در حال بارگذاری ...
...

نگاهی به شیوه های تمرین” یوجینیو باربا ”در تئاتر” اودن” /تمرین اول

باربا تاکید می‌کند که باید با خستگی‌هایمان به مثابه یک دوست و همکار مواجه شویم. خستگی همکار بسیار بهتری است از تلاش برای جلوگیری یا کتمان آن. او توصیه می‌کند که خستگی خود را غنیمت بشماریم. فعالیت به هنگام رخوت و خستگی، اغلب می‌تواند نتایج قابل ملاحظه‌ای را نمایان کرده و توانایی‌های شما را ظاهر می‌کند.



اشاره مترجم:
مجموعه نوشتارهای آموزشی پیش رو، برگرفته‌ایست از گزارشات”جین ترنر” استاد بخش تئاتر و پرفورمنس دانشگاه منچستر مترو پُلیتَن، در کتابِ”یوجینیو باربا”. مولف پس از بررسی نقطه نظرات و تاریخچه تحولات فکری باربا، توضیح تئاتر انسان شناسی و معرفی مدرسه بین‌المللی تئاتر انسان شناسی(ISTA) و تئاتر اودن؛ در بخش چهارم این کتاب به ارائه گزارشی از مجموعه فعالیت‌های آموزشی دو تن از همکاران باربا و کارگاه‌های(work shop) تئاتر اودن می‌پردازد. کارگاه‌های”روبرتا کارری” (Roberta Carerri) و”ایبن ناجل راسموسن” (Iben Nagel Rasmussen). ترجمه این گزارشات به صورت بخش به بخش ارائه خواهد شد.

