بررسی کتاب نقد تئاتر، نوشتهی ایروینگ واردل و نگاهی اجمالی به ترجمه موجود ازآن
صادق رشیدی جدیدترین کتابی که درباره نقد تئاتر ترجمه و به چاپ رسیده است، کتابی است تحت عنوان نقد تئاتر/teaterecriticism/ اثر ایروینگ واردل/irvinywardle/ که دو ترجمه از این کتاب توسط انتشارات قطره و سمت به چاپ رسیده است. اولین ترجمه از ...
صادق رشیدی
جدیدترین کتابی که درباره نقد تئاتر ترجمه و به چاپ رسیده است، کتابی است تحت عنوان نقد تئاتر/teaterecriticism/ اثر ایروینگ واردل/irvinywardle/ که دو ترجمه از این کتاب توسط انتشارات قطره و سمت به چاپ رسیده است. اولین ترجمه از این کتاب به قلم دکتر فرشید ابراهیمیان، رئییس کانون ملی منتقدان تئاتر ایران و لیلی عمرانی رقم خورده است.
ایروینگ واردل در کتاب نقد تئاتر، به طور کلی سیر و تحول تاریخی نقد تئاتر را بررسی و در خلال آن به مشکلات نقد نویسی و منتقدان پرداخته است و نیز تجربههای شخصی و دیدههای خود از نمایشهای مختلف را مطرح میکند تا شاهد مثالی باشد برای گفتههایش. از زاویهای دیگر جایگاه منتقدین در میان مردم و هنرمندان را بررسی میکند و مشکلاتی که یک منتقد از زمان نوشتن نقد تا چاپ شدن آن را طی میکند رامود بحث قرار میدهد. و از ساحتی دیگر به تفاوت نقدهای مختلف و شیوههای نقد نویسی اشاره میکند. هر چند کتاب فوقالذکر به طور کلی تجربه نویسنده آن و منتقدان در شرایط اجتماعی دیگری را مطرح میسازد، اما مساله نقد را به صورت ریشهای بررسی میکند که از طرفی وجوه آموزشی آن برای منتقدان و کسانی که میخواهند به نقد تئاتر بپردازند بسیار مفید است.
نویسنده در فصل اول کتاب به استفادههای مختلفی که مردم و هنرمندان از نقد و حتی منتقد میکنند توجه میکند و در بخشهای دیگر کتاب، اهداف منتقد، شیوه نقدنویسی، صفات یک منتقد، رابطه منتقدان با خوانندگان و تقسیمبندی منتقدان به لحاظ عملکرد را مطرح و در مورد آنها بحث میکند و نیز با رویکردی جامعهشناسانه و روانشناسانه مساله را تحت بررسی قرار میدهد. ایرونیگ واردل در فصل چهارم کتاب تحت عنوان شکل و محتوا میگوید:«نخستین هدف هر منتقدی خوب نوشتن است. بدیهی است که نوشتن و راسخ بودن، کار هر منتقدی است. اما اگر نوشته قابل خواندن نباشد، او به سادگی وقت عزیز خود را تلف کرده است، در غیر اینصورت، یعنی زمانی که کار او با ارزش باشد، این مساله نیست به حادثهای که وی در مورد آن بحث میکند، از اهمیت کمتری برخوردار است. خواه جوان تازه واردی باشد که برای اولین بار در تئاتر ملی راه یافته است و خواه ریش سفید والامقامی که از سرداب«بریکستون» بازدید میکند. آنچه اهمیت داشته، حضور وی را معنا میبخشد، کوشش در داوری نمایش است، نه آنکه بخواهد از آن به عنوان تخته پرشی جهت مطرح ساختن خود استفاده نماید...»
بدیهی است که منظور ایروینگ واردل از خوب نوشتن، تعریف و تمجید ستایش بیدلیل نیست. بلکه یک داوری منصفانه و بیطرفانه نسبت به اثر است، چرا که تلاتش و کوشش منتقد در جهت داوری یک نمایش او را از جانبداری بیهوده از هنرمند و اثر او برحذر میدارد. به همین دلیل آن تخته پرشی را که میتواند از طریق آن خود را مطرح سازد را کنار میگذارد و به سنجیدن حسن و تبع اثر میپردازد.
