در حال بارگذاری ...
به یاد خسرو شکیبایی

حتما در جهان نمایش دیگری روی صحنه هستید

جهان نمایش تمام این سالهای نبودنش چیزی کم داشت. جمعه رفتنش را هنوز بسیاری به یاد دارند و حالا هشت سال از آن صبح رفتن می گذرد.

خسرو شکیبایی فعالیت هنری را از تئاتر شروع کرد و حتما بخشی از موفقیت های بعدی اش در عرصه سینما و تلویزیون مرهون تئاتر است.

 

او از نهایت وجودش، به نقش ها جان می داد و با آنها زندگی می کرد، آنقدر که مخاطبش هم با آن نقش ها زندگی می کرد و آنها را به خاطر می سپرد. شیدای نقش ها می شد و مخاطبش را هم شیدا می کرد.

 

شکیبایی در بازیگری زندگی را زندگی می کرد و به همین دلیل در کارنامه بازیگری اش کمتر انتخاب اشتباه می بینیم.

 

البته فعالیت هنری او به بازیگری در سینما و تلویزیون و تئاتر خلاصه نشد و هنر از صدای شکیبایی هم بهره مند شد. او هم در دوبله فعالیت کرد و هم در چند آلبوم صوتی، اشعار شاعرانی همچون سهراب سپهری،  فروغ فرخزاد، سید علی صالحی ومحمدرضا عبدالملکیان را دکلمه کرد.

 

سالهای حضور در تئاتر و دوبله سپری می شدند که قدم به عرصه سینما و تلویزیون گذاشت. سینما و تلویزیونی که می توانست از آموخته های تئاتری اش در این عرصه ها استفاده کند.

 

سالها سپری می شدند تا اینکه هامون رنگ دیگری زد به زندگی خسروشکیبایی .

 

شوریدگی حمید هامون و بازی درخشان شکیبایی که 45 سالگی را پشت سر می گذاشت ، این کاراکتر را به شخصیتی ماندگار در سینمای ایران تبدیل کرد.

 

او برای هامون به کارگردانی داریوش مهرجویی سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد دوره هشتم جشنواره فیلم فجر را گرفت و دو بار دیگر در سال 1373 برای فیلم کیمیا یه کارگردانی احمدرضا درویش در دوره سیزدهم جشنواره فیلم فجر و سال 83 برای فیلم سالاد فصل به کارگردانی فریدون جیرانی در دوره بیست سوم جشنواره فجر سیمرغ را به خانه برد.

 

دو سال بعد از سیمرغ سوم نیز، دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول مرد را برای فیلم اتوبوس شب به کارگردانی کیومرث پوراحمد در دوره بیست و پنجم جشنواره فیلم فجر از آن خود کرد.

 

یکی از مهم ترین ویژگی هایی که شکیبایی را از دیگر بازیگران هم نسلش متمایز می کند، این است که نقش ها هیچگاه به او شخصیت ندادند بلکه این خسروشکیبایی بود که به نقش ها شخصیت می داد.

 

او در اواخر عمرش با بیماری دست و پنجه نرم کرد اما بازهم از کار و نقش آفرینی دست نکشید تا اینکه صبح بیست و هشتمین روز تابستان 1387 جهان نمایش او را از دست داد.

 

حالا دلتنگی مان را فقط قطعه هنرمندان و حضور بر سر مزارش رفع نمی کند. او یادگاری های بسیاری برایمان گذاشته است. هر وقت دلتنگ هنرش بشویم می توانیم سراغ حمید هامون را بگیریم، سراغ رضا صباحی، سراغ مراد بیک یا اشعار سهراب سپهری را با صدایش بشنویم و چه چیزی برای یک هنرمند از ین خوشتر که هنرش را برای آیندگان به یادگار بگذارد...

 

گزارش از مریم رضازاده

 




نظرات کاربران