با جان پاتریک شنلی، نویسندهی نمایشنامهی “شک”
جان پاتریک شنلی، نویسندهی داغترین نمایشنامهها در برادوی، مرد قد بلند و لاغری است که علی رغم اینکه موهایش جو گندمی شده، جوانتر از مردی پنجاه و چند ساله به نظر میرسد. او پس از سپری کردن روزی خوب، در شب سال نو دربارهی نمایش بحث برانگیزش “شک” حرف زد. این نمایش با استقبال تماشاگران و هم منتقدین مواجه شد. در سال ۲۰۰۵ جوایز متعددی از جمله جوایز معتبر تونی و پولیتزر به این نمایش تعلق گرفت.
فیلیپ فیشر
ترجمه: مجتبی پورمحسن
جان پاتریک شنلی، نویسندهی داغترین نمایشنامهها در برادوی، مرد قد بلند و لاغری است که علی رغم اینکه موهایش جو گندمی شده، جوانتر از مردی پنجاه و چند ساله به نظر میرسد. او پس از سپری کردن روزی خوب، در شب سال نو دربارهی نمایش بحث برانگیزش “شک” حرف زد. این نمایش با استقبال تماشاگران و هم منتقدین مواجه شد. در سال 2005 جوایز متعددی از جمله جوایز معتبر تونی و پولیتزر به این نمایش تعلق گرفت.
در شرایطی که اخیرا نمایشها در برادوی بیش از چند ماه اجرا نمیشوند. نمایش “شک” در گریت وایت وی 9 ماه اجرا شد و چهار ماه هم در آف - برادوی به روی صحنه رفت.
نمایش “شک” در سال 1964 و در صومعهای در برانکس میگذرد. نویسندهی ایرلندی - آمریکایی این نمایش در آن سالها در چنین نهادی تحصیل کرده بود.
“شک” داستان سو استفادهی جنسی یک کشیش کاتولیک از یک کودک است. با وجود سوژهی داغی که نمایش دارد، نویسنده مسالهی عمیقتر و امروزیتری را زیر متن داستانی جذاب پی میگیرد. شنلی در این مورد میگوید: “موضوع اصلی حمله به عراق و اطمینان کامل دولت آمریکا دربارهی وجود سلاحهای کشتار جمعی در آنجا بود. بعد مشخص شد اصلا سلاحی در کار نبوده.”
“شک” نمایشی است که فکر مخاطب را مشغول میکند و تماشاگران وقتی مجبور میشوند طرف یکی از شخصیتهای نمایش را بگیرند به بحث دربارهی آن میپردازند. شنلی با تایید این مساله میگوید: “پردهی آخر نمایش زمانی اتفاق میافتد که تماشاگران سالن نمایش را ترک کرده و صحبت کردن دربارهی آن را آغاز میکنند.”
جالب است نویسندهی کارکشتهای چون شنلی که در حیطههای مختلف کار کرده تا سال 2005 حتا یک نمایش هم در برادوی به روی صحنه نبرد. اما “شک” (اولین نمایش شنلی که در برادوی به روی صحنه رفت) به نمایش برتر سال نیویورک تبدیل شد.
نوشتن دربارهی مسایل بزرگی که جامعه با آن روبروست، از جمله اهداف اصلی شنلی محسوب میشود. شنلی حرفهاش را به دو بخش تقسیم میکند: “بخش اول به مشکلات خودم اختصاص دارد و بخش دوم به نوشتن دربارهی جامعه برمیگردد. این تقسیم بندی در نوشتههایم اتفاق افتاده است.” جان اذعان دارد که از رفت و آمد بین دو دنیای متفاوت خرسند است. “خوشحالم از اینکه در ساحل دنیای جدی دست و رویم را میشویم.” شک در سراسر جهان با استقبال مواجه شده است.
طبق برنامه نمایش “شک” در کشورهای مختلف به روی صحنه خواهد رفت. اتریش، چین، کره جنوبی، اسپانیا، ژاپن در فرانسه هم رومن پولانسکی، “شک” را کارگردانی خواهد کرد. در ژاپن آثار شنلی مورد احترام واقع میشوند. او با کنایه برخورد ژاپنیها را با آثار خود این گونه توصیف میکند: “وزیر آموزش و پرورش اصرار کرده که هر کتابخانهای در ژاپن باید یک نسخه از کتاب “به ماه خوش آمدید” را بخرد.”
