گروه وَ ناگهان تبدیل به یک کمپانی موثر و فعال تولید تئاتر شده است
یادداشتی دربارهی نمایش «آرتیگوشه»

*جواد عاطفه
از نگاه من آرتیگوشه یک کار متفاوت بود که البته از محمد میرعلی اکبری به عنوان نویسنده انتظاری کمتر از این نداشتم. محمد میرعلی اکبری همیشه با جریان روز تئاتر تفاوت داشته و این از دیدگاه من نقطه قوتش است نه نقطه ضعف او. نمایشنامه نگاه متفاوتی به ادیپ شهریار، کرئون و آنتیگونه در گذر زمان دارد. این اسطوره سیال در تاریخ است، یکبار در کافه تریایی در تهران، باردیگر در انقلاب فرانسه و ....
شخصیت آنتیگونه در شاهکار سوفوکل همواره در طول تاریخ تا به امروز قابل بررسی بوده و هست، بارها و بارها از ان اقتباس شده و محمد میرعلی اکبری با نگاهی متفاوت و منحصر به فرد، قدرت خلاقیت و نویسندگی خود را به رخ میکشد.
ویژگی که نظر من را جلب کرد، وجود رگههایی از مینیمالیسم، ریتم دلنشین و همگام موسیقی که از نکات مثبت نمایش حساب میشد. چند بازی درخشان که در واقع نتایج علم و زحمات آرش فلاحت پیشه به عنوان بازیگردان بود، چشم نوازی میکرد، اما جا دارد به یکدست نبودن بازی ها اشاره کنم. فضا سازی و ساختن اتمسفر که گروه موسیقی ایجاد کرده بود بسیار دلنشین و تاثیرگذار بود.
یک مساله مهم دیگر خود روزبه حسینی، سرپرست گروه وناگهان و دراماتوژ کار است. تعهدی که در قبال تئاتر و صحنه دارد، همچنین علاقه و سوادش سبب یک اتفاق خوب نه فقط برای گروه که برای تئاتر ما میشود. برخورد درست با هنرجو، درک امروزی از تئاتر کارگاهی برگرفته از منش و روش بیژن مفید که در دهه چهل به خلق شهر قصه انجامید، شیوه ای است که روزبه حسینی به غایت در اجرای آن موفق بوده است. اینجاست که باید بگویم نسبت به فعالیت و عملکرد گروه "وناگهان" این گروه تبدیل به یک کمپانی موثر و فعال تولید تئاتر شده است.