در حال بارگذاری ...
گفت وگو با فرزانه میدانی بازیگر نمایش "سربسته ازتهران"

برای ایفای نقشم گذشته ای دراختیار نداشتم

ایران تئاتر:فرزانه میدانی بازیگرخوش آتیه،جوان ومستعد تئاتری درسال های اخیرحضورهای اثرگذاروموفقی درعرصه بازی درنمایش های دانشگاهی و تجربی داشته است وچندی قبل موفق شد درهجدهمین جشنواره تئاتر دانشگاهی جایزه بهترین بازیگری زن را برای بازی در نمایش سربسته از تهران به دست آورد.

فرزانه میدانی درنمایش سربسته از تهران دریک نقش چند لایه و دشوارو پراز مجهولات و ناشناخته ها بازی قابل قبول و درستی از یک کاراکتر دارای مشکل روحی و روانی ارائه کند. نمایش "سربسته ازتهران" به نویسندگی و کارگردانی مجتبی کریمی در آذرماه درسالن سایه تئاتر شهر به روی صحنه رفته است. نمایشی شخصیت محور درباره زیست امروز آدم های این جامعه و چالش ها ، تردیدها و ناشناخته هایشان. دراین نمایش فرزانه میدانی و پژمان یاوری ایفای نقش پرداخته اند.نمایش "سربسته از تهران" بعد از اجرای موفق درهجدهمین جشنواره تئاتر دانشگاهی و کسب سه تندیس بهترین نمایشنامه ،بهترین کارگردانی و بهترین بازیگری زن تلاش می کند با مخاطب حرفه ای تئاتر هم ارتباط برقرار کند .تهیه کنندگی این اثر به عهده محمد قدس است .با فرزانه میدانی درباره بازی در نقش یک زنی که دچار بیماری روحی و روانی است گفت وگویی انجام داده ایم.  

 

دراین ماه های اخیر در دو نمایش هملت و سربسته از تهران نقش های چند لایه ، چند وجهی و پراز پیچیدگی و راز و رمزرا بازی کرده اید. آیا به ایفای این نوع نقش ها علاقه دارید؟

دو نمایش آخری که اشاره کردید دارای چنین ویژگی هایی هستند و من دوست دارم همه نوع نقشی بازی کنم .درسال های قبل ترنقش هایی بسیار دور ومتفاوت از این دو نقش را در صحنه بازی کرده ام . درنمایش دست آخر که دوسال قبل در جشنواره بین المللی تئاتر دانشگاهی اجرا شد و نمایش مونولوگ سفرحجمی هم نقش هایی بازی کرده ام که بسیار از این دو نقشم دور بودند.البته دو نقشی که اشاره کردید در کلیات  باهم تشابهاتی دارند و ازهم به شدت دورهستند.  

 

بازی درنمایش های مونولوگ که شما در هملت و سفرحجمی انجامش دادید کار دشواری به نظر می رسد؟

بله، بازی نمایش مونولوگ ازهر نوع اجرا دیگری دشوارتر است ودرضمن جذابیت های خاص خودش را هم دارد.

 

برای ایفای نقش هایی که کاراکتر با مشکلات روحی و روانی مواجه هست . معمولا به چه شیوه ای عمل می کنید؟

بازی در نمایش سربسته از تهران برای من تجربه متفاوتی است .زیرا با تمام کارهایی که بازی کرده ام به لحاظ جنس کاراکتر، شناختم از مختصاتش، نحو ورود به جان مایه نقش فرق داشت. درشروع کار با دیالوگ های پیچیده و چندلایه  روبه رو شدم . کارگردان هم برای این امر توضیحی نداشت.و به من درباره مختصات نقش وخصوصیات رفتاری زن و گذشته اش چیزی ارائه نکرد.

 

 در داستان نمایش هم مخاطب با هیچ بک گراند و سابقه ای از این زن مواجه نمی شود؟

با هیچ چیز قطعی دربار ان زن روبه رو نبودم و این امراز طرفی کار راسخت می کرد و از نگاه دیگرباعث درگیر شدن خوشایند و دلپذیرم با این شخصیت می شد.

