'گزارشی از سخنرانی محمد حسین ناصربخت درباره ی نقالی در ایران
پیروان مانی برای تبلیغ این دین در گروههای دو نفره به نقاط مختلف میرفتند. یک نفر نقاش و یک نفر دیگر واعظ که داستانهای دینی را از طریق تصاویر بیان میکردند. نقل تصویری متعلق به کشور ایران نیست اما کشور ما قدمت زیادی در این زمینه دارد.
رضا آشفته:
محمدحسین ناصربخت، مسئول واحد پژوهش کانون نمایشهای سنتی ایران درباره”نقالی” گفت:«نقالی هنری است که ریشه در دوره اشکانیان دارد و در آن زمان نقل موسیقایی باب بوده است.»
وی روز دوشنبه 5 تیر ماه 1385 در دومین نشست این کانون گفت:«در ایران 4 گونه نقالی رایج بوده است. اول، نقل موسیقایی که هم اکنون نیز عاشقهای آذری، بخشیهای شمال خراسان، ترکمنها و... بازمانده چنین شیوهای هستند. دوم، نقل نمایشی است که از اواخر دوره تیموریان و اویل دوره صفویه ایجاد شده است. مرشد ولیالله ترابی که بیشتر نقل حماسی میخواند به گونهای نقل نمایشی اجرا میکند. سوم، نقل تصویری یا پردهخوانی که هنوز هم در شهرها و دهات مرشدهایی هستند که در این زمینه فعالیت میکنند. چهارم، نقل کتابخوانی که امروز به صورت شاهنامه خوانی، مثنوی خوانی و... در خانوادههای سنتی و با فرهنگ چنین رویهایی همچنان حفظ شده است.»
این پژوهشگر در ادامه به”مانی” و کتاب دینیاش”ارژنگ” اشاره کرد که جزء اولین نقلهای تصویری (پردهخوانی) به شمار میآید و گفت:«پیروان مانی برای تبلیغ این دین در گروههای دو نفره به نقاط مختلف میرفتند. یک نفر نقاش و یک نفر دیگر واعظ که داستانهای دینی را از طریق تصاویر بیان میکردند. نقل تصویری متعلق به کشور ایران نیست اما کشور ما قدمت زیادی در این زمینه دارد.»
وی با تاکید بر سخنان”ملاحسین واعظ کاشفی” درباره رابطه مرشد و بچه مرشد توضیح داد:«در معرکه مسئله، یک جوان پرسشهای دینی دارد و مرشد به آنها پاسخ میدهد. از دوره صفویه نقالی کارکرد دینی پیدا میکند و البته در فتوت نامه سلطانی اشاره شده است که حضرت آدم اولین معرکه را میگیرد و در آن در رثای مرگ هابیل(به دست قابیل) میخواند.»
دکتر ناصربخت درباره غفلت کارکردی شدن نمایشهای سنتی در دوره صفویه گفت:«این حکومت میخواست با استفاده از مذهب(شیعه) وحدت ملی ایجاد کند و روحیه سپاهیان را بالا ببرد. بنابراین نمایشهای سنتی نیز به این منظور کاربرد پیدا کرد.»
وی همچنین نقالان پردهخوان را وابسته به طوایف دراویش دانست و گفت:«فرقه عجم از فرقههای درویشی از دوره صفویه به تبلیغ مذهب از طریق نقالی(پردهخوانی) میپردازند. به همین جهت از مرشد که واژهای برای اهل فتوت است، برای نقال استفاده میشود. امروز هم کل یوسف بهاری(مرشد بهاری) و خانواده میرزاعلی در این زمینه فعال هستند.»
بنا بر گفته ناصربخت، نقاشان کاشیها به نقاشی قهوهخانهای(پردههای درویشی) گرایش پیدا کردهاند و البته این نوع نقاشی از تلفیق نگارگری ایرانی(مینیاتور) و نقاشی عربی ایجاد شده است. پرسپکتیو و رعایت بعد از نقاشیهای غربی وارد نقاشی قهوهخانهای شده است.
وی افزود:«نقاشان قهوهخانهای کار خود را”خیال سازی” میدانند چون براساس خیال صحنهها را به وجود میآورند. در این نوع نقاشی، شخصیتهای مهمتر و بزرگتر، در نقطهای از پرده تصویر میشوند که دید بیشتری داشته باشند.»
بنا بر سفارش بانیهای مجلس پردهخوانی، در پردههای درویشی قصههای متفاوت و بیشتری در حواشی پرده کشیده میشود. اما عمدتاً 4 تصـویـر اصـلی در این پـردهها دیـده میشود. 1- حضـرت عبـاس(ع) 2- ماردبن سدیس(حضرت عباس فرق او را شکافته است) 3- تصویر حضرت علیاکبر(ع) و 4- سیدالشهداء(بر بالین علیاکبر در زمان شهادت). همچنین تصویر بهشت و جهنم نیز در حاشیه این پردهها حک میشود.
دکتر ناصربخت درباره تفاوت نقاشیهای قهوهخانهای در نقاط مختلف کشورمان گفت:«اما در شیراز و اصفهان این مرزبندیها رعایت میشود. در شیراز رنگهای روشنتر و گرمتر به کار میبرند.»
