ما راهی نداریم جز اینکه با هم باشیم
آقای پارسایی از تئاتر خصوصی برای ما بگویید. بله داستان طولانی و البته مهم تئاتر خصوصی بسیار ظریف است و ضروری. این تئاتر باید بتواند بدون پشتوانه مالی و حمایت مستقیم دولت و گاه بدون نیاز به سالنهای دولتی، امورات خود را ...
آقای پارسایی از تئاتر خصوصی برای ما بگویید.
بله داستان طولانی و البته مهم تئاتر خصوصی بسیار ظریف است و ضروری. این تئاتر باید بتواند بدون پشتوانه مالی و حمایت مستقیم دولت و گاه بدون نیاز به سالنهای دولتی، امورات خود را به عنوان بک گروه با یک NGO تئاتری بگذراند. این قاعده اصلی و مهم تئاتر خصوصی است؛ البته نمیخواهم مسأله را ساده و دمدستی فرض کنم. باید صادقانه درباره مسایل تئاتر با هم صحبت کنیم. تئاتر خصوصی برای تحقق به فاکتورها و زمینه بسیاری نیاز دارد.
به عنوان مثال؟
ابتدا فرهنگ آن است. تئاتر خصوصی به مخاطب نیاز دارد؛ چون بدون تماشاگر و بازگشت حداقلهای مالی امکانناپذیر است. برای ما حضور حداکثری تماشاگر، یک آمال است و از طرفی حمایتهای مالی، نمایشنامهها و متون ارزشمند، تعدد سالنهای نمایش و بسیاری از گزینههای دیگر که تحقق نهایی تئاتر خصوصی به آنها بستگی حیاتی دارد، مورد توجه است.
مخالفان!؟
کدام مخالفان؟
اجازه بدهید مسایل را به گونهای دیگر طرح کنیم تا به این سؤال برسیم. در سیاستگذاریهای مرکز هنرهای نمایشی، تئاتر خصوصی جزو اهداف محسوب میشود یا خیر؟
طبیعتاً و قطعاً. ما در برنامهریزیهای کلان، دنبال این هدف نیز هستیم. بگذارید شرایط ITI را برایتان توضیح بدهم. این تشکل جهانی، یک تشکل مستقل است که تمامی ارتباطش نیز با گروههای مستقل یا به اصطلاح ما و تشکیلات خصوصی است؛ البته همه جای دنیا حمایتهای مستقیم؛ مانند ایران از طریق وزارت متبوع یا به شکل غیرمستقیم از طریق شهرداریها از گروهها و تشکیلات تئاتری صورت میگیرد. به هر حال برای اینکه جامعه تئاتری کشور به عضویت و یا بهتر بگویم در ارتباط با ITI قرار بگیرد، شرط اول استقلال گروههای تئاتری و وجود تئاتر خصوصی در کشور است. میخواهم نتیجه بگیرم با توجه به سؤال قبلی؛ یعنی شرایط داخلی کشور و نیاز فرهنگی ما و با عنایت به این موضوع، نمیشود که تئاتر خصوصی جزو اهداف ما نباشد؛ البته تا شکل گرفتن نهایی و استمرار آن به عنوان یک جریان دایمی ما نیاز به زمان داریم.
اجازه بدهید بحث مخالفان را طرح کنم. دو دسته یا بهتر بگویم بخشی از خانواده تئاتر با طرح دو نکته، میگویند تئاتر خصوصی در کشور ما شکل نخواهدگرفت. یک گروه یا یک سؤال و مسأله وجود دارد مبنی بر اینکه وجود ممیزی در تئاتر خصوصی معنا ندارد. در حقیقت این گروه، تئاتر خصوصی را بدون ممیزی تصور میکنند. گروه دیگر معتقدند تئاتر بدون کمک دولتی، غیرممکن است. وقتی سؤال میشود که منظورتان از کمک چیست، میگویند تمام دستمزدها و هزینهها. شما به عنوان رییس مرکز هنرهای نمایشی چه پاسخی در این باره دارید.
