گفت وگو با وحید رهبانی بازیگر وکارگردان نمایش اگر
دوست دارم تماشاگر با حال خوب ازسالن بیرون برود

وحید رهبانی فعالیت های جدی کاری وهنریش را با حضور در نمایش دایره گچی قفازی به کارگردانی زنده یاد حمید سمندریان در سال۱۳۷۵ آغاز کرد و با حضور در مدیوم دنیای تصویر، سینما و تلویزیون وایفای یکی از نقش های مهم ، اصلی ومحوری مجموعه تلویزیونی "خانه ما" درکنار رضا عطاران و رضا فیاضی به شهرت رسید
بازی در فیلم بیگ پرداکشن دوئل باعث شهرت بیشترش شد. رهبانی به موازات بازیگری و کارگردانی و نویسندگی دستی هم در ترجمه دارد وآثاری از بزرگانی نظیر مارتین مک دونا و یاسمین رضا را به فارسی ترجمه کرده است. نمایش اگر آخرین نمایش رهبانی که براساس نمایش نامه نیک پین نویسنده معاصر امریکایی اجرا می شود. روایتگر زندگی انسان امروزی است که در دایره تردیدها ، قطعیت های خاصش در ایجاد رابطه های دونفره که تحت تاثیر جهان های موازی است، می تواند به مفاهیم متفاوتیدرپی داشته باشد ، رابطه هایی که سرشار از چالش هستند. از عمده کارهای وحید رهبانی می توان به کارهای ذیل اشاره کرد : معرکه در معرکه، در انتظار گودو، کرگدن، مرد اتفاقی، الوتریا، ھبوط، ھدا گابلر، کابوس نامه و درخت بلوط ، مرد اتفاقی (یاسمینا رضا) ، الوتریا (ساموئل بکت) کرگدن (اوژن یونسکو) ، وزنه های بی وزن (مجید شیخ انصاری)، وقت خوب بودن (قاسم انصاری)، مادر پاییزی (سیروس رنجبر) وبازی یالتا( لون) اشاره کرد. نمایش اگر نوشته نیک پین به کارگردانی وحید رهبانی و با بازی او و سارا بهرامی از جمعه ۱۲ شهریوردر تالار چهار سو درحال اجرا است. با وحید رهبانی در باره ساختار و جنس شخصیت های نمایشش گفت وگویی انجام داده ایم.
براساس چه ویژگی هایی به سراغ ترجمه نمایش نامه هایی از نویسندگان خارجی می روید و در ادامه مثل همین نمایش اگر نوشته نیک پین به اجرای عمومی هم می رسد؟
بسته به شرایط و موقعیتی دارد که در آن قرار دارم. به صورت معمول و روتین یکی از کارهای مورد علاقه ام خواندن نمایش نامه است. این متن ها در گوشه ذهنم ثبت و ذخیره می شود و بسته به موقعیت های که برای اجرا برایم مهیا می شود. این متن ها را با سالنی که در اختیارم قرار می گیرد مورد بررسی و آنالیز قرار می دهم ومتن اگر نیک پین هم با توجه به کم شخصیت بودنش مناسب اجرا در سالن بلک باکسی مثل چهار سو بود روال کاریم تقریبا هممیشه به این گونه بوده است.
رابطه بین یک مرد زنبوردار با یک زن فیزیکدان چقدر می تواند جذاب و دارای درام باشد؟
جذابیت دراماتیک چنین رابطه ای در همین تضاد و دور بودن شغل این دو شخصیت نمایش است. اگر هر دوی این شخصیت ها موقعیت ، تفکر و شغل یکسانی و مشابهی داشتند دیگر رابطه جذابی نداشتند و رابطه شان دراماتیک نمی شد . معنای اصلی درام تقابل و تنش میان دو شخصیت است . مری و رولند به لحاظ شخحصیتی و تفکر فرسنگ ها از هم دور هستند.
