در حال بارگذاری ...

گزارشی از تمرین نمایش”زمین مقدس” نوشته و کار”ایوب آقاخانی”

ایوب آقاخانی درباره حضور این پیر کهنه کار تئاتر می‌گوید: تصور من این بود که بهترین گزینه از میان نسلی که پیشکسوتان ما محسوب می‌شوند، داود رشیدی است. او هنوز هم علاقه و اعتقادش به تئاتر را حفظ کرده ‌است.

نمایش”زمین مقدس” نوشته و کارگردانی”ایوب آقاخانی” و بازی”داوود رشیدی” و”افسانه ماهیان” در دفتر داود رشیدی تمرین می‌شود. این تمرین‌ها قرار است به زودی به تئاترشهر منتقل شود.
این نمایش مرداد ماه در مجموعه تئاترشهر به صحنه می‌آید و از صدای هما روستا نیز در آن استفاده خواهد شد. در این گزارش به یکی از روزهای تمرین”زمین مقدس” می‌پردازیم.

چهل سال تجربه
وقتی به کوچه‌ای که توی کاغذ آدرس نوشته شده وارد می‌شوم، دستیار ایوب آقاخانی انتظارم را می‌کشد. در نیمه باز پلاک 28 را وارد می‌شویم و لختی پشت در شیشه‌ای طبقه سوم منتظر می‌شویم تا صدای آشنای مردی فروکش کند که سینه‌اش با بیش از چهل سال خاطره از تاریخ تئاتر ایران، باز هم نفسی تازه می‌کند و با هر بازدم از”زمین مقدس” می‌گوید. زمینی که روزگاری همچون آرمان شهری بوده و حالا تنها خاطره‌ای است گنگ و محو که همه به خاطرش دارند، به جز مهندس مازیارنژاده. حتی دخترش هم آن خاطره‌های ندیده را به یاد می‌آورد. خاطره‌ای که دوباره مرور می‌شود تا باعث چالش و انگیزه جدلی سخت و سرد میان پدر و دختری شود که بعد از سال‌ها دوری از وطن به راز پدر پی برده است. حالا دیگر سّر پدر را می‌داند. ناگفته‌هایی مخفی که تنها طرح محوی از آن را در گوشه‌ای نوشته تا شاید از بار سنگین عذابش کم شود و حالا سهمگین‌ترین عذاب را در زیرزمین یکی از خانه‌های ایالت میشیگان تحمل می‌کند، او در عذاب انتظار است. انتظاری که داود رشیدی آن را در طبقه سوم خانه‌ای در شرق تهران نشانش می‌دهد.
شیوه کارگردانی
شاید اگر این خانه یا دفتر کار داوود رشیدی نبود، ایوب آقاخانی نمی‌توانست شیوه‌ای که در تمرین دراز مدت برای کارگردانی‌اش اتخاذ کرده را اجرا کند. وی در این باره می‌گوید:«ما در نهایت دو ماه پیش از شروع اجرا می‌توانستیم در تئاترشهر تمرین کنیم.»
آقاخانی درباره شیوه کارگردانی‌اش به خبرنگار ایران تئاتر می‌گوید:«بیش از هر چیز در ابتدا مدت زیادی را به خوانش و مفاهمه مشترک متن اختصاص می‌دهم. بعد از آن روخوانی‌ها آغاز می‌شود. تقریباً زمان زیادی صرف خوانش طبق نظر دقیق من می‌شود. بعد از آن که درباره تاکیدها، حالت‌های خاص، ریتم خوانش، تعیین سکوت‌ها و... به توافق رسیدیم. بعد از آن خلاقیت فردی بازیگران مطرح می‌شود.»
در نهایت نیز با ترکیب دیدگاه‌های ایوب آقاخانی شکل می‌گیرد. صحنه‌ای که اکنون لابه‌لای صندلی‌های راحتی، میز منشی، کتابخانه، صندلی‌های پایه بلند اتاق کنفرانس، گلدان‌های سفالی و... تصویر می‌شود. تمرین‌های”زمین مقدس” در طی رفت و آمدهای مکرر به اتاق‌هایی که با یک دیوار کوتاه از هم جدا شده‌اند صورت می‌گیرد. اتاق‌هایی که وقتی”افسانه ماهیان” از یکی از آن‌ها خارج می‌شود، کتایون نژاده می‌شود که حالا دور از چشم پدر، شغلی در آمریکا دارد و دوستی به نام”بن”. پیرمرد نام این دوست را خوب می‌شناسد نام صاحب کافه‌ای است که دانشجویان ایرانی بورسیه معماری دهه هفتاد آن جا جمع می‌شدند و چشم او زنی روس تبار را به خاطرش می‌سپارد. زنی که ظاهراً اینک اصلی‌ترین دلیل حضور دوباره‌اش در آمریکاست. زنی که باعث خیانت او به زن، رفیق، تفکر و تمام آرمان‌هایش بود. خاطره‌ای که تمام وجودش را مشوش می‌کند. تشویشی که حتی نوشتن هم آرامش نمی‌کند. هیچکس را آرام نمی‌کند، حتی کتایون را که عقده خیانت پدر را در سینه دارد. خشمی که افسانه ماهیان با کوبیدن بطری آب به جای ظرف غذا فریادش می‌زند.

