در حال بارگذاری ...
...

علی پویان* این روزها در سالن قشقایی تئاترشهر نمایشی بر صحنه است؛ به دور از هیاهو و جنجال‌های متداول و ادعاهای مرسوم و معمول، تا آن جا که در میان تعداد انگشت شمار آثاری که در طی سه دهه گذشته خودنمایی کرده‌اند، توانسته ...

علی پویان*
این روزها در سالن قشقایی تئاترشهر نمایشی بر صحنه است؛ به دور از هیاهو و جنجال‌های متداول و ادعاهای مرسوم و معمول، تا آن جا که در میان تعداد انگشت شمار آثاری که در طی سه دهه گذشته خودنمایی کرده‌اند، توانسته جایی برای خود باز کند. نمایشی به دور از شعارزدگی و بدون تاکید و جهت‌گیری روی شخصیتی خاص. در زمین مقدس بازی‌ها هدایت شده در جهت متن و مناسب با آن پیش می‌رود به گونه‌ای که مخاطب نمی‌تواند قصه را دنبال کند بی آن که از ظرافت‌های خاص بازی بازیگران غافل شود.
نکته در خور توجه در کار ایوب آقاخانی که حاکی از اعتماد به نفس اوست، کمترین استفاده از عناصر و اشیاء غیر ضروری است که معمولاً برای پوشاندن ضعف‌‌های اجراء در اکثر کارها دیده می‌شود. به گونه‌ای که باور می‌کنی نمایش صرفاً با یک صندلی با کاربردی معنا‌گرا و پلکانی که نشانه‌ی قدرت است و زیرزمینی که برای مازیار نژاد، حکم دخمه مرگ بی‌نام و نشان را دارد. در طراحی کارگردان اثری از میزانسن‌های غیر همگون، شعاری و حتی انتزاعی نمی‌بینی و آن چه بر صحنه دیده می‌شود در تناسب و همگرای با هدف نمایش است که پیش‌بینی هر عکس‌العملِ گفتاری و رفتاری را تقریباً غیر ممکن می‌کند. من در زمین مقدس با کارگردانی هوشمند، با مطالعه و پژوهشگر مواجه شدم که در کمتر اثری این ویژگی دیده می‌شود. او(کارگردان) بدون ادعا اثری قابل توجه را بر صحنه می‌برد و از ویژگی‌های بازیگری که حالا جزء لاینفک جوهری کاری اوست(داود رشیدی) به نحوی شایسته و کاملاً طبیعی و باورپذیر بهره می‌گیرد. به گونه‌ای که گاهی به نظر می‌رسد انرژی این بازیگر با شرایطی که شخصیت مازیار در آن قرار گرفته است و زندگی می‌کند کاملاً مناسب و سازگار است و باید که چنین باشد. نویسنده موقعیتی را فراهم آورده است که هر کس می‌تواند در آن موقعیت باورپذیر، وجدان خود به داوری بنشاند.
در نمایش زمین مقدس اما کارگردان به دنبال تبرئه و یا محاکمه کسی نیست، در زمین مقدس همه چیز به تعادل و تساوی پیش می‌رود. تصویرها بدون نیاز به کلام، به دلیل انسجام و پشتوانه منطقی و قوی حس‌های درونی، مخاطب را در نقطه تمرکزی مشخص قرار می‌دهد به گونه‌ای که حرکت بازیگران موجب عدم انسجام و تمرکز حس تماشاگر نمی‌شود؛ برعکس‌ ما در زمین مقدس کمتر با حرکت‌های بی دلیل بازیگران مواجه می‌شویم و آن چه بر صحنه می‌گذرد نشان از یک منطق زیباشناسانه دارد. من کمتر اثر موفقی دیده‌ام که نویسنده و کارگردان آن یکی باشد، اگر این اتفاق در نمایش زمین مقدس رخ داده است به دلیل جدا شدن نویسنده از متن و قرار گرفتن او در جایگاه کارگردانی است. و در این جایگاه او از اختیارات کارگردان نیز در تعدیل و حذف، به تناسب و ضرورت استفاده برده و فارغ از این دغدغه‌ها، کار را به سامان رسانده است. به نظر می‌رسد کارگردان در تحلیل شخصیت‌های نمایش و انتقال مفاهیم به بازیگران مسلط و توانمندش، از الگوهای عینی و متناسب بهره گرفته و از سوی دیگر به بازیگرانش آزادی عملِ لازم را جهت رسیدن به لحظه‌های ناب و حسی ماندگار، داده است به گونه‌ای که داود رشیدی کماکان حضوری مقتدرانه و افسانه ماهیان مسلط و خلاق بر صحنه می‌درخشد. هیچ چیز در زمین مقدس نا به جا و غیر ضروری نیست هر چه هست در خدمت اجراست و پیشبرد آن، یقیناً اگر مشکل دیدن ظرافت‌های حسی بازیگران نبود، بی شک چراغ آویزان از سقف زیر زمین به فضاسازی دخمه‌ی نمایش زمین مقدس روح و تناسب بیشتری می‌داد. همچنین نیاز به پروژکتورهای سالن نمایش نیز نبود و این که نباید از سادگی و در عین حال کارایی طراحی صحنه غافل شد. پلکان آغاز و پایان نمایش علاوه بر استفاده مناسب برای حرکت بازیگران بیانگر و نمادی از قدرت و نابودی است و این که شاید آخرین آرزوهای هر انسانی با هر فکر و عقیده سیاسی در هر جای این زمین پنهاور این است که اگر نمی‌تواند عقیده‌اش را همیشه و همه جا ابراز کند و ناچار باید آن را در سینه‌اش حبس کند، رسیدن به سرزمینی است به وسعت تمامی جهان و در آخر این که ایوب آقاخانی آهسته و بی ادعا قدم در جاده‌ای گذاشته است که حضور یک پدیده را در شکل گیری تئاتر با هویت نوید می‌دهد.

*مدرس و کارگردان تئاتر