گزارش سمینار پژوهشی تئاتر ملی ـ 23 و 24 خرداد ماه 1385
نخستین سمینار پژوهشی تئاتر ملی، چندی پیش با همکاری مشترک مدیریت دفتر پژوهش و انتشارات انجمن نمایش مرکز هنرهای نمایشی و گروه نمایش دانشکده هنرهای نمایشی و موسیقی پردیس هنرهای زیبا و با دبیری نصرالله قادری در تالار شهید ...
نخستین سمینار پژوهشی تئاتر ملی، چندی پیش با همکاری مشترک مدیریت دفتر پژوهش و انتشارات انجمن نمایش مرکز هنرهای نمایشی و گروه نمایش دانشکده هنرهای نمایشی و موسیقی پردیس هنرهای زیبا و با دبیری نصرالله قادری در تالار شهید آوینی دانشگاه تهران برگزار شد.
در این سمینار پژوهشی که بنابر فراخوان آن در چهار محور «تئاتر ملی، محلی و منطقهای»، «پیشینه تئاتر ملی ایران»، «تئاتر ملی، نمایش سنتی» و «جایگاه تئاتر ملی در جهان امروز» برگزار میشد، از میان مطالب ارسالی، پس از بررسی دوازده مقاله به تصویب رسید و مراسم افتتاحیه آن، روز بیست و سوم خرداد ماه با حضور دکتر محمد حسین ایمانی خوشخو، معاون امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، حسین پارسایی، رئیس مرکز هنرهای نمایشی و جمعی از اساتید و هنرمندان تئاتر برپا شد.
محمدحسین ایمانیخوشخو، در آغاز این مراسم گفت: «اگر قصد داشته باشیم تا تئاتر کشور از گوشه به متن جامعه بیاید، چارهای جز توجه به تئاتر ملی نداریم. از این رو، وظیفه هنرمندان ماست که با شناخت جامعه و مخاطبان خود دست به تولید نمایش بزنند که اگر چنین اتفاقی بیافتد، قطعاً مشکلات تئاتر ما قابل حل است.
وی در ادامه، با اشاره به طرح شعار «سینمای ملی» که از حدود هشت ماه گذشته مورد توجه قرار گرفته است، گفت: این رویکرد جدید در سینمای ایران در همان آغاز از سوی رسانهها، مطبوعات و هنرمندان این حوزه مورد توجه قرار گرفته و ماهیت و نتایج آن در سینمای ایران، ابراز و منعکس شده است و خوشبختانه هنرمندان و مسؤولان تئاتر کشور هم، همواره نسبت به ایجاد چنین رویکردی در تئاتر ابراز امیدواری کردهاند.
ایمانیخوشخو، در مراسم افتتاحیه سمینار تئاتر ملی و در سخنانش به این نکته اشاره کرد که برنامه اصلی ما در این دوره کم کردن فاصله میان هنرمندان و مخاطبان تئاتر است، ولی این مطلب به آن معنا نیست که تنها به تئاتر ملی توجه کنیم، بلکه باید به دستاوردهای هنری و آموزشی تئاتر جهان نیز توجه داشته باشیم. وی تصریح کرد: منظور ما از تئاتر ملی تنها آثار مذهبی نیست، چرا که فرهنگ ما سرشار از سوژههایی ناب است که هنرمندان میتوانند از آنها بهره بگیرند، چه بسا که در بررسی تئاتر ایران پس از انقلاب نیز همواره این پرسش مطرح میشود که برآیند و حرکت عمومی تئاتر ما تا چه حد با ساختار و ویژگیهای جامعه همسویی داشته است که پاسخ به این پرسش قطعاً وظیفه چنین سمیناری است.
حسین پارسایی، رئیس مرکز هنرهای نمایشی، در خیرمقدمی کوتاه، وعده داد که درباره حوزه پژوهش و انتشارات حمایتهای لازم را به عمل خواهد آورد و وجود تحقیق و پژوهش را برای اعتلای تئاتر ضروری خواند و همکاری همه جانبه و علمی حاضران را خواستار شد.
