در حال بارگذاری ...
...

نشست نمایش «تریو بدون هارمونی» با حضور سیاوش پاکراه و حمید رضا نعیمی ( بخش نخست)

عادت، فراموشی ، زمان و بازی در بازی با هملت

‎نعیمی : احساس می کردم بازی دراین نمایش دستاورد جدیدی برای من ندارد ...پاکراه : به انسان هایی که عادت می کنند و فراموش می کنند پرداختم

 نمایش تریو بدون هارمونی این روزها در تئاتر باران روی صحنه است. نمایشی که به نوعی یک تئاتر در تئاتر محسوب می شود و قصه اش درباره سه بازیگراست که سالها کنارهم زندگی می‌کردند ودر یک ساعت این سه نفر بعد از بیست سال به جایگاهی می‌رسند که نمی‌توانند در کنارهم باشند واین سرآغاز چالشی بزرگ بین روابط آنها است. سیاوش پاکراه تاکنون نگارش و کارگردانی نمایش‌هایی چون «آشویتس»، «روشان»، «لامپ» و... را بر عهده داشته است و این روزها  نمایش صور اسرافیل نوشته او درتماشاخانه ایرانشهر به کارگردانی عامر مسافر آستانه در حال اجرا است. حمید رضا نعیمی بدون شک جزو موثرین تئاتر ایران در یک دهه اخیر در حوزه نویسندگی ، بازیگری و کارگردانی است وجوایزی زیادی به دست آورده است.وی تا به حال نمایش های خانه کاغذی ، فاوست ، سقراط ، ددالوس و ایکاروس ، ترور ،فیل و آژاکس را نویسندگی، بازیگری و کارگردانی کرده است . در بخش اول این میزگرد در باره شکل گیری نمایش و ایده های اجرایی آن گفت وگو کرده ایم .

 

نمایش "تریو بدون هارمونی "به لحاظ نوع داستان شباهت هایی به نمایش "درخشش" درراس ساعت مقررحمید رضا نعیمی دارد که چهارسال قبل درتالار قشقایی روی صحنه رفت .آیا درحین نوشتن متن نمایش به این شباهت فکر کرده بودید؟

 

 سیاوش پاکراه :درهمه متن هایی که تا به حال نوشته ام وبرخی هایشان را روی صحنه اجرا کرده ام و تعدادی دیگر را دوستان کارگردان اجرایشان کردند به سه وازه کلیدی وفادار بودم. "عادت، فراموشی ، زمان " وهمواره در زندگی کاری وشخصیم به این سه واژه فکرمی کنم .انسان هایی که عادت می کنند وبعدش فراموش می کنند و در موقع از دست دادن چیزی ، آن چیز برایشان مهم می شود. برای اینکه تریو بدون هارمونی را بنویسم واز این سه واژه هم استفاده کنم ،دلم می خواست از زیرمتنی استفاده کنم که براساس یک متن شناخته شده باشد. هملت یکی از شناخته شده ترین متن های تئاتری در دنیا است.البته نیامدم متن هملت را اجرا کنم، بلکه این متن درخدمت ارائه مفاهیم داستان نمایش قرارگرفت .متنی که لزوما هملت شکسپیر نیست و نتیجه خوانش وقرائت من ازاین نمایش نامه کلاسیک و شناخته شده است. درنمایش نامه هملت شخصیت لایرتیس اصلا مونولوگی ندارد.در حالی که در نمایش تریو بدون هارمونی لایرتیش مونولگ دارد . بنابراین دراین ساختار بازی در بازی موجود در نمایش آمدیم برای مفهوم بخشیدن به حوزه مفهومی اجرایم از نمایش نامه هملت استفاده نویی انجام بدهیم. شیوه اجرایی هم کمک مان می کرد تا هم به فاصله گذاری برسیم و هم درعین فاصله گذاری مفاهیم را هم حفظ کنیم .درمورد شباهت این ساختار با نمایش هایی که دراین حوزه اجرا شده است نمایش درخشش در راس ساعت مقرر هم کما وبیش چنین فضایی داشت. درنمایش درخشش در راس ساعت مقرر تئاترکامل تری ازنمایش نامه درانتظار گودو دردل داستان اصلی اجرا شده بود.

 

 بخش اجرایی روابط بین شخصیت ها در نمایش درخشش در راس ساعت مقرر جذابیت های زیادی برای مخاطب داشت؟

 

 نعیمی : طبیعی است. زیرا دراین بخش به یک واقعه تاریخی پرداخته می شود.ماجرای جنگ های داخلی یوگوسلاوی سابق دردهه نود وجنگ صربها علیه مسلمانان محوراصلی این بخش نمایش بود وهمه برایشان  روایت این ماجرا در کنارتلاش یک گروه تئاتری برای اجرای نمایش جذابیت های زیادی داشت. به شخصه برایم من جذابیت وعلاقه به دوبخش نمایش پنجاه پنجاه بود وتلاش کردم درانتظار گودی متفاوت ودرخشانی اجرا کنم.