مگر چقدر ممیزی در حوزه تئاتر وجود دارد؟ چقدر این ممیزیها اخلاقی است؟ ما تئاترهایی با زمینههای فکری و انتقادی داریم. درباره تئاتر خصوصی نیز ما معتقدیم اگر بناست کمکی شود باید غیرمستقیم باشد. نمونههای بسیاری هست که نشان میدهد تئاتر در شکل خصوصی توانسته از پس هزینههای خود بر بیاید. چرا نمایشهای حرفهای نمیتوانند هزینههای خود را در آورند؟ بگذارید توضیح بیشتری بدهم. ممیزی مسألهای نیست که ما آن را مانع تنویر افکار بدانیم. همین که در تئاتر، اخلاق عمومی جامعه رعایت شود، کار درست انجام میشود. اگر در تئاتر، کذب و دروغ یا خدای نکرده توهین وجود نداشته باشد و یا نمایش از نظر فنی، ضعیف و از نظر عرفی چنین نباشد، ممیزی هم وجود نخواهد داشت. من این دغدغهها را میشناسم. اینطور نیست که شورای نظارت و ارزشیابی، ممیزی افکار کند. همانطور که گفتم، ما تئاترهای بسیاری؛ حتی با زمینههای سیاسی و انتقادی اجتماعی داریم. آنچه که قانون تعیین کرده بسیار شفاف و روشن است؛ اما درباره مسایل مالی، باید که عرض کنم در همه جای دنیا؛ حتی تئاتر خصوصی به کمکهای دولت یا به کمکهایی که از طرف تشکیلات مردمی یا مالیاتها صورت میپذیرد، نیاز دارد. بسیاری از شرکتهای بزرگ صنعتی، موظفاند بخشی از درآمد خود را صرف برنامههای فرهنگی کنند. ما باید این زمینهها را پرورش بدهیم و در نهایت اینکه تئاتر اگر خوب باشد و تماشاگر خود را بشناسد و آمال و آرزوهای او را بداند و نیازهای جامعه خود را بفهمد و برای خوشایند دیگران کار نشود، مطمئن باشید آنقدر زیبا و جذاب خواهد بود که تماشاگران غیرقابل تصوری را به تالارهای نمایش میکشاند. همین الان نمونههایش بر روی صحنه است و در گذشته هم بوده است؛ اما باید بدانیم این کار را به هر قیمتی نمیتوان انجام داد.
این قیمت چه اندازه است؟
قدری راجع به این موضوع توضیح دادم؛ اما برای شفاف شدن اذهان توضیح بیشتری میدهم. دورههایی بوده که برخی از افراد در همه سطوح، گمان میکردند تعدد تماشاگر؛ یعنی تئاتر خوب. این به خودی خود به معنای تئاتر خوب نخواهد بود. چه بسا نمایشهایی که با جذابیتهای کاذب و به قول تئاتریها با ارعاب ذهنی و فرهنگی تماشاگران، آنها را به سالنهای نمایش میکشانند. کدام فرد تئاتری معقول، این نکته را میپذیرد؟ من گمان میکنم هنرمندان فرهیخته ما با این روش موافق نباشند.
محاسن و توفیقهایی که تئاتر خصوصی میتواند در خود داشته باشد به نظر شما چیست؟
آزادی عمل برای هنرمندان و تأسیس سالنهای خصوصی تئاتر بدون دخالت بخش دولتی. این نکات اساسیترین محاسن تئاتر خصوصی است. در نتیجه آنچه عاید ما میشود تولید و جان بخشی به فرهنگ عمومی تماشاگران خواهد بود. مگر نه اینکه تئاتر قویترین شکل ارتباط هنری با مردم است؛ بنابراین هر جایی که مردم به شکل مستقل وارد عمل شوند، مطمئن باشید ما آنجا بیش از پیش موفق میشویم. تئاتر خصوصی یک معنایش این است که مردم مرتبط با ما (تئاتریها) حضورشان، حضوری مستقل و قوی خواهد بود. ما از اینکه کارها را به خود تئاتریها بسپاریم، هیچ واهمهای نداریم. الان هم همینگونه است. حداقل اینکه بخش مهمی از ارکان بدنه تئاتر در دستان خود تئاتریهاست؛ حتی در حوزه نظارت و ارزشیابی نیز اینگونه است.
