پول، مشکل اصلی ماست
گفتگو از: بهارک شهبازی لطفاً یک تعریف کلی از تئاتر خصوصی ارائه دهید. تئاتر خصوصی، یعنی تئاتر آزاد و تئاتر آزاد تئاتری است که معمولاً درآمدهای حاصل از فروش بلیط مستقیماً به کارگردان و تهیه کننده میرسد. حمایتهای ...
گفتگو از: بهارک شهبازی
لطفاً یک تعریف کلی از تئاتر خصوصی ارائه دهید.
تئاتر خصوصی، یعنی تئاتر آزاد و تئاتر آزاد تئاتری است که معمولاً درآمدهای حاصل از فروش بلیط مستقیماً به کارگردان و تهیه کننده میرسد. حمایتهای دولتی ندارد و هیچ بودجهای از دولت به این نوع تئاتر تعلق نمیگیرد.
تئاتر خصوصی حاوی یک سری نکات مثبت است؛ از آن جمله، آزادی بیشتر ... آیا واقعاً این آزادی وجود دارد؟
به هر حال ممیزی داریم؟ البته نمیشود اسمش را سانسور گذاشت؛ چون طرحی که مرکز تصویب میکند ـ الان توسط انجمن تصویب میشود ـ توسط انجمن نویسندگان تأیید میشود و بعد مرکز هنرهای نمایشی نیز آن را تصویب میکند و مدت زمانی را برای تمرین بچهها در نظر میگیرند و بعد از تمرین بازبینی میکنند، نکاتی هست که توسط بازبینان تذکر داده و یا حذف میشود و سپس به اجرا در میآید. اما از نظر آزادی، آزادتر است. من فکر میکنم به خاطر نوع مخاطبش باشد، چون مخاطب تئاترهای آزاد معمولاً اشخاصی از قشر مردم عام جامعه هستند و به آن شکل تخصصی به تئاتر نگاه نمیکنند؛ هر از گاه برای سرگرمی میآیند و به نوعی میخواهند اوقات فراغتشان را پر کنند و شاد باشند. البته در اینجا نمایشهای جدی هم کار شده، ولی جواب نگرفته و حتی مورد انتقاد تماشاگران بوده؛ چون اکثراً با خانواده میآیند. افرادی هستند با سلایق مختلف که آمدهاند، دو ساعت شاد باشند و غصه و مشغلههای فکریشان را فراموش میکنند.
یکی دیگر از نکات مثبت تئاتر آزاد مسأله تماشاگر از لحاظ کمی است. تعداد تماشاگران این نوع تئاترها بیشتر از مخاطبان تئاتر دولتی است. آیا این به خاطر همان آزادیهاست یا متنها طوری هستند که بهتر با افراد جامعه ارتباط برقرار میکنند؟
بله؛ دقیقاً همین طور است. متنی که در تئاتر خصوصی اجرا میشود خیلی راحتتر با مردم ارتباط برقرار میکند و دقیقاً همان چیزی است که تماشاگر میپسندد و اگر قرار باشد متنهای خارجی که در «تئاتر شهر» به اجرا میروند، اینجا به اجرا درآیند تماشاگرها به بیست نفر هم نمیرسند. مورد بعدی این است که تماشاگه در این نوع تئاتر که اصولاً به زندگی خودش خیلی نزدیک است، راحتتر همذات پنداری میکند. ما هم کارهایی را اجرا میبریم که افراد بیشتری آنها را بپسندند.
پس تعداد تماشاگر برای شما مهم است؟
بله؛ چون بالاخره با گیشه در ارتباط است.
