در حال بارگذاری ...
...

تأملی بر جریان خصوصی سازی در تئاتر ایران

 صبا رادمان تئاتر، همواره در جوامعی رشد می کند که دارای ثباتی درازمدت باشند. زیرا هنر تئاتر نیز همچون علم، نتیجه کار گروهی و انتقال تجربه‌ها و دستاوردها از گروهی به گروه دیگر است. امروزه درباره سرآغاز تئاتر در دنیا ...

 صبا رادمان

تئاتر، همواره در جوامعی رشد می کند که دارای ثباتی درازمدت باشند. زیرا هنر تئاتر نیز همچون علم، نتیجه کار گروهی و انتقال تجربه‌ها و دستاوردها از گروهی به گروه دیگر است.
امروزه درباره سرآغاز تئاتر در دنیا بحث و صحبت‌های بسیاری است. در این میان بسیاری بر این عقیده‌اند که تئاتر جهان از مراسمی به نام «تراگودیا» در یونان باستان به وجود آمده است. این مراسم که به شکل عمده در فضای باز و خودجوش اجرا می‌شد، ابتدایی‌ترین شکل تئاتر مستقل در دنیاست.
در سده چهارم پیش از میلاد «ارسطو» دو شرط را برای شکل گیری صحیح تئاتر در یک جامعه الزامی دانست: اول، پیدا شدن افرادی که می‌توانند عناصر تئاتری را به تجربه‌هایی متعادل بدل کنند و دوم جامعه‌ای که قادر باشد ارزش‌های تئاتر را به عنوان فعالیتی مستقل و ویژه بپذیرد.
این سخن ارسطو دربارة فعالیتی مستقل و ویژه، ما را به این موضوع می‌رساند که تئاتر با مفهوم حقیقی کلمه، از ابتدای پیدایش به عنوان یک هنر مستقل به شمار می‌آمده که نه فرمانبردار کسی یا جایی بوده و نه دست نیاز به سوی دولت دراز می‌کرده است.
خالی از لطف نیست اگر به این مهم، اشاره شود که این موضوع پیس از این در سده پنجم پیش از میلاد در یونان باستان، به عنوان اصلی بدیهی به حساب آمده و هر نویسنده‌ای آزاد بوده تا همان‌گونه که خود می‌خواهد اثری را نوشته و به روی صحنه ببرد. حتی جشنواره‌های آن زمان نیز کاملا شخصی و بدون کمک دولت برگزار می‌شد. آن چنان که در کتاب «تاریخ تئاتر جهان» نوشته «اسکار. گ. براکت» آمده است، پس از سال پانصد و یک پیش از میلاد، هر درام نویسی که می‌خواست در جشنواره «لنایا» شرکت کند، تنها باید نزد «آرکون»، مقام رسمی مراسم مذهبی آتن، ثبت نام و تقاضای گروه همسرایان می کرد. قسمت اعظم مخارج تهیه نمایش‌ها، توسط گروه «کوره‌گوس‌ها» که از اشخاص متمول شهر محسوب می‌شدند، پرداخت می‌شد. این وجه جزء سهمیه و مسئولیت همشهریان پولدار بود که باید همه ساله به نوبت آن را پرداخت می‌کردند. از آن جا که «کوره‌گوس»ها مسئول تأمین مخارج اصلی و تهیه‌کننده‌ نمایش بودند، می‌توانستند نویسنده‌ای را تشویق و یا او را دل‌سرد کنند. اگر چه شواهد تاریخی نشان می‌دهد که بیشتر «کوره‌گوس»ها افرادی بلندنظر و سخی بودند که تئاتر را مورد حمایت مادی و معنوی خود قرار داده بودند.
مطالب بالا، به وضوح نشان می‌دهد که تئاتر جهان چیزی حدود بیست و پنج قرن پیش، روی پای خود ایستاده، بدون هیچ ترس و واهمه و ذره‌ای کمک دولتی، به شکلی کاملا مستقل بر صحنه آمده و اجراهای ماندگاری را از خود به یادگار گذارده است.