پس با در نظر گرفتن این محاسن چه موانعی بر سر راه ایجاد تئاتر خصوصی وجود دارد؟
اولین مانع، همین طرز تلقی هنرمندان است که تئاتر خصوصی ایجاد نمیشود یا امکانناپذیر است. مانع دیگر، مسایل مالی اولیه است و اینکه دولت باید برای مدتی یارانه دهد. تا هنرمندان ما به این باور نرسند که خودشان میتوانند مسایل خود و نیازهای گروهشان را حل و فصل کنند، نمیتوان امید چندانی به شکلگیری تئاتر خصوصی داشت. به هر حال اجراکنندگان نهایی آنها هستند. از طرفی تا وقتی که این اداره نتواند به لحاظ مالی، شرایط اولیه تشکیل تئاتر خصوصی را فراهم آورد، امید به شکلگیری این حوزه، چشمانداز روشنی نخواهد داشت. یکی از وظایف ما و وزارت ارشاد، شکل دادن به همین دو موضوع است.
عدهای هم معتقدند تئاتر خصوصی با خود معایبی را به همراه دارد. درست است؟
بله. ممکن است. معایبی مانند پایین آوردن سطح توقع تماشاگر، متوسل شدن به موضوعات نازل، طرح نمایشهایی که صرفاً برای تفریح است و ... البته ما مخالف تفریح نیستیم؛ اما حیف نیست که تئاتر برای این موضوع استفاده شود و یا مثلاً نگاه صرفاً متکی بر هنر برای هنر داشته باشد. این موارد سالهاست که دیگر مورد توجه و خواست هنرمندان تئاتر نیست؛ اما ما نباید غافل باشیم؛ هنرمندها هم همینطور. اگر در روزمرگیهای زندگی و شرایط حرفهای آن غرق شویم، خطراتی مانند آنچه در بالا ذکر کردم، پیکره تئاتر ما را در بر خواهد گرفت. به یاد داشته باشید یکی از وظایف مهم شورای نظارت و ارزشیابی همین است. کنترل معایبی که ممکن است سراغ تئاتر خصوصی بیاید.
در این میان مرکز هنرهای نمایشی چه کار میکند؟
مسلماً روشهایی برای جلوگیری از این معایب ایجاد خواهد شد؛ اما توجه کنید که من گفتم، ممکن است. با شناختی که ما از بخش اعظم خانواده تئاتر داریم، این نگرانی در کمترین حد خود وجود دارد؛ ولی همین کمترین نیز به اعتقاد ما نباید وجود داشته باشد. برای رفع این نگرانی، ابتدا توجیه و گفتگوی مستمر با گروههای تئاتری نیاز است. تئاتریها شرایط جامعه ما را میدانند؛ حتی بهتر از ما ولی به هر حال گفتگو ضروری است. این کار را هم ما به دو روش انجام میدهیم: یکی همین روشی است که شما انجام میدهید. همین مجله نمایش، گفتگوها، سمینارها و ... و دیگری که بیشتر شکل تشکیلاتی دارد، شورای نظارت و ارزشیابی مرکز است.
در مجموع مرکز هنرهای نمایشی چه راهکارهایی برای ایجاد تئاتر خصوصی در نظر دارد؟
مهمترین نکته همینجاست. ابتدا هنرمندان ما باید به این نیاز برسند. ما هم کمکهایی خواهیم داشت. من سیمای کلی این مسأله را در سؤال قبلی پاسخ دادم. این به شکل کلی؛ اما این کلیات نیاز به برنامهریزی ...