یعنی توجه به اقتصاد. کمیت از کیفیت مهمتر است؟
بله؛ کاملاً درست است. نمیخواهم بگویم که پول مهم نیست و فقط کیفیت مهم است. ما سعی میکنیم در کنار کمیت، کیفیت را هم حفظ کنیم؛ ولی کمیت خیلی برای ما اهمیت دارد. البته اصلاً جوابگوی بچهها نیست. همین الان تئاتری که روی صحنه است 10 ـ12 تا پرسنل و دستاندرکار دارد. این 10 نفر هر شب باید رأس ساعت 8 اینجا باشند و تا حدود ساعت 11 کارشان طول میکشد ضمن این که از یک ماه قبلش تمرین کردهاند. برای اجرای یک نمایش باید هر شب حضور داشته باشند و در نهایت شاید حتی کارگردان هم چیزی گیرش نیاید. یعنی اگر فکر میکنید سالنها پر میشود و جنبه مادی قضیه حل است، اصلاً این طور نیست. ما اگر کاری غیر از کمدی اجرا کنیم، مطمئناً این تعداد تماشاگر هم نمیآید. از طرفی سالنهای دولتی مثل تئاتر شهر حمایت مالی و دولتی دارند و بودجهای به آنها تعلق میگیرد. مبلغی را میگیرند و بر اساس آن کار انجام میدهند که حال هر چه گیشه فروخت یا نفروخت به کارگردان ارتباطی ندارد. ولی متأسفانه اینجا این طور نیست شب به شب پول گیشه را میگیرند و سر ماه حساب میکند. علاوه بر آن، هزینههای تبلیغاتی و هزینههای شهرداری دارد؛ هر از گاه کارگردانهایی را اینجا داشتهایم که از جیب خود پول هم دادهاند.
آیا برای تئاتریها ایجاد اشتغال میکند؟ یعنی میشود به عنوان شغل به این کار نگاه کرد؟
اکثر بچههایی که این جا میآیند به صورت تجربی کار میکنند و عموماً با نقشهای خیلی کوچک شروع میشود. نه اینکه ما تحصیلکرده نداشته باشیم، همین الان دو نفر از کسانی که در این تئاتر هستند از بچههای نمایشند. به هر حال کارشان از بقیه قویتر است و شکی در این نیست. ولی در کل اکثر بچهها به صورت تجربی میآیند و پله پله بالا میروند تا اینکه بالاخره به کارگردانی برسند و یا نویسندگی کنند.
تئاتر خصوصی با تئاتر دولتی رقابت میکند و یکی از مهمترین فاکتورهای آن همین تعداد زیاد تماشاگرهاست. شما چگونه فکر میکنید آیا واقعاً رقابتی وجود دارد؟
نه؛ این طور نیست. اینها دو مقوله جدا هستند. دو جریان تئاتر هستند ولی از هم جدا. یعنی شما هیچ موقع نمیتوانید تماشاگری را که به این سالنها میآید در «تئاتر شهر» ببینید، یعنی شاید اصلاً هیچ تئاتری را در آنجا ندیده باشند. متأسفانه مردم ما ارتباط خوبی با تئاتر ندارند. خیلی وقتها ما به این تماشاگران کارت افتخاری دادهایم؛ ولی باز گفتهاند: «تئاتر چیه؟» البته وقتی میآیند و کارها به دلشان مینشیند و کلی به آنها خوش میگذرد از تئاتر خیلی هم خوششان میآید. در اینجا پنج شب فروش مساوی یک ماه فروش تئاترشهر است. یکی از دلایل این شلوغ بودنها هم استفاده از متنهای طنز یا حرکات طنزآلود است.
پس از لحاظ تنوع در شکل میتواند به نوعی رقابت وجود داشته باشد.
رقابتی ندارد؛ چون مخاطبینش با هم فرق دارند. ما دوستانی از تئاتر دولتی داریم که 20 سال است کارشان این است؛ حتی یک بار هم نیامدند کارهای تئاتر آزاد را ببینند و اصلاً ذهنیت خوبی نسبت به آن ندارند. برای همین است که میگویم رقابتی وجود ندارد. چون مخاطبی که آنجا میرود، اینجا نمیآید.
