به وسیله نزدیک شدن به بعضی نهادهای سرمایهگذار مهم، مکانهای اجرا و چند سوال صریح بود. من کمیسیونهای سرمایهگذار را که یک وکیل مدافع حقوقی برای اختصاص دادن سرمایههای خاص دارند را تشویق و ترغیب میکنم.
پیش از این خیلیها در کار چنین سیاستی داشتند و من فکر میکنم این تبادل و به اشتراک گذاری برای هر دو طرف بسیار سودمند است.
شما هم به صورت اجرای زنده و هم به صورت اجرای غیرمستقیم کار کردید. آیا مرز قابل توجهی بین این دو میبینید؟
هلن: نه خیلی. این مسئله به تماس و ارتباط برمیگردد. تکنولوژی ابزار دیگری است برای ارتباط. از هر آن چه که به شما امکان بهتر کار کردن را میدهد استفاده کنید. برای مثال در پروژه”روت 66”، من و لیزلی به مذاکره کردن درباره رابطه پرفورمرها(اجرا کنندگان) در مکان و لامکان، کشف این که یک هنرمند چگونه میتواند شواهد و علائم را از واقعیت به مجاز ترجمه کند، چگونه یک نفر سیگاری را در یک زیر سیگاری و در مکانی مجازی خاموش میکند؟ و بالاخره یک هنرمند چگونه میتواند در هر محدودهای نشانههای گذرنده و فانی را علامت گذاری کند علاقهمند بودیم. من فکر میکنم مهیجترین چیز درباره پرفورمنس همین دوگانگی است.
بیشتر مردم به مکانهای اجرا و پرفورمنس میروند به خاطر هماهنگی خوب هنر، تئاتر، رقص و غیره. یک فرم، خودش به هنرمند اجازه تجزیه، تحلیل و برداشت از صورتهای بیشمار هنری و حتی فرمهای غیر هنری را میدهد.
تکنولوژی(چه قدیم، چه جدید) هزاران ابزار آفرینندگی برای هنرمند به ارمغان میآورد. رابطه بین اجراهای زنده و فرمهای غیر مستقیم مرا بسیار مجذوب و شیفته میکند، چه غریزی، چه مجازی، چه اخلاقی و چه غیراخلاقی؛ هر دو فرم.
امروز هنرمندان در حال آغاز فعالیتهای مشترک تکنولوژیکی و استفاده از تکنولوژی در روشهای ابتکاری به طرز باورنکردنیایی حضور پیدا کرده است .من مایل به کار در زمینه هدایت تکنولوژیکی نیستم این مسئله همیشه باید مربوط به محتوا ومضمون باشد، اما داستان چیست؟ رابطه و تماس در قلب اجراهای زنده و فرمهای غیر مستقیم، اطمینان بخش است و همیشه به نحوی تحریکآمیز در اساس و بنیاد انسانی ثابتی قرار گرفته است.
شما به طور ممتد به عنوان یک هنرمند در انگلیس و آمریکا فعالیت کردید. هنرمندان را چگونه مقایسه میکنید؟
هلن: من فکر میکنم در انگلیس برای هنرمندان سرمایههای بیشتری برای کار کردن وجود دارد. اکنون انجمن ملی ویراستاران(21) منحل شده اما به نظر میرسد در آمریکا رد پای کم رنگی از آنها باقی مانده و در حقیقت من فکر میکنم هنرمندان زیادی پیدا میشوند که در کارشان از حمایت مالی بهتری در انگلستان بهرهمند هستند. از طرف دیگر در آمریکا فرصتهای بهتری برای هنرمندان در سازمانهای آکادمیک وجود دارد.
تعدادی از هنرمندان بزرگ در بعضی دانشگاههای آمریکا هستند که در جستوجوی موقعیتهایی برای کار کردن فراتر از یک تدریس ساده هستند.
چه چیزی کیفیت زندگی هنری شما را بهتر میکند؟
هلن: در وضع ایدهآل؟ زندگی و هستی بی هزینه. واقع بینانه؟ یک سازمان دهنده.
چه چیزی شما را سر کار نگاه میدارد؟
هلن: چیزهای زیادی در زمانهای مختلفی سهم دارند. بعضی وقتها یک خوردسری ناب و در دیگر زمانها آرزوهای نافذ باعث میشوند یک طرح منحصر به فرد اتفاق بیافتد. یک نیروی غریزی که به راحتی رهایم نمیکند، مگر چیزی ساخته شود. باز بودن در کار سبب فرمهای هدایت شده مختلفی میشود. بنابراین بعضی وقتها یک اجرای زنده و بعضی زمانها یک فیلم و یا یک قطعه اینترنتی.
و سه نصحیت ناب شما برای هنرمندان؟
هلن: اول؛ کار ارائه بدهید. هرگز اهمیت نقش خودتان را به عنوان یک هنرمند در جهان و چیزی که میخواهید بگویید دست کم نگیرید و در نهایت اعتقاد به قدرت درونی خودتان برای تغییر دادن و خلق چیزی متفاوت برای ارتباط.
برنامه آینده هلن پاریس چیست؟
هلن: منظور شما این است که زندگی بعد از ویراستاری این کتاب ادامه دارد؟ کار بعدی من پروژه شهرهای ساحلی(22) خواهد بود که به صورت یک نوشته مستند، یک داستان، یک سایت اینترنتی و یک پرفورمنس/ اینستالیشن شکل خواهد گرفت.
پانوشتها:
1- Out and Out
2- Maggie Chilley
3- Steven Stagg
4- Jill Gresswell
5- Paul Norman
6- Belfast
7- The Crescent Arts Center
8- The Old Museum Arts Center
9- Arts Cauncil
10- Wooster Group
11- Leslie Hill
12- I Never go anywhere Ican’t drive my self
13- Route 66
14- Chicago
15- La
16- Vpdart
17- One-to-one
18- Verna Amoris
19- Artsodmin
20- Installation
21- NEA
22- The seaside Towns Project
منبع:
از کتاب”راهنمایی پارتیزانی برای پرفورمنس آرت” (مجموعه مصاحبههایی با هنرمندان پرفورمنس آرت)
”The Guerilla Guide to Performance Art”
Leslie Hill
Helen Paris, 2001
صفحات 58 تا 63
چاپ اول: 2001
چاپ دوم: 2004