در حال بارگذاری ...
...

میلاد محمدی کارگردان و بازیگرنمایش «من من نیست، دشمن است، دشمن لجن است»:

شرایط اجتماعی پاسخگوی نیازهای جوان هایی مانند امیر نیست

میلاد محمدی کارگردان و بازیگرنمایش «من من نیست، دشمن است، دشمن لجن است»:

شرایط اجتماعی پاسخگوی نیازهای جوان هایی مانند امیر نیست

نمایش «من من نیست، دشمن است ، دشمن لجن است» به نویسندگی و کارگردانی میلاد محمدی این روزها در سالن استاد انتظامی خانه هنرمندان به روی صحنه رفته است. مهران محمدی پیش از این نمایش «چهار نمایشنامه منتشر نشده از مهران صوفی» را اجرا کرده است . محمدی در نمایش «من من نیست، دشمن است، دشمن لجن است» به روایت زندگی جوان های امروز ، عدم درک متقابل ، تنهایی ها و سوتفاهامات و سایر مسائل اجتماعی در قالب رئالیستی می پردازد. هسته اصلی نمایش از مجموعه‌ای به نام «کودکانه‌ها» گرفته شده که در مورد هسته وجودی، خودآگاهی و ناخودآگاهی انسان است . از سوی دیگر نویسنده در پیرنگ داستانی از بین داستان‌های «کارور»، سه کار انتخاب کرده و تبدیل به سه نمایش کوتاه شده است .با محمدی در باره مضون و ساختار نمایشش گفت وگویی انجام داده ایم.

آیا انتخاب نام نمایش تان به خاطر مفاهیم موجود در داستان نمایش بود و یا قصد داشتید با انتخاب این نام ذهن مخاطب را به سمت دیدن کار جلب کنید؟

بیشتر به مفهوم نمایش نزدیک بود . خیلی از دوستان موقعی که متوجه نام نمایش شدند به من گفتند ممکن این است این نام مخاطب را پس بزند . اما من اطمینان داشتم این مناسبترین نام برای نمایشم است . ریشه این نام هم برمی گردد به مجموعه کودکانه های شهریار قنبری.

این مجموعه در باره مسائل کودکان است؟!

نه، ربطی ندارد.

به چه دلیل در سه بخش مجزا به زندگی سه زوج پرداختید؟

این شیوه ای اجرایی است و من مایل نبودم سه بخش اجرا در هم تنیده باشد و فضای هر بخش به موازات هم روایت شود . زیرا احساس می کردم باید سه روایت متفاوت اتفاق بیافتد تا بشود جان مطلب را به مخاطب بهتر منتقل کرد. کما اینکه همین آلان هم سر فصل مشترکی بین سه بخش نمایش وجود دارد . صدای آزیری که در هرسه بخش به گوش می رسد هرکدام یک اله مان مشترکی است و بزنگاههایی که آژیر نواخته می شود یکسان است .

شغل اغلب شخصیت های نمایش به جز مرد حسابدار ، نویسنده و یا شاعر است. ایا انتخاب شغل برای شخصیت های نمایش جنبه زیبا شناسانه داشت یا مفهومی بود؟

البته مرد حسابدار هم تفننی عکاسی می کند و علاقه دارد نمایشگاهی برای عرصه عکس هایش راه اندازی کند و اغلب شخصیت ها همان طوری که اشاره کردید یا دستی به قلم دارند و یا آدم های متفکری هستند و چون موقعیت نمایش ، موقعیت خاصی به لحاظ جنس ارتباطاتات بود. در بخش اول نمایش جنس رابطه برادر و خواهر با مردی که در صحنه نیست ( شوهر خواهر) شبیه جنس رایج در هر اجتماعی نیست. بنابراین نشان دادم که آدمها هم می توانند این گونه هم یکدیگر را بپذیرند .

