در حال بارگذاری ...
نگاهی به نمایش «سفر شگفت انگیز» به نویسندگی و کارگردانی دمیتری نوموکنف

چشم‌نوازی عروسک‌گردانی خلاقه

در نمایش «سفر شگفت انگیز» بیش از هر چیزی ساخت عروسک‌ها و عروسک‌گردانی خلاقه آن‌ها چشم نوازی می‌کند، با آن‌که در ساختار آن توجه زیادی به پیرنگ و بن مایه نشده است.

به گزارش ایران تئاتر، رضا آشفته در نقد این اثر نوشته است: نمایش عروسکی «سفر شگفت انگیز» بسیار سرگرم کننده (فان) است که در آن با تلفیقی بین آهنگ های مشهور ملل و عروسک‌ها، پیوندی نمایشی صورت گرفته و انگار که تماشاگران به تماشای یک کنسرت از عروسک‌های دلنشین نشسته اند.

در این نمایش، بیش از هر چیزی ساخت عروسک‌ها و عروسک گردانی خلاقۀ آنها چشم نوازی می کند، با آنکه در ساختار آن توجۀ زیادی به پیرنگ و بن مایه نشده است بلکه هدف ایده کنسرت است که می خواهد تماشاگر را سرگرم کند اما با این وجود نمایش بارقه های شکل و زیبایی شناسی را نیز به حد اعلا در خود دارد و همین نکته ای است که کیفیت سرگرمی را بالاتر می برد چون همه چیز سر جای خود است و گروه کاملا حرفه ای است و با آمادگی تمام می تواند در هر جایی از دنیا مردمان را با هر نوع زبان و فرهنگی سرگرم کند.

سفر «شگفت انگیز» با یک کشتی آغاز شده است و انگار تماشاگران در عرشۀ کشتی به تماشا نشسته اند و یک گروه عروسکی در حین سفر ما را به نقاط مختلف دنیا می برند و این کار را عروسک‌هایی انجام می دهند که برگرفته از مردم ملل مختلف هستند و در آمیزش با موسیقی آن فرهنگ، لحظات شاد و مفرحی را تدارک خواهند دید. یعنی سفر در سفر انجام می شود و هدف آشنایی با فرهنگ‌هاست و این خود نکته ای است که ضمن سرگرم کننده ای اتفاق می افتد. هرچند با این عروسک‌ها می شود با داستان و پیرنگ تاثیرگذاری نیز فراتر از وجه سرگرم کننده اش مواجه شد. این نکته ای است که در تولید آن از آن غافل شده اند و از وجه مهم تر اثر هنری که می تواند دامنۀ تاثیر را بیشتر و حتا ابدی کند، غفلت ورزیده اند چون توان هنری و زیبایی شناسی در القای مفاهیم و گستراندن یک پیرنگ یا ضد پیرنگ نمایشی است که در مانا شدن و حس جاودانگی اثر موثر است اما وقتی از آن غفلت شود، به سادگی می توان گفت که یک ساعت سرگرم شدیم و اگر حیرتی هست به واسطۀ زیبایی شناسی و عناصر نمایشی است و در اینجا عروسک‌های ماریونت، میله ای و بونراکو و حتا رومیزیی و آکاردئونی (کشویی) به بهترین نحو ممکن ساخته و گردانده می شوند اما هنر همیشه فراتراز شکل به جاذبه های درونی اش که دربرگیرندۀ داستان و اندیشه است و حتا ارسطو آن را مهمتر از شخصیت پردازی می داند، در جان بخشی به هر اثر مفید نمایشی حضور پر رنگی دارد.

اما در ادامه به تشریح لحظات و تابلوهای زیبای نمایش سفر شگفت انگیز خواهیم پرداخت تنها به این دلیل که تاکید کنیم که شکل و زیبایی شناسی که تضمین کننده تماشای یک اثر نمایشی است؛ چه بسا در سروسامان گرفتن هر اثر نمایشی لازم است اما کافی نیست.