«بهروزغریب پور»، مدیرعامل خانه هنرمندان ایران و کارگردان تئاتر، معتقد است: «تئاتر به جز دوران طلایی یونان که حکومت آتن، خود را موظف می‌دانست در برگزاری جشنواره‌ها و به طور کلی در مدیریت تئاتر نقش کلیدی را بر عهده داشت، اساساً به‌نوعی تئاتر خصوصی بوده است. به این شکل که تئاتر یا توسط اعیان و اشراف و یا کنت‌ها و دوک‌ها و یا با تهیه‌کنندگی خصوصی اشخاص متمول شهر حمایت می‌شد.
در دوره ناصرالدین شاه که نمایندگان ایران برای بازدید از نمایش‌های غربی به اروپا سفر کردند، دریافتند که در انگلیس (که در آن زمان بریتانیای کبیر نام داشته است) چهارصد تماشاخانه خصوصی یا همان مستقل وجود داشته است.»
داور جشنواره «پراگ» ادامه داد: «این دولتی شدن و بازبینی چندین باره تئاتر در دنیا را می‌توان گفت حاصل دوران هفتاد ساله کمونیسم است که دولت‌ خود را موظف به حمایت کامل و تامین تمامی بودجه نمایش‌ها می‌داند.
از دیدگاه من، اساسا تئاترهای خصوصی را به دلیل تأکید بر استقلال مالی‌شان باید در ژانر دیگری قرار داد و آن را فارغ از آینده‌نگری و زیبایی‌شناسی به معنی عام و فارغ از فعالیت‌هایی که هنر تئاتر را غنی می‌کند، دانست."
البته تعریف «بهروز غریب پور» از تئاتر مستقل یا خصوصی، در این جا با تعاریف برخی مقالات و کتاب‌های جهان متفاوت است.
د ر «فرهنگ لغت بریتانیکا» که مهم‌ترین و جامع‌ترین مرجع تحقیقاتی جهان محسوب می‌شود، درباره تئاتر آمریکا در قرن نوزده آمده است:
«جامعه تئاتری ایالات متحده آمریکا در شهر نیویورک در سال 1918 توسط لارنس لانگنر (1890-1962) و چند تن دیگر بنیان نهاده شد. قصد گروه تولید نمایش‌هایی با کیفیت بالا و بدون کمک اقتصادی بود. هیأت مدیره این گروه به شکل شراکتی نمایش‌ها، مدیریت و تولید را رهبری می کردند.
پس از نخستین نمایش جورج برنارد شاو با نام خانه دل شکسته1 در سال 1920، این گروه به نام «گیلد» تبدیل به نماینده شاو شد و اجرای پانزده نمایش او را بدون کوچک‌ترین کمک دولتی و تنها با تهیه‌کنندگی شخصی خود ترتیب داد.
این تئاتر همچنین نمایش‌های موفقی از یوجین اونیل، مکسول اندرسون، روبرت شروود را به صحنه برد و بازیگران مهمی همانند «لونتس» و «هلن هیز» فعالیت خود را با تئاتر «گیلد» آغاز کردند.
این تئاتر به گسترش تئاتر موزیکال ایالات متحده امریکا با تولید و روی صحنه بردن تئاترهایی مانند «پروگی و بس» ( 1935)، «اوکلاهما» (1943) و «کاروسل» (1945)» کمک شایانی کرد. همچنین مجموعه رادیویی تئاتر گیلد را از سال 1945 تا 1953 تولید و پخش کرد و به تولید نمایش‌های تلویزیونی نیز پرداخت».
به این ترتیب، در می‌یابیم که در آمریکا به عنوان یکی از کشورهای پیشرفته، تئاتر نه تنها وابسته به دولت نیست بلکه ادامه دهنده همان راه استقلال‌طلبی است که از پنج قرن قبل از میلاد مسیح آغاز شده و تا امروز ادامه دارد.
«بهروز غریب پور» نظر خود را درباره تئاتر خصوصی به تاریخ ایران نیز ارتباط داده و می گوید: «وارونه این ماجرا در ایران اتفاق افتاده است. زمانی بین سال‌های 1320 تا 1332 که متفقین به ایران آمده و دولت رضا شاهی سقوط کرد، دولت مرکزی فاقد قدرت بود، بنابراین احزاب‌ها و گروه‌ها فعالیت تئاتر خصوصی و مستقل را پی گرفتند. اما پس از کودتای بیست و هشت مرداد، با یک وقفه از سال 1336، دولت پهلوی حاکمیت بر تئاتر را جز وظایف خود قلمداد کرد. پس از این دوره است که یک جریان خفیف رو به اضمحلال که امروزه مضمحل شده است، به نام بخش خصوصی در ایران باقی ماند که با حضور تلویزیون و قدرت‌گیری تئاتر دولتی، آخرین نفس‌های خود را پیش از انقلاب کشید و پس از انقلاب دیگر اثری از آن باقی نماند.»