نویسنده در جایی دیگر آورده است:«منتقدان اغلب از این منظر که نوشتن نقد سبب دگرگون شدن احکام و موازین اخلاقی میگردد، مورد انتقاد واقع شدهاند. از اینرو هنگامی که تماشاگران خود را تسلیم رخداد و حوادث صحنهای ساخته، امید دارند که از لحظات شاد و خوشی برخوردار باشند، منتقد با دستی زیر چانه به آنچه پس از آن میتواند انجام دهد فکر میکند، در حقیقت او شبح اوقات خوشگذرانی ماست.(یا آتش بیار معرکهای است که یادداشت هم برمیدارد) او مانند یک پلیس قضایی در عشر تکدهای که بوی تفحص و جاسوسی به همراه دارد، به شما اظهار عشق میکند، فوارهها از دیدنی وی سرنگون گشته و سرچشمه جوشانشان خشک میشوند، اما در پشت این اتهامات حقیقت سترگی وجود دارد، حقیقتی که سبب توجیه رفتار آنها میشود. اگر او با کسی همراه باشد و از طریق گروه بازیگران احاطه گردد، مسلما نقش ویژه خود را از دست خواهد داد. شاید عدم حضور یک پلیس جاسوس، مساله قابل تاسفی نباشد، لیکن اگر، در حال بازی با اسامی استعاری هستیم اجازه دهید پیشنهاد دهنده آلتوناتیو مثبتی باشیم که مناسب وی است.»
بنابراین علی رغم انتقاداتی که بر یک منتقد وارد میشود این نکته قابل توجه است که در هر حال او صاحب نقش ویژهای است که قرار است بعد از دیدن نمایش آن را عیان سازد و بی مسامحمه حقیقت را به طور دقیق و مستند برای هنرمند و مخاطب افشا کند و آن حقیقت سترگی که در پس اتهامات وارده وجود دارد چیزی نیست مگر نقدی سازنده و اثرگذار.
ایرونیگ واردل در کتاب خود، شرایط گوناگونی را که یک منتقد در آن ممکن است قرار بگیرد تا نقد خود را به رشته تحریر درآورد را نیز به خوبی زیر ذره بین کند و کاو و تجربه خود قرار میدهد و میگوید:«همگان بر این عقیدهاند که نگارش سریع و بیتامل حاصل نیکویی در پی نخواهد داشت. این امر لزوماً مورد نظر ما نیست، اما آنها که از تجربه کافی ژورنالیستی برخوردارند بر این نکته واقفند هر دو شکل مسئله معایب و محاسنی دارد. نگارش خلاف عادت یا(نگارش خلاف جریان منطقی) شما را دچار این وسوسه میکند که از فرمول خاصی تبعیت نمایید، یعنی ابتدا به توصیف بپردازید، سپس راجع به طرح صحبت کنید و در نهایت با استفاده از صفتی خاص به نتیجهگیری در مورد کار بازیگران برسید، همه ما کم و بیش چنین تجربهای را پشت سر نهاده و در شبهایی که زیاد موفق نبودهایم چیزهایی شبیه آن نوشتهایم. از سویی دیگر فشار و تنگنای زمانی به همراه حافظهای قوی و سرعت عملی مناسب، آدرنالین را در خون تنظیم کرده ما را قادر میسازد تاثرات خود از نمایش را با توان بیشتری(نسبت به آن چه میتوانیم دو روز بعد با تلاش همه جانبه به درک آن نائل شویم)، منعکس سازیم. ضمن آن که، آن چه مینویسیم(به دلیل فقدان وقت کافی برای خواندن نقدهای دیگران، از آن خودمان خواهد بود).»
