در حال بارگذاری ...
...

بحران حاصل از کمبود سالن تئاتر

بحران و مشکل کمبود سالنهای اجرا به امروز تئاتر کشور مربوط نمی‌شود. معضل کمبود سالن اجرا از دیرباز بر فضای تئاتر کشور سایه افکنده است. اگر برگهای تاریخ تئاتر کشور را ورق بزنیم و به تولد تالارهایی همچون تالار مولوی (۱۳۵۱)، ...

بحران و مشکل کمبود سالنهای اجرا به امروز تئاتر کشور مربوط نمی‌شود. معضل کمبود سالن اجرا از دیرباز بر فضای تئاتر کشور سایه افکنده است. اگر برگهای تاریخ تئاتر کشور را ورق بزنیم و به تولد تالارهایی همچون تالار مولوی (1351)، تئاتر شهر (1351)، تالار سنگلج (1344)، تالار وحدت (1351) و … نظر افکنیم، در می‌یابیم که قریب به سه دهه و نیم در زمینه ساخت و ساز سالنهای مختص تئاتر، سکوت شده است. شاید شماری ایجاد تالارها، فرهنگسراها و سایر اماکن دیگر را گواهی بر فعال بودن این حوزه بدانند؛ اما حقیقت این است که احداث سالنهای ذکر شده بیشتر مبتنی بر مکانهایی برای گردهمایی، جلسات و در نهایت نمایش فیلم و دست آخر اجرای تئاتر بوده باشد. سالنهای چند منظوره‌ای که در اغلب فرهنگسراها شکل گرفته، بضاعت کافی برای اجرای تئاتر ندارند و گاه عمق صحنه آنها تا لبه سن به دو متر هم نمی‌رسد. جدا از موارد ذکر شده و کیفی نبودن امکانات موجود در این سالنها، چند منظوره بودنشان نیز چندان متناسب و علمی محقق نشده است.
واقعیت این است که با کمبود سالن اجرای تئاتر مواجه هستیم و آنچه که باعث می‌شود این کمبود بیش از پیش به چشم بیاید، اعلام هفتصد متقاضی اجرا برای نیمسال دوم سال 85 در تهران است. در حقیقت، حدود ده تالار نمایشی برای هفتصد متقاضی و در یک دوره حداکثر شش ماهه، اصلاً هماهنگ نیست. در خبرها کف و سقف پذیرش گروه‌ها و متقاضیها 30 و 60 اعلام شده که با اعلام پذیرفته‌شدگان، جمع کثیری جواب «نه» می‌شنوند و این مساوی است با یک «بحران» هم برای متصدیان امر و هم برای عده‌ای هنرمند که خواهان عرضه کارهایشان هستند.
حقیقت این است که با امکانات سخت افزاری موجود، نمی‌توان نتیجه معقولی به دست آورد. از سوی دیگر جذب نشدن متقاضیان در بازار عرضه و تقاضای تئاتر، یأس و سرگشتگی را پدید می‌آورد و در نتیجه «بحران».
یک راه معقول، همگرایی نهادها و مراکز مختلفی است که در راستای تئاتر کار می‌کنند. یک بار نتیجه مطلوب این همگرایی در جشن بزرگداشت روز جهانی تئاتر به اثبات رسید. شاید از طریق این همگرایی، بتوان مجدد به لحاظ کمبود سالن و نیز پذیرش متقاضی بیشتر موفق شد؛ اما این پیشنهاد، فقط یک مسکّن است و راه حل اساسی، ایجاد سالنهای تئاتر است. شاید با احداث و یا راه‌اندازی بیست سالن تئاتر در تهران، بتوان خوش‌بین و موفق ظاهر شد.*
دو نکته مهم در راستای پیشنهاد ذکر شده قابل تأمل است:
1ـ متولی معنوی تئاتر کشور، مرکز هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است؛ اما حقیقت این است که مراکز بسیاری در تهران و شهرستانها در راستای تئاتر فعالیت می‌کنند و مشروعیت عملی و مالی خویش را از مرکز هنرهای نمایشی وزارت ارشاد اخذ نمی‌کنند. وقتی از متقاضیان اجرا صحبت می‌کنیم باید جمع توانمندیهای تئاتر دولتی مدنظر قرار گیرد. حوزه هنری، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، خانه تئاتر، سازمان فرهنگی هنری، شهرداریهای استانها و شهرستانها، نیروهای نظامی، دانشگاه‌ها و ... از جمله مراکز و نهادهایی هستند که در حوزه تئاتر فعالیت داشته و امکانات مادی و سالن هم دارند. جمع شدن این امکانات، می‌تواند هدایتگری تئاتر دولتی را مؤثرتر جلوه دهد.
2ـ چقدر مخاطب داریم؟ آیا با افزایش تعداد سالنها، جذب مخاطب کافی هم انجام می‌شود؟ آیا می‌توان با توسعه سالنهای تئاتر در تهران و در شهرستانها (حداقل یک سالن تئاتر در هر شهر) فرهنگسازی مدنظر را انجام داد و از کوچ کردن فارغ‌التحصیلان تئاتر به مرکز ایران جلوگیری به عمل آورد؟ فواید این تکثر چیست؟
اینها و شماری از سؤالات دیگر در ذهن بسیاری از مسئولان ارشد فرهنگی نقش بسته است و برای آنکه در حوزه عمل و اراده ملی (سالن‌سازی) قرار بگیرند، نیاز به توضیح و تشریح مضاعف است.
نتیجه اینکه:
1ـ تئاتر کشور با کمبود سالن اجرا مواجه است. 2ـ ساخت و ساز تالارهای نمایشی، بودجه بسیاری می‌طلبد و در این راه به همگرایی مطلوب نهادها و مراکز مرتبط با تئاتر نیازمندیم. 3ـ همزمان با افزایش شمار تالارهای نمایشی باید در حوزه جذب مخاطب و فرهنگ دیدن نمایش فعال شد. 4ـ با فعال کردن بخش خصوصی، می‌توان بخشی از معضلات کمبود سالن و بعضاً کمبود بودجه دولتی تئاتر را کاهش داد و نگاه‌ها را از سمت تئاتر دولتی به سمت تئاتر خصوصی و یا مستقل معطوف کرد. 5ـ برای شروع، احداث بیست تالار در تهران و یک تالار در هر شهر ضروری است.
سردبیر

*ـ لطفاً گفتگوی درج شده در صفحه 14 این شماره از مجله نمایش را بخوانید.