نصرالله قادری، دبیر این همایش، با ارائه گزارشی از روند شکلگیری سمینار و با اشاره به حضور پربار جوانان، گفت: امروز جوانان تئاتری نشان دادند که حرفهایی برای گفتن دارند و اصول اولیه پژوهش را به خوبی میدانند و از آنجا که ما هم با نام افراد کاری نداریم، معیارهای خاص خود را در امر پژوهش لحاظ و از هنرمندان جوان دعوت به ارائه مقاله کردیم.
در بخش بعدی از نخستین روز سمینار تئاتر ملی، دکتر بهزاد قادری و تاجبخش فنائیان مقالات خود را با موضوعات، «نگاهی به تئاتر ملی در کشورها، انگیزهها، چالشها و چشماندازهای نو» در این مبحث را بررسی کرد و در این باره گفت: مفهوم و کارکرد تئاتر یعنی در آغاز پیدایش آن در جهان دستخوش دگرگونیهای بسیار است که میتوان آن را در سه منظر مورد توجه قرار دارد: خاستگاه و انگیزههای برپایی تئاتر ملی؛ چالشهای مختلف با تئاتر ملی نهادینه و دگرگونیهای برخاسته از این چالشها؛ همچنین تعریف وظایف تئاتر ملی، با در نظر گرفتن چشماندازهای نو و رواج دگراندیشی. سه مقولهای که میتوان در این بحث به آنها پرداخت.
قادری در ادامه مقاله خود به ریشههای پیدایش اندیشههای تئاتر ملی در تاریخ و عملکرد و انتظارات این نهاد در دستگاههای سیاسی اشاره کرد و واکنشهای چند دهة گذشته را در برابر این نهاد و دگرگونیهای برخاسته از چالشهای آنها مورد بررسی قرار دارد.
تاجبخش فنائیان، مدیر دانشکده هنرهای نمایشی و موسیقی، به عنوان دومین سخنران همایش درباره «تئاتر ملی ـ منطقهای و محلی» مقاله خود را قرائت کرد.
وی گفت: هنرهای ملی ـ منطقهای و محلی هر یک تعریفهای جداگانهای دارند، اما ارتباط آنها همچون دایرههایی در دل یکدیگر است. به طوری که تضاد و اختلافی ستیزنده میان آنها وجود ندارد.
وی تصریح کرد: هنرهای ملی ـ منطقهای و محلی میتوانند مکمل یکدیگر باشند، هر چند که با پدید آمدن مدرنیسم و مدرنیته، فرهنگ انبوه، همچون اقتصاد و صنعت، شکستن مرزهای جغرافیایی و تاریخی را در دستورالعمل خود قرار میدهد.
فنائیان اضافه کرد: با چنین وضعیتی مناسبات اجتماعی و فردی در همه پدیدهها به تبعیت از قواعد علوم تجربی ارتباط خود را با هر آنچه که در حیطة فراسوی طبیعت و فایده بود، گسست و هنر نیز در این میان مستثنا شد.
این مدرس تئاتر گفت: به دنبال این اتفاق، ارتباط انواع هنرهای قومی در داخل مرزهای جغرافیایی متنوع ـ که عمدتاً همریشه در مضامین اسطورهای و الگوهای کهن داشتند و مرتبط با عوالم فراسو بودند ـ از نظر بخش قابل توجهی از معتقدان مدرنیسم فاقد ارزش خوانده شد، ولی مجدداً با ظهور تفکر پستمدرنیسم ورق ارزشگذاری مدرنیته برگشت. وی ظهور تفکر پستمدرنیسم را به منزلة ارزشیابی مجدد ارزشهای کهن دانست و گفت: در این شرایط، به ناگاه بسیاری از ارزشهای کهن در تقابل با روایتهای کلان منزلت خویش را بازیافتند و مجدداً هنرهای ملی ـ منطقهای و محلی، به عنوان خرده فرهنگهای اصیل تعریف شدند.
فنائیان، در پایان سخنان خود، خاطرنشان کرد: خوشبختانه هنرهای نمایشی نزد اقوام گوناگون ایرانی که در اثر گسترش دستورالعملهای مدرنیسم به فراموشی سپرده شده بودند، به عنوان نمونهای از تقسیمات فرهنگی در جهان شمرده شدند.
