حضور من یک جوری مشخص است
اگر چه خلج گفت آثار من سیاسی نیست اما به اعتقاد من آثار این نویسنده به شکل سیاست وارونه یا حاشیه ای عمل می کند او در آثار خود اگر چه سیاست زدایی می کند اما یکجور خواننده را نیز به سیاست نزدیک می کند .
عصر دیروز مراسم بزرگداشت اسماعیل خلج نمایشنامه نویس و کارگردان به همت مجله ” سیمیا “ در خانه هنرمندان برگزار شد . مجله ” سیمیا “ از سال ٨١ و به همت تعدادی از دانشجویان علاقمند کارش را آغاز کرد و تا به حال بر روی آثار نمایش نامه نویسانی نظیر ، فتحعلی آخوند زاده ، بهمن فرسی ، بیژن مفید و عباس نعلبندیان کار کرده است . اسماعیل خلج متولد ٢٢ آذر سال ١٣٢۴ است وی تا به حال نمایش نامه هایی مانند پاتوق ، پاانداز ، گلدونه خانم و حالت چطوره مش رحیم و بسیاری آثار دیگر را نوشته و به روی صحنه برده است. وی همچنین سرپرست گروه کوچه در کارگاه نمایش بود.
در ابتدای مراسم بزرگداشت دیروز که با حضور عده ای از دانشجویان ، جماعت تئاتری و خبرنگاران رسانه ها برگزار شد از اسماعیل خلج دعوت شد تا به روی صحن بیاید و صحبتی با علاقه مندانش داشته باشد . خلج صحبت هایش را اینطور شروع کرد : ” من گفتنی ها را در گفت و گوهای قبلی ام گفته ام و حالا چیز خاصی برای گفتن ندارم . از چند وقت پیش به کمک دانشجویان توانستم نمایشنامه هایم را جمع کنم و به دست چاپخانه بسپارم . چرا که نمایشنامه هایم اکثراً دست خودم نبود و باید جمع آوری می شدند .“
وی در ادامه به دوران کودکیش اشاره کرد و گفت : ” در آغاز کودکی همه چیز مال من بود : زمین ، آسمان ، خورشید و ماه . و هیچ کس دیگری مالکیت آن را نداشت . “
اسماعیل خلج همین طور گفت : ” من عادت داشتم طلوع آفتاب را ببینم . شکل تشکیل ابرها و آخر شب ستاره ها را ببینم . همیشه خروس همسایه و صدای اذان صبح مرا بیدار می کرد . و در فاصله میان تاریکی و روشنایی ، صفا و پاکی خاصی را حس می کردم . “
وی در ادامه حرفهایش خطاب به جوانان تأکید کرد : ” برای نوشتن لازم است که از هر چیزی تأثیر پذیرفت . امکان ندارد بدون تأثیر از چیزی نوشت همچنین هنر به جز این نیست . خلط واقعیت و اگر تحلیل نباشد چیزی به وجود نمی آید . “
خلج همچنین از داستانهای خوب دوران کودکیش گفت : ” من از کودکی از داستانهایی بیشتر خوشم می آمد که کودکانه تر باشد مثل آثار ژول ورن . »و بعد از ساختن بالنی در دوران کودکیش گفت که تحت تأثیر یکی از داستانهای ” ژول ورن “ به فکر ساختنش افتاده بود و می خواسته با این بالن به جاهای زیادی از دنیا سفر کند که البته بالن نیمه ساخته شده توسط پدر دوستش نابود شده و تمام خیالاتش عقیم می ماند .
وی در ادامه گفت : طبیعت یکی از چیزهایی است که روی انسان تأثیر می گذارد و حیف است که آدمها صبح زود آفتاب را نبیند یا ستاره ها را در شب . خلج همچنین اشاره کرد : ” برخلاف آنچه که مطبوعات تا به حال نوشته اند من هیچ وقت عضو هیچ حزب و گروه سیاسی نبودم . یعنی اهلش نبودم بنابراین اگر به دنبال سمت وسوی سیاسی در اثارم بگردید ردی پیدا نخواهید کرد مگر اینکه خودتان حمل بر سیاست کنید . دوم اینکه من هیچ وقت نمایشنامه عرفانی ننوشته ام شاید بگویید رنگ و آهنگی از عرفان که قابل قبول است اما نه به شکل عرفان خاص . “ وی همچنین در برابر نوشته های مطبوعات مبنی بر اینکه خلج در آثارش قضاوت نمی کند . گفت : ” برخلاف نظر مطبوعات در بعضی از آثارم ، حضور من یک جوری مشخص است . و با خنده ادامه داد که بطور کل در پایان اجراهایم حضور من مثل آلفرد هیچکاک معلوم است . “ خلج در پایان تکه هایی از نمایشنامه هایش را مانند ” جمعه کشی “ و ” عروس خانم “ نمایشنامه ای که تازگی نوشته است را برای حاضران خواند . پس از پایان خلج ، از فرزان سجودی مدرس زبان شناسی و منتقد تئاتر و محمد رضایی راد ، نویسنده و کارگردان دعوت شد تا نقد و بررسی در باب نوشته های خلج برای حاضران ارائه دهند .
فزران سجودی در این باره گفت : ” اگر چه خلج گفت آثار من سیاسی نیست اما به اعتقاد من آثار این نویسنده به شکل سیاست وارونه یا حاشیه ای عمل می کند او در آثار خود اگر چه سیاست زدایی می کند اما یکجور خواننده را نیز به سیاست نزدیک می کند . “
وی همچنین درباره زبان آثار خلج نیز گفت :” زبان آثار خلج فاخر و کلاسیک نیست و زبان نیز به سیاست حاشیه ای نزدیک می شود . “
محمدرضایی راد ، دومین سخنران نیز مقاله خود را درباره آثار اسماعیل خلج که در مجله سیمیا منتشر شده است ، را برای حاضران عیناً خواند . این مقاله به عنوان مقاله برگزیده مجله سیمیا در خصوص بهترین نگاه نقادانه به آثار اسماعیل خلج انتخاب شده است . رضایی راد در ابتدا با عذر خواهی از خلج مبنی بر اینکه اگر نوشته های او انتقاد آمیز است . گفت : اما هیچ نوشته سازنده نمی تواند به دور از نگاه نقادانه باشد . نام مقاله رضایی راد ” نقاشی جغرافیای مطرود “ است . رضایی راد همچنین خلج را جسورترین نمایشنامه نویس معاصر معرفی کرد .
در مقدمة مقاله وی آمده است : ” خلج بیش از ٣٠ نمایش نامه نوشته است که از این میان تنها هفت نمایشنامه او در سه کتاب به چاپ رسیده اند . برخی از نمایش های او – به ویژه آنها که متعلق به بعد از انقلابند – ظاهراً تنها برای تلویزیون نوشته شده اند . “
وی در تکه ای از مقاله اش اینطور نوشته است : ” ... آنچه هنوز خلج را جذاب و دست نیافتنی می نماید دوگانگی و بدعتهای آثار او در دهه ۵٠ است . با گذشت زمان تازگی و جسارت این آثار بیش از آثار همگنانش به چشم می آیند . قهوه خانه ها ( و کافه ها ) ی او همچنان تا روزگار ما امتداد دارند .
اگر چه دیگر نشانی از قهوه خانه ها نیست و آن جغرافیای مطرود . اکنون به فضای لوکس سفره خانه های سنتی با آن چهره های راضی وشکم های سیر بدل شده است . لابد آدمهای او هم به چیزی دیگر بدل شده اند ، و یا جانیان ، و با آمیخته ایی از آنان : ناجیانی جانی و جانیانی ناجی . “