در حقیقت چنین وضعیتی، تجربهای است که اکثر منتقدان در تمام نقاط دنیا با آن مواجه بودهاند و البته نکتهای است قابل تامل چرا که به عنوان مثال منتقدانی که به لحاظ شرایط زمانی دچار محدودیت میشوند به ندرت میتوانند دست به حقههای ادبی بزنند، لذا بنا به گفته ایروینگ واردل:«چنین منتقدانی(آنها که به لحاظ زمانی دچار محدودیت میشوند) ملزماند بیوقفه به سراغ نکته مورد نظر رفته، مبادرت به پردازش یک نظریه کرده و پس از اخذ چنین تصمیمی مستقیماً به سمت هدف شلیک کنند.» (5)
با توجه به نمونههای مختلفی که به آنها استناد شد، روشن است که ایرونیگ واردل اساساً نقد تئاتر را نه تنها به طور ریشهای، بلکه از زوایای گوناگون در کتاب خود مورد بررسی قرار داده است. در این جا به نقل قولهای فوق الذکر بسنده میکنم و خوانندگان عزیز را به کتاب نقد تئاتر، اثر ایرونیگ واردل ارجاع میدهم. ترجمه دیگری از این کتاب توسط انتشارات سمت عرضه شده است که در عین حال برای دانشجویان رشته نمایش. به عنوان منبع اصلی درس(نقد در نمایش(1) ) در نظر گرفته شده است. به اعتقاد نگارنده این قلم، اگر این کتاب توسط اساتید زبده نقد تدریس نشود نه تنها هیچ کمکی به آموزش نقد در دانشگاه نمیکند، بلکه موجب دلزدگی دانشجو از مباحث تئوریک نقد خواهد شد. زیرا به طور مثال تبارشناسی واژه نقد/ Criticism / برای دست یافتن به درک درست از این که نقد چیست؟ خود مقوله گستردهای است که در کتاب ایرونیگ واردل به آن پرداخته نشده است و در واقع این مسئله اولین قدم برای وارد شدن به عرصه نقد و آموختن آن است. به هر حال آن چه که در این مقاله بیشتر حائز اهمیت و بررسی است نگاهی اجمالی به ترجمههای ارائه شده از کتاب نقد تئاتر است. ترجمهای که توسط انتشارات سمت به چاپ رسیده است برخلاف عقیده بسیاری از خوانندگان اساساً دارای ضعفهایی است که موجب شده است که در برخی موارد مراد اصلی نویسنده کتاب در هالهای از ابهام قرار بگیرد و مفاهیم به درستی به خواننده منتقل نشود. قابل ذکر است که در مجموع ویراستاری این ترجمه که توسط علیاکبر علیزاد انجام گرفته موجب تعدیل و پوشش دادن نقاط ضعف آن شده است. چه بسا اگر ایشان این ترجمه از کتاب نقد تئاتر را ویراستاری نمیکردند مسئله به طول کل حتی قابل بحث و بررسی هم نمیبود در این ترجمه از کتاب نقد تئاتر برخی از اصطلاحات به شکلی ترجمه شدهاند که باعث خدشهدار شدن مقصود نویسنده شده است. به عنوان نمونه در ترجمه کتاب نقد تئاتر که توسط عباس منطقی رقم خورده است آمده است:
[اصطلاح شناسیِ نشانه شناختی سیستمی بسته است که ظاهراً به قصد دلسرد کردن مزاحمان ابداع شده است و بر خلاف واژگان تحلیل موسیقایی این اصطلاحات حتی زبان اهل فن هم نیستند] (6) و اینک اصل نقل قول از کتاب نقد تئاتر اثر ایرونیگ واردل:
[Semiotic terminology is a closed system that seems to have been devised with the express purpose of discouraying in traders. Unlike the vocabulary of musical analysis, it is not even the lanyuage of practitioners.] (7)
ترجمه نقل قول فوق در کتاب دکتر ابراهیمیان چنین آمده است:
[اصطلاح شناسی مبتنی بر علائم و نشانهها، سیستم بستهای است که به نظر میرسد در ارتباط با تبیین و شرح واژههای نفوذی بیگانه معنا پیدا میکنند. این در حالی است که به رغم کاربرد چنین واژههایی در تحلیلهای موسیقیایی، منتقدانِ حرفهای تئاتر از به کارگیری آن اجتناب میورزند.] (8)
بدیهی است که آقای ابراهیمیان و لیلی عمرانی در تبیین و تفهیم مسئلهای که ایرونیگ واردل در مورد آن بحث میکند نهایت دقت و توجه را به کار بستهاند، البته در این قضاوت را به خواننده آگاه این مقاله نیز واگذار میکنیم تا به صحت و سقم این نکته واقف شوند. اما آن چه که در ترجمه عباس منطقی به چشم میخورد، به نظر میرسد که بیشتر یک ترجمه تحت الفظی است و به عبارتی جان کلام نویسنده آن گونه که شایسته است ادا نشده است. و از طرفی به نظر میرسد که برخی از بخشهای کتاب توسط ایشان در ترجمه حذف شده است، در این جا با استناد به کتاب ایرونیگ واردل یک نمونه را ذکر میکنم:«در فصل چهارم کتاب نقد تئاتر اثر ایرونیگ واردل آمده است:
It does not worry me that this verse has three stresses, why should it since the glass in may car is triplex? ... I am not a larmed because a horse by chirico bears on resemblance no one by solario. (9)
ادامه این نقل قول که مترجمه از ذکر آن امتناع نموده چنین است:
Or perturbed when Hindermith sounds lik some body shooting coals…
That the pretty – pretty should give place to the Ferro – concrete is just the age. Expressing it self. (10)
ترجمه نقل قول فوق به طور کامل در کتاب فرشید ابراهیمیان و خانم عمرانی این گونه آمده است:«این که شعر من بر سه چیز تاکید دارد مرا نگران نمیکند، چرا باید نگران باشم چون شیشه ماشین من هم سه قسمتی است. کسی به من هشدار نمیدهد زیرا اسب”چریکو”(11) هیچ شباهتی به اسب ”سولاریو”(12) ندارد.
یا هنگامی که”هیندرمیت” (13) از خود صدایی درمیآورد که شبیه کسی است که زغال پرتاب میکند، اصلاً ناراحت نمیشوم، این موضوع هم مرا نگران نمیکند که خوشگلِ خوشگلها جایش را به بتون آرمه بسپارد، زیرا این مسئله شباهت زیادی به پرسیدن سن او دارد.» (14)
اشراف کامل بر موضوع مورد بحث یعنی نقد تئاتر، در نوع و شیوه ترجمه ایشان فرشید ابراهیمیان کاملاً واضح است، چرا که ترجمه ایشان در حقیقت در پی رساندن مفهوم و منظور اصلی نویسنده است. که در کنار آن وفاداری به اصل متن نیز رعایت شده است.
نکته آخر این که، اساساً ایرونیگ واردل در کتاب خود مشکلات نقد نویسی را بررسی میکند و نه مقالهنویسی و بدیهی است که بین نقد/ criticism / و مقاله/ orticle / فرق بسیار است. این در حالی است که در همان صفحات اولیه کتابی که توسط عباس منطقی ترجمه شده آمده است:«ایرونیگ واردل در این کتاب به رد گیری تاریخ میپردازد، اعتبار این حرفه بغرنج را به تعریف میآورد و مشکلات مقاله نویسی را بررسی میکند...(15)»