در بخش دوم از مقالات ارائه شده در روز نخست سمینار تئاتر ملی، داوود فتحعلیبیگی، دکتر مصطفی مختاباد و دکتر سهیلا نجم سخنرانی کردند.
در آغاز این بخش، داوود فتحعلیبیگی که مقالهای تحت عنوان «نمایش سنتی، تئاتر ملی نقش اسطوره در ساختار نمایشِ ارائه کرده بود، گفت: وقتی صحبت از تئاتر ملی به میان میآید، بیاختیار به دنبال مشخصههای آن میگردیم و همواره این سؤال را مطرح میکنیم که تئاتر یا نمایش برای ملی بودن چه ویژگیهایی را باید دارا باشد؟ و آیا زبان به تنهایی میتواند شاخصه تئاتر ملی باشد؟ آیا قصة نمایش و رنگ و بوی محلی آدمهای آن برای ملی اعلام کردن یک اثر کفایت میکند؟
وی سپس با طرح سؤالات دیگری چون تأثیر جهانبینی ملتها، زیربنای اساطیری آثار نمایشی، موسیقی، رقص و آواز و ... در تفکیک و تعیین تئاتر ملی، افزود: در اغلب اشکال نمایش سنتی، ردپای جهانبینی و اساطیر به گونهای است که در پیدایش صورت و قراردادهای نمایشی مؤثر است. به عبارت دیگر، ساختار نمایشی اعم از قراردادهای صحنه، بازی و حتی چهرهآرایی، تحت تأثیر جهانبینی و اساطیر به وجود آمدهاند.
فتحعلیبیگی متذکر شد: مشخصههای یاد شده. به تنهایی برای هویت بخشیدن به یک نمایش بومی، یا منطقهای و ملی کفایت نمیکنند، بلکه لازمة شناسایی بیشتر و بهتر آثار دراماتیک جهان، زبان موسیقی و رقص نیز هست.
وی در پایان گفت: اگرچه وجود و حضور اساطیر در آثار نمایشی میتواند ما را به هویت آنها تاحدودی رهنمون کند، لیکن تأثیرگذاشتن اساطیر در پیدایش صورت، شکل و قراردادهای اجرا برای تعیین هویت ملی و منطقهای بسیار حایز اهمیت است و نقش آنها در مقام مقایسه و شناخت بیشتر بروز میکند.
در ادامة این مراسم، دکتر مصطفی مختاباد، مدرس و پژوهشگر دانشگاه تربیت مدرس، با ارائه مقالهای با موضوع «تئاتر ملی و نسبت آن با تئاتر جهانی»، گفت: در روزگار ما تند باد بنیانکن فرهنگ جهانی، جز زبان همگون و یک شکل چیزی را برنمیتابد. پس سرمنزلی که به غلط از آن با عنوان یگانگی فرهنگها یاد میشود، همگرایی و تکثر است که فرهنگهای بومی را به شدت هضم و جذب میکند.
وی اضافه کرد: رهیافت عبور از این چالش، ایجاد تحول فرهنگی و پرهیز از واگرایی است؛ یعنی با تأمل و تفکر بیشتر در ارزشهای فرهنگ بومی و ملی میتوان شکافهای فکری خود را بر مبنای گفتمان تاریخی ـ عصری بازخوانی و بازشناسایی کرد و تنها در آن صورت میتوان به رویکرد زمانهاندیش، نو و به دور از تکرار تفکر توریستی و گلخانهای دست یافت و از منظر آن به حوزه تئاتر ملی وارد شد.
مختاباد، در ادامة این مقاله با ارجاع به نظریات «کنت دوگوبینو»، ایرانشناس غربی، گفت: این ایران شناس پیشبینی کرده بود که از درام غنی تعزیه در آینده نه چندان دور، درام ملی ایران، یعنی نوعی نمایش که در بطن آن درام انسانی و روزمره ایرانی گنجانده شده است، زاده خواهد شد.
این مدرس تئاتر، سپس به مرور تجربه ملی ایرانیان در خلق تعزیه پرداخت و در امتداد آن، به وقایع روز انگاری چون پیشواقعه، تعزیه مضحک و روحوضی اشاره نمود، نسبت آن به تئاتر جهانی را بازشناسی کرد و پیرامون اندیشه تئاتر ملی سخن راند.