این که چرا پس از 1330 تئاتر مستقل به طور کامل از بین رفت و همه چیز در دستان دولت باقی ماند، بحثی است که تأمل و تعقل بسیار می‌طلبد. این که چرا همه چیز در تئاتر باید از ورودی و خروجی دولت می‌گذشت موضوعی است که قابل تأمل است.
«فرشید ابراهیمیان»، محقق تئاتر و استاد دانشگاه، حاضر به صحبت نشد و بیان کرد که سال‌هاست سخن می‌گوید اما گوشی برای شنیدن حرف‌های او وجود ندارد.
این انتقاد، ما را به یاد سخنان «نغمه ثمینی»، نمایشنامه‌نویس و استاد دانشگاه، درباره تئاتر مستقل می‌رساند. «مشکل تئاتر مستقل ما این نیست که تهیه کننده و اسپانسر خصوصی نداریم، بلکه این وزارت ارشاد است که باید اعلام کند حقیقتاً تئاتر مستقل می‌خواهد یا نه؟
درباره تئاتر مستقل ابتدا دولت باید اجازه این امر را صادر کند، آن وقت می‌بینیم که تهیه‌کننده‌های بسیاری به این دعوت لبیک گفته و آمادگی خود را برای سرمایه‌گذاری در این زمینه اعلام می‌کنند.
وی درباره دلیل خود مبنی بر مخالفت وزارت ارشاد با تهیه‌کننده خصوصی، گفت: «به عقیده من، مهم‌ترین دلیل مخالفت آن‌ها این است که دیگر ارشاد نمی تواند نظارت سابق را بر تئاتر داشته باشد و معیارهای خود را به هنرمندان تحمیل کند، زیرا در آن زمان دیگر سرمایه‌گذار، وزارت ارشاد نیست که هنرمند مجبور باشد به خواسته او تن در دهد، بلکه یک تهیه کننده خصوصی با انرژی فراوان‌تر و نگاهی عمیق‌تر به میدان آمده و از آن جایی که هزینه نمایش را او پرداخت می‌کند براساس میل و دیدگاه خود ـ که البته بی تردید مغایرتی با قوانین دینی، اخلاقی کشور ما نخواهد داشت ـ و بدون ممیزی‌های چندین باره، اثر را به صحنه می‌برد. در صورت رخ دادن چنین اتفاقی ممکن است ما هم به تئاتر اروپا و سینمای کشورمان نزدیک شده و شرکت‌ها و مؤسسات خصوصی گوناگونی را داشته باشیم که در این راه سرمایه گذاری کنند.»
این سخنان «ثمینی» ما را به اتفاقی می رساند که در قرن پانزده و شانزده میلادی، شرکت‌های تئاتری گوناگونی وجود داشتند که با یکدیگر رقابت می‌کردند.
در کتاب «تئاتر فرانسه»، فصل هفدهم آمده است: «پس از 1625 شرکت‌های بازیگری دارای ثبات و رسمیت بیشتری شدند و موج تازه‌ای در درام نویسی به راه افتاد. به عکس دوره‌های پیشین که شرکت‌های حرفه ای قادر به ادامه حیات خود در پاریس نبودند، اکنون می توانستند در هتل بورگونی مستقرشده و تا سال 1680 به فعالیت خود ادامه دهند. پس از آن در سال 1629 شرکت دیگری نیز در پاریس تاسیس شد که همواره در رقابت با هم نمایش می دادند. پس از این دوران شاهد افتتاح هر روزه شرکت‌های مختلف تئاتری بودیم که در حال رقابت با یکدیگر برای تهیه کنندگی تئاترهای فرانسه بودند.
خالی از لطف نیست اگر به این نکته نیز اشاره شود که همه گروه‌های نمایشی در فرانسه به صورت شرکت سهامی اداره می شدند، و در این سازماندهی همة اعضا در مدیریت آن شرکت داشتند و درآمدها را بین خود تقسیم می کردند.»