پژوهشگر نمایشهای سنتی با اشاره به خاطرات هما جدیکار، استاد تئاتر عروسکی درباره دیدن نقل لیلی و مجنون گفت:«تا اوایل دوره پهلوی منظومههای عاشقانه در پردهخوانی به کار گرفته میشده است.»
بنا بر این گفتار، بیژن مفید در نمایش”شهر قصه” نیز گوشههایی از داستان عاشقانه”خسرو و شیرین” و”شیرین و فرهاد” را به کار میگیرد. مفید از آن جا که به فرهنگ و فولکلور ایرانی واقف بوده است، در آثار خود به وفور به آنها توجه نشان میدهد.
ناصربخت در ادامه به این نکته پرداخت که تمام داستانهای”پردههای درویشی” مربوط به صدر اسلام نیست بلکه در برخی از آنها به داستانهای تخیلی نیز بها داده میشود. مثلاً”جوانمرد قصاب” و”فضل و فتاح” سندی تاریخی ندارند و کاملاً تخیلی خلق شدهاند.
این کارگردان نمایشهای سنتی، در ادامه تاثیر روضهخوانی بر پردهخوانی را بسیار دانست، مثلاً استفاده از آواز در پردهخوانی از روضهخوانی گرفته شده است.
وی با اشاره به فیلم ویدئویی از اجرای پردهخوانی مرشد ولیالله ترابی با داستانهای”فضل و فتاح” و”خروج مختار” گفت:«”مرشد ترابی” از تلفیق تکنیکهای نقالی نمایشی و پردهخوانی این داستانها را نقل میکند.»
بنا بر نظر این پژوهشگر، غربیها از طریق هزار و یک شب عمده تاثیر خود را از نقالی شرقی گرفتهاند. شهرزاد قصه گو یک نقال است چون به مانند نقالان هر شب نقل خود را تا جایی پیش میبرد که شبهای دیگر هم تماشاگران پای نقلش بنشینند. مرشد ترابی نیز در ابتدا یک داستان فرعی میگوید که هیچ ربطی به قصه اصلی ندارد اما آن را برای جذب تماشاگر نقل میکند.
دکتر محمدحسین ناصربخت اعلام کرد که دیگر نمایش سنتی در ایران وجود خارجی ندارد بلکه به شکل مناسبتی و در جشنوارههای تئاتری اجرا میشود. بنابراین امروز به راحتی نمیتوانیم در فضای اصیل یک نمایش سنتی قرار بگیریم.
وی در منطقه کویری زواره موفق شده است یک نمایش سنتی را به صورت اصیل ببینند که به تخلیه روحی و روانی تماشاگران منجر شده است. شاید این اتفاق هم به دلیل ریتم کند و طبیعی مردم زواره باشد و این که هنوز درگیر سرگرمیهای تکنولوژیک نشدهاند.
وی آغاز نقالی مذهبی را دوره صفویه و اوج شکوفایی آن را عصر قاجاریه دانست و گفت:«ناصرالدین شاه خود شعر میگفت، نقاشی و خطاطی میکرد و همین باعث میشد که علاقه زیادی به هنرهای سنتی نشان دهد و بر پایه حمایتهای این شاه نمایشهای سنتی به اوج شکوفایی خود رسید.»
ناصربخت معتقد است که امروز نمیتوانیم به شکل کامل و اصیل نمایشهای سنتی را اجرا کنیم و اصلاً ضرورتش هم نیست که در ساختار سنتی آنها دخل و تصرف شود بلکه بهتر است از تکنیکهای نمایشهای سنتی ایران در نمایشهای مدرن استفاده شود. حمید امجد، محمد رحمانیان، حسین کیانی، داود فتحعلیبیگی، علیاصغر دشتی و سهیل پارسا از جمله کسانی هستند که تاکنون موفق شدهاند از رویکرد به نمایشهای سنتی ایرانی در آثار امروزیشان بهرهبرداری کنند.
وی همچنین به”بندار بیدخش” بهرام بیضایی اشاره کرد که او نیز به دنبال یافتن یک حلقه مفقوده سعی بر آن داشته تا با استفاده از 2 نقال نقبی به گذشته این هنر بزند.
این پژوهشگر سنهای نمایشهای قهوهخانهای(تماشاخانههای مطربی) را در وسط به صورت چهارسویه و در یک گوشه از قهوهخانه به صورت سه سویه دانست و گفت:«تا دهههای 30 و 40 شمسی نیز نقال وجود داشت اما با پیدایش رادیو، سینما و تلویزیون از تداوم هنر سنتی در ایران جلوگیری شد. البته در اواخر دهه 40 در جشن هنر شیراز، بنا بر تشویق پژوهشگران و هنرمندان غربی دوباره رویکردی توریستی و موزهای به نمایشهای سنتی ایرانی شد.»
وی افزود:«امروز نقالی بیشتر به صورت نمایشی صورت میگیرد و در جشنوارهها از آن حمایت میشود تا کاملاً از بین نرود.»