در حال بارگذاری ...
در چهارمین نشست تخصصی هملت عنوان شد

منصور براهیمی: برخلاف قدما، امروز از فقدان دراماتورژی در فرهنگ رنج می بریم

چهارمین نشست تخصصی پیرامون هملت تحت عنوان «دراماتورژی شکسپیر به عنوان دراماتورژ; از نظریه تا اجرا» با حضور بهزاد قادری، منصور براهیمی و نرگس یزدی از سوی مرکز مطالعات قشقایی به کوشش گروه تئاتر تازه برگزار شد.

به گزارش خبرنگار ایران تئاتر در ابتدای این نشست منصور براهیمی گفت: سال ها پیش به همراه محمد خاکی کتابی با موضوع دراماتورژی تالیف کردیم اما با این همه می دانم صحبت هایی که من درباره دراماتورژی می کنم, با اقبال و نظر موافق او روبرو نمی شود چون بحث کردن درباره دراماتورژی با قطعیت همراه نیست.


او افزود: پرسش این جاست که آیا دراماتورژی با نمایشنامه و تئاتر پیوند دارد یا نه مفهوم وسیع تری دارد؟ استدلال من بر همین اساس است. واژه دراماتورژی در زبان انگلیسی صرفا در تئاتر کاربرد ندارد و دایره وسعت کاربرد این واژه گسترده است. مثلا در حوزه جامعه شناسی هافمن این واژه را استفاده کرده است. او معتقد است که ما در زندگی روزمره و اجتماعی مان پیوسته در حال دراماتورژی هستیم. مثلا یک پیشخدمت در رستوران همواره در حال بازی کردن نقشی است که انتخاب شغلش بر عهده او گذاشته است اگر برخی روابط را رعایت نکند از سوی کارفرمایش توبیخ می شود. هافمن معتقد است این پیش خدمت همواره در حال دراماتورژی نقش خود است.


به گفته براهیمی، ترنر نیز این واژه را در حوزه مردم شناسی به کار می برد و معتقد است که دراماتورژی تنها مختص به تئاتر نیست. اگر به سیری که انتخابات ریاست جمهوری در کشورها طی می کند تا در نهایت از میان کاندیدا ها یک نفر انتخاب شود نگاه کنید در می یابید که در روند برگزاری این انتخابات نیز دراماتورژی صورت گرفته است.

 

او افزود: در زبان های لاتین دراماتوژی کاربرد متنوعی دارد و بر همین پایه اگر بخواهیم حرف بزنیم فردوسی نیز هنگام خلق شاهنامه فرهنگ و تمدن ایرانی را دراماتورژی کرده تا این اثر را خلق کند. متاسفانه یکی از معظلات فرهنگی ما این است میان ادیبان گذشته و حال ما شکاف فرهنگی بوجود امده و جوان امروزی ما نمی تواند با سنت گذشتگان ارتباط برقرار کند و این ناشی از فقدان عمل دراماتورژی در فضای فرهنگی است.


براهیمی ادامه داد: برای این که این شکاف را از میان برداریم باید به روش قدما توجه کنیم. قدما اهل دراماتورژی بودند و برای همین فرهنگ کهن ما این قدر زیبا و پویا بود. همه ما در کتاب ها خوانده ایم که مغول ها با فرهنگ ما چه کرده اند کتابخانه ها سوزانده اند اما به فاصله یک نسل می بینیم که مثلا در زمینه نجوم تبدیل به یکی از بزرگترین قطب های جهان می شویم و رصد خانه مراغه تبدیل به یکی از. نقطه اوج نجوم کل جهان می شود.


 این مدرس دانشگاه با اشاره به ترجمه اثار نمایشی در دوره قاجاریه گفت: در دوره قاجار مترجم ها فرض را بر دراماتورژی گذاشته بودند. بسیاری از مترجم ها معتقدند در ترجمه باید به زبان اثر و متن پایبند باشیم و همه چیز را همان گونه که در زبان اصلی است تلفظ کنیم. اما باید به این نکته توجه کرد این جنس از دقت، ما را از دراماتورژی متن دور می کند. بسیاری از اثار ادبی بزرگ جهان در واقع دراماتورژی متون پیش از خود است. مثلا دیوان شمس، گلستان سعدی و شاهنامه چنین ویژگی دارند درباره غزلیات حافظ هنوز نمی توانم با چنین قطیعتی حرف بزنم.


براهیمی در ادامه برخی از حکایت های بوستان سعدی را پیکارسک قلمداد کرد و گفت: پیکارسک از کشور های اسلامی به اسپانیا راه پیدا کرده. در گلستان سعدی، ساختار پیکارسک را حفظ کرده اما شخصیت اصلی را حذف کرده است.
او با بیان این مطب که با رویکرد دراماتورژی شکسپیر هم جایگاهی همانند مولانا و یا سعدی را دارد و با این رویکرد دیگر او برای ما قریب نیست  ادامه داد: شکسپیر نیز در واقع اثار پیش از خود را دراماتورژی کرده است. او بی شک برای نوشتن نمایشنامه هایش به تاریخ, نمایشنامه های ایتالیایی و منابع پیش از خود توجه داشته است.