چنانچه دیدیم تئاتر فرانسه نیز در قرن هفدهم تئاتر به صورت خصوصی اداره می شد و دولت هیچ گونه مداخله مالی یا محتوایی مستقیم در نمایش‌های اجرا شده نداشت.
«نغمه ثمینی» در ادامه مطالب ذکر شده بالا درباره جوامع امروزی غرب چنین بیان می‌کند: «در کشورهای غربی، امروزه برای تشویق بخش خصوصی به فعالیت‌های فرهنگی، برایشان تسهیلاتی همچون معافیت از مالیات در نظر می گیرند تا موسسات و کارخانه‌های خصوصی را ترغیب به سرمایه‌گذاری در زمینه فرهنگی کنند. اما متاسفانه در ایران هیچ تشویقی برای کارخانه‌ها و مؤسسات بزرگ یا مراکزی از این دست که تعدادشان بسیار زیاد است، صورت نمی‌گیرد. این درحالی است که تمامی بخش‌های دیگر، آرام آرام رو به سمت استقلال گذارده و مستقل از دولت عمل می کنند. به طور نمونه، در هنرهای تجسمی ابتدا قید ممیزی مستقیم دولت از روی گالری‌ها برداشته شد و اکنون جشنواره‌ای با حمایت مالی بخش خصوصی و معنوی هنرمندان مطرح کشور، مانند «آیدین آغداشلو» برگزار می‌کند.»
وی با بیان این نکته که تئاتر یک زبان و هنر زنده است و تأثیرگذاری فرهنگی‌اش، به مراتب از دیگر بخش‌های هنر، بیشتر و عینی‌تر است و بنابراین سرمایه‌گذاران بیشتری به طور قطع حاضر به سرمایه‌گذاری در این زمینه خواهند شد، افزود: «اگر ارشاد به هنرمندان اعتماد کرده و به سرمایه گذار خصوصی چراغ سبز نشان دهد، آن وقت است که خون تازه به تئاتر دمیده شده و هنرمند تئاتر با انگیزه‌ای مضاعف به فعالیت می پردازد زیرا تا زمانی که تمام هنرمندان بدانند چه سالنشان خالی باشد و چه پر از تماشاگر، چه پوسترشان ده شب بعد حاضر شود و چه قبل از اجرا به دیوارها نصب شده باشد و چه... در نهایت تفاوتی نمی کند و او همان میزان مشخص دستمزد و همان اندازه اعتبار را از دولت دریافت خواهد کرد، دیگر انگیزه‌ای برای تلاش بیشتر نخواهد داشت.»
«نغمه ثمینی» در پایان صحبت‌های خود تاکید کرد: «البته وزارت ارشاد باید قبل از هرچیز سیاست‌های ممیزی خود را به شکل دقیق و ثابت مشخص سازد تا سرمایه گذار خصوصی احساس ثبات کرده و در این راه گام پیش بگذارد و در آن صورت است که می توانیم هنر تئاتر را از بار مالی و محتوایی دولت آزاد کنیم.»
این حرف« ثمینی» همان جنبشی در هنرهای نمایشی است ایالات متحده آمریکا را یاد آور می‌شود که هدفش آزاد کردن هنرهای نمایشی از قید محدودیت‌های مالی تئاترهای بزرگ با بنیان نهادن مراکز کوچک نمایش‌های تجربی بود.
در امریکا حتی گروهای کوچک‌تر دخالت و محدودیت مالی گروه‌های بزرگ تر را نمی پذیرند اما در ایران، همه باید دست به طرف دولت دراز کرده و با بودجه ای که دولت در اختیار آنان قرار می دهد براساس معیارها و حتی سلیقه‌های وزارت ارشاد تئاتر دولتی به صحنه برند.
«نادر برهانی‌مرند»، نمایشنامه‌نویس و کارگردان تئاتر دراین‌باره می‌گوید: «تئاتر خصوصی یا مستقل، متأسفانه در کشور ما تبدیل به یک رؤیای محال شده است. زیرا تئاتر مستقل، به گونه ای از هنر گفته می شود که نه تنها از نظر مالی بلکه از آن مهم تراز نظر محتوایی هم آزاد بوده و وابستگی به دولت نداشته باشد و این در شرایط فعلی کشور ما غیر ممکن است.»
