در نشست نقد و بررسی نمایش «کولا» مطرح شد:
نصیر ملکی جو: خودم را یک کاریکاتوریست میدانم

سومین جلسه از سری جدید برنامه های "دوشنبه های نقد تئاتر" که توسط کانون ملی منتقدان تئاتر ایران برگزار میشود، نمایش "کولا" با حضور نصیر ملکی جو نویسنده و کارگردان، رضا آشفته و سید جواد روشن از اعضای کانون وجمعی از مخاطبان نمایش در تالار قشقایی مجموعه تئاتر شهر برگزار شد.
به گزارش ایران تئاتر، در ابتدای این نشست سید جواد روشن؛ مدیر جلسات "دوشنبههای نقد تئاتر"، ضمن خیرمقدم به حاضران و خسته نباشید به گروه نمایش، به اهمیت برگزاری جلسات نقد حضوری و تلاش کانون ملی منتقدان تئاتر برای ایجاد فضای گفتوگو در ارتقای سطح کیفی آثار همچنین توجه بهنقد علمی اشاره کرد.
روشن در ادامه به معرفی نصیر ملکی جو پرداخت و اظهار داشت: نصیر ملکی جو از کارگردانان جوان، خلاق و خوش استعدادی است که در سالهای اخیر آثاری همچون "سفیدبرفی و 7 کوتوله"، "نان"، "مسخ" و "کرگدن" را از وی دیدهایم.
او اضافه کرد: در کارهای ملکی جو معمولاً فرم اهمیت زیادی دارد، خودش نویسنده کارهایش است و بر اساس یک ایده اولیه کار میکند و در برخی آثارش نیز ایده در شکل کارگاهی تبدیل به نمایش میشود و از قبل نمایشنامهای وجود ندارد. "کولا" را هم باید ادامه توجه و علاقهمندی ملکی جو به فرم و شکل دانست ولی با تفاوتهایی. که یکی از آنها استفاده از کلام و دیالوگ در این نمایش است و دیگر اینکه در اینجا نمایشنامه اولیه وجود داشته است.
روشن در ادامه این بحث از نصیر ملکی جو بهعنوان کارگردان اثر خواست تا در مورد نگارش و شکلگیری این نمایش صحبت کند.
به هنرهای تجسمی گرایش زیادی دارم
ملکی جو ضمن تشکر از برگزاری این جلسه و ایجاد فضایی برای تبادلنظر، اظهار داشت : همانطور که گفتید در نمایش "کولا" نمایشنامه مکتوبی وجود داشت و من از قبل آن را نوشته بودم ولی معمولاً در آثارم وقتی شروع به کارگردانی میکنم برخورد جدیدی با اثرم دارم. به نظر من مرحله نگارش متن تمامشده و حالا در مقام کارگردان با آن مواجه میشوم و نگاه خودم را بهعنوان کارگردان در آن جاری میکنم.
وی گفت: البته از کار قبلی ( نمایش کرگدن) کمکم به سمت دیالوگ و کلام رفتم و در این کار به شکل کاملتری از آن استفاده شد. من هیچوقت تئاتر را از کلیت هنر دور نمیبینم و به نقاشی، مجسمهسازی و درمجموع به هنرهای تجسمی گرایش زیادی دارم. ازنظر من نمایش یک زاویه دید است که بیشتر برگرفته از هنرهای زیبا است تا هنرهای دراماتیک و در آثار من، نمایش از دل تابلو و تصاویر به وجود میآید.
او ادامه داد: در این کار و در قیاس با آثار قبلیام کمی با تغییر شکل و فرم مواجه هستیم. که ازنظر من کنار آمدن با خواستههای تماشاگر در ایران است. منبعد از سالها مطالعهی آثار مختلف و درک دنیای کلاسیک و گذراندن دوران دانشجویی به فرمالیسم و ارائه دیدگاه و نگاه خودم در تئاتر رسیدم ولی متأسفانه به دلایلی دارم از دیدگاه خودم آرامآرام فاصله میگیرم چراکه تماشاگر جوابگوی تفکر و ایده من نیست و به نظرم تئاتر دارد جایگاه اندیشه ورزی خودش را از دست میدهد.
ملکی جو تصریح کرد: آنچه در حال حاضر ارائه میدهم تنها بخشی از توان اجرایی و انرژی من است که فکر میکنم مخاطب با آن راضی میشود ولی واقعیت این است که توان و خواسته من بیش از این است، البته بهشرط حمایتهای لازم. در حال حاضر همهچیز به اقتصاد وابسته شده است و متأسفانه باید قبل از هر چیز به این فکر کنم که چطوری میتوانم از کارم پول دربیاورم و تماشاگر را جذب کنم تا بتوانم جوابگوی هزینهها باشم.