فضای نمایش نامه شباهت های زیادی با متن های دهه هفتادی امریکایی که بر اساس آن فیلم های نظیر قصه عشق ساخته شده است دارد. چقدر به این شباهت اذعان دارید؟
قصه نمایش ، قصه نویی است و نویسنده نمایش نامه را در سه سال قبل نوشته است . معتقدم نمایش نامه احوالات امروز آدم ها است . مری و رولند در باره مسائل متنوع و امروزی مثل تکس حرف می زند. نمونه ای را که اشاره کردید من ندیده ام و بنابر این نمی توانم درباره شباهت ها قضاوتی داشته باشم.
معمولا رابطه های دونفره در اجرای نمایش به علت فراز و نشیب هایی که دارد دیدنش برای مخاطب جذابیت های زیادی دارد؟
بله، این گونه است ، دیدن مشکلات و چالش های یک رابطه همیشه مورد توجه مخاطب است. اگر تمام قصه و رابطه خوب و خوش روبه جلو برود جذابیت زیادی برای مخاطب ندارد .
آشنایی ، شکل گیری رابطه ، انفصال و گسست رابطه، خواستگاری ،مرگ و بیماری بخش های مختلف نمایش اگر هستند که در رابطه بین دو شخصیت تعریف می شوند. به چه دلیل توالی این اتفاق ها با توالی مشابه در زندگی آدمها کمی متفاوت تر است؟
من در متن نمایش نامه برای اجرا تغییراتی ندادم و دقیقا به متن و ساختارش وفادار بودم و معتقدم توالی درستی توسط نیک پین در نوشته اش مورد استفاده قرار گرفته است . تنها اتفاقی که از بیرون وارد رابطه این دو نفر می شود بیماری مری است . موقع اطلاع از بیماری مری اوضاع از کنترلشان خارج می شود و بخش کوانتومی قضیه با حضور بیماری از بین می رود.
با بیماری مری فضای نمایش به سمت تلخی می رود و فضای جذاب چلنج های میان مری و مرد جوان کم رنگ می شود؟
در لحظه فینال نمایش مخاطب با صحنه تکرار شده رابطه میان مری و رولند مواجه می شود و تاکیدی زیادی روی پایان خوش می گیرد و دوباره مری و رولند را در باشگاه تمرین رقص می بینیم که این بار در ایجاد زندگی مشترکشان به نتیجه می رسند و قرار می شوند بروند و در کافه ای نوشیدنی بخورند. اتفاقا این پایان بندی شاد بعد از فضای تلخ بیماری مری برای مخاطب لازم بود و دوست داشتم تماشاگر با حال خوب از سالن بیرون برود.
با توجه به روایت حالات مختلف رابطه پرتنش میان مری و رولند و تنوع بازی های شما و سارا بهرامی، برای طراحی بازی های نمایش چگونه عمل کردید؟
با کار سخت و دشواری مواجه بویم . ترجیح می دهم بخشی که مربوط به بحث فنی کارگردانی و بازیگری می شود را تماشاگر مورد بررسی قرارش بدهد و من و سارا بهرامی تلاش کردیم صادقانه بازی کنیم و نرویم به سمت بازیگری صرف . تلاش کردم تماشاگر با دیدن نمایش تصور کند که در خانه ای باز است و او دارد بخشی از زندگی یک زن و مرد را نگاه می کند و شاهد خصوصی ترین لحظات زندگی این دو نفر هستند که شخص سومی وجود ندارد . کوششم این بود تمام حشو و زوائد اضافی را هرس کنم و دست آخر الماس صیقل خورده را در پیش چشم مخاطب قرار بدهیم.
به چه دلیل تلاش نکردید با دراماتورژی متن را ایرانیزه کنید؟
به هیچ وجه اعتقادی به دراماتورژی ندارم و رسمی است که متاسفانه در تئاتر ما مد شده است و از آن بیزارم.
به چه دلیل از دراماتورژی بیزار هستید؟
دراماتورژی عملی است که نویسنده و دراماتورژ در زمان نوشتن نمایش نامه انجام می دهد . در تئاتر ما رسم شده هر گروه نمایشی یک دراماتورژ دارد و هر کاری که دلشان می خواهد با متن نویسنده انجام می دهند و بعدش هم می گویند ما دراماتورژی کردیم.
گفت وگو از احمد محمد اسماعیلی