مطمئناً منظور ایرونیگ واردل از(حرفه بغرنج) نقد است که در مورد آن بحث میکند و در هیچ جایی از کتاب مسئله مقاله و مقاله نویسی را مطرح نمیکند، زیرا منتقد تئاتر برای نقد اثر نمایشی”نقد” مینویسد و نه مقاله. این مسئله البته از جانب ویراستار به خوبی درک شده است و دال بر اشراف کامل ویراستار گرامی به مبحث اصلی کتاب است، اما این که به چه دلیل در برخی موارد خواننده با چنین واژههایی غیر مرتبط با مبحث اصلی کتاب مواجه میشود مشخص نیست، به عنوان نمونه اشراف و تسلط علیاکبر علیزاد بر ترجمه و خصوصاً مبحث اصلی کتاب، یعنی نقد در مقدمهای که در صفحات اولیه کتاب نوشتهاند کاملاً واضح و مبرهن است، ایشان در توضیح ترجمه برخی از اصطلاحات در مقدمه خود آوردهاند:«دو اصطلاح reviewingو reviewer و نیز اصطلاحاتی نظیر criticism وcritic بارها در کتاب واردل مورد استفاده قرار میگیرند، از آن جا که این اصطلاحات در زبان فارسی تقریباً معادلهای یکسانی دارند، دو اصطلاح اول به”نقد روزنامهای” و”منتقد روزنامهای” و دو اصطلاح دیگر به”نقد” و”منتقد” ترجمه شده است...» (16)
ای کاش این ترجمه به شکل کامل توسط ایشان صورت میگرفت، مسلماً وضع به گونهای دیگر میبود. در هر حال همین گفتاری که از نظر گذشت در شرح روی جلد کتابی که توسط دکتر ابراهیمیان و لیلی عمرانی ترجمه شده است، این چنین آمده است:
«ایرونیگ واردل در این کتاب، بر آن است تا سیر تحول تاریخی نقد را دنبال کرده، ارزشهای این حرفه را تبیین و مشکلات”نقد نویسی” را مورد بررسی قرار میدهد...(17) و اینک اصل نقل قولها از کتاب ایرونیگ واردل:
In this book Irving Wardle sets out to trace the history and de fine the credentials of this vexed profession, and he examines the problems of notice writing.
روشن است که تا چه حد تسلط مترجم به موضوع مورد بحث میتواند در رساندن مفاهیم اثرگذار باشد و بالعکس. زیرا صرفاً با ترجمه واژگان و در کنار هم قرار دادن آنها و در نهایت رعایت ساخت و ساز یک جمله نمیتوان مدعی بود که جان کلام صاحب اثر ادا شده است و صدا البته که آقای ابراهیمیان و لیلی عمرانی در ترجمه کتاب ایرونیگ واردل نهایت توجه و دقت را به خرج دادهاند به امید چاپ و انتشار آثار دیگر از این مترجمان گرانقدر.
پی نوشتها:
1- Brixton
2- نقد تئاتر، واردل ایرونیگ، ترجمه دکتر فرشید ابراهیمیان و لیلی عمرانی، فصل چهارم، ص 110، چاپ اول 1383، نشر قطره
3- همان مأخذ فصل اول، ص 19
4- همان مأخذ فصل چهارم، ص 99
5- همان مأخد، فصل چهارم، پیمان ص
6- نقد تئاتر، واردل ایرونیگ، ترجمه عباس منطقی، فصل چهارم، ص 88، چاپ اول 1383، انتشارات سمت.
7- Theatre criticism Irving Wardle chapter 4, p. 57, London: routledye, 1992
8- نقد تئاتر، واردل ایرونیگ، ترجمه دکتر فرشید ابراهیمیان و لیلی عمرانی، فصل چهارم، ص 107 ، چاپ اول 1383 (نشر قطره)
9- Theatre criticism, Irving Wardle, chapter 4, p. 57, London: routledye, 1992
10- Theatre criticism, Irving Wardle, chapter 4, p. 57, London: routledye, 1992
11- Chirico
12- Solario
13- Hindemith
14- نقد تئاتر، واردل ایرونیگ، ترجمه دکتر فرشید ابراهیمیان و لیلی عمرانی، فصل چهارم، ص 96، چاپ اول 1383، نشر قطره
15- نقد تئاتر، واردل ایرونیگ، ترجمه عباس منطقی، ص 2، چاپ اول 1383، انتشارات سمت.
16- همان مأخذ، ص هفت، مقدمه ویراستار
17- نقد تئاتر، واردل ایرونیگ، ترجمه دکتر فرشید ابراهیمیان و لیلی عمرانی، شرح پشت جلد، چاپ اول، 1383، نشر قطره
18- Theatre criticism, Irving Wardle, London: Routledye, 1992