شخصیت کتایون
افسانه ماهیان که از اولین سری تمرین‌‌های”زمین مقدس” آقاخانی را همراهی می‌کند، می‌گوید:«من کار کردن با ایوب آقاخانی را بسیار دوست دارم و گذشته از آن نمایشنامه زمین مقدس را به عنوان یکی از نمایشنامه‌های جذاب و خوب زبان فارسی می‌شناسم. شاید بیش از هر چیزی شخصیت کتایون با ذهن و روان من درگیر شد و من را به سمت خلق خودش به پیش برد.»
افسانه ماهیان که او را پیش از این به عنوان کارگردان و بازیگر می‌شناسیم، در ادامه می‌افزاید که:«تا آن جا که من خوانده‌ام، به گمانم این بهترین نمایشنامه ایوب آقاخانی است حتی اگر قصد مقایسه هم نداشته باشم، می‌گویم این بهترین نمایشنامه ایوب آقاخانی است.»
وی درباره چگونگی دریافت و هم سویی رفتاری و روانی با کتایون نژاده، معتقد است که:«هنوز به نقش نرسیده‌ام. اما می‌دانم که کتایون را بسیار دوست دارم. در واقع من هم مثل هر بازیگری می‌خواهم که کتایون جزئی از وجودم باشد.»
افسانه ماهیان از جمله کسانی بود که از دوره اول تمرین”زمین مقدس” به تمرین دوباره آن آمده است. آقاخانی درباره توقف تمرین‌های سال 1383، می‌گوید:«اصلاً زمین مقدس به نیت اجرا نوشته شد. بعد از آن نیز تمرین‌هایی را با احمد آقالو و آشا محرابی داشتیم که گروه تئاتر معاصر تصمیم گرفت در جشنواره تئاتر 1383 حضور نداشته باشد، تمرین‌های آن روزها نیز معلق ماند. هر چند بعد از آن آقاخانی، آقالو و محرابی که همچنان می‌خواستند به تعهد سه نفره‌شان پایبند باشند، در همان روزها”زمین مقدس” را در خانه هنرمندان ایران نمایشنامه‌خوانی کردند.»
در ادامه نیز گذشته از افسانه ماهیان، لادن سیدکنعانی نیز به عنوان طراح در این تمرین مثل گذشته ایوب آقاخانی را همراهی می‌کنند. در واقع تنها کسی که به تازگی در این کار حضور پیدا کرده، داود رشیدی است و همین طور خانم هما روستا که تنها از صدایشان استفاده خواهد شد.
یک پیشکسوت
ایوب آقاخانی درباره حضور این پیر کهنه کار تئاتر می‌گوید:«تصور من این بود که بهترین گزینه از میان نسلی که پیشکسوتان ما محسوب می‌شوند، داود رشیدی است. او هنوز هم علاقه و اعتقادش به تئاتر را حفظ کرده ‌است. حال چه در مقام کارگردان و چه در مقام بازیگر همچنان در صحنه حضور دارد و همواره ذهنیاتشان روز به روز با شرایط معاصر در حرکت است. مهمتر از همه این که او با ذهنی باز و بدون توجه به اختلاف نسل‌ها حاضر شد با یک گروه جوان همکاری کند. داوود رشیدی بارها درباره ویژگی‌های متن اظهار لطف کرده‌اند و پیداست که اعتقاد زیادی به کیفیت متن دارند.»
من در ادامه در لحظات استراحت تمرین از داوود رشیدی شنیدم که:«به هیچ وجه نمی‌خواهم مقایسه‌ای بکنم. اما به گمان من زمین مقدس یکی از جذاب‌ترین متن‌های نمایشنامه‌نویسی امروز ایران است.»