در بخش سوم و پایانی نخستین روز از سمینارملی، دکتر سهیلا نجم درباره تئاتر «نقالی حماسی در ایران و جنبههای نمایشی آن» سخن گفت.
وی با پرداختن به ریشههای نقالی و چگونگی پیدایش آن و تقسیمبندی فشردهای از انواع نقالی در ایران، گفت: فضای اجرا، محتوا و مضمون، تعداد اجراکنندگان، شکل اجرا و جنسیت اجرا کنندگان، تقسیمبندیهایی هستند که در حوزة نقالی تعیینکننده هستند. وی سپس نقالی حماسی را به عنوان نمایشیترین انواع نقالی در ایران مورد بررسی قرارداد و به جنبههای نمایشی آن از قبیل کنش، مکان، زمان و ابزار پرداخت.
در بخش پایانی روز نخست سمینار تئاتر ملی که در تالار استاد صمیمی مفخم دانشگاه تهران برگزار میشد، میزگرد تخصصی با حضور دکتر فرشید ابراهیمیان، جعفر والی و صادق عاشورپور برپا شد. در ابتدای این میزگرد، جعفر والی «تئاتر ملی» را باشکوهترین لفظ کهنه، قدیمی و نزدیک به همه خواند و گفت: زمانی که ما تئاتر را شروع کردیم، هنوز چیزی با عنوان تئاتر ملی شکل نگرفته بود، زیرا که در آن ایام جریانهای مختلف تئاتری وجود داشت که قویترینشان نیز جریان تئاتر نوشین بود.
وی سپس با اشاره به بحرانهای ایجاد شده بعد از 28 مرداد 1332 در عرصة تئاتر ایران، گفت: در آن دوران که اوج خفقان بود، من به همراه تعدادی از شاگردان هنرستان هنرپیشگی در خانة مرحوم شاهین سرکیسیان دور هم جمع میشدیم و دربارة تئاتر صحبت میکردیم و بهتدریج احساس کردیم که درون خودمان به بنبست رسیدهایم، پس تصمیم گرفتیم تا آن را درون خودمان ریشهیابی کنیم و از این رو، باید تئاتری را میساختیم که دوروبر خودمان و مرتبط به زندگیمان باشد، به همین دلیل، در شروع دو نمایش را بر اساس داستانهای صادق هدایت کار کردیم.
وی ادامه داد: از این مرحله به بعد، افراد دیگری چون نصیریان، جوانمرد، بیژن مفید و ... به کمک آمدند و تئاتر ملی را اشاعه دادند، به طوری که در همان سالها برای اولین بار جشنواره متنهای ایرانی در دانشگاه تهران برگزار شد و به دنبالش در دهه 40 تلهتئاترهای ایرانی از طریق تلویزیون به خانه مردم راه پیدا کرد.
دکتر فرشید ابراهیمیان، دیگر سخنران این میزگرد، اعلام اینکه با لفظ تئاتر ملی موافق نیست، ادامه داد: تئاتر چندین پایه دارد و اساساً هر سازمانی که دارای تفکر باشد تئاتر است و در غیر این صورت نمایش محسوب میشود. در نمایش ایرانی نیز به اعتبار ارسطویی آن ما همواره به دنبال خیر هستیم یا نیستیم؟
وی سپس با اشاره به واژه «ملی» و تاریخچه آن، گفت: در چند قرن گذشته، پس از فروپاشی تمدن رم مقدس و فتح قسطنطنیه واژه «ملی» مطرح شد و در صد سال گذشته در کشور ما بهوفور از آن استفاده شد. اما «ملی» به معنای رها شدن از زیر یوغ روابط و مناسبات بیگانه، استقرار مناسبات خودی در یک چهارچوب سیاسی و جغرافیایی و به عبارت دیگر به معنای استقرار ارزشهای مشترک و پایدار است.
ابراهیمیان در ادامه گفتههای خود، تئاتر ملی را تئاتری به سمت مردم و برای مردم خواند و گفت: تئاتر ملی در برگیرنده حرکتی برای مردم و به زبان مردم است که تأکید بر خصوصیات مشترک و پایدار دارد.
