گفت و گو با داوود فتحعلی بیگی، کارگردان نمایش «پیام آفتاب»
قصه، قصه تقدیر است و اینکه نمیتوان از تقدیر فرار کرد و همین موضوع، دستمایه نمایش جدید داوود فتحعلی بیگی است. هنرمندی که نامش با تئاتر سنتی ایران آمیخته شده است.
قصه، قصه تقدیر است و اینکه نمیتوان از تقدیر فرار کرد و همین موضوع، دستمایه نمایش جدید داوود فتحعلی بیگی است. هنرمندی که نامش با تئاتر سنتی ایران آمیخته شده است.
نمایشنامه «پیام آفتاب» از یکی از داستانهای قدیمی ایرانی گرفته شده است. پادشاه چیزی در زندگی کم ندارد به جز یک فرزند. آرزوی او برآورده میشود و او و همسرش به خاطر سیبی که میخورند، صاحب یک دختر میشوند، اما فرشته پیشانی نوشت به آنها میگوید که دخترشان در 16 سالگی با مردی ازدواج میکند که خدمتگزار شاه است. شاه از این تقدیر بیمناک است. او تصور میکند که مرد مورد نظر، همان «مبارک» است بنابراین برای فرار از این تقدیر، او را دنبال آفتاب میفرستد و... اما تقدیر، گریزناپذیر است.
نه تنها داستان نمایش یک قصه قدیمی ایرانی است، شیوه اجرایی آن هم برگرفته از نمایشهای سنتی ایران است. شیوهای که فتحعلی بیگی بارها و بارها حتی آن را برای اجرای نمایشنامههای غیر ایرانی هم انتخاب کرده است چرا که او نمایشهایی مانند «مجلس زنکشی»، «هملت» و... را هم با شیوههای نمایش ایرانی اجرا کرده است.
«پیام آفتاب» با تلفیق دو شیوه نمایشهای سنتی ایران، سیاهبازی و خیمهشببازی اجرا میشود: «هر جا که داستان خیلی به سمت تخیلی شدن پیش میرود، از شیوه خیمهشببازی استفاده میکنیم که شیوه مناسبتری برای به تصویرکشیدن تخیلات است.»
او درباره مخاطبان نمایش نیز میگوید: «گروه سنی خاصی مورد نظر نیست و نمایش برای تمام گروههای سنی مناسب خواهد بود.»
این نمایش حدود 10 عروسک دارد که در کنار بازیگران زنده، به ایفای نقشهای مختلف میپردازند.
گروه فتحعلی بیگی هم مانند