نگاهی به نمایش «وزیرخان لنکران» نوشته «میرزا فتحعلی آخوندزاده» کارگردان «بنفشه توانایی»، اجرا: تالار سایه مجموعه تئاتر شهر – تیر ماه 1385
بهزاد صدیقی سوتیتر: آخوندزاده میکوشد، ضمن انتقاد از درباریان و حاکمان قاجار حقوق تضییع شده زن یا زنان ایرانی را منعکس کند. او به عنوان نمایشنامهنویس قصد داشت، تئاتر را برای همه و نه قشر خاصی از جامعه، تصویر کند. ...
بهزاد صدیقی
سوتیتر:
آخوندزاده میکوشد، ضمن انتقاد از درباریان و حاکمان قاجار حقوق تضییع شده زن یا زنان ایرانی را منعکس کند.
او به عنوان نمایشنامهنویس قصد داشت، تئاتر را برای همه و نه قشر خاصی از جامعه، تصویر کند.
میزانسنی که کارگردان از این نمایشنامه ارائه میدهد، بر اساس خلاقیتهای کارگردانی و مطابق آثار نمایش ایرانی و دوران قاجاریه است.
به اجرا در آوردن آثار ادبیات نمایشی دوره قاجار به خصوص نمایشنامهای از «میرزا فتحعلی آخوندزاده» به عنوان اولین نمایشنامهنویسی که به شیوه نمایشنامهنویسان غربی نمایشنامه مینویسد، در زمانه کنونی فرصت مغتنمی است برای آشنایی بیشتر با نویسندگان سده گذشته و موضوعاتی که در آن زمان مورد توجه نمایشنامهنویسان قرار میگرفت. همچنین اجرای چنین آثاری سبب میشود نسل جدید با فنون به کار رفته در نمایشنامهنویسی دوران خاصی همچون قاجاریه آشنا شوند و به اصل و ریشههای نمایشنامهنویسی ایران پی ببرند. این تلاش که البته پیش از این نیز توسط «بهروز غریبپور» با مرور بر آثار دوران قاجاریه به شیوه نمایشنامهخوانی آغاز شده بود و همچنان ادامه دارد. تلاشی شایسته محسوب میشود. زیرا که متاسفانه نسل کنونی کمتر به ادبیات نمایشی گذشته خود توجه لازم کرده و کمتر از آن آگاهی داشته یا حتی اصلاٌ از این آگاهی برخوردار نبوده است. «بنفشه توانایی» به عنوان کارگردان نسل جدید کوشیده است تا با اجرای اثری از آن دوران، هم امکان بخشی از این توجه را فراهم آورد، هم فتح بابی کرده باشد تا قابلیتهای اجرایی آن آثار در معرض دید مخاطب قرار گیرد. او که پیش از این تجربه نگارش و کارگردانی نمایش «سیزده» و نمایشنامهخوانی همین اثر از «آخوندزاده» را در همان برنامه مرور بر آثار قاجاریه داشته، همه هم و غم خود را به کار میگیرد با زبان طنز و کمدی تصویری از آن دوران را پیش روی مخاطب قرار دهد. تصویری که در اصل انتقاد از نظام دیوانسالاری دوره قاجار است، بیان مصائبی که آدمهای آن روزگار گرفتارش بودند و همه چیز همین طور بهراحتی توسط حاکمان دوران قاجاریه از دست میرفت و در نتیجه موجبات پسرفت را برای کشور پدید میآورد.
نمایشنامه «وزیر خان لنکران یا وزیرخان سراب» نیز تصویری از همین مسایل را نشان میدهد؛ به علاوه آخوندزاده میکوشد ضمن انتقاد از درباریان و حاکمان قاجار، حقوق تضییع شده زن یا زنان ایرانی را منعکس کند. شاید این کوشش جزو نخستین کوششها از نمایشنامهنویسان آن دوره محسوب میشود که بر آن بودند مسأله حقوق و آزادی زنان را در آثار خویش تصویر کرده یا مورد مداقه قرار دهند. «وزیر خان لنکران» همچون همه آثار «آخوندزاده» با تعدد شخصیت و زبان ساده روبروست. کوشش «آخوندزاده» برای نوشتن و اجرا کردن اثری ساده و قابل فهم، بدون پیچیدگیهای کلامی و زبانی، برای عامه مردم، نشان از آن دارد که او به عنوان نمایشنامهنویس، قصد داشت تئاتر را برای همه و نه قشر خاص از جامعه تصویر کند. این اثر و بقیه آثار او نیز در واقع بازتابی از نمایشهایی است که پیش از روی آوردن به نمایشنامهنویسی، در تفلیس دیده بود. در واقع موقعیتهای نمایشی آثار او مطابق و بر اساس الگوهای نمایشنامههای نئوکلاسیک غربی همچون «مولیر» یا «گوگول» بود. به خصوص به لحاظ بهرهگیری از زبان طنز و تیپسازی، تأثیرپذیری از «مولیر» بیشتر مشهود بود. تصویر کردن یا نشان دادن شخصیتی به عنوان «خان حاکم» برگرفته از تیپهای نمایشهای تختحوضی است. با این همه میتوان