ابراهیمیان در ادامه گفتههای خود، تئاتر ملی را تئاتری به سمت مردم و برای مردم خواند و گفت: تئاتر ملی در برگیرنده حرکتی برای مردم و به زبان مردم است که تأکید بر خصوصیات مشترک و پایدار دارد.
وی همچنین با تأکید بر اینکه تئاتر ملی احیای راستین و واقعی نمایش ایرانی است، اضافه کرد: امروز برای ایجاد «تئاتر ملی» باید برنامهریزی صورت بگیرد تا بتوانیم از سنتها و فرهنگها استفاده درست کنیم، زیرا که شکلهای سنتی نمایش ایرانی با مناسبات جامعه مدرن عجین نیست و برای بهرهگیری از آن باید در قالبهای امروزی و با محتوایی جدید که پاسخگوی نیاز جامعه امروز است، آنها را مورد استفاده قرار داد.
صادق عاشورپور، نویسنده و محقق تئاتر، نیز در ادامه این نشست با اعتقاد بر اینکه هنوز جامعه تئاتر به وحدت نظری دربارة «تئاتر ملی» دست نیافته، گفت: امروز باید عالمانه و عامدانه تئاتر ملی را تعریف کنیم و در ابتدا باید داشتههای خود را بشناسیم. وی همچنین در باب تاریخ پنج هزار ساله نمایش در ایران نکاتی را بیان کرد.
سپس، فرشید ابراهیمیان در پاسخ به اعتراض فتحعلیبیگی گفت: به اعتقاد من تئاتر روحوضی، سیاهبازی و دیگر شیوههای نمایش ایرانی، با شکل قبلی خود نمیتواند بیانگر نارساییهای فعلی جامعه باشند و اگر قصد استفاده و بهرهگیری از آنها را داریم باید با برنامهریزی این نمایشها را در قالبی جدید به مخاطب جامعه مدرن عرضه کنیم.
جعفر والی نیز در پایان این میزگرد، اضافه کرد: به اعتقاد من هر چیزی خودش باید ایجاد شود و این تغییر و تحولاتی که دکتر ابراهیمیان از آن حرف میزند، باید توسط هنرمند هوشیار امروز اتفاق بیافتد، چه بسا خود من با استفاده از تکنیکهای تعزیه نمایش جدید و امروزی را در کانادا به روی صحنه بردم.
اما در دومین روز از نخستین سمینار تخصصی تئاتر ملی که چهارشنبه، بیست و چهارم خرداد ماه در تالار شهید آوینی دانشگاه تهران برگزار شد، اساتیدی چون حسن بیانلو، امیرکاووس بالازاده، محمدحسین ناصربخت، شیوا مسعودی، محمود عزیزی، یدالله آقاعباسی و نغمه ثمینی سخنرانی کردند.
حسن بیانلو، به عنوان نخستین سخنران این مراسم به ارائه مقالهای در باب «تئاتر ملی توافقی همواره ناتمام» پرداخت؛ وی گفت: برای دست یافتن به تئاتر ملی همواره با دو مسأله شکل و محتوای تئاتر ملی مواجه هستیم.
وی افزود: شکل در تئاتر ملی، همان نمایشها، نمایشوارههای سنتی، آیینها آداب و رسوم بومی است که اشکال اجرایی و قواعد قراردادی دارد که میتواند فراخور نمایشهای امروزی مورد استفاده قرار گیرد و خوشبختانه اهالی تئاتر نیز نسبت به این بخش توافقی نسبتاً فراگیر دارند.
وی سپس به محتوا در تئاتر ملی اشاره کرد و آن را محل اختلاف رای و مناقشه اهل هنر دانست و گفت: عدهای معتقدند که باید سراغ مضامین کهن که برگرفتهاند از اساطیر، افسانهها متون دینی، منابع ادبی و تاریخی است، رفت و از دریچه آنها مسائل روز را مطرح کرد، اما در عین حال عدهای دیگر بر این اعتقادند که برای داشتن تئاتر ملی، موضوع روز نیز کافی است و میتوان از اشکال نمایشهای سنتی برای نیل به مقصود اقتباس کرد. بیانلو، در ادامه مشکل موجود بر سر راه تئاتر ملی را بنیادیتر خواند و تصریح کرد: ما امروز چه به مضامین امروزی بپردازیم و چه داستان کهنی را مورد دستمایه قرار دهیم، باز هم نظرگاه و نقطه عزیمتمان برای طرح موضوع اصالت ندارد و دستخوش تحریف است. وی اضافه کرد: پیش از این هنرمندان ایرانی در رشتههای مختلف، نگاهی شهودی، حضوری و معرفتی به هنر و هستی داشتند، اما امروزه که دوره تسلط فرهنگ غرب است دو عنصر تکثرگرایی و جهانی شدن، به معطوف شدن ما به نسبت پیشینیان دست اندازی میکند.