براهیمی ادامه داد: به نظر من شکسپیر یک دراماتورژ موفق است و کتاب راز شکسپیر به نوعی گوشه ای از ابعاد فرهنگی زندگی او را برای ما اشکار می کند. باید به این نکته توجه داشت دراماتورژی را نباید به سرقت ادبی یکی دانست. در فرهنگ کهن ما مثلا ردپای شعر شاعران مختلف را در اشعار سایر شاعران می بینیم و هیچ گاه از این موضوع را به عنوان سرقت ادبی یاد نمی کنیم. در واقع سرقت ادبی ضد ارزش است اما دراماتورژی یک ارزش است.


براهیمی با مقاسیه شخصیت هایی از جنس بهلول با شخصیت هملت گفت: بهلول هم شخصیت هملت واری دارد اما متاسفانه کاربرد صحنه ای پیدا نکرده است. شخصیت هملت را در انیمشن شیر شاه هم می بینیم. یکی از فیلم های کوروسوا نیز طرح مبهم هملت را دارد. در واقع هر گاه که نمایش در نمایش به قصد افشاگری مطرح شود به یاد هملت می افتیم.


او ادامه داد: رویکرد دراماتورژها با نمایشنامه ها شکسپیر امروزی و گاه سنتی است و نمایشنامه های شکسپیر امکانات وسیعی در اختیار ما می گذارد. بی شک بخشی از امکانات متن در در اماتورژی از بین می رود. اثاری که از شکسپیر به زبان المانی دراماتورژی شده اند بسیار قدرتمند هستند و این قدرت را در زبان انگلیسی نمی بینیم. مثلا نمایشنامه ریچارد دوم چنین ویژگی دارد و منتقد انگلیسی نمی تواند بی اعتنا به سنت دراماتورژی المانی این اثر باشد.

 

او در بخش دیگر سخنانش گفت: شمس تبریزی معتقد بود که دقایقی که در عرفان و تصوف ایرانی وجود دارد را به زبانی جز زبان فارسی نمی توان بیان کرد. اگر چنین توانی در زبان فارسی وجود دارد باید از این توانایی استفاده کنیم و با روش دراماتورژی قدما با متون و فرهنگ معاصر خود برخورد کنیم و به طور مشخص این روش دراماتورژی است.

 

در ادامه بهزاد قادری گفت: من اصلا اعتقاد ندارم که شکسپیر یک نفر بوده باشد بلکه من از شکسپیر به عنوان یک پدیده یاد می کنم و اگر با چنین رویکردی با شکسپیر مواجه شویم دیگر نمی توانیم نام نویسنده را برای او در نظر بگیریم و آثاری که به نام اوست محصول یک کار تعاونی است و با همکاری افراد مختلفی خلق شده است.

 

او افزود: از دیدگاه من مترجم، دراماتورژ، کارگردان، نویسنده و محقق است. زنده یاد سمندریان معتقد بود تعریف دراماتورژ در ایران جا نیفتاده است و از دید کارگردان ها موجودی اضافی است. به نظرم کتاب هملت به زبان انگلیسی تا زمانی که در کتابخانه ما باشد زنده نیست اما وقتی من مترجم از من خود در ان می دمم و این متن را به فارسی ترجمه می کنم این متن زنده می شود. شکسپیر زندگی در زبان فارسی را مدیون من مترجم است. عکس این موضوع نیز در زبان انگلیسی نیز صادق است.


او افزود: ارسطو معتقد بود که هر چیزی که همان گونه که هست باید همان گونه باشد. از این نظر دراماتورژی معنا پیدا نمی کند. شخصیت هملت به گونه ای همواره در حال زایش است او خود می گوید من خود را می افرینم و یک لحظه دیگر خودم را دور می اندازم و در این فرایند است که مرزهای خودش را گسترش می دهد.


قادری با بیان این مطلب که من نمی توانم تصور کنم که شکسپیر در اتاقش نشسته و در خواب و خیالش هملت و سایر اثارش را نوشته، گفت: بسیاری معتقدند اثار او توسط فرانسیس بیکن نوشته شده است و برخی نیز معتقدند که حتی چنین سخنی هم درست نیست و این اثار توسط گروه فراماسونری که بیکن عضو ان بوده نوشته شده و بعد شکسپیر ان ها را دراماتورژی کرده است. البته جای این بحث ها هنگامی است که در کافه نشسته ایم و با دوستان مان قهوه می نوشیم و گپ می زنیم.


 او افزود در هملت مرز میان بازی گری و تماشای بازی بهم می ریزد و این به این دلیل است که جامعه در دوران رنسانس به سمت نواندیشی می رود. انسان از تقدیر خود می گریزد و می خواهد سرنوشت خودش را تغییر بدهد. نمایشنامه هملت یک اثر بسیار سیاسی است و با این متن نمی توان با رویکرد ارسطویی مواجه شد هملت همواره از هواشیو می پرسد می توانم این بخش را اضافه یا کم کنم.


 به گفته قادری هملت شخصیتی است که می خواهد سوار بر سرنوشت خود باشد و با تاکید بر پرفورمنس مخاطبش را به واکنش وا می دارد.