نمایش در همان کشتی و با صدای مجری و راوی نمایش آغاز می شود. در بیشتر مواقع نیز از عروسکهای ماریونت (نخی اروپایی) استفاده می شود. در تابلوی اول دو خوانندۀ رنگین پوست می آیند و یک آواز مشترک می خوانند. در اینجا هدف ارائه عروسک‌ها و نحوۀ گرداندن آنهاست، که به زیبایی تمام می شود. بعد دو خواننده مونث می آیند. در تابلوی سوم یک عروسک که نوازندۀ پیانو است در حال نواختن است که به شکل شگفت انگیزی با یک خواننده مونث روبرو می شود که همراهی اش می کند. بعد نوبت به یک آواز هندی می رسد و در ادامه اش یک حوکی و مرتاض هندی را می بینیم که به شیوۀ مفصلی و بونراکو گردانده می شود و در آن نوع دیگری از توان عروسک آشکار خواهد شد. او هم شمشیر قورت می دهد و از جایش به زیبایی برمی خیزد. در تابلوی پنجم یک پروانه به شکل میله ای و یک اسب به شکل ماریونت بازی می کنند و در نهایت دوست می شوند. در تابلوی ششم دو نوازنده و خواننده که بیشتر حالت اسکلت دارند و عینک‌های دودی و چشمهایشان هم در آنها برجسته شده است، نوع دیگری از رفتار و جابجایی اعضای بدن را به نمایش درمی آورند. در تابلوی هفتم به مکزیک می رویم و با آهنگ اسپانیش و رقص مکزیکی و سوار بر اسب آشنا می شویم. بعد در تابلوی هشتم، مایکل جکسون سلطان پاپ جهان را به بازی و شوخی می گیرند و بازهم عروسک حالت جادویی دارد و به شکل بونراکو هدایت می شود. در تابلوی نهم، بازهم رقص و آواز اسپانیایی به تماشا گذاشته می شود. در تابلوی دهم، کولی های اروپا و استفاده از گاری و انواع عروسک‌های آکاردئونی و رو میزی به تماشا درمی آید.

این مسیر در هماهنگی دو عروسک گردان در بازی و نور و موسیقی به ضرباهنگ درست و هیجانی و شادی آور می انجامد. این همان حالت درستی است که یک اجرا را با هر نوع منظر و چشم اندازی پذیرنده خواهد کرد؛ یعنی می شود پای کار نشست و از آن لذت برد. به هر روی آلمانی ها موفق هستند و ما در ایران فقط گروه بهروز غریب پور را داریم که اغلب با همین نوع شیوۀ ماریونت که برگرفته از سالزبورگ اتریش است، توانسته اند به درستی اپراهای مختلفی را به اجرا بگذارند که الان تالار فردوسی از جایگاه و اعتبار جهانی به لحاظ نوع عروسک و اجراهای ارزشمندش برخوردار است که در آنها به ادبیات کهن ایرانی و حتا مکبث ویلیام شکسپیر توجۀ ویژه ای شده است و در قیاس با این گروه آلمانی به دلیل همان برخورداری از پیرنگ و اندیشۀ والا از اعتبار بهتری برخوردار است. البته این دو چندان نیز با هم قابل قیاس نیستند چون آلمانی ها سرگرمی برایشان ملاک است اما بهروز غریب پور با نگاه فرهیخته و با اعتبار گرفتن از ادبیات و فرهنگ کهن ایرانی به درجه و اعتبار شایسته تری رسیده است و این فقط برای یادآوری ست که بدانیم ما امروز در تئاتر عروسکی جهان از جایگاه و اعتبار برخورداریم و باید که به آن دامنه بیشتری بدهیم و در این گسترۀ هنری و فرهنگی در جهان نام کشورمان را بلندآوازه تر گردانیم. 




مطالب مرتبط

نقدی بر نمایش «فردریک» نوشته اریک امانوئل اشمیت و کار حمیدرضا نعیمی

بازی رو به پیش عشق و سیاست
نقدی بر نمایش «فردریک» نوشته اریک امانوئل اشمیت و کار حمیدرضا نعیمی

بازی رو به پیش عشق و سیاست

رضا آشفته: نمایش «فردریک» نوشته امانوئل اشمیت و کار حمیدرضا نعیمی که آذر و دی در سالن اصلی تئاتر شهر میزبان مخاطبان است، درباره تئاتر و به شیوه پسامدرن است که در آن زندگی یک بازیگر قرن نوزدهم فرانسه ...

|

نظرات کاربران