وی مشکل تئاتر ایران را عدم بهره گیری ار سیستم دموکراتیک کشور دانست و ادامه داد: "یک اراده محکم و فولادی در سیاست‌گذاری کلان تئاتر کشور نیاز است تا تئاتر غیر‌دولتی را در ایران بنیان گذارد.
این اتفاقی است که سال‌ها و بلکه قرن‌هاست در دنیا رخ می‌دهد. تئاتر از مهم‌ترین هنرهای دنیا محسوب می‌شود و نقش مهمی در فرهنگ‌سازی کشور به عهده دارد بنابراین مسئولان باید به آن توجه ویژه‌ای کنند.»
کارگردان نمایش «چیستا» اضافه کرد: «بزرگترین مشکل و سد راه مستقل شدن تئاتر، عدم اعتماد به هنرمندان است. درحالی که در طول این بیست و هفت سال پس از انقلاب، هنرمندان ثابت کرده‌اند که نیازی به کنترل‌های چند باره نداشته و خود به ارزش‌های والای این هنر واقفند. متاسفانه مشکل تئاتر ما، بدبینی و منفی‌نگری به این هنرمتعالی است که از ابتدای ورود تئاتر به ایران همواره گریبان‌گیر هنرمندان بوده و به همین دلیل است که به جرأت می توان گفت، تئاتر ما رو به اضمحلال است، زیرا ظرفیت تئاتر دولتی ما بیش از ده سال است که به پایان رسیده و دیگر کفاف این همه تقاضا را ندارد. این مشکلی است که در کشور وجود دارد و سبب شده است که تئاتر ما دچار این همه افسردگی و کهولت شود و این افسردگی نیز عاملی شده که تئاتر ایران، نتواند ظرفیت‌های حقیقی خود را نشان دهد.
عمیقاً به این مهم معتقدم که ما در تئاترمان از استعداد و علاقه، چیزی کمتر از تئاترهای حرفه‌ای جهان نداریم، بلکه تفاوت عمیق از این جا حاصل می شود که همه چیز در دست دولت است و کوچک‌ترین اتفاق تئاتر کشور باید از مسیر ورودی، خروجی دولت بیرون بیاید و این موجب می‌شود زمان و انرژی که باید صرف اثر هنری شود، خرج مبارزه برای اثبات این موضوع می شود که هنرمند نه قصد بدی را دارد و نه به دلیل پشتوانه سنتی خود، هنر را در راه موضوعات ضد اخلاقی مصرف می کند.»
«برهانی» در پاسخ به برخی از هنرمندان که تئاتر خصوصی و مستقل را تئاتر گیشه دانسته و آن را به سوی تئاتر «گلریز» و «بولینگ عبدو» به مفهوم تئاتر سطحی و سبک و غیرحرفه‌ای می‌دانند، گفت: «تجربه نشان داده که هنرمند در هر شکل و حالتی به فکر بالا بردن سطح کیفی اثرش است. این موضوع در تمام کشورهای جهان که حتی ممکن است عقاید مذهبی، اخلاقی و اجتماعی ما را نداشته باشند، سال‌هاست به اثبات رسیده است. هیچ ارتباطی بین نمایش مستقل و رو به ابتذال نهادن وجود ندارد، بلکه هنرمند تئاتر وقتی بتواند دست از مبارزه مادی و معنوی برای هر بخش از اثرش برداشته، پیگیری‌های لازم را به تهیه کننده اثرش بسپارد‌، آن وقت فضا برای خلاقیت او بیشتر و بیشتر باز می شود. این اتفاقی است که در همین کشور خودمان نیز در عالم سینما به اثبات رسیده است. هر فیلم یک تهیه کننده خصوصی دارد که بار مسائل ممیزی و مالی فیلم را به دوش کشیده و کارگردان، تنها کارگردانی اثر را به عهده دارد.»
در تأیید سخنان « نادر برهانی‌مرند» باید گفت این گونه تئاتری که او از آن یاد می کند، درقرن شانزده میلادی، توسط شکسپیر نیز اجرا می‌شد.
«تئاتر لندن که بعد از سال 1599 نمایش‌های شکسپیر در آن اجرا می شد، توسط دو برادر به نام‌های کامترت و ریچارد بورنگ2 ساخته شد. نیمی از درآمدها متعلق به بوربگ‌ها بود و بقیه به اندازه مساوی بین شکسپیر و دیگر اعضای گروه مردان چمرلین3 تقسیم می شد. این تئاتر چوبی که به شکل گرد ساخته شده بود و بر روی قسمت مرکزی آن هیچ سقفی نداشت، در سال 1613 آتش گرفت و در سال 1614 دوباره ساخته شد و تا سال 1644 به کار خود ادامه داد.