وی در حالی که چایی‌اش را با هم زدن قاشق شیرین می‌کرد، درباره دلیل پذیرفتن پیشنهاد کارگردان گفت:«من اصولاً دوست دارم به طور مداوم تئاتر کار کنم. به همین دلیل وقتی پیشنهادی دارم، اول به استقبالش می‌روم. اما مهمترین قضیه در پذیرفتن این پیشنهاد برای من متن است و بعد شخص کارگردان و صلاحیت آن. پیرو این پیش فرض‌ها نیز بعد از خوانش زمین مقدس، با متنی محکم و حساب شده روبرو بودم و اگر شکی نیز برای پذیرفتن این نقش داشتم، با پرس و جو از چند دوست درباره کارگردان جوان، شکم تبدیل به یقین شد و در همان روزهای اول تمرین حرف دوستانم را در مورد آقاخانی، به عینه دیدم.»
وی که چند ساعت در هفته را به تمرین”زمین مقدس” می‌پردازد، درباره روند کشف و خلق نقش مازیار نژاده می‌گوید:«مازیار نژاده نقش بسیار سخت و پیچیده‌ای است. منم این گونه نقش‌ها را بسیار می‌پسندم و دوستشان دارم. به عنوان مثال این شخصیت در جایی حرفی می‌زند که تنها خودش معنی کلامش را می‌فهمد و دخترش قدرت درک حرف پدر را ندارد، خب در چنین شرایطی، این گفتار از سوی من باید به گونه‌ای باشد که تماشاگر در عین درک ناآگاهی کتایون، از مغز حرف من آگاه شود. اصلاً همین انتقال آگاهی‌هاست که رمزپردازی نمایش را نشان داده و ذهن تماشاگر را با خود به عمق قصه‌اش می‌برد.»
آخرین شخص
در پایان آخرین شخصی که برای تهیه گزارش، بعد از پایان تمرین روز دوشنبه با او گپ زدم، لادن سیدکنعانی طراح صحنه و لباس”زمین مقدس” بود. از او خواستم با توجه به آن چه شنیده و دیده‌ایم از طرح و ایده‌هایش بگوید. اما او معتقد بود:«وقتی تماشاگر وارد سالن نمایش می‌شود، پیش از هر چیز با صحنه و طراحی اثر روبرو می‌شود، پس بهتر است هیچ پیش فرضی نداشته باشد. اما سعی می‌کنم که چهار تابلوی نمایشنامه را که با نام‌های مختلف در کتاب نشان داده می‌شوند، از طریق طراحی تفکیک کنم. به هر حال اگر در مجموعه کارهای من وقت کرده باشید حساسیت به حضور کانسپت(Concept)و تسکچر(Texture) دارم. امیدوارم مثل کار قبلی ایوب آقاخانی بتوانم علیرغم رئالیسم خاص وی، این نگاه را در طراحی”زمین مقدس” هم تکرار کنم.»
سیدکنعانی که در جشنواره فجر بیست‌وچهارم به خاطر طراحی نمایش”در فنجان قهوه” طراح لباس برگزیده شناخته شد، درباره شیوه طراحی لباس دو شخصیت نمایش، افزود:«به گمان من طراحی لباس شخصیت کتایون سخت‌ترین قسمت کار من است. دلیل سختی‌اش نیز محدودیت‌های موجود است. به این دلیل که از طرفی این فرد یک مدل لباس در آمریکاست و به همین دلیل خصوصیات شخصیتی و محیط نمایش به گونه‌های پوششی خاص را می‌طلبد و از طرفی محدودیت‌های موجود و محیطی که نمایش در آن اجرا می‌شود، پوشش دیگری را می‌خواهد. به همین دلیل امیدوارم چیزی که ارائه می‌شود، در راستای اجرا تاثیرگذار باشد.»