برای مردی با نام و اصل ونسبی ایرلندی، یکی از عجیبترین اتفاقات در دوران حرفهایاش، پیوستن به شرکت تیاتر لابیرنت بود که شرکتی اصالتا متعلق به آمریکای لاتین محسوب میشد و به خاطر اجرای کارهای استفن ادلی کویرلیس در بریتانیا مشهور بود. شنلی ماجرای آشنایی خود را با شرکت لابیرنت این گونه توضیح میدهد: رفتم یکی از نمایشهایشان را تماشا کنم که جان اورتینر (کارگردان هنری) را دیدم. او از من خواست تا یک نمایشنامه بنویسم و من نمایش “پول من کجاست” را نوشتم که جان هم در آن بازی میکرد. نمایش موفق از کاردرآمد و بعد در منهتن تیاتر کلاب به روی صحنه رفت.
پس از آن شنلی دو نمایشنامه نوشت. یکی نمایش برای شب کریسمس به سفارش شرکت لابیرنت و دیگری “داستان کثیف” که دربارهی جنگ اعراب و اسراییلیها بود و با استقبال منتقدین مواجه شد. اما تماشاگران زیادی این نمایش را ندیدند. شنلی میگوید: “کسی نیامد تماشایش کند چون زمان حمله به عراق بود. اما در ماه دسامبر (شش ماه بعد)، پس از انتخاب مجدد بوش، دوباره اجرا شد و به نمایشی محبوب تبدیل شد.”
استنلی نمایشنامههای متعددی با موضوعات مختلف نوشته اما میتوان او را نمایشنامه نویس سیاسی با گرایشات لیبرال دانست. اگرچه او کارش را نسبت به این مفاهیم نامحدود میداند و میگوید: “نمیخواهم تنها نمایشنامههایی بنویسم که دموکراتها خوششان بیاید. دلم میخواهد پس از تماشای نمایشهایم جمهوری خواهان و دموکراتها بتوانند گفت و گوی موثری با هم داشته باشند.” شکی نیست که این آرزو در نمایش “شک” برآورده شده است.
نسخهی سینمایی “شک” نیز قرار است به کارگردانی خود شنلی ساخته شود. فیلمسازی، تجربهای است که قبلا یکبار داشته است. او قبلا فیلمنامهای نوشتهی خودش با نام “جو در مقابل آتشفشان” را کارگردانی کرده بود. در این فیلم تام هنکس و مگ رایان بازی کردند و نام استیون اسپیلبرگ در گروه تولید فیلم به چشم میخورد.
شنلی از وقتی که یادش میآید میخواست بنویسد: “من نویسنده به دنیا آمدم.”
و در دوازده سالگی در یک دوره مسابقهی مقاله نویسی، برندهی جایزه شد. در اوایل دههی بیست زندگیاش، پس از خدمت در ارتش تفنگداران دریایی به دانشگاه نیویورک رفت و شکلهای مختلف نوشتن را امتحان کرد. “خیلی زود به نمایشنامهنویسی روی آوردم. فهمیدم که این کاره هستم و تا به حال هم همین حرفه را دنبال کردهام.”
در سی سال گذشته او نمایشنامه نویسی بسیار فعال بوده و 25 نمایشنامه او به روی صحنه رفته که از این بین دو نمایش “دنی” و “دریای آبی سیر” اجراهای متعددی داشتند و در نقاط مختلف به روی صحنه رفتند.
“دریای آبی سیر” آغاز همکاری جان تور توره با شنلی بود. این زوج پس از این نمایش به همکاری با یکدیگر ادامه دادند از جمله در اولین فیلم شنلی با نام “پنج ضلعی” که جودی فاستر هم در آن بازی کرد.
اما پرفروشترین و برجستهترین فیلم “دیوانه” است. این فیلم محصول سال 1987 بود و در آن چر، اولیمپیا (داکاکیس و نیکولاس کیج بازی میکردند. در آن سال جایزهی اسکار بهترین فیلمنامه نیز به همین فیلم تعلق گرفت.
او با صدایی کسالت بار توضیح میدهد که انگیزهاش برای روی آوردن به فیلمنامه نویسی، تقلید از آیزنشتاین و ولز نبوده، شنلی میگوید:”فیلمنامه نوشتم تا مجبور نباشم بقیهی عمرم، خانهی مردم را رنگ بزنم.”
او پس از این روی نمایش “سرپیچی” کار خواهد کرد، دومین نمایش از سه گانهی شنلی که دربارهی ردههای بالای آمریکاست. شنلی انتظار دارد در پایان سومین نمایش آمریکای امروز را همان گونه کالبد شکافی کند که سر دیوید هیر با سه گانهی “فقدان جنگ” در دههی نود، انگلیس راتجزیه و تحلیل کرد. نیویورک میتواند منتظر بماند. مسالهی اساسی، زمان است تا نام این نمایشنامه نویس خوش ذوق در آن سوی اقیانوس اطلس طنین انداز شود.