در مورد متفاوت بودن جنس رابطه میان خواهر و برادر بیشتر توضیح بدهید؟

همین که برادر قصد دارد فردای روزی که خواهرش از شوهرش جدا می شود، با او که دوست سابقش است هم خانه شود این متفاوت بودن به وجود می آید و این مسئله چیز متعارفی نیست و اغلب برادرها بعد از جدایی خواهر از شوهرشان رابطه دوستانه ای با شوهر خواهرشان ندارند و این نگاه منبعث از جهان بینی و شناخت برادر درباره روابط انسانی است و نوع رابطه شان در روابط متعارف اجتماعی خلاصه نمی شوند.

آیا امیر وسایر شخصیت های نمایش آدم هایی هستند که در حال زندگی می کنند و روحیه خیامی وار دارند؟

خیلی از جوان های هم سن و سال امیر دوست دارند که دغدغه مالی نداشته باشند و امنیت روحی و روانی داشته باشند. امیر مرتب می گوید دوست دارم اوضاع بهتر باشد و دوست ندارد برای رفع نیاز مالی از این و آن پول قرض کند.اما چاره به پذیرش شرایطش ندارد.

بنابر این جبر حاکم بر زندگیش را پذیرفته است؟

نمی شود گفت جبر را پذیرفته ، بلکه به جبر فکر می کند .

این مسئله به انفعال این آدم بر نمی گردد؟

نه،خود من به عنوان یک جوان تلاش می کنم ...

سوال را اینطوری مطرح می کنم که آیا امیر برشی از شخصیت واقعی خودتان است؟

برشی واقعی از خیلی جوان های دور و اطرافمان است . من بیست و نه سالم است و در جامعه خیلی از جوان های هم سن و سالم را می شناسم که ازدواج نکرده اند، شغلی ندارند و مرتب سنشان بدون هیج تغییری در زندگی و بهبود شرایطشان افزایش پیدا می کند و شرایط و بسترهای اجتماعی پاسخگوی نیازهایشان نیست و این رویه باعث به وجود آمدن سرخوردگی های زیادی در بین این جوان ها شده است و آدم ها انگاری با موقعیتی که نباید داشته باشند و درآن قرار گرفته اند کنار آمده اند .

خواب در بخش اول نمایش محور اصلی صحبتهای میان امیر و الهه است. آیا خواب به عنوان یک نماد در زندگی این شخصیتها مطرح شده است؟

خواب ریشه در ناخودآگاه آدم ها دارد .

از جنبه فرویدی به خواب در نمایش پرداخته اید؟

بله، اگر دقت کنیدالهه یک هفته تمام مدام هر شب خواب می بیند و زمانی که می تواند مسئله اش را با همسرش مطرح کند خوابهایش به سراغش نمی آیند تا اذیتش کنند. زیرا در ضمیر ناخودآگاهش باعث اذیت و آزارش می شدند. متاسفانه ما شناخت عمیقی از درون خودمان نداریم ونمی دانیم چه چیزعلت و معلولی باعث بروز برخی از رفتارهای ما می شود . خودآگاه و ناخودآگاه ما تشکیل دهنده اصلی این جریانات مثل رویا و خواب دیدن است.

در بخش اول نمایش مخاطب فقط از منظر روایتی که اللهه در باره علل .جرایی از شوهرش (یاسر) ارائه می کند متوجه وقایع می شود .آیا مناسب تر نبود که استدلالهای شوهرش در باره علل این جدایی هم در نمایش می بود تا مخاطب می توانست قضاوت منصافه تری انجام بدهد؟

اشاره درستی دارید . من برای نگاه منصفانه مخاطب به این وضعیت جدایی ، امیر را در بخش اول نمایش مورد استفاده قرار دادم و او حرف هایی را به الهه می گوید که شاید یاسر و یا شخص سومی که احساش در این رابطه درگیر نیست می زند . اگر یاسر و الهه را در صحنه قرار می دادیم شاید باعث چالش بینشان می شدیم و نمی شد حقیقت بروز و ظهور پیدا کند. حضور امیر و گفته هایش می تواند منجربه قضاوت عادلانه مخاطب بشودو البته در پایان این بخش هیچ قطعیتی در باره جدایی و یا عدم جدایی الهه و یاسر ارائه نمی کنیم.

گفت و گو از :احمد محمد اسماعیلی