با مجله نمایش
علی خوشمنش مجله نمایش، پس از انقلاب در مهرماه سال ۱۳۶۳، چهارمین دوره حضور خود را آغاز کرد. در این دوره، چهار شماره منتشر شد که تاریخ دیماه سال ۱۳۶۳ را بر خود دارد. روی جلد شماره اول این دوره، عکسی از یک مجلس تعزیه، همراه ...
علی خوشمنش
مجله نمایش، پس از انقلاب در مهرماه سال 1363، چهارمین دوره حضور خود را آغاز کرد. در این دوره، چهار شماره منتشر شد که تاریخ دیماه سال 1363 را بر خود دارد. روی جلد شماره اول این دوره، عکسی از یک مجلس تعزیه، همراه با عنوان مطالبی که در مجله آمده، چاپ شده است. در صفحه شناسنامه، ذکر شده که این نشریه، نشریهای از مرکز هنرهای نمایشی وزارت ارشاد اسلامی و زیر نظر علی منتظری است. در فهرست مطاالب این عنوانها به چشم میخورند: مقالات / نقد / گفتگو / آموزش / کتابشناسی و گزارش
در صفحه اول، هدفهای اساسی انتشار مجله نمایش درج شده است که خطمشی و اساسنامه نشریه نمایش را نیز اعلام میکند. در این بخش درباره ضرورت کار، گفته شده که «از خصوصیات بارز انقلاب اسلامی، ویژگی فرهنگی و بالطبع الهام آن از تعالیم متعالی و انسان ساز اسلام است. بر همین اساس و با توجه به اینکه امروزه جای خالی نشریهای قابل اعتنا در هنرهای نمایشی به وضوح احساس میشود، مرکز هنرهای نمایشی وزارت ارشاد اسلامی بر آن شد تا در ادامه کارهای پراکنده انتشاراتی خود که عمدتاً تجلی آن در انتشار چهار شماره نشریه «نمایش» ویژه نخستین جشنواره سراسری تئاتر فجر در بهمن ماه سال 1361 و یک مجله با همین نام، ویژه دومین جشنواره سراسری تئاتر فجر بهمن ماه 1362 خلاصه میشود به انتشار نشریهای ماهانه با همین نام اقدام کند.»
خط مشی مجله نمایش در آن سالها به شرح زیر اعلام شد:
1 ـ نشریه منحصراً در چهارچوب هنرهای نمایشی گام بر میدارد. 2 ـ نشریه خود را موظف میداند هم خود را در معرفی، همیاری و همکاری استعدادهای در حال رشد و هنرمندان مسلمان و مومن مصروف داشته و به ضرورت در طرح مشکلات، خواستها و نظریات آنان گام بر دارد. 3 ـ نشریه خود را موظف میداند براساس ضرورتها، نظریات و اندیشههای گوناگون را در معرض قضاوت بگذارد و عنداللزوم به نقد آنها همت گمارد به گونهای که هیچگونه تبلیغ و ترویج اندیشههای انحرافی و منحط را در برنداشته باشد. 4 ـ نشریه با دیدی وسیع در راه انتشار خود با انتقادات و پیشنهادات هنرمندان مسلمان برخورد کرده و از آن استقبال مینماید و موظف است در حد امکان و توانایی در جهت برآوردن انتقادات و پیشنهادات سالم، صحیح و عملی آنان گام بردارد.
و اما اهدافی که نشریه قصد دارد به آنها دست یابد، عبارتند از:
1 ـ آموزش مبانی هنرهای نمایشی 2 ـ پژوهش در سبکها و مکاتب مختلف هنرهای نمایشی 3 ـ ارایه نظرات و عقاید هنرمندان و مردم درباره تئاتر و کاربرد آن 4 ـ نقد و بررسی تئاترهای اجرا شده در سالنهای نمایش و سیمای جمهوری اسلامی ایران 5 ـ ارایه نظرات و عقاید شخصیتهای فرهنگی و هنری کشور در باب هنرهای نمایشی 6 ـ معرفی و نقد کتابها، مجلات، نشریات و مقالات منتشره در زمینه هنرهای نمایشی 7 ـ گزارش و اخبار هنرهای نمایشی در سطح کشور 8 ـ ارایه گزارش و اخبار و رویدادهای تئاتری جهان 9 ـ ترجمه مقالات و مطالب مورد نیاز هنرمندان10 ـ چاپ و معرفی متون نمایشی 11 ـ معرفی تئاتر کشورهای اسلامی و جهان سوم 12 ـ ارایه و انعکاس و آموزش هنرهای نمایشی در جنگ.
با توجه به موارد یاد شده و مطالبی که در مجله آمده به نظر میرسد که دستاندرکاران نشریه در کار خود موفق بودهاند. زیر عنوان مقالات، دو مطلب آمده است: 1 ـ متدلوژی و تعزیه 2 ـ جشنوارهها.
«متدلوژی تعزیه» نوشته دکتر جابر عناصری، درباره شناخت مجالس تعزیه و بر اساس ویژگیهای ادبی و اجرایی آن است که یک پژوهشگر تعزیه، میتواند با استناد به آنها به بررسی جنبههای مختلف یک مجلس تعزیه بپردازد. «جشنوارهها» مقالهای از درک بوسکیل در کتاب «بازیگری و صحنهپردازی» است. در این مقاله به تاریخ و نوع برگزاری جشنوارههای انگلستان پرداخته شده است؛ اینکه چه جشنوارههایی برای تئاتر در انگلستان وجود دارد، تاریخچه حضورشان از چه زمانی است، ساز و کار برگزاری هر کدام چگونه است.
