گفت وگو با لیلی عاج نویسنده و کارگردان نمایش «خواب زمستانی»
ساختار اپیزودیک نمایش تولید را برای من آسان تر کرد

نمایش "خواب زمستانی" نوشته و کار لیلی عاج نمایشی اپیزودیک با ساختار رئالیستی است که در درونش سازنده با ارائه معماهایی فضای پرتعلیقی را برای مخاطب ایجاد می کند و مرگ در آن به عنوان یک بیس مهم مطرح می شود
خواب زمستانی اجراهای عمومی خود را در سالن کوچک تالار مولوی آغاز کرده است. این نمایش در جشنواره تئاتر شهر در رشته های بهترین متن ، بهترین کارگردانی و بازیگری زن کاندایدا بوده است. در خلاصه داستان نمایش آمده : در شبانه روز چقدر؟ چند دقیقه؟ چند ساعت؟ به بی پولی هاتون فکر می کنین؟ گاهی اونقدر گرفتارهای ما زیاد می شن که نفس آدم بند می آد. این جور وقت ها منتظر معجزه می شیم. آرزو می کنیم کاش می رفتیم خواب زمستانی. نمایش «خواب زمستانی»، با بازی سارا رسول زاده، یلدا عباسی، کیمیا موسوی، نسرین درخشان زاده، روشنک شهبازی، فاطمه جعفر زاده و بهارک شهبازی ، طراح لباس: طناز مظفری، طراح صحنه: لیلی عاج و علی پویا قاسمی، دستیار کارگردان: طناز مظفری، مدیر صحنه: علیرضا بلون، طراح بروشور و پوستر: فریده براتی، عکاس: البرز تیمور زاده، مدیر روابط عمومی: مریم رودبارانی، تبلیغات مجازی: امیر قالیچی، مجری طرح و مشاور هنری: کارگاه یه خط سفید از 4 تا 30 مهر روی صحنه است.با لیلی عاج در باره ساختار و شیوه اجرای نمایشش گفت وگویی انجام داده ایم.
در باره شکل گیری اجرای نمایش خواب زمستانی بگوئید؟
نمایشنامه "خواب زمستانی" پایاننامه کارشناسی ارشد من است. موقعی که میخواهید متن را بنویسید موضوعات مختلفی در ذهن شکل می گیرد ، یکی از این موارد که ذهن مرا درگیر کرده بود مسائل اقتصادی است که چندسال گذشته همه مردم ما با آنها درگیر بوده اند . مهم نیست شما چه شغل یا درآمدی دارید، این تغییرات و مسائل اقتصادی هر روز تاثیرات خود را بر زندگی شما میگذارند. همه ما تجربیاتی در زندگی روزمرهمان داریم وقتی برای خریدجنسی میروید ارقام مختلفی را میبینید که اصلا با درآمدهای مردم تناسبی ندارد.. این موضوع که ساده به نظر میرسد مانند حلقههای زنجیر به یکدیگر ارتباط دارند و بخشهای دیگر زندگی اجتماعی را تحت تاثیر قرار میدهند . نمایش سه اپیزود است که تمام شخصیتهای آن مشکلات اقتصادی دارند؛ افرادی که نمی توانند راهکاری برای حل مشکلاتشان پیدا کنند و آرزو میکنند به خواب زمستانی بروند تا زمانی که دوباره چشم باز کنند و همه چیز تغییر کرده باشد و شرایط خوب تر شده باشد و انگاری یک معجزه رخ خواهد داد و همه چیز بد مثل نداری ، فقر و بیماری از بین رفته است.
بر اساس چه شرایطی نمایش را در سه اپیزود طراحی و اجرا کردید؟
برای استفاده از ساختارهای مختلف کارگردان دلائل واقعی و غیر واقعی دارد. ما کارگردان ها تلاش می کنیم برای هر چیزی که خلق می کنیم. مابه اژا و مسائلی را در نظر بگیریم و هر حسن و ضعفی که کارمان دارد را از ابتدا مد نظرقرار می دهیم . واقعیت ماجرا این است که من دوست داشتم کل نمایش همین اپیزود اول نمایش بود و آن را ادامه بمی دادم و زندگی سه خواهر را دنبال می کردم . اما ما محصول هنری به نام تئاتر تولید می کنیم. مثل هر کار دیگری که در حین تولید با چالش هایی روبه رو می شود. به همین دلیل ترجیج دادم متن را اپیزودیک بنویسم تا بتوانم با شرایطی که دراختیار دارم اجرای نمایشم مهیا شود. این شیوه اپیزودیک تولید را برای من آسان تر می کند .
