جریان نگاری تئاتر آوانگارد از نگاه”ریچارد شخنر”/ قسمت دوم
نگاه عموم مردم به پرفورمنس، نگاهی تفریحی و سرگرم کننده است. با این که عادت بر این شده است که نام آوانگارد مرتباً مورد استفاده قرار گیرد، اما امروز آن چه از آوانگاردیسم باقیمانده تنها نام آن است.
یادآوری:
در بخش نخستِ این نوشتار، ریچارد شخنر کارگردان و نظریهپرداز به تشریح، گونهبندی و تحلیل زمانی جنبش آوانگارد در سه سطح: تاریخی، رایج و سنت جو پرداخته است.
بخش دوم به دو گونه دیگر از آوانگاردها(آینده نگران و هنرمندان بنیاد فرهنگی) اختصاص یافته است.
***
بیدار کردن خدایان، ممنوع
ریچارد شخنر
برگردان به فارسی: علیرضا امیرحاجبی:
4- آوانگارد آیندهنگر(Forward Looking)
این گروه از هنرمندان هم میراث خوار آوانگارد تاریخی هستند و هم گوش به زنگ صدای ایدههای جدید و تکنیکهای نوین. فنون چند رسانهای، ویدئویی، روابط میان موضوعی، پردازش صدا، بهرهگیری از جلوه نورهای لیزری، سایبرنتیک و کاربری از فضا ـ زمان مجازی.
آثار روبرت لوپاز، لوری اندرسون، جان جِسوران و گروه وُستر(Wooster)، نایِم جان پیک و تعداد زیادی از هنرمندان اجرایی جزء آیندهنگران محسوب میشوند. همچنین هنرمندان شرکت کننده در نمایشهای Pulse (1) در سانتا باربای کالیفرنیا.
آثار آوانگارد آیندهنگر با سرگرمیهای عامیانه ترکیب شده است، زیرا هم اکثریت مردم از رانهها و پیشبردهای تکنولوژیک بهره میبرند و هم این ترکیب، بازار اقتصادی جذابی را داراست. آیندهنگران، به وضعیتی تمایل دارند که هم شگفتآور باشد و هم با وفور ابزارهای تکنولوژیک، هراسناکیِ آخرالزمانی را به نمایش بگذارند.
5) آوانگارد بینافرهنگی(intercultural) (2)
باقیمانده استعمارگرایی، امپریالیسم آمریکا، گرسنگی بسیاری از مردم جهان، گستره مدرنیسم، حضور همهگیر و سراسریِ مفهوم و اشکال جهان وطنی به هنرمندان آوانگارد یاری میرساند تا به تولید آثار متنوعی اقدام و از مرزهای گوناگونی عبور کنند. مرزهای سیاسی، جغرافیایی، جنسیتی و مفهومی. مقابله هر روزه الگوهای عام و جهانی با ارزشهای محلی ـ بومی منجر به تصادم، اضطراب و نگرانی درباره آینده و شکل گیری مجادلات داغی شده است. ”گیلرِمو گومز پنیا” هنرمند آوانگارد بینا فرهنگی میگوید:
«من جسماً بین دو فرهنگ و دو زمان زندگی میکنم... وقتی در آمریکا هستم به تکنولوژی برتر و اطلاعات گستردهای دسترسی دارم. وقتی به مکزیک بازمیگردم گرفتار”فرهنگی سیاسی شده” میشوم... زمانی که به کالیفرنیا میروم بخشی از یک تفکر چند فرهنگی هستم که از درون شکافها و فواصل نژادی ـ قومیتی بیرون زده است. من روی رشتههای نازکی راه میروم که مراحل متغیر و برزخ گونه زندگی روزمره مرا به هم وصل میکنند. من در باب همین رشتههای باریک به آفرینش میپردازم.»
این گونه از اضطراب در بسیاری از هنرمندان آوانگارد بینافرهنگی کاملاً مشهود است. مسئله چنین هنرمندانی این نیست که کجا زندگی میکنند، بلکه”تعلق به بیش از یک فرهنگ، زندگی با ارزشهای متناقض و مناقشه بر سر دیدگاهها و قوانین زیبا شناسی” مشکل آنهاست. در هر جامعه، روابط و حیات چند فرهنگی مناقشه برانگیز است. جامعه هیچ گاه به دنبال طرح ریزی گسترده برای”چگونه” زیستن یا حتی”در کجا” زیستن صدها میلیون نفر از مردم نیست. ”سان هوئیژو”، یکی از برجستهترین نمایشنامهنویسان جوان چینی که پس از شکست قیام دموکراتیک در میدان”تیان آن مِن” در ژوئن 1989 به تبعید رفته است میگوید:«میخواهم یادآوری کنم که هنرمند باید بر واقعیت و اهمیت تاثیر فرهنگها روی یکدیگر توجه بیشتری داشته باشد. این تاثیرگذاریها مشکلاتی را نیز در پی دارند. آیا ما هنرمندان به عنوان سفیران فرهنگی کشورمان میتوانیم این مشکلات را نمایان کرده و برای حل آنها به دیگران یاری رسانیم؟»
مشکلات، تقابلات و شکستهای روابط چند فرهنگی، مسائل فلسفی، تناقضات ایدئولوژیک، از بین رفتن اساطیر و ارزشهای ملی لزوماً به وسیله آوانگاردها هدایت نمیشوند. اما آثار هنری میان فرهنگی میتوانند مابین سطوح وسیع صلاحیتها ـ شکلها و مفاهیم خود را به ظهور رسانند.
