در حال بارگذاری ...
...

کودکان این نسل بسیار دقیق و باهوش هستند. هر بار که گرگ‌ها دروغی می‌گفتند آن‌ها به راحتی می‌فهمیدند. این کودکان در حد خودشان می‌فهمند و قطعاً باید خوراک فکری‌شان را در همان حد به آن‌ها بدهیم.

کودکان این نسل بسیار دقیق و باهوش هستند. هر بار که گرگ‌ها دروغی می‌گفتند آن‌ها به راحتی می‌فهمیدند. این کودکان در حد خودشان می‌فهمند و قطعاً باید خوراک فکری‌شان را در همان حد به آن‌ها بدهیم.

اشاره:
آن چه می‌خوانید، یادداشت‌های تماشاگرانِ نمایش"ببعی و گرگ آشپز" است که در دفتر ثبت یادداشت‌های این نمایش درج شده است. اکثر این یادداشت‌ها توسط کودکان نوشته شده است. از همین رو برای حفظ روح مطلب، یادداشت‌ها ویرایش نشده و بدون دخل و تصرف و به همان شکل ابتدایی روی سایت قرار گرفته است.
***
با عرض سلام نمایش بعبعی و گرگ آشپز مَهشر بود.
روژیار منوچهری
×××
سلام اِسمِ من پانیز است.
نمایشِ شما بسیار عالی بود. من اَز این که در نمایش شما شرکت کردم بسیار خوش حالم کاش همه‌یِ نمایش‌ها بچه‌ها هم شرکت کنند.
پانیز طاهری- کلاس سوم دبستان سجادیه
×××
نظر من درباره‌ی ببعی و گرگ آشپز بدهم. خیلی نقش ببعی و دو تا گرگ‌ها خیلی بامزه بود.
عبداللهی‌کیا
×××
خیلی خوب و زیبا بود. به بچه درس خوبی داد که گول دیگران را نخورند. بازیگرانش همه خیلی خوب و عالی بودند.
فرینوش قنبری
×××
بازیگرانش گمی شل و ول بودند.
هستی بهبودیان
×××
با عرض سلام و خسته نباشید به شما عزیزان دوست داشتنی. من و پدرِ سُها نمایش‌های مختلفی را در این مکان دیدن کردیم. اما متاسفانه تمام نمایش‌ها تکرار قصه‌های خاله بزی، شنگول و منگول، خاله سوسکه، خاله پیرزن،‌ کدو قلقله‌ زن را مدام با شکل‌های متفاوت تکرار می‌شود.
با تشکر مامان و بابای سُها
×××
بر خلاف نظر بالایی تکرار موجب خراب شدن نمی‌شود بلکه می‌توان به جای تقلید داستان‌های خارجی و غربی،‌ داستان‌های اصیل خودمان را با تنوع و شاخ و برگ‌های زیبا، بسیار جذاب نمود.
دست مریزاد. خسته نباشید. عباسیان
×××
با عرض سلام و خسته نباشی
نمایش خیلی شاد بود و به پسرم خیلی خوش گذشت.
***
با عرض سپاس فراوان از زحمات شما عزیزان هنرمند:
صمیمانه از زحمات شما متشکرم و نیز از ابتکارتان مبنی بر ساکت نگه داشتن بچه‌ها که ما همیشه در تماشای تئاتر این مشکل را داشتیم که نه خودمان و نه کودک همراه از زیادی سر و صدا نمی‌توانستیم بهره بگیریم ولی در نمایش شما این مشکل نبود.
زهرا حاج عبدالعلی
×××
با سلام و خسته نباشید تئاتر بسیار بسیار زیبا با بازی قوی بازیگران بود. فقط خواهش می‌کنم چون تئاتر مخصوص کودکان است در صحنه از رنگ‌های شاد استفاده شود و صحنه تا حد امکان با نقاشی و... پر شود. از زحمات شما بسیار بسیار متشکرم و یک ساعت بسیار خوب را با شما گذراندیم.
آذری
×××
با تشکر و تقدیر از زحمات شما عزیزان
نمایش زیبایی را اجرا کردید خصوصاً این که فرزندان من برای اولین بار بود برای دیدن نمایش از بندرعباس به این جا آمده بودند.
***
با تشکر ویژه از زحمات بازیگر نقش بع‌بعی، دیگر اعضای گروه نیاز به تمرین بیشتر دارند. هماهنگی حرکات بدنی و تبحر در اجرای شعرها و ترانه‌ها می‌تواند موجب شود که بچه‌ها بهتر تماشاگر بازی شما باشند.
***
آقایان محترم گرگا با حال و خوب و مارمولک‌ خیلی خوب بازی کردند.
سعیدی
ِ×××
لطفاً فیلمی بسازید که در آن گرگ، برّه را بخورد.
یزدانمهر گر‌گدوست،١٠ ساله
×××
با این که پسر من نشستن برایش سخت است از شیطنت زیاد، اما راحت نشست و نمایش را دید.
کمند و کسری ترابیان
×××
با تشکر فراوان
دریا: کار خیلی خوبی بود، سوال که می‌پرسیدن از بچه‌ها خیلی خوب بود.
دریا جواهری 7 ساله
رها: کار خیلی خیلی خوب بود همه چیزش خوب بود.
رها رضایی‌راد 7 ساله
×××


یادداشتی بر نمایش"ببعی و گرگ آشپز" به نویسندگی سیدحسین فدایی‌حسین‌ و کارگردانی مهدی نیک‌روش‌
مهیار رشیدیان:
یکی از مباحثی که در"تئاتر کودک امروز" مورد بحث است، داستان در این گونه تئاتر است. پس باید پیش از هر چیز به قصه نمایشنامه‌های کودک توجه داشت. با توجه به افسانه‌ها و قصه‌هایی که در پیشینه ادبیات مکتوب و شفاهی ایران وجود دارد، مجالی فراهم می‌آید که نویسندگان تئاتر کودک، به سمت این گونه قصه‌ها و پرورش اندیشه‌های نهفته در آن‌ها گرایش پیدا کرده و این حیطه را دچار تحول کنند. نمایشنامه کودک"ببعی و گرگ آشپز"، همچنان قصه شنگول و منگول را دستمایه قرار داده و با رویکردی دیگر، آن را روایت می‌کند. ‌سیدحسین فدایی حسین‌ به عنوان نویسنده‌ای پر کار که همواره آثار بسیاری را در دست انتشار، اجرا و نگارش دارد، این داستان را به شکلی آموزشی، بازنویسی کرده و مهدی نیک‌روش نیز آن را در همان سیاق به اجرا برده است.
حال اگر از بحث بازنویسی بگذریم، عمده‌ترین مسئله‌ای که مورد نظر است، مسئله نوع برخورد و شیوه‌‌های تعلیم در این گونه از تئاتر است. آن چیزی که برای من به عنوان منتقد این گونه تئاتر، بسیار شگفت‌آور بود، برخورد کودکان امروز با مبحث مهر، محبت و نقطه مقابلش، شرارت است. نمی‌دانم که به چه علت، کودکان امروز، بیش از مهر و محبت به نشانه‌های شرارت علاقه دارند؛ به عنوان مثال آن جایی که گرگ‌ها از بچه‌ها راه حل می‌خواهند تا ببعی را شکار کنند، بچه‌ها به راحتی راه حل‌های بسیاری را در اختیار گرگ‌ها می‌گذارند. آن‌ها گرگ‌ها را تشویق می‌کنند و جالب‌تر این که وقتی"ببعی"از بچه‌ها راه حل و کمک برای فرار از چنگال گرگ‌ها می‌خواست، آن‌ها نه تنها به او راه‌حل نمی‌دادند، بلکه با راهنمایی غلط، او را به دام گرگ‌ها می‌انداختند و این قضیه تا آن جا ادامه پیدا می‌کرد که حتی بازیگر نقش گرگ، رو به والدین بچه‌ها می‌گفت که چرا این بچه‌ها، این قدر گرگ دوست هستند. به راستی چرا؟!
گذشته از این بحث، عدم آشنایی کودکان با قصه‌های اصیل ایرانی است که رشد معنوی ذهن کودک را مختل می‌کند و همین مبحث در شکل گیری زیر ساخت‌های روانی او در نوجوانی و بزرگسالی، ایجاد اختلال می‌کند. در ادامه لازم به تذکر است که وظیفه هنرمندان تئاتر در این میانه چیست؟!
به عقیده من، آن چه که به عهده هنرمندان تئاتر است، بازنویسی و دوباره‌نویسی قصه‌هایی است که در فرهنگ فولکلوریک ایران ریشه دارد. بسیاری از هنرمندان به سمت قصه‌های شاهنامه گرایش داشته‌اند. آن‌ها در این زمینه، بیشتر به جنبه‌های تکنیکی و اجرایی اثر خود توجه داشته‌اند تا به شیوه‌های آموزشی و گونه‌های تربیتی برای کودکان و والدینی که مخاطب این گونه نمایش‌ها هستند. کارگردان نمایش"ببعی و گرگ آشپز"،‌ با استفاده از وسائل جزئی و پیش پا افتاده، جلوه‌هایی ساخته که بسیار جذاب و مورد توجه است. او یک قصه تکراری را با استفاده از نشانه‌های امروزی برای مخاطب جذاب می‌کند؛ به عنوان مثال حضور مادر ببعی در قاب عکس که خودش دور صورتش گرفته و مدام حضور دارد و از پشت قاب عکس با"ببعی" و تماشاگران صحبت می‌کند. نشانه قابل توجه دیگر، حضور تلفن در خانه ببعی است. این نشانه‌ها، در ذهن، کودک را با شرایط خودش و آن چه که می‌بینید، همگون می‌کند. اما آیا کودک امروز در همین حد فکر می‌کند؟ به گمان من این گونه نیست؛ کودکان این نسل بسیار دقیق و باهوش هستند. هر بار که گرگ‌ها دروغی می‌گفتند آن‌ها به راحتی می‌فهمیدند. این کودکان در حد خودشان می‌فهمند و قطعاً باید خوراک فکری‌شان را در همان حد به آن‌ها بدهیم.