شناخت خودِ روزمره
نوشته: جین ترنر
برگردان به فارسی: علیرضا امیرحاجبی
قسمت اول:
این مجموعه نوشتار شامل چهار بخش است:
1- آموزش: اولین بخش نگاهی است به فعالیت‌های مقدماتی، ایده‌هایی جهت آموزش و تمرین‌های مربوط به آن که به کاوش ویژه‌ای در حیطه نظریات باربا و همچنین تمرینات تئاتر اودن می‌پردازد. تمامی تمرینات به استثنای برخی، از کارگاه”روبرتا کارری” گزارش شده است.
2- گسترش مطلب: دومین بخش نگاهی است به ساختار کارگاه‌های آموزشی اعضای تئاتر اودن. فعالیت این کارگاه‌ها، کاوش‌هایی است در زمینه آموزش و پیوند آن با مطالب خلاقانه که می‌توانند به عنوان خطوط اصلی اجرا(Performance) گسترش یابند.
3- بسط مطالب متنی: این بخش نگاهی است به اجراهای فردی. در زیر مجموعه‌های تئاتر اودن
4- به کار بستن شیوه‌های تئاتر اودن در متن: آخرین بخش تحلیلی است از دو اثر اجرا شده به وسیله اعضای تئاتر اودن که در آن بازیگران چگونگی استفاده از متن در اجرا، را به نمایش می‌گذارند.
ما به عنوان علاقه‌مندان و دست‌اندرکاران تئاتر، باید قبل از شروع به کارگیری مهارت‌هایمان، به شکلی شفاف، داشته‌ها و نیازمندی‌هایمان را بشناسیم. به نظر باربا، روش و پس از آن آموزگار اهمیتی ندارد بلکه این هنرآموز است که با اهمیت تلقی می‌شود و این که چگونه او باید اطلاعات را جذب و تغییر داده و چگونه باید آگاهی‌ها را تجسم و تغییر شکل دهد.
اشاره باربا به این است که: باید راهی برای شناخت و آگاهی از خودِ‌ روزمره‌تان(Every day self) بیابید و سپس آن را تغییر شکل دهید. این کار تا حدودی با توجه به چگونگی هر تمرین و داده‌هایی که تغییر می‌یابند، امکان پذیر است.
قبل از شروع به توصیه‌های باربار توجه کنید:
اولین توصیه او درباره خستگی است. باربا تاکید می‌کند که باید با خستگی‌هایمان به مثابه یک دوست و همکار مواجه شویم. خستگی همکار بسیار بهتری است از تلاش برای جلوگیری یا کتمان آن. او توصیه می‌کند که خستگی خود را غنیمت بشماریم. فعالیت به هنگام رخوت و خستگی، اغلب می‌تواند نتایج قابل ملاحظه‌ای را نمایان کرده و توانایی‌های شما را ظاهر می‌کند.
فعالیت‌های تمرینی آموزشی باید هر روز تکرار شوند. این تکراری است منظم، سخت‌گیرانه که باید به ایجاد خستگی منجر شود.
در تمرینات، لباس گشاد و آزاد بپوشید. بدون زیور آلاتی که مانع و دست و پا گیرتان شود. ساده باشید به شکلی که بتوانید به تمرین بپردازید. باید همواره با پای برهنه تمرین کنید. بعضی از تمرینات انفرادی و برخی دیگر باید با شخص دیگری انجام شوند. شما باید در طول تمرینات و در برابر تمامی گروه مسئول باشید. اگر جهت باقی نگهداشتن تمرکز در تلاش هستید، سعی کنید که کار دیگران را قطع نکنید. حوادث در زمانی روی می‌دهند که افراد تمرکز خود را از دست داده‌اند. همواره در تمرینات به شکلی نرم، سبک و آزاد عمل کنید. انقباض‌های بی مورد در بدن می‌تواند به فرد آسیب برساند. مثلاً: زانوهایتان را قفل نکنید و سعی کنید که کمی خم باشند. این حالت در ابتدا شاید کمی زشت یا غیر حرفه‌ای به نظر آید، اما این اولین گام در جهت تعویض و تغییر شکلِ”خودِ روزمره‌تان” است. اگرچه این نکات در ایستادن ساده است اما به آن‌ها توجه کنید:
- پاها باز، به اندازه و فاصله یک مشت بسته
- زانوها، اندکی خم و شل
- شانه‌ها، افتاده و آزاد
- ستون فقرات، صاف، عمودی اما آزاد، محکم و متعادل
- تنفس یکنواخت
شما در خواهید یافت که ادامه دادن این شکل از تمرکز فعالانه و آرام در هنگام تمرین، کار سختی است. بخش اساسی تمرین فراگیری اعمال خود اندیشانه است. همان طور که باربا در ابتدا اشاره کرد: مهم این است که شما به عنوان هنرآموز، چگونه خود را با استفاده از تمرینات تجسم و تغییر شکل دهید. ما باید در مرحله نخست خود را بشناسیم.
بخش اول: آموزش
تمرین برای ستون فقرات. لازم است این مسائل را کنترل دوباره کنید:
- زانوها، آزاد
- شانه، باز و افتاده
- انگشتان پا سفت و منقبض نباشند
- پاها، از هم جدا
- ستون فقرات عمودی، آزاد و بدون انقباض
تعادل خود را آزمایش و به تنفس خود توجه کنید. همچنین متوجه آن بخش‌هایی از بدن باشید که در زمان دم و بازدم حرکت می‌کنند. سپس بر ستون فقرات تمرکز کنید. ما حرکات را به شکلی جزئی و نرم از این بخش بدن آغاز می‌کنیم. کل بدن به شکلی تدریجی از این بخش پیروی می‌کند. آرام، آرام تاثیر و نتیجه حرکات جزئی ناحیه ستون فقرات را تا نقطه اتصال آن به سر احساس خواهید کرد. ادامه حرکات جزئی روی ستون فقرات می‌تواند گروه دیگری از حرکات بدن را در پی داشته باشد، مانند مجموعه موج‌هایِ کوچک در آب.
تمرین شماره یک:”رقص مار”
این تمرین از کارگاه آموزشی”ربرتا کارری” برداشت شده است.
او با استفاده از قطعه‌ایی از موسیقی”مایکل نی‌مَن” (upside Down Guitar) از هنرجویان می‌خواهد که ستون فقرات‌شان را به عنوان یک مار کبری تجسم کنند.(1) پس از این تجسم، ربرتا از آنان می‌خواهد که با آزاد کردنِ مارِ درون بدن و از خواب بیدار شدن و شروع به رقص آن به موسیقی پاسخ دهند.
روش انجام تمرین:
- روی یک نقطه باستید. رقص مار از ستون فقرات و چشم‌ها آغاز می‌شود. روبرتا تاکید دارد که چشم‌ها آخرین مهره‌های ستون فقرات هستند.
- چشم‌ها با تمرکزی آزاد شروع به حرکت می‌کنند اما هر لحظه آماده‌اند تا سمت تمرکز را تغییر داده و به تحریکات آنی و لحظه‌ای موسیقی واکنش نشان دهند. سپس نگاه کردن به اطراف آغاز می‌شود.
- ادامه ایستایی بر همان نقطه. بگذارید که حرکات به تدریج بزرگ و بزرگ‌تر شده تا در نهایت لازم شود که به مار اجازه دهید به اطراف حرکت کند.
- در حین تمرین همواره به یاد داشته باشید که چشم‌هایتان بخشی از ستون فقرات شما هستند. در این جا شما اجازه می‌دهید که مار درونتان به رقص بپردازد.
- فراموش نکنید که یک مار نه دست دارد و نه پا. این بدان معنی نیست که بازوان و دست‌ها را به سختی به پهلوهایتان بچسبانید. اما بدن شما باید از نیروهای جنبشی ستون فقرات پیروی کند.
- این نیروهای جنبشی از دو سمت ایجاد می‌شوند: موسیقی و حرکت. دو سمتی که شما را وادار می‌کند تا به مار اجازه دهید به حرکت در اطراف بپردازد.
توجه:
در رقص مار، چشم‌هایتان از اهمیت فراوانی برخوردارند. چشم‌ها دلالت‌گر و تعیین کننده حرکات و لحظات هستند. ما به وسیله آن‌ها می‌توانیم خود را در ظاهر گوش به زنگ یا منتظر چیزی نشان دهیم اما در واقع متوجه سمت دیگر و چیزهای دیگر باشم.
در اولین بخش، تمریناتِ ستون فقرات، شما نیازمند آن هستید که به درون خود نگان کنید. اما در بخش تمرین رقص مار شما محتاج هستید که به بیرون خود نگاه کنید. تعویض این دو تمرین بسیار مفید است نگاه درون[که شدت تمرکز شما کاهش می‌یابد و سپس آزاد می‌شود] نگاه بیرون[که شدت تمرکز شما به تدریج قدرتمند شده تا به نقطه جوش تمرکز می‌رسید. مرحله خیره‌گی]
رقص مار نیازمند انجام همزمان دو عمل است: نگاه کردن‌های فعالانه و جواب دادن به موسیقی.