این نکته را نیز یادآور شد از به کارگیری زبان ساده و قابل فهم برای عامه و نیز بهرهگیری از ضربالمثلهای عامیانه و حتی توجه به لهجه یا گویش آدمها که طبقه اجتماعی و زیستگاه آنها را نشان میدهد و بر آن است موضوع تهذیب نفس و اخلاق آدمیان را به تصویر در آورد و موقعیتها و آدمها بازتابنده وضعیت اجتماعی – سیاسی – فرهنگی آن عصر است، نویسنده به دام احساساتگرایی نیز میافتد و اثر او به نوعی به ملودرامهای سطحی نزدیک میشود. هر چند که کوشش او را در این اثر نباید ندیده گرفت که او به هر حال نمایشنامهای مینویسد که به لحاظ فنی و تکنیکی از اصول نمایشنامهنویسی صحیح تبعیت میکند. از این نظر، دیالوگنویسی، تیپسازی، صحنهپردازی، فضاسازی و ... کم از نمایشنامههای همان دوران در غرب ندارد و البته این به پیشینه او بر میگردد که قبل از شروع نمایشنامهنویسی و اجرای تئاتر در شهرهایی نظیر تفلیس شاهد اجرای نمایشهای زیادی از «مولیر»، «گوگول» یا «آستروفسکی» بود.1
اجرای نمایش «وزیر خان لنکران» به کارگردانی «بنفشه توانایی» جدا از آنچه که در مقدمه آمد، نشان از تسلط کارگردان در عوامل صحنهاش دارد. رهبری و هدایت درست بازیگران برای خلق نقشهایشان، استفاده از صحنهآرایی موجز و کم حجم که به راحتی موقعیت مکانی هر صحنه را نشان میدهد و بهرهگیری از همه جای صحنه، همگی این مسأله را تایید میکند. در این نمایش همه عوامل و اجزا دست به دست هم میدهند که متن «آخوندزاده» به درستی به تصویر آید و حتی صحنههایی از آن برجستهتر شود. در این میان طراحی صحنه و لباس به فراخور حال و هوای آدمها و زمان واقعه به درستی طراحی میشود تا بر میزان باورپذیری مخاطب از اثر افزوده شود. در تعویض صحنهها موسیقی نیز علاوه بر پر کردن صحنه، تماشاگر را برای نزدیک شدن به فضای صحنه بعدی آماده میکند. این موسیقی البته به فراخور قصه مفرح و سرگرمکننده است تا تماشاگر را دچار خستگی نسازد. در واقع میزانسنی که کارگردان از این نمایشنامه ارائه میدهد، بر اساس خلاقیتهای کارگردانی و مطابق آثار نمایشی ایرانی و دوران قاجاریه است. استفاده از پرده نقاشیشده در دو طرف صحنه که همچون پردههای نقالی و شاهنامهخوان، فضای داستان را ترسیم میکند با این تفاوت که در اینجا نقال حضور ندارد و جایش را کارگردان پر میکند و بازیگران به نقل داستان میپردازند.
یکی از وجوه بارز این نمایش، حضور اغلب بازیگران خلاق و فعال تئاتر است. «توانایی» با انتخابهای صحیح خود در گروه بازیگران، توانسته بخشی از موفقیتهای کارگردانی خویش را تضمین کند. انتخاب «سیامک صفری» در نقش «وزیرخان لنکران»، «فروغ قجابلگی» در نقش «زیبا خانم» (یکی از همسران وزیر)، «مسعود میرطاهری» در نقش «تیمور» و ... از انتخابهای خوب این نمایش محسوب میشود. اغلب این بازیگران با خلاقیتهای فردی و با چهرههایی متفاوت از همیشه، میکوشند نقشها را باورپذیر اجرا کنند. برای همین هم کمتر تصنع در بازی آنها دیده میشود یا اصلاٌ دیده نمیشود. در این میان سهم «سیامک صفری» و «فروغ قجابلگی» در پدید آوردن نقشهایی ماندگار به دلیل توجه به ریزهکاریهای بازیگری بیش از دیگران نمود دارد. نرمی و راحتی در حرکت، بیان و تغییرهای به موقع در حس از قوتهای بازی آنها محسوب میشود. البته سهم کارگردان به سبب هدایتهای صحیح بازیگران و پختهسازی نقش آنان را نیز نباید نادیده انگاشت. به هر حال نمایش «وزیرخان لنکران» میکوشد مخاطب امروزی را با تئاتر ایران آشتی دهد و او را با رضایت نسبی به بیرون از تالار نمایش هدایت کند. هر چند که متن نمایشنامه حرف تازهای برای گفتن نداشته باشد یا پیشنهاد تازهای را هم در زمینه نمایشنامهنویسی مطرح نکند.
پینوشت
1- برای اطلاعات بیشتر در این زمینه به مقاله «در سایه روشن یک چهره» نوشته اکبر رادی به ویژهنامه فرهنگ و هنر نشریه نقش قلم شماره 2 و 3 اردیبهشت و خرداد 66 مراجعه کنید.