او افزود من اگر قرار باشد هملت را ترجمه کنم حتما این اثر را براساس روح زمانه خودم ترجمه خواهم کرد و ان چیزی که در دراماتورژی من بیشتر خودش را نشان خواهد داد تاکید بر فرهنگ خاورمیانه ای من است و بی شک روح ترجمه با روح ترجمه به اذین متفاوت خواهد بود. یکی از مواردی که در دراماتوژی اهمیت دارد این است که کدام متن و برای چه زمانی اهمیت دارد.


در ادامه نرگس یزدی با بیان این مطلب که شکسپیر پدیده ای است که در کشور ما شناخته نشده گفت: برای این که بتوانیم اتفاق بهتری در عرصه تئاتر در کشورمان رقم بزنیم در گام نخست این است که تعریف درستی درباره دراماتورژی ارائه بدهیم. در دنیا کتاب های مهمی در زمینه دراماتورژی تالیف شده اند اما سهم تئاتر ما از این امکانات بسیار ناچیز بوده است


او افزود: دراماتورژی مبتنی بر دو شیوه سنتی و نو است و دراماتورژی سنتی بیشتر مبتنی بر متن است و دراماتورژی نو مبتنی بر ایده و حاصل کار تولید متن می شود و آثار شکسپیر در ایران بیشتر براساس دیدگاه سنتی دراماتورژی شده است و کارگردان ها براساس آن چه که در ذهن دارند اقدام به دراماتورژی یک متن می کنند  و برخی نیز براساس دیدگ نظریه های ادبی اقدام به دراماتورژی یک متن می کنند. در آمریکا و انگلیس دراماتورژی مورد انتقاد قرار می گیرد و معتقدند متن شکسپیر چند لایه است و با دراماتورژی تک بعدی می شود


او در بخش پایانی سخنانش گفت: امیدوارم با ترجمه و تالیف کتاب های مهم در زمینه تئاتر در کشورمان بخشی از مشکل فقری که در این حوزه احساس می شود برطرف شود و با مطالعه آثار متعدد زمینه ای بوجود می آید که یک دراماتورژ بتواند با امکانات بیشتری به سراغ یک متن برود.

 




مطالب مرتبط

توضیحات مدیر انتشارات نمایش درباره وبینار  «تئاتر، اجرا و علوم شناختی»

بروس مک کانکی به نحوه‏ درگیرشدن مخاطب با اجرا به لحاظ شناختی پرداخت
توضیحات مدیر انتشارات نمایش درباره وبینار «تئاتر، اجرا و علوم شناختی»

بروس مک کانکی به نحوه‏ درگیرشدن مخاطب با اجرا به لحاظ شناختی پرداخت

نرگس یزدی، مدیر دفتر آموزش، پژوهش و انتشارات نمایش و مدیر وبینار تخصصی «تئاتر، اجرا و علوم شناختی» با اشاره به آخرین وبینار سال 1402 گفت بروس مک کانکی، استاد دانشگاه پیتسبورگ به نحوه‏ درگیرشدن مخاطب با اجرا به لحاظ شناختی پرداخت.

|

با تدریس «ستیو انسل» و به شکل آنلاین برگزار شد

کارگاه تخصصی «نگارش نمایشنامه یک دقیقه‏ ای»
با تدریس «ستیو انسل» و به شکل آنلاین برگزار شد

کارگاه تخصصی «نگارش نمایشنامه یک دقیقه‏ ای»

کارگاه تخصصی «نگارش نمایشنامه یک دقیقه‏ ای» به همت دفتر آموزش، پژوهش و انتشارات نمایش اداره کل هنرهای نمایشی و با همکاری باشگاه اندیشه، روز چهارشنبه دوم اسفند 1402 در این باشگاه برگزار شد.

|

گفت‌وگو با دبیر بخش پژوهش چهل‌ودومین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر

نرگس یزدی: باید پیوندی میان پژوهش و اجرا برقرار کنیم
گفت‌وگو با دبیر بخش پژوهش چهل‌ودومین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر

نرگس یزدی: باید پیوندی میان پژوهش و اجرا برقرار کنیم

نرگس یزدی، دبیر بخش پژوهش چهل‌ودومین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر گفت در زمینه پژوهش ما زمانی می‌توانیم یک اتفاق ایدئال رقم بزنیم که پیوندی میان پژوهش و نظریه‌پردازی با اجرا شکل بگیرد.

|

با اعلام ستاد خبری جشنواره بین‏‌المللی تئاتر فجر

چکیده‏ مقالات برگزیده سمینار بین‏‌المللی معرفی شدند
با اعلام ستاد خبری جشنواره بین‏‌المللی تئاتر فجر

چکیده‏ مقالات برگزیده سمینار بین‏‌المللی معرفی شدند

هیئت داوران سمینار چهل‌‎ودومین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر، متشکل از محمدباقر قهرمانی، اصغر فهیمی‌‏فر و منصور براهیمی 18 چکیده مقاله برگزیده این بخش را معرفی کرد.

|

نظرات کاربران