گفت وگو با رضا کشاورز کارگردان نمایش «کچلو»
یک ورژن دیگر از کچلو در سالن ناظر زاده اجرا می کنیم

ادبیات و متل های ایرانی همیشه برای مخاطب ایرانی چه به عنوان داستان و چه به عنوان نمایش فیلم و اجرای نمایش دارای جذابیت بوده است. زیرا با دنیای جذاب از افسانه ، فضای شاه پریانی و جن و غول و پری درساختاری دراماتیک روبه رواست .رضا کشاورزدرنمایش «کچلو» به سراغ داستان حسن کچل معروف می رود که بزرگانی نظیرعلی حاتمی هم به سراغش رفته اند. این نمایش این روزها در سالن استاد ناظرزاده کرمانی در تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه رفته است. این اثر که پیش از این در تماشاخانه«آو» اجرا شده بود، برای اجرا در ایرانشهر تغییراتی کرده است. درنمایش «کچلو» درخت سیب، الهامبخش پدر حسن است برای بیرون راندن پسر از خانه. در شهر شکستها و مشکلات منتظرش هستند. او میان اتفاقهای کوی و برزن، حمام و بازار با جادوگر روبهرو میشود و در راه گریز از جادوگر با چهلگیس آشنا میشود. حسن درپی چهلگیس و جادوگر در پی حسن. جادوگر چهلگیس را ربوده و در فضایی جهنمی رها میکند. کاوه توکلی، مهران گلمحمدی، مهدی سفاری، مریم مالمیر، آیدا صادقی
صادقی، مژگان حامدی و رضا کشاورز در این نمایش ایفای نقش میکنند و رضا کشاورز، سمانه افکاری (تهیهکنندگان)، پیام فروتن (طراح صحنه)، رامین عبداللهی (آهنگساز) نیز دراجرای کچلو مشارکت دارند. با رضا کشاورز درباره اجرای نمایشش گفت وگویی انجام داده ایم.
بازیگری برایتان دغدغه جدی تر است و یا کارگردانی؟
هر کدامشان جذابیت های خاص خودش را دارد.موقعیت من به عنوان بازیگر در صحنه متفاوت است ازموقعی که کارگردانی رابرعهده دارم و در این موقعیت از بیرون صحنه اوضاع را مدیریت می کنم. دیدن وهدایت کردن لذت خاص خودش را دارد و تولید و خلق کردن کاراکتری در روی صحنه در حین بازی هم فوق العاده جذاب و تاثیر گذار است . به هر دوی این عرصه ها علاقه دارم.
همزمان کارگردانی و بازی کردن در نمایش کچلو کارتان را دشوار نمی کرد؟
توامان این دو کار را انجام دادن کار سختی است. منتهی برخی از اوقات چون بازیگری را دوست دارم. این سختی ها را قبول می کنم .
اجرای نمایش در سالن های کوچک و بلکس باک برایتان جذابیت بیشتری دارد ، یا اجرای نمایش در سالن های بزرگ؟
اجرا در این دو گروه سالن سختی و حسن های خاص خودش را دارد . همین نمایش کچلو را دوسال قبل در تماشاخانه آو اجرا کردیم و امروز که در تالار بزرگی مثل ایران شهر اجرا کردیم ، کار دستخوش تغییرات پنجاه درصدی شده است.
این تغییرات در طراحی میزانسن و جایگاه بازیگران در صحنه بود و یا خلق فضاهای جدید؟
در همه مسائل و حتی داستان این تغییرات انجام شد .
دراجرای نمایش کچلو در تماشاخانه آوا با دکوری مواجه نبودیم ؟
این سالن و مختصاتش به گونه ای بود که برای من در حکم دکور صحنه عمل می کرد و انگاری در دل تاریخ رفته بودیم .