ببینید آقای پارسایی؛ وزارت ارشاد در معاونتهای دیگر، مثلاً در زمینه نشر به ناشران وام میدهد و یا سهمیه کاغذ دولتی و کمکهایی از این دست را در نظر میگیرد. مرکز هنرهای نمایشی چه خواهد کرد؟
اول اینکه آنها سالهاست این روش را به کار گرفتهاند. در مقابل باید عرض کنم ما شاید بیش از اینها، تسهیلات در اختیار گروهها و تشکلهای تئاتری قرار میدهیم؛ اما باید بگویم شاید همین وضعیت، مانع شکلگیری تئاتر خصوصی به عنوان یک جریان مستمر و همیشگی شده است. اینکه تمام هزینهها و نیازها در همه سطوح را دولت در اختیار گروهها میگذارد. بله، بهتر آن است که در یک برنامهریزی درازمدت یا میان مدت، اجازه بدهیم بخشی از نیازهای تئاتر را خود تئاتریها تأمین کنند. ماهم قطعاً تسهیلاتی در اختیار آنها خواهیم گذاشت؛ مثلاً همین سالنها. خود شما بهتر میدانید برای نگهداری سالنها چقدر باید هزینه شود و این بار سنگینی است بر دوش ما. اگر بتوانیم با حفظ و در نظر گرفتن توان مالی تماشاگران، فروش نمایشها را ملاک بخشی از دستمزدها قرار دهیم و بخش دیگر را ما بپردازیم و این به عنوان یک قاعده کلی عمل شود شاید گام اول را برداشته باشیم؛ البته این کار را شروع کردهایم؛ ولی باید همانطور که گفتم این مسأله، تبدیل به یک قاعده کلی شود. الان چشماندازها روشن است و دوستان ما در بخشهای کارشناسی در حال نوشتن برنامههای جامع و کامل و کاربردی هستند. مطمئن باشید دست یافتنی است و فقط باید اراده جمعی، این خواست را بپذیرید و دنبال کند.
شما از سطح توقع صحبت کردید. مرز این سطح توقع کجاست؟
نازل بودن، سطحی بودن، سوءاستفاده از احساسات مردم و بسیاری از مسایل دیگر. دوستان من اگر تاریخ تئاتر جهان؛ یعنی آنچه که از یونان شروع میشود و تاریخ هنرهای نمایشی و حتی آیینی جهان و بخصوص شرق؛ یعنی آنچه که از ملل متمدن و کهن؛ مانند مصر، چین، هند و ایران شروع و شکل گرفته است، بررسی شود، متوجه عمیق بودن، حکیمانه بودن و حتی سالم بودن آن میشویم. بگذارید از این کلمه استفاده کنم: سالمترین و متعالیترین. تاریخ، اخلاق و دین این اجازه را به ما نمیدهد و نباید تسلیم خواستهای زودگذر خود شویم. بالاخره ما روزی باید پاسخگو باشیم. این نگره مهم و اصولی ماست. یادم میآید یک دورهای که حالا من نمیخواهم اشاره به نامها و اسامی کنم، پیش آمد که به بهانه تئاتر خصوصی، نوعی از تئاتر مد شد که حتی بخش بزرگی از تئاتریهای کشور را به اعتراض واداشت. خود شما و تئاتریها اینها را بهتر میدانند و شاید لازم نباشد من خیلی وارد جزییات شوم. در حقیقت من نمیخواهم گناهکار بتراشم تا مشکلات را متوجه آنجا کنم. شما؛ یعنی مجله نمایش، خودش میتواند گفتگو، حلاجی، تفسیر و تحلیل کند. مطمئن باشید پاسخهای بهتری را از خود تئاتریها به دست میآورید.
و سخن آخر.
ابتدا از شما سپاسگزارم. امیدوارم گفتگو با کارشناسها و بویژه منتقدان؛ حتی منتقدان این موضوع و موضوعات مشابه ادامه یابد. این مسأله، مسأله سادهای نیست. یک خطای دم دستی، کافی است تا ما را برای سالها از هدف اصلی دور سازد. باید آنقدر این مسأله بررسی شود و مورد نقد قرار بگیرد تا آنچه که سره است از ناسره جدا شود و سپس به عنوان راهکار مورد استفاده قرار بگیرد؛ اما باز هم مایلم نقطه ابتدایی برای حرکت به سمت این موضوع حیاتی تئاتر را بازگو کنم و آن هم چیزی نیست جز اراده جمعی تئاتریها برای ایجاد تئاتر خصوصی. ما راهی نداریم جز اینکه با هم باشیم. پس بیایید با هم باشیم. دستهای ما آماده فشردن دستهای شماست.