بنابراین کارگردانی هستید که بر اساس شرایط اجرا نمایش نامه می نویسید؟
بله، به این نتیجه رسیده ام از همان روز اولی که قلم به دست می گیرم و نوشتن را شروع می کنم به این فکر باشم که دکور نمایشم چگونه است و چقدر هزینه دارد . در کدام سالن ممکن است بتوانم اجرا بگیرم و مرتب باید در حین نوشتن به آینده فکر کرد. در چنین نمایش هایی که سبک و سیاق دانشگاهی دارد، بازیگر ستاره و اسپانسر و تهیه کننده ندارد . باید هر قدم را با حساب و کتاب و منطق برداشت. در ضمن باید توجه به کیفیت هنری اثر داشت و هم اینکه چگونه تولید را به سرانجام رساند.
تلخی در ساختار نمایش دیده می شود. ریشه این تلخی در چه مسائلی است؟
همانطوریکه اشاره کردم موقعی که می خواهید متنی را بنویسید از معلومات ذهنیتان استفاده می کنید و در حین نوشتن این بسته های فریزز شده در ذهن می خواهند خودشان را مطرح کنند. به واسطه عملکرد دولت گذشته با چالش های اقتصادی زیادی روبه رو بودیم و هرچند شرایط روبه بهبود است. اما همچنان به آن چیزی که انتظار داریم نرسیده ایم. شش سال پیش روزی تصمیم گرفتم لب تاپی تهیه کنم و به مرکز خریدی مراجعه کردم و از چند مغازه قیمت ها را پرسیدم و دوباره گشتی زدم در سایر طبقات ، اما ناگهان در عرض چند دقیقه قیمت ها افزایش پیدا کرد. این مسئله که در ظاهر چیز ساده ای است. برای خیلی ها که درآمد اندکی دارندچالش زا است و می تواند در زندگیشان تلخی و شرایط سختی را به وجود بیاورد . در نمایش هم تنها سرمایه پدر اپیزود که از فروش کلید سازیش فراهم کرده و در بانکی سرمایه گذاری کرده ازبین می رود و خب این مسئله کل خانواده را تحت الشعاع قرار می دهد. در آن دوران تولید از رونق افتاده بود و اغلب به کارهای کاذب مثل خرید فروش سکه و ارز روی آورده بودند و نیروی مولد کار عملا بیکار شده بودند.
در اپیزود اول که زن نویسنده در خانه سه خواهر حضور شبح واری دارد . این ذهنیت در ذهن مخاطب به وجود می آید که شاید این آدم شبح وار مادر آنها است که ناگهانی خانه را ترک کرده است؟
بهرحال وجود این برداشت ها در باره وضعیت نمایش خوب است و در ذهن مخاطب طرح سوال می کند .
زن نویسنده حلقه واسط سه بخش نمایش است؟
من علاقه داشتم سه اپیزود نمایش با هم در آمیختگی می داشت و مخاطب هر سه اپیزود را همزمان در صحنه کنار هم می دید و زن نویسنده مثل یک روح سرگردان مدام در هر سه اپیزود در رفت و آمد بود و با کات های نوری هر بخش از هم تفکیک می شد. اما متاسفانه فضای کوچک سالن شماره ی دو مولوی چنین امکانی را به ما نداد و مجبور شدم خیلی از مسائلی را که علاقه داشتم در نمایش داشته باشم را حذف کنم. اگر سالن اصلی تالار مولوی در اختیار داشتم می توانستم از این ذهنیاتم در طراحی ساختار نمایش استفاده کنم.
گفت وگو از احمد محمد اسماعیلی