ملکی جو جلوتر از جامعه خود حرکت میکند
در ادامه این نشست رضا آشفته در خصوص نمایشنامه "کولا" اظهار داشت: من فکر میکنم هر هنرمند مخصوصاً هنرمندی که نگاه علمی و پژوهشی دارد بر اساس یکسری کلیدواژه کار میکند. در آثار نصیر ملکی جو نیز این کلیدواژهها وجود دارد. یکی از این واژهها پستمدرن است. البته کشور ایران کشور پستمدرنی نیست. چون هنوز از سنت عبور نکرده و مدرن را نیز برای خود نکردهایم ولی در این میان برزخی وجود دارد. افرادی که در این جهان مدرن نگاه سنتی دارند و برمیگردند به فرهنگ، زبان، ریشه و هویت ایرانی، که در اینجا یک فضای شبه پستمدرن به وجود میآید. ولی آنچه نصیر ملکی جو در آثارش ارائه میکند نقد جامعه دیگری است. چیزی که شاید در آینده به ما هم آسیب بزند. در نگاه او نوعی پیشگویی وجود دارد. انگار نسبت به زمان خود، جلوتر است. شاید برخی از این آثار مثلاً در جامعه امریکا دریافت بیشتر و بهتری داشته باشد. در یک فضای سرمایهداری. جامعهای که هرکسی سرمایه را از آن خود کند برنده است و دیگران باید تابع او باشند. به نظر من نکتهای که ملکی جو در مورد ارتباط با مخاطب در آثارش گفت به این مسئله برمیگردد که انگار او دارد کمی از زمان خود جلوتر حرکت میکند. مثل آنچه در این اثر به شکل زندگی کنسروی ارائهشده است. در این جامعه پسر قربانی میشود درصورتیکه در نگاه فرازمینی و شناخت ما از رابطهی حضرت ابراهیم و اسماعیل، پسر قربانی نمیشود. چیزی که به شکل تمثیلی در این اثر به آن اشارهشده است.
وی ادامه داد: در این اثر ما نگاه و خط سیر آثار قبلی نصیر ملکی جو را میبینیم که این بار دیالوگ هم به آن اضافهشده است. در نمایشنامه "کولا" نگاه ارسطویی وجود ندارد. بلکه نگاه افلاطونی است و برگرفته از واقعیت. ما تنها تصویری از واقعیت را میبینیم که متکی بر دادههای بیرونی و قابللمس نیست. در اینجا هولناکی یک واقعیت به تصویر کشیده میشود. البته به نظر من هنوز این اثر کامل نشده است و جای کار دارد.
کولا نماد تبلیغات است
در ادامه روشن پرسید: به نظرم استفاده از نماد کولا در اجرا به این نمایشنامه اضافهشده است چون بحث اصلی در اینجا مصرفگرایی وزندگی کنسرو شده است ولی ظاهراً کولا بهعنوان یک نمونه بارز از تبلیغات و نشان مصرفگرایی و جامعه سرمایهداری در اینجا وجود دارد؟
ملکی جو در پاسخ اظهار داشت: بله نماد کولا بعداً اضافه شد. به نظر من کولا فراتر از یک شرکت است. میشود گفت بخشی از یک هویت است در یک جامعه مصرفگرا. در نمایش "سفیدبرفی و 7 کوتوله" ازنظر من مرسدس بنز میشود نشان سرمایهداری و در اینجا کوکاکولا میشود نماد تبلیغات. در یک حرف جهانوطنی باید از یک نماد کلیتر استفاده کرد و به نظرم در این اثر استفاده از نماد کولا ، مفهوم کار را کاملتر کرده است. این متن قبلاً نوشتهشده ولی وقتی در این زمان قرار است اجرا شود بهعنوان کارگردان سعی میکنم چیزهایی را به آن اضافه کنم که به نظرم معنای کاملتری بگیرد.
روشن در ادامه و خطاب به ملکی جو این سؤال را مطرح کرد که: درجایی گفته بودید دوست دارم جهان ذهنی مخاطبم را تغییر دهم. او را با ذهنیتی به داخل سالن بیاوری ولی چیز دیگری به او بدهی. معمولاً این کار را با اسم نمایشهایت شروع میکنی. مثلاً تماشاگر با ذهنیت از داستان سفیدبرفی یا مسخ یا کرگدن به داخل سالن میآید ولی تو او را با چیز دیگری مواجه میکنی. ولی در این اثر ذهنیت ما از اسم کولا با آنچه در محتوای اثر وجود دارد همخوانی دارد. چرا این بار نیز از همان ایده قبلی در کارهایت پیروی نکردی؟
ملکی جو در پاسخ اظهار داشت: هنوز هم این شیطنت را با مخاطب دارم. البته در اینجا یک تفاوت وجود دارد. اینجا کولا فضای کلی اثر را میسازد ولی در بخش قربانی کاملاً ذهنیت مخاطب شکسته میشود. وی در ادامه این نشست و در جواب مخاطبی که نمایش "مسخ" را اثری کاملتر در میان آثار وی میدانست گفت: نگاهی که به هنر دارم تا حدودی نگاه "رنه ماگریتی" است. یعنی میگویم اگر هنرمندی اثری را تولید میکند باید تمام آثارش را در کنار هم چید و دید. من الان این نمایش را تولید کردم ولی با یک کارنامه درگذشته. همانطور که رضا آشفته گفت من فکر میکنم متأسفانه ظاهراً باید زمان بگذرد تا آثارم دیده شود. شاید اشتباهی در این فضا هستم. وقتی همه آثارم را در کنار هم بررسی کنید شاید بگویید یک ضد ریتم هم در کارهایش هست. "کولا" میتواند آن ضد ریتم باشد.