 

امکان نداشت از نمایشنامه کمتر شناخته شده ای  درزیرمتن داستان اصلی استفاده شود؟

 

 پاکراه :برای این ارجاع زیرمتنی احتیاج به بازشناخت ازطریق مخاطب برای فهم درست داشتم.موقعی که برای زیرمتن از یک نمایشنامه کمتر شناخته شده استفاده کنیم باید مسیری را طی کنیم تا درواقع آشنایی مخاطب با داستان نمایش نامه به وجود بیاید ودرواقع یک بخش مستقل نیازداشتیم تا این شخصیتها را به مخاطب معرفی کنیم و بزنگاه ودرنگ گون سازی داشته باشیم.اغلب مخاطبان تئاتری ازهملت یک باور وشناخت دارند وازاین شناخت استفاده کردم تا قرائتم را از متنش به کار ببرم ویک شناخت جدید ارائه کنم و بدین ترتیب من زمان کمتری را برای معرفی بخش زیر متن مورد استفاده قرار می دادم. از سوی دیگر من به شخصیتهای نمایش هملت جور دیگری نگاه کردم. لایرتیس نمایش من شخصیت اندیشه ورزی است ،دچار تصمیم های آنی نیست،به سادگی فریب نمی خورد و تفکر دارد.

 

 فهمیدن مرگ قریب الوقوع اتان، او  را وارد فضای جدیدی در زندگیش می کند؟

 

یاکراه : کاراکترشناسی با نشانه گذاری هایش شناخته می شود .درابتدای نمایش متوجه می شویم اتان دچار یک بیماری لاعلاج شده است و تا مرگش فرصت زیادی ندارد و دلش می خواهد زوربا وار زندگی کند وازلحظه ، لحظه زندگیش لذت ببرد.

 

بنابراین اگر اتان بیمار نمی شد برحسب گذشته به زندگی روتیش عادت کرده بود و آن را ادامه می داد؟

 

 پاکراه : بزنگاه دگرگونی نمایش از تصمیم ترک اتان ازگروهش شروع می شود.ازاینجا به بعد کنش و واکنش شروع می شود و گره افکنی درداستان ایجاد می شود و داستانها در دل هم تنیده می شوند وتا انتها کنش اصلی روی رفتن اتان ازگروه متمرکز است واوهم در پایان این کار را انجام می دهد .

 

 نوع بازی دراین نقش چگونه طراحی شد؟

 

 نعیمی : خوشحالم که در این نمایش بازی کردم و از پاکراه تشکر می کنم. دو سال پیش در چنین روزهایی این نمایش را تمرین کردیم و البته به اجرای عمومی نرسید. دوسال صبر کردیم ودر این دوسال گه گاهی به نمایش فکر می کردم .

 

 به این جهت فکرمی کردید که روی شما تاثیر گذار بود؟

 

 نعیمی : ازاین جهت که تاثیرگذار نبود روی متن فکر می کردم.چند تایی نمایش بد درسالهای کاریم بازی کرده ام و موقعی که به متن نمایش فکرمی کردم احساس خوبی نداشتم.یک یا دو روزقبل ازآنکه مشخص شد تمرینات از چه تاریخی آغازمی شود ، دچار چالش شدم که چگونه حرف را مطرح کنم.

 

 آیا با متن مشکل داشتید ویا با شخصیت اتان؟

 

 نعیمی : با هردوی این بخش هامشکل داشتم واحساس می کردم بازی دراین نمایش دستاورد جدیدی برای من ندارد . روزی که در دور جدید تمرینات رفتم خودم را آماده کرده بودم که عدم حضورم را اعلام کنم وبرای انکه سیاوش ناراحت نشود حتما بهانه ای می آوردم.موقعی سیاوش به محل تمرین آمد بلافاصله متن جدید نمایش نامه را که نسبت به دوسال قبل بازنویسی کرده بود به بازیگران داد وترجیح دادم تا آخرجلسه انصرافم را از بازی در نمایش را مطرح نکنم. موقعی که متن را خواندم متوجه تغییرات عمده ای شدم واین تغییرات نشان ازرشد و پویندگی ذهن سیاوش دارد.من تا قبل از این همکاری شناختی ازشیوه کاری واجرایی سیاوش پاکراه نداشتم . بهرحال بعد ازخواندن متن جدید از انصراف حضورم دراین کار پشیمان شدم و مطرحش نکردم. احساس کردم متن حرف های قشنگ زیادی برای ارائه دارد و ایده های جذاب نمایشی زیادی هم درمتن دیده می شد و یقین پیدا کردم که بازیم در این نمایش جزو تجربیات خوبم بازیگریم ( ددالوس و ایکاروس ، حضرت والا، لابی و...) قرار خواهد گرفت وحضوردراین اجرا با وارد کردن من به یک چالش لذت بخش ،حالم را خوب خواهد کرد.  ادامه دارد ...

 

 

گفت و گو از احمد محمد اسماعیلی