گسترش:
هم با نگاه شدید بازی کنید و هم با نگاه لطیف. از چشم‌هایتان برای تمرکز شدید بر روی یک نقطه بهره‌ بگیرید و سپس به شکلی گمراه کننده به اطراف نگاه کنید. به طرزی چشمان خود را با ستون فقرات همراه سازید که در طولانی‌ترین حرکات نیز با یکدیگر هماهنگ باشند. سپس با کاهش نیرو جنبش را به سمت کوچک‌ترین و جزئی‌ترین حرکات قابل مشاهده و احساس معطوف کنید. همواره از مطابقت«درجه، شدت و قوت حرکات» با«پاسخ‌هایتان به موسیقی» مطمئن شوید.
اتصالات:
این تمرین نیازمند آن است که کیفیات مختلف انرژی با مفاهیم Anima/Animus و Manis/Keras رابطه داشته باشند.(2)
پایان قسمت اول.

یادداشت‌ها:
(١) در اینجا می‌توان از هرگونه موسیقی استفاده کرد که: ابتدا آرام شروع شود. و سپس رفته رفته تند شده و به اوج برسد و سپس به همان شکل مجددا آرام شود. الگو این رفتار:(کند-تند-کند) می‌باشد.
(٢)Anima: باربا جهت توصیف انرژی لطیف، نرم و ظریف از این اصطلاح استفاده می‌کند.
Animus: او جهت توصیف انرژی قوی، شدید و سخت از این اصطلاح بهره می‌برد.
Manis: اصطلاحی است مربوط به اقوام”بالی” در اندونزی به معنی انرژی پاک، لطیف و ملایم
Keras: اصطلاحی است مربوط به اقوام جزیره‌نشین بالی به معنی انرژی قوی و شدید.
منبع:
Jane Turner. “Eugenio Barba”
Chap:4. Practical Exerciss. P 109-148
London-Routledg 2004