«ماهان کوشیار» نام نمایشنامهای است که رضا قاسمی بر اساس افسانهای از هفت پیکر نظامی نوشته و در تیرماه 1363 توسط خود وی در سالن چهارسوی تئاتر شهر اجرا شد. در صفحه 24 مجله، نقدی درباره اجرای این نمایش چاپ شده و همچنین گفتگویی هم با رضا قاسمی انجام شده که در آن درباره قابلیت دراماتیک ادب کلاسیک ایران، زبان نمایشنامه ماهان کوشیار و شیوه اجرایی آن بحثهایی انجام گرفته است. قاسمی درباره تبدیل آثار ادبی کلاسیک ایران به نمایشنامه گفته است: «مهمترین نکته، نوع برخورد است؛ یعنی نویسنده باید شناخت دقیقی از «درام» داشته باشد تا بتواند جوهر قصه را نگهدارد و تنها، ساخت آن را تغییر دهد؛ یعنی اثر را از حالت ادبی آن خارج کند و به صورت یک اثر دراماتیک در آورد.»
زیر عنوان «آموزش»، مطالبی درباره تاریخ پیدایش تئاتر در یونان، اصول کارگردانی تئاتر، زندگی اشیل (نمایشنامهنویس یونانی) و تعریف واژه درام چاپ شده که جنبههای آموزشی تئاتر را در بر میگیرند. از دیگر مطالب این شماره، گزارش جلسات نقد و پرسش و پاسخ درباره اجرای دو نمایش ماهان کوشیار و پلکان است. نمایشنامه پلکان، نوشته اکبر رادی توسط هادی مرزبان در تیرماه 1363 در سالن اصلی تئاتر شهر اجرا شد. در جلسه نقد و بررسی این نمایش که بیشتر معطوف به ویژگیهای محتوایی کار بود، هادی مرزبان توضیحاتی درباره متن نمایشنامه و تحلیل شخصیتهای آن ارایه میدهد. به غیر از معرفی کتاب، کتابشناسی تئاتر و اخبار تئاتر، گزارشهایی از جشنوارههای اجرا شده در سطح کشور در این شماره چاپ شده و در یکی از این گزارشها، گفتگویی با یکی از جوانان با ذوق شهرستان سبزوار در دومین یادواره تئاتر کودکان و نوجوانان مهاباد انجام گرفته که اکنون مدیر مسئول مجله نمایش است. بخشی از این گفتگو چنین است:
خودتان را معرفی کنید. چند سال دارید و نویسندگی را از چند سالگی شروع کردهاید؟
به نام خدا، یاور مظلومان. من مجید سرسنگی 16 ساله از شهرستان سبزوار هستم و نویسندگی را از پنج سال پیش شروع کردم.
بگویید تا به حال چند نمایشنامه خوانده و نوشتهاید و عامل اصلی و محرکه شما برای نوشتن چیست؟
دقیقاً به خاطر ندارم که چند تا نمایشنامه خواندهام؛ ولی فکر میکنم متجاوز از چهل نمایشنامه بوده است. خودم هم تا به حال 13 یا 14 نمایشنامه نوشتهام که در هر دو سطح کودکان و بزرگسالان مطرح شدهاند. انگیزه و محرک اصلی که من را به سمت نمایشنامهنویسی کشانده و هرگاه که خسته میشوم، مشوق من است، همان درد و رنجی است که در میان جامعه حس میکنم؛ همان فقر فرهنگی مردم است که همواره دلیل مهم انحطاط جامعه بوده است و کلاً فکر میکنم در سوژههای نمایشنامههایی که نوشتهام این نکته به وضوح مشهود است و دال بر گفتههای فوق؛ البته انگیزههای دیگری هم مانند علاقه به کار و عشق به هنر، محرک من میتواند باشد.
از مسئولان چه انتظاری دارید؟
توجه به کار بچهها و دلگرم کردن آنها و ایجاد جوی که در آن بتوان آزادانه با اتکا به فرهنگ غنی اسلام کار کرد.
«ننداری Nandari لفظی است که در افغانستان به تئاتر اطلاق میشود. در ننداری ممکن است به مدت یک هفته، کمدی Neil semon را ببینم و هفتهای دیگر درام تنسی ویلیامیز و هفته بعد کمدی افغانی را. مفاد و موضوع نمایشنامههای افغانی به قرنها پیش بر میگردد و به زندگی قهرمانان ملی و یا عملکرد رفتار و چهرههای اسلامی مربوط میشود.»
مطلب فوق از S.Crip Conroy است که «جابر عناصری» آن را با عنوان «آشنایی با نمایش در قلمرو فرهنگ ملتها» ترجمه کرده و قصد دارد در آن خواننده را «به اجمال و اختصار و صرفاً برای تقرب به چشماندازهای هنری با حرکات نمایشی (آیینی و سنتی و تئاتر مدرن) در قلمرو فرهنگ ملل بخصوص جهان سوم» آشنا کند. در ادامه این مقاله آمده است که: «تئاتر مدرن افغانستان در اوایل قرن بیستم جان گرفت. در سال 1920 نخستین آزمایش در اجرای درام به سبک غربی صورت یافت. گروهی از صاحبنظران افغانی که در کشورهای اروپایی تحصیل کرده بودند به افغانستان بازگشتند و تئاتر مدرن افغانستان را پایهگذاری کردند. در سال 1940 ساختمان تئاتر کابل به اتمام رسید و جمعی از هنرمندان گرد هم آمدند و به اجرای نمایش بر اساس نمایشنامههای کلاسیک پرداختند. تئاتر مدرن به نام «صحنه تمثیل»، مرسوم شد. مجله با عکسهایی از نمایشهای آیینی و محلی افغانها و بازیگران محلی افغانی به پایان میرسد.
(ادامه دارد)