در سال 1987 بار دیگر این تئاتر در نزدیکی محل اصلی آن دوباره بنا شد و در سال 1996 نخستین نمایش در این تئاتر دوباره بنا شده، اجرا شد.»
پس می بینیم که در تئاتر لندن نیز به عنوان یکی از نقاط طلایی تئاتر جهان، حتی نویسنده بزرگ و نامدار آن کشور، ویلیام شکسپیر نیز به سبب مشهوریت و بزگی نامش در جهان هرگز به دولت وابسته نشد و تئاترهای خود را با تهیه کننده‌های خصوصی به صحنه برد. حال آن که ذره‌ای سطحی‌نگری و ابتذال را برا ی فروش بیشتر نمایش‌های خود وارد اثر نکرده و اتفاقاً نمایش خود را انتقادگرایانه، اجتماعی و حتی تا حدودی سیاسی به روی صحنه برد و هیچکس هم از به صحنه رفتن آثار او واهمه نداشته است.
«نادر برهانی‌مرند» در ادامه تنها راه برون رفت از حرکت فرسایشی تئاتر و سیکل تکراری بی نتیجه را در اعتماد مسئولان به هنرمندان در راه تئاتر استقلال این هنر دانسته و ادامه داد: «یک دلیل مخالفت با ارجاع تئاتر به بخش خصوصی، شاید کسانی هستند که در طول سال‌های بسیار طولانی به این موضوع عادت کرده‌اند که سالن‌ها نمایششان خالی از تماشاگر باشد، اما مبالغ هنگفت شاید ده‌ها و حتی صدها میلیون تومانی بابت تولید یک نمایش نهایتاً چند ماهه از بودجه دولت هزینه تولید دریافت کنند.»
نویسنده و کارگردان نمایش «چیستا» صحبت خود را این گونه به اتمام رساند: «عمیقاً به این موضوع معتقدم که بسیاری به این دلیل با استقلال تئاتر و واگذاری تهیه‌کنندگی‌اش به بخش خصوصی مخالفند که اگر این اتفاق رخ دهد و تئاتر از دست دولت خارج شود، بسیاری از اشتباها ت غیرکارشناسانه آن‌ها نمایان خواهد شد وگرنه گیشه‌ای شدن و به سوی تئاتر گلریز رفتن بهانه‌ای بیش نیست.»
نظرات برهانی‌مرند ما را به این مهم هدایت می کند که در طول حداقل ده ساله اخیر تئاتر کشور، نمایش‌های بسیار جذاب، با تکنیک بالا و درعین حال بسیار پر مخاطب وجود داشته است که تماشاگران بسیاری برای دیدن آن حاضر به نشستن حتی برروی زمین سرد تالارهای نمایش شده‌اند. پس می یابیم که اگر این نمایش‌ها امکان اجرای به طور مثال دو ساله را داشته باشند، پس از گذشت دو ماه ابتدایی، به جایی خواهند رسید که حتی بدون داشتن تهیه کننده و حامی خصوصی نیز تنها با فروش بلیط هزینه نمایش را تأمین کنند و به این شکل نگرانی برخی از دوستان از «گلریز» شدن نمایش‌های به‌اصطلاح حرفه‌ای ما، برطرف خواهد شد. اگر چه ما هرگز در تئاتر ایران، گروه نمایشی با معیارها رسمی جهان نداشته ایم، زیرا اولین شرط حرفه‌ای بودن در تئاتر، ارتزاق و تهیه مخارج زندگی از راه اجرای نمایش است که متأسفانه ما در ایران چنین چیزی را نداشته و در صورت ادامه دولتی بودن تئاتر نخواهیم داشت.