حالت سردابه گونه بودن آوا این حس حضور در تاریخ کهن را به تماشاگر می دهد؟
بله، نمایش کچلو از جمله نمایش هایی بود که خیلی مناسب اجرا در آو بود و از امکانات آنجا به خوبی استفاده کردیم. بافت سالن آو باعث شد که به فکر اجرای نمایش کچلو بیافتم.قبل از این قرار بود من نمایشی در او کار کنم که با دیدن فضای سالن به فکر اجرای کچلو افتادم. موقعی که سالن کوچک است تماشاگر نزدیک به صحنه است و نیازی نبود شوخی خیلی به سمت تماشاگر پرتاب شود وهمانجا که اجرا می شد تماشاگر سریع دریافتش می کرد و با ایجاد رابطه به آن می خندید .در سالن ناظر زاده کرمانی تماشاگر از صحنه دور است . به همین ناگریز به اعمال تغییرات در ساختار نمایش بودیم. متوجه شدم جنس شوخی که در آو به کار بردیم . در این سالن جواب نمی دهد و شوخی های تغییر پیدا کرد و گروهی تر روی صحنه انجام می شد. بنابراین باندازه اجرای یک اجرای یک نمایش جدید کار کردیم و یک ورژن دیگر از کچلو روی صحنه بردیم.
به لحاظ شخصی به کدامیک از دو اجرا علاقه بیشتری دارید؟
تفاوتی ندارد. هر دویشان را دوست دارم. زیرا دو نمایش متفاوت است .در آو مدل فرم و بازی به سراغ بازی فرمالیسمی و فیگوراتیو رفته بودیم ودر اجرای ایران شهر سطح نمایشی کار را بالا بردیم .دراین سالن قاب – صحنه ای خیلی کارهای فرمیک جواب نمی دهد. اگر برای اجرا سالن استاد سمندریان را در اختیار داشتیم که ویژگی های بلک باکسی دارد. می توانستیم بیشتر به دلخواهم نزدیک بشوم.
سیب در فرهنگ کهن ایرانی متبادر کننده معانی زیادی است و از یک جهت نماد وسوسه و اغوا است. در نمایش کچلو سیب چه کاراکتری داشت؟
تلاش کردم در نمایش سیب را به عنوان نماد مطرح کنم.در داستان حسن کچل مادر حسن سیب را برای بیرون آوردن حسن از خانه مورد استفاده قرار می دهد. اما در نمایش ما پدر این کار را انجام می دهد.
نگاه انتقادی چقدر در اجرا بریتان مهم بود؟
یکی از رسالت های کار کمدی این است که انتقادات و نقدهای اجتماعی به شرایط است . دردنیای امروزی و مدرن اغلب خانم ها استقلال دارند و از خودشان مراقبت می کنند . از طرفی مشکلات استفاده نادرست از تکنولوژی ، خشونت علیه کودکان داریم و در نمایش به این مشکلات پرداختیم. من تلاش کردم لزوما فقط به سرگرم کردن مخاطب نپردازم و حرف های اجتماعی مطرح کنم. ماهیت کمدی به چالش کشیدن معضلات اجتماعی با زبانی هنرمندانه و طنازانه است .
در اغلب نمایش هایی با ویژگی تئاتر سنتی تقابل فقیر وغنی ایجاد کننده درام و لحظات کمدی است مثل چالش بین ارباب و نوکر. در نمایش کچلو چقدر به این رویکرد پرداختید؟
در ساختار کمدی دلارته که مورد رویکردمان در اجرای کچلو بود وشخصیت چهل گیس از کلومبینه کمدی دلارته وام گرفته شده است. اودختر جذابی که در شهر زندگی می کند و خاستگاه پایین شهری دارد و دختر حاکم و ملاک نیست . دختری است که برای امرار معاش مجبور است در بازار کار کند و کار دستفروشی برای یک زن کار سنگین و طاقت فرسایی است . در جامعه خودمان خانم ها در هر شغلی که فعالیت کنند اگر کارشان یدی و بازویی باشد زندگی سختی دارند . مزاحمت مردم و تلاش برای بقا شخصیت این زنان را دستخوش تغییراتی می کند و البته با تحمل این سختی ها برای زیبایی های زندگی ارزش قائل هستند و به دلیل همین روحیه است که حسن کچل عاشق چهل گیس می شود .
گفت وگو از احمد محمد اسماعیلی