این پژوهشگر تئاتر ادامه داد: زمانی ایسمها عمری طولانی داشتند؛ اما امروزه دیگر ایسمی شکل نمیگیرد و هنرمندان مدام در پی سبک فردی خویش هستند، آن وقت در چنین دورهای ما به دنبال دستیابی به توافقی عام و فراگیر به نام تئاتر ملی هستیم، در حالی که هنرمندان امروزی حقیقت را پایین کشیدهاند و بین خود تقسیم کردهاند و هر کس میگوید که تکهای از حقیقت دست من است، از این روست که آنها میخواهند نظراتشان را دربارة تئاتر ملی یکسان کنند، اما این توافق به دلیل همان تکثر ایجاد شده، هیچگاه به دست نمیآید و بنابراین برای رسیدن به تئاتر ملی هرگونه توافقی ناتمام است.
امیرکاووس بالازاده، مدیر دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد، با پرداختن به «پیشینه تئاتر ملی در ایران»، گفت: اگر بپذیریم که تئاتر ملی داشتهایم، از روی برخی از بازیهای نمایشی و اطلاعات جسته گریخته از منابع تاریخی میتوان حدس زد که در شرایط اجتماعی به ما اجازه تحقق چنین چیزی داده شده است.
وی سپس به تاریخچه هنرهای گرانقدری چون تعزیه اشاره کرد و گفت: اسطورهها و حماسههای ملی ایران و هزاران سرگذشت و اتفاق شگفتانگیز تاریخی این مرز و بوم قابلیتهای بسیاری برای پشتوانه فکری و زیربنایی نمایش ملی داشتهاند، معلوم نیست ما چرا از این دستمایهها برای اعتلای تئاتر ملی بهره نگرفتهایم، هر چند که بیتردید زمینهها و ریشههایی از آن را میتوان در نوشتههای گوناگون سراغ گرفت.
بالا زاده در ادامة مقاله خود به بررسی این مسأله پرداخت که چگونه این بازیها و گونههای نمایشی در گذشتههای دراز در فرهنگ ما جا خوش کرهاند و با قرار گرفتن در آثار برخی از نمایشنامهنویسان خود را به تئاتر ملی تحمیل کردهاند.
دکتر محمدحسین ناصربخت، عضو شورای مرکزی کانون نمایشهای سنتی ـ آیینی نیز با پرداختن به موضوع «نمایش سنتی، نمایش ملی و تئاتر ملی»، گفت: در ابتدا باید تعریف کاملی از واژه «ملت» داد و سپس بر اساس آن اصطلاحاتی چون «هنر ملی» و «تئاتر ملی» را تعریف کرد.
وی پرداختن به تئاتر ملی را دغدغهای خواند که از قرن حاضر همواره جامعه تئاتری را به انحای مختلف به خود واداشته و درباره این مسأله گفت: گروهی این واژه را به عنوان اقتباس نمایش از ادبیات کلاسیک شناختهاند و گروهی نیز معتقدند که هر اقدامی از سوی نمایشگران ایرانی برای طرح مسائل و معضلات ساکنان این سرزمین در تئاتر را میتوان ملی دانست و عدهای نیز بر این باورند که با بهره بردن از دستاوردهای نمایش سنتی میتوان به تئاتر ملی دست یافت.
وی سپس با پرداختن به سومین مبحث مورد ذکر، گفت: در مقاله حاضر به وجوهی از نمایشهای سنتی که در ساختار مجالس، شیوه اجرا و درونمایة اساطیری که وجوه بنیادی نمایشهای سنتی به شمار میآیند، میپردازم.