خودم را یک کاریکاتوریست میدانم
وی گفت: من نگاهم به دنیا کاریکاتور گونه است و خودم را بیش از هر چیزی یک کاریکاتوریست میدانم. هیچوقت کسی از من نخواسته که دیدگاهم را بگویم یا توضیح دهم ولی نگاه من به تئاتر، یک کاریکاتور متحرک است. آنچه میگویم ساده است ولی همراه با یک اغراق و معنا. به نظر من نحوه پرداخت مهم است و ایجاد یک اتمسفر اهمیت دارد. البته هنوز این اثر نمایشی من به بلوغ و پختگی لازم نرسیده. این کار بهشدت متکی بر بازیگر است و هنوز باید تمرین کنیم. همیشه در روزهای اول اجرا این درگیری رادارم و در تلاش برای کامل شدن اثرم هستم و همچنان مشغول تمرین هستیم.
او تصریح کرد: سلیقه زیباییشناسی من نگاه یک هنرمند اروپایی است. گاهی فکر میکنیم اگر من ایرانی بگویم نگاه اروپایی دارم، اشتباه میکنم. درصورتیکه من از هنر اروپا تغذیهشدهام ولی بهمرور سعی کردهام این نگاه و درک از هنر را ایرانیزه کنم. من در ایران زندگی میکنم و نمیتوان روح زندگی یک هنرمند را از او گرفت. پس نمیتوان بدون درک و شناخت از جامعهای که در آن زندگی میکنم اثری را تولید کنیم. من در اینجا در مورد سلیقهی زیباییشناسی صحبت میکنم. ازنظر من این نگاه که اگر من تعزیه کارکنم یا با نگاه به تعزیه نمایشی را تولید کنم میشوم هنرمند ایرانی و اگر از یک نگاه دیگر مثلاً نگاه اروپایی اثری را برای جامعه خودم تولید کنم، دیگر هنرمند ایرانی نیستم، صحیح نیست.
هنوز ریتم مناسب اثر به دست نیامده است
در ادامه رضا آشفته در خصوص اجرا و استفاده از اغراق و نگاه کاریکاتوری در آثار ملکی جو گفت: ملکی جو در اجرا نیز کلیدواژههای خودش را دارد. برای او تصویر خیلی اهمیت دارد. البته این تصویر همراه با فضاسازی و ایجاد ریتم است. او بیش از اینکه بخواهد قصهای را روایت کند میخواهد حس و حالی را منتقل کند و برای مخاطبش ایجاد سؤال و تفکر کند.
وی تصریح کرد: البته در اینجا باوجود زمان کوتاه اجرا هنوز ریتم نمایش درست نیست و خستهکننده است درصورتیکه نباید خستهکننده باشد و باید درست شود. چالش بین پدر و پسر برای رسیدن به آن تصویر هولناک و گروتسک هنوز درنیامده است و به نظرم هم در متن نیازمند اصلاح است و هم در اجرا.
او گفت: ملکی جو جهان غیرمعمولی را برای ما به تصویر میکشد و آدمها و رابطهی بین آنها نیز در شکلی کاریکاتور گونه به تصویر کشیده شده است ولی هنوز فضای گروتسک اثر به شکل کامل درنیامده است.
آشفته به استفاده از رنگ در اجرا اشاره کرد و اظهار داشت: در این اثر شاهد استفاده از رنگ قرمز در کنار رنگ سرد استیل در کنسروها هستیم. ایجاد یک تضاد بین رنگی با هیجان و گرمای بالا و رنگی سرد که این کار بسیار ساده و در خدمت معنای اثر ایجادشده است. در زندگی معمول ما طیف رنگی وجود دارد که ایجاد زندگی میکند ولی در اینجا همهچیز در دورنگ خلاصهشده است که باعث عدم تعادل در جامعهی فرضی اثر میشود.
در پایان نشست نصیر ملکی جو به اهمیت موسیقی در آثارش اشاره کرد و گفت: موسیقی برای من خیلی اهمیت دارد و موسیقی قبل از اینکه بخواهد بر مخاطبم اثر بگذارد برایم اهمیت دارد که بر خود بازیگران اثر بگذارد. معمولاً پیشنهادهای تمرینی خودم را به آهنگساز ارائه میکنم تا موسیقی نهایی برگرفته از چیزی باشد که تمرینات بر اساس آن شکلگرفته است. در این کار نیز در موسیقی برایم احساس سوز و درعینحال رقص اهمیت داشت. تضادی که مخاطب بماند بین خندیدن و یا گریه کردن. چیزی که گروتسک باید از دل آن شکل بگیرد. البته قبول دارم که هنوز لحظات کمیک اثر برای رسیدن به شکل گروتسک درنیامده و امیدوارم در اجراهای آتی این مسئله درست شود.