آوانگاردیسم، در این جا قصد و سعی بر این ندارد تا راه حلی برای پر کردن شکافها و یا شکستها بیابد. بلکه تلاش میکند تا دریچههای کاوش را گشوده نگه دارد.
آن گاه که بپذیریم، اجراهای انفرادی”گومز پنیا” آوانگارد بینافرهنگی است به طور قطع خواهیم پذیرفت که”مهابهاراتا” اثر پیتر بروک با این که بینا فرهنگی است اما در رده آوانگارد نمیگنجد. تفاوت در این است که: بروک قصد دارد تا با حذف تمامی تمایزات، به پی جویی تمامی آن چیزهایی بپردازد که منجر به وحدت میشوند. وحدتی معطوف به جهانی کردن. مناقشات در حماسه”هندی ـ اروپایی” او، فلسفی، شخصی خانوادگی و مذهبی است. بروک پذیرفته است که شکل قطعی و مطلوب اجرا باید بیشتر انسانی باشد تا فرهنگی. مهابهاراتای بروک هیچ سوالی را براساس واژگونی حماسه مطرح نمیکند. با انتخاب آزادانه نقشها به شکلی بینالمللی در گروه نمایشی، بروک همان داستان حماسیِ هندی را بیان میکند. نباید سوءتفاهم پیش آید. من همواره از انتخاب آزادانه نقش بدون در نظر گرفتن رنگ پوست، نژاد و فرهنگ حمایت کردهام. (3)
اما در مورد مهابهاراتای بروک، این گونه انتخاب نقش میتوانست فرصتی باشد برای گستردن جاده جهانگرایی غیر متعصبانه در جنگل سیاسی، نژادی، ملیتگرا و ارتباطات فردی.
چشماندازها:
با نگاهی به حیطه فعالیتهای صد سال گذشته این سوال مطرح میشود که:
ـ در حال حاضر، پرفورمنس چه چیز جدیدی برای گفتن دارد؟
ـ امروزه، چه کسی میتواند به مانند”آرتو” بیانیهایی تبآلود و ملتهب بنویسد و همه چیز را با تنفر، جنون و طغیان به لرزه درآورد؟
ـ آیا کسی خواهان چنین چیزی هست؟
ـ آیا، اصلاً کسی منتظر ظهور مجدد یک آرتوست؟ شک دارم.
کلام پایانی:
همان طور که این نوشتار نشان میدهد، من برای دو وجه”گسترش حوزه پرفورمنس و مطالعات در این زمینه” اهمیتِ زیادی قائل هستم. تحلیلهای اجرایی نه تنها شکلی تفسیری دارند بلکه روشهایی عملی و قابل نیز هستند. نگاه عموم مردم به پرفورمنس، نگاهی تفریحی و سرگرم کننده است. با این که عادت بر این شده است که نام آوانگارد مرتباً مورد استفاده قرار گیرد، اما امروز آن چه از آوانگاردیسم باقیمانده تنها نام آن است.
چیزی که در این نوشتار بدان اشاره کردهام متعلق به منظری است که من آن را”طیف گسترده اجرا” مینامم. این طیف شامل تمامی رفتارهای اجرایی میشود. (4)
سوال اصلی این است که چه مشابهتها و تمایزاتی بین زندگی و پرفورمنس وجود دارد؟ گوناگونی و ترکیب ارتباطات میان مخاطب، اجراگر، مولف و کارگردان میتواند با تشکیل یک مربع مستطیل تبادلات درونی این چهار عنصر گفتمانی را به تصویر کشد. مطالعه درباره تاثیرات متقابل گاه آسان و گاه سخت است. این مطالعات وابسته به حیطههای نظامهای چند هنجاری، بینافرهنگی و چند گونهگی است. پژوهشهای پرفورمنس با ظهور جهان پَسا استعماری هم پیوند است. جهانی که در آن فرهنگها با یکدگیر تصادم و تداخل دارند و در همین حین به بارور سازی یکدیگر میپردازند. هنر، فرهنگ و نظامهای آکادمیک در گستره پهناور”همآره در تغییر” قرار دارند. امروزه و به یک باره گونههای مختلفی از موسیقی، تئاتر و رقص در مواجه با یکدیگر قرار گرفتهاند. این تاثیراتِ متقابلِ بیانگر، بخشی از یک جنبش عظیم فرهنگی در آینده خواهند بود.
پایان
منبع:
Schechner’R. (1993)
Introduction: The five avant gardes or none.
The future of Ritual: Writings on culture and performance, London: Routledge: 5-21
یادداشتها:
1- اختصاری(People Using Light, Sound and Energy) یا”کاربرانِ نور، صدا و انرژی”.
2- در این جا، اصطلاح intercultural در جملات مختلف بنا بر مفهوم همان جمله، ”بینافرهنگی، میان فرهنگی و چند فرهنگی” ترجمه شده است.
3- رجوع شود به مقاله شخنر به نام:«زمان انتخاب آزادانه نقش بدون نظر به نژاد گونهها و نوع بدن.» در مجله TDR . 12-4 (1) 33
4- شخنر در مقدمه کتابِ تئوری پرفورمنس(1988)، آئینها، سرگرمیها، جشنها، اعمال جادوگرانه، مسابقات ورزشی و رقابتی و سایر مناسبات انسانی را در این طیف گسترده اجرایی قرار داده و به تشریح آن میپردازد. در آینده نزدیک ترجمه این مقدمه ارائه خواهد شد.