«حسین خسرو جردی»، طراح صحنه تئاتر و هنرمند رشته تجسمی، دربارة چگونگی خصوصی شدن در تئاتر، عقیده دارد: «این مشکل بزرگی است که برخی‌ها هنر را با تهیه کننده خصوصی نمی‌خواهند، البته با صحبت‌های فراوان هنرمندان تجسمی، مسئولان گالری‌ها و مطبوعات در عرصه تجسمی توانسته‌ایم کمی از این مشکل را در هنرهای تجسمی کاهش دهیم؛ اما متأسفانه تئاتر به دلیل حساسیت بسیار زیاد و یک حرف نبودن خانواده‌اش نتوانسته حتی گامی هم به سوی تئاتر حرفه‌ای (با تعاریف بین‌المللی) بردارد.»
وی ادامه داد: «اگر برخی‌ها تئاتر مستقل نمی‌خواهند، تنها به این دلیل است که از آشکار شدن ضعف‌هایشان می‌ترسند. ضمن این که به جرات می گویم دلیل دیگر این موضوع بی‌اعتمادی به هنرمندان است. حال آنکه به عنوان مثال مسئولان در دو دوره پیشین ریاست مرکز هنرهای تجسمی دیدند، آزادی بیان هنرمند ابداً به معنی ترویج اصول ضددینی و اخلاقی در کشور نیست، زیرا هنرمند کسی است که به طور قطع از یک پشتوانه فرهنگی برخوردار است و کسی که فرهنگ کشورش را بداند، حتما حریم‌ها و خطوط قرمز را می شناسد.»
خسروجردی با بیان این نکته که من همیشه خود را عضو خانواده بزرگ تئاتر احساس کرده و از نزدیک با مشکلات این هنر آشنا هستم، گفت: «تئاتری‌های ما برای فرهنگ این کشور زحمت زیادی می‌کشند، اما همگی خود را به وضعیت موجود عادت داده و از متولیان تئاتر کشور سؤال نمی‌کنند. اگر برخی از دوستان هنرمند و یا مسئولان تئاتر کشور، مستقل شدن تئاتر را هم ردیف با بی‌محتوا شدن تئاتر می‌دانند، در حقیقت خود را زیر سوال برده‌اند که توانایی فرهنگ‌سازی صحیحی ندارند. اما حتی این سخن هم اگر درست باشد دلیلی بر تبرئه نیست. باید آنچنان فرهنگ‌سازی غنی در کشور به وجود آورد که مردم بیشتر از اتومبیلشان به تئاتر فکر کنند و این میسر نمی شود مگر این که خود مردم به دنیای هنر آورده شده و در این راه سرمایه گذاری کنند. اگر به فرض مثال رئیس یک کارخانه یا سازمان در این بخش سرمایه گذاری کند، به طور قطع بلیط‌های نمایشش را در اختیار کارکنان آن مؤسسه و همراهاند‌شان قرار می‌دهد و به دنبال آنان بستگان به سمت هنر آمده و آرام آرام آنچنان سطح فرهنگی کشور بالا می رود که دیگر هیچ نیازی به دستورالعمل و بخشنامه نباشد.»
این هنرمند معاصر دلیل جلو گیری از مستقل شدن تئاتر را عدم شهامت و کج اندیشی دانسته و گفت: «مسئولان می‌دانند فرهنگیان ما جملگی وطن‌دوست هستند و تمامی انتقادهایشان در راه بهینه کردن هنر کشورشان است و هیچ خصومتی با ارگان، شخص و یا... ندارند. بنابراین فکر می‌کنم دیگر زمان آن رسیده که مسئولان تئاتر نیز، همانند هنرمندان و مسئولان هنرهای تجسمی با اعتماد کامل به هنرمندان که امتحانشان را پس داده‌اند در راه استقلال تئاتر بکوشند، چراکه زمانی طولانی از دست رفته و تئاتر دنیا بی وقفه به پیش می رود.»
سخنان خسروجردی درباره از دست رفتن زمان می تواند ما را به این نکته راهنمایی کند که فرصتی گران را به عدم اعتماد دوطرفه از دست داده‌ایم و ما هم چنان مشغول بررسی، تحقیق و تفحصی آرام هستیم. تئاتر دنیا مدت‌هاست که این مباحث را پشت سر گذاشته و اکنون کورس رقابت را از تمدن سه هزار ساله ما ربوده است. تا آنجا که در برخی نقاط دنیا، تنها تئاترهایی قسمتی یا تمامی مخارج خود را با یارانه دولتی تامین می‌کنند که آماتور (غیرحرفه‌ای) نامیده می شوند.
1- Heartbreak house
2- Cuthbert & Richard Burbage
3- Chamberlain’s Men