 

به نوعی خلق این زن و مختصاتش معطوف به تحلیل ،استنباط و قدرت بازیگری شما در قبالش بود؟

بله، چنین وضعیتی روبه رو بودم.

 

به نظر می رسد به دلیل ساختار نمایش و جنس شخصیتها این هیچ نداشتن درباره این شخصیت مورد نیاز کار بود؟

 دقیقا کارگردان چنین رویکردی را دنبال می کرد.البته درخیلی از جلسات تمرینی اغلب زمان تمرین به صحبت های مداوم و پیوسته در باره نقش ها منحصر می شد.

 

آیا این صحبت ها و گفتگو ها منجر ایجاد چالش بازیگر با کارگردان نمی شد؟

خیلی وقت ها به این وضعیت می رسیدیم که مدام سوال وپاسخ درحین تمرین مطرح می شد.و این بحث و گپ ها هم وارد چالش می شد.چالش هایی که سازنده بود .در نگاه کلی کارگردان در ذهن خودش شناخت به طرح مسئله ای که می خواست ارائه کند داشت و در ضمن به بازیگر اجازه خلق و نزدیک شدن به مختصات نقش را از طریق کشف می داد.

 

یک کارکارگاهی باعث شد تا نمایش فرم و سرو شکل اجرایی به خودش بگیرد؟

بله ، به مرور این مراحل تکمیل شد.

 

خودتان از این شخصیت چه استباط و ذهنیتی داشتید؟

آنقدر که این شخصیت برای من عجیب بود که برای نقش هیچ گذشته و تعریف خاصی متصور نبودم. و اینکه تحصیل کرده ، یا روشنفکر ویا عامی است را مدنظر نداشتم و یا ازدواج کرده است و شیوه زندگیش چگونه است. نکته مهم در این بحث وجود یک رابطه دو طرفه میان زن و مرد است. هیچکدام از این دو شخصیت اسمی ندارند . برای ایفای این نقش خیلی از کارهای قبلیم متفاوت تر عمل کردم. برخلاف عادت بازی کردن نقش هم سخت بود .اما برخی از نقش ها را باید این مدلی و از جنس خودش بازیش کرد .  

 

یک نوعی رابطه این زن و مرد شبیه به رابطه میان دکتر و بیمار است؟

این برداشت و استنباط شما است و البته به دلیل ماهیت نمایش وجنس شخصیت ها استنباط های زیادی می توان متصوربود و در این مدت زمان اجرا استنباط های متفاوتی در باره شخصیت این دو نفر و شغلشان شنیده ام. حتی من بازیگر هم دربین چند لایه بودن شخصیت نقش قراردارم وهیچگاه صحبت مشخص و واضحی در باره وضعیت و نوع زندگی این دوشخصیت حین تمرینات وجود نداشت .

 

در بخش از نمایش مرد عنوان می کند که زن موقع خرید با بقال و میوه فروش دچار چالش و بحث شده است. آیا این وضعیت دلالت براین موقعیت دارد که زن نسبت به محیط پیرامونش بی تفاوت نیست؟

این نوعی هم می شود به قضیه نگاه کرد که شرایط بیرونی هم در شرایط روحی این زن تاثیر داشته است.اگر بخواهم کلیت واضحی را برایتان مطرح کنم دیدن یک زندگی و تئاتر توامان و اینکه در یک واقعت هستیم و یا درتوهم. وجود آب و بودن  و نبودن آب در لیوان و دیدن یکسری از آدمها که فقط زن می بیند و درواقعیت هستند و دیده شدن دیوارچهارم توسط من و ندیده شدنش توسط زن و آیاهای بی شما دیگر ویک مقدار بازی کردن با این مفاهیم در نمایش هدف کارگردان بود . تفاوت در نگاه و کشف واقعیت .آیا واقعیت آنی است که مرد در باره ریختن و یا نریختن آب در لیوان انجام می دهد ویا آنی است که زن می گوید آبی درون لیوان نیست.

 

 گفت وگو از احمد محمد اسماعیلی




نظرات کاربران (1)