به نظر شما چه دلیلی برای بیعلاقهبودن این هنرمندان به تئاتر خصوصی وجود دارد؟
عموماً اعتقاد دارند که متنهای ضعیفی به اجرا درمیآید و کارها پیش پاافتاده است. نمیخواهم طرفداری کنم ولی باید به بچهها حق داد به دلیل اینکه هیچ حمایتی ندارند. سرمایهای برای اینکه یک کارگردان، یک متن خوب و قوی را خریداری کند و روی آن وقت بگذارد، وجود ندارد. برای آوردن بازیگر حرفهای هم پول لازم است. تنها پولی که هست پول گیشه است که بعضی شبها باید با تعداد کمی اجرا برویم ولی همان پول ثابت را به بازیگر بدهیم.
بعضی از این کارها به سمت ابتذال میروند؟
متنها ضعیف هستند و باید روی آنها کار شود. کارگردانها یا خودشان نویسندگی میکنند یا متنهایی را میآورند که دوستانشان نوشتهاند که سطح بالایی ندارد. متأسفانه ما حتی در درام هم کارهای قوی نداریم اکثر متنها بازنویسی شده است، چه برسد به کارهای کمدی. یکی از بزرگترین مشکلات ما نداشتن متن قوی است.
یعنی متن کمدی خوب خارجی یا ایرانی پیدا نمیشود؟
در بین متنهای ایرانی که چندان متن قوی نداریم. متنهای خارجی را هم نمیشود استفاده کرد، چون ما تفاوت فرهنگی زیادی با آنها داریم. چند وقت پیش کاری داشتیم که از روی یکی از متنهای خارجی نوشته و اجرا شد، اما متأسفانه با این که کمدی بود جواب نداد؛ چون متنهای جدید خوب ترجمه نمیشوند و با فرهنگ ما همخوانی ندارند.
فکر نمیکنید که اجرای چنین متنهایی به پایین آمدن سطح سلیقه تماشاگر میانجامد؟ آیا تئاتر فقط برای خندیدن و وقتگذرانی است؟
درست است. من با شما موافقم. اما همه متنها این طور نیستند. برخی از متنها اشکال دارند؛ برخی اجراها درست پیش نمیروند. بله فکر نویی پشت این کارها نیست چون حمایت نمیشوند. الان ظاهراً اقداماتی انجام شده که ما حمایتهای دولتی داشته باشیم، یعنی همان حمایتهایی که برای تئاترهای دولتی هست باید برای ما هم باشد. خودمان هم به شهرداری مراجعه کردهایم. نمایشی که الان اجرا میشود در رابطه با مواد مخدر است. من چند جا اقدام کردم که لااقل امکانات تبلیغاتی به ما بدهند حمایت مالی هم نخواستیم فقط حمایتهای تبلیغاتی مثل چند بیلبورد شهرداری و ... ولی متأسفانه اقدامی نکردند. وقتی من حتی نمیتوانم یک بیلبورد شهرداری در خیابان داشته باشم، باید از بلیط فروشی خودمان گروه را حمایت کنیم. چه طور میتوانم توقع داشته باشم که گروه بازیگر خوب بیاورد. چه طور توقع داشته باشم متن خوب تهیه کنند؟ وقتی کار روتین باشد هر شب باید پول جمع شود تا به بچههای گروه برسد. آن وقت مهم جذب تماشاگر میشود برای اینکه بتواند گیشه را پر کند. مهم نیست که نمایش برای تماشاگر پیام دارد یا نه. هر متن یا بازیگری که باشد مهم نیست. الان انجمن هنرمندان آزاد تشکیل شده و به ثبت رسیده، البته تشکیل شدنش مربوط به چند سال قبل است ولی امسال به ثبت رسیده است. برنامههای خوبی مدنظر دارند، از جمله اینکه، اول متنهای قوی که صلاحیت اجرا دارند تصویب شوند و سریعاً اجازه اجرا بگیرند. ان شاءالله که باعث شود متنهای قوی را روی صحنه ببینیم.