در ادامه دومین روز از سمینار تخصصی تئاتر ملی، شیوا مسعودی، مدرس پردیس هنرهای زیبا، مقاله خود را با عنوان «از تئاتر سنتی تا تئاتر ملی» جستاری پیرامون عوامل رشد یا ناکامی گسترش اجتماعی خیمهشببازی، ارائه کرد.
وی تکوین هر جریانی را سرچشمه گرفته از لایههای بنیادین آن خواند و گفت: اگر ریشهها و منابع هر پدیدهای اصلی باشد، رشد آن مطلوبتر و زودتر به انجام میرسد و بدیهی است که تئاتر ملی در هر سرزمینی از آیینهای نمایشی و نمایشهای سنتی شکل میگیرد و البته ناگزیر شرایط اجتماعی هر دوره تاریخی نیز در ساختار و مفهوم آن تأثیرگذار است، از این جهت، شاید تئاتر ملی برآیندی از الگوهای نمایشی کهن و قواعد تئاتر معاصر باشد.
وی عنصر زمان را مهمترین مسأله در این مبحث دانست و اضافه کرد: پدیده تئاتر ملی همگام با سیر زمان و تغییر شرایط، ساختار و اصول جدیدی مییابد که میتواند با معنا و شکل آن در دهههای پیش متفاوت باشد و خیمهشببازی به عنوان یکی از گونههای مهم تئاتر سنتی عروسکی شناخته میشود و هر چند که در طول تاریخ اوج و فرودی چشمگیر داشته است، اما در دورهای به یکی از مهمترین شکلهای نمایش بدل شد و متأسفانه بعد از چندی رو به افول و نابودی گذاشت.
مسعودی، سپس با بررسی قابلیتها و محدودیتهای خیمهشببازی برای رسیدن به اصول و مرزهای تئاتر ملی، گفت: خیمهشببازی در شکل و معنا، تنوع شخصیتها و تیپهای اجتماعی، بیان مشکلات و موانع اجتماعی، ایجاد ارتباط صمیمانه با مردم و قدرت نفوذ و تأثیرگذاری بر آنها مورد اهمیت است و سه عنصر تثبیت موقعیت اجتماعی، بازدهی اقتصادی و جایگاه حرفهای میتوانند مؤثر در روزآمد شدن این مقوله شوند.
دکتر محمود عزیزی، دیگر سخنران این همایش نیز به بحث درباره «تئاتر با هویت ملی» پرداخت. وی اولین نشانههای شکلگیری تئاتر را حمایت دولت خواند و سپس به شکلگیری تئاتر از نگاه قانون و ارزیابی آن پرداخت و با اشارهای به جنبش مشروطه و همچنین دوره حکومت پهلوی اول و دوم، اولین نهاد تولید تئاتر (اداره تئاتر) را در دوره معاصر بررسی کرد و دلایل متعددی را در عدم حصول به تئاتری با هویت ملی برشمرد.
عزیزی، در پایان مقاله خود با نگاهی به دیدگاه کلان مصوبات شورای عالی انقلاب و مراکز دولتی تئاتر، ضعفها و عملکردها، پیشنهادات خود را جهت رسیدن به تئاتری با هویت ملی ارائه داد.
«تئاتر ملی و درک تاریخی» عنوان مقاله دیگری بود که توسط یدالله آقاعباسی ارائه شد. این تحقق تئاتر با اعتقاد بر اینکه سنتها در گذر زمان یا به کلی از میان میروند یا در طول سدهها، توسط نسلها نگهداری میشوند، گفت: نگهداری سنتها از دو طریق غیرفعال و فعال صورت میگیرد که نگهداری غیرفعال همان نگهداری موزهای و آیینی است و تقلید بر مبنای عادت، عبرت یا جشن و حاوی ارزشها و عناصری از هویت است. وی سپس با اشاره به نگهداری فعال سنتها، گفت: این گونه نگهداری مستلزم درک تاریخی است؛ یعنی درک حضور همزمان گذشته و حال که تداعیگر نظمی یکپارچه است و هر تغییری در حال، گذشته و آینده را تغییر میدهد و درک این نکته و به کار بستن آن در پیشبرد هنر و ادبیات یک ملت ضروری و یکپارچه است.