مشکل عدم تجربه مدیریت تئاترهای خصوصی را چگونه میتوان برطرف کرد؟
من خودم چهار سال است که مدیریت اینجا را بر عهده دارم. فکر میکنم مدیریتها بیشتر سلیقهای شدهاند. یک مدیر خوب باید بتواند متن خوب را از بد تشخیص دهد.
پس بالاخره یک مدیر باید تخصص و تجربه داشته باشد؟ اگر نه تجربه باشد نه تخصص، به تئاتر ضربه وارد نمیشود؟
واقعاً حرفی ندارم. تعداد سالنهای تئاتر آزاد آن قدر محدود است که حتی نمیشود روی آنها برنامهریزی کرد. ما در سطح تهران چهار سالن داریم. تهران با 12 میلیون جمعیت چهار سالن تئاتر آزاد دارد. مگر این تعداد چه قدر میتواند پوشش دهد؟ شما در نظر بگیرید فقط سالنهای گلریز، دماوند، بولینگ و پارس فعال هستند. کل منطقه شرق فقط دماوند را دارد. یا مثلاً منطقه جنوب اصلاً سالن ندارد. در منطقه غرب هم اگر سالنی هست، در فرهنگسراهاست و شرایط و ضوابط خاصی دارد. اما هر سالنی مخاطب خاص خود را میطلبد؛ مثلاً ما تماشاگری داریم که هشت بار تا حالا کار دیده است، اگر کار خوب باشد او باز هم میآید. البته درخواست داده شده برای زیاد کردن تعداد سالنها تا مردم کمتر احساس غریبگی با دنیای تئاتر داشته باشند. شنبهها وقتی من میبینم برای سینما صف کشیدهاند، احساس میکنم ما خیلی غریب افتادهایم. ما هم باید کاری کنیم که برای کارهایمان صف بکشند. با متنهای قوی، سالنهای خوب و اجراهای نو.
مدیرها باید متخصص باشند. آنها میتوانند از کارگردان بخواهند که کار خوبی را اجرا کند اما در جزئیات کار نمیتوانند دخالت کنند و این موضوع ربطی به تجربه و تخصص ندارد.
درباره کمبود سالن و عدم سرمایهگذار بگویید.
عرض کردم، مشکل اصلی ما نداشتن سالنهاست. ما الان بیست گروه آماده داریم؛ اما برای عرضه چهار سالن در اختیار ماست، هر گروهی اگر بخواهد سه ماه کار کند، بقیه چه میتوانند بکنند؟ دلیل عدم تمایل هنرمندان چیست؟
این سؤال را که چرا شرکت نمیکنند باید از خودشان پرسید؛ ولی اتفاقاً در گلریز آقای مجید جعفری مشغول به فعالیت هستند و یا در بولینگ آقا سمسارزاده هستند که از بازیگرهای قدیمی تئاتر است؛ یا مثلاً همین جا آقای امیری یا بابایی حضور دارند. اما در کل من فکر میکنم مشکل اصلی، مشکل مالی است. همه خرج دارند و با پول یک تئاتر معمولی نمیشود زندگی کرد. اصول کسانی به اینجا میآیند که به این حرفه عشق دارند اما از نظر مالی اصلاً تأمین نیستند.
پس در نهایت به خاطر مشکلات مالی است که هنرمندانی شناخته شده وارد این بخش از تئاتر نمیشوند؟
دقیقاً به همین خاطر است. اکثر بچههایی که اینجا هستند، میخواهند خود را بالا بکشند یا حتی به سینما برسند. به خاطر مسائل مالی بعضی سالنها کارهای پیش پاافتاده نمایش میدهند یا فقط گیشه را در نظر میگیرند. چون بخش خصوصی نیاز دارد که گیشهاش تأمین شود، اگر قرار باشد ضرر کند هیچ کس از آنها حمایت نمیکند. امیدوارم همه چیز رو به بهبودی برود و همه مشکلات در این زمینه حل شود.