دکتر نغمه ثمینی، آخرین سخنران سمینار دوروزه «تئاتر ملی»، مقاله خود را در باب «مسأله مدرنیته و جهانی شدن در تئاتر ملی ایران» ارائه داد و گفت: تئاتر ملی ایران را از منظر غالب میتوان در ارتباطش با پدیده غرب تعریف کرد. تئاتر ملی، گونهای در تئاتر است که نتوانسته از سنتهای غربی برهد و با تکیه بر فرهنگ و هنر سرزمین خاستگاهش، اعلام استقلال کند، هر چند که این تعریف به هیچ وجه مبین عدم ارتباط مطلق تئاتر ملی و تئاتر غرب نخواهد بود.
ثمینی، سپس دو عامل بیرونی را به عنوان مؤثرترین عوامل تأثیرگذار بر تئاتر ملی ایران معرفی کرد و اضافه کرد: این دو عامل که از دو سو به خاستگاه و آینده تئاتر ملی ایران مرتبط میشوند عبارتند از: مدرنیته و اراده جهانی شدن که به واقع بر مفهوم تئاتر ملی تأثیر خواهند داشت.
وی واژگان مدرنیته، غربی شدن و تجدد را با وجود تفاوتهایی که دارند، مورد توجه گفتمان فرهنگی دانست و گفت: هر سه این مباحث به نوعی با خاستگاه تئاتر ایران مرتبط هستند.
ثمینی، همچنین با پرداختن به واژه «جهانی کردن» به این مقوله پرداخت که تا چه میزان حال و آینده تئاتر ملی ایران در سلطه اراده و خواست جهانی شدن است و مدرنتیه تا چه اندازه میتواند به تعریف راهکارهای جدید در جهت تبیین ریشههای تئاتر ایران و میل به جهانی شدن به کار آید؛ هر چند که مدرنیته ایرانی در جدال با سنت معنا یافته است.
اما در بخش پایانی این سمینار، دومین میزگرد تخصصی تئاتر ملی با حضور یدالله آقاعباسی، حسین مسافرآستانه و عظیم موسوی تشکیل شد.
حسین مسافر آستانه، با اعتقاد بر اینکه گسترش دامنه تئاتر باید تبدیل به یک فرهنگ عمومی شود و نه اینکه در حیطه عمل یک وزارتخانه محدود بماند، گفت: هنر تئاتر نیازمند همان اتفاقاتی است که در ورزش ایران افتاده؛ یعنی هدف قهرمان پروری نیست بلکه ورزش به عنوان یکی از عوامل سلامت جسمانی جا افتاده است در حالی که تئاتر علاوه بر تضمین سلامت جسمانی، تضمین کننده سلامت روح نیز هست.
وی تصریح کرد: جا نیفتادن تئاتر به عنوان یک مقوله فرهنگی مهم، تاحدود زیادی به عملکرد هنرمندان و اساتید تئاتر ما برمیگردد که متأسفانه تلاش چندانی در این زمینه نکردهاند.
یدالله آقاعباسی، دیگر شرکتکننده در این سمینار، نیز به نقش آموزش و پرورش در شکلگیری تئاتر ملی اشاره کرد و گفت: اگر تئاتر را در ابتدا به کودکان بیاموزیم، سی سال دیگر نه تنها تئاتر ملی، بلکه تئاتر فرا ملی نیز خواهیم داشت.
وی گفت: در حال حاضر دانشجویان رشته علوم تربیتی دو واحد تئاتر میگذرانند. در حالی که میتوان با استفاده از فارغالتحصیلان تئاتر در مدارس برای آنها کار فراهم کرد.
عظیم موسوی با اظهار تأسف از بیتوجهی به هویت ملی در دانشگاهها، گفت: کنار گذاشتن سنت ابلهانه است و ابلهانهتر از آن، اینکه جلوی بدعت را بگیریم. وی تصریح کرد: هنرمند باید در عین اتکا به آیین خود، آزاد نیز باشد و تئاتر ما تنها زمانی ملی میشود که از فرهنگ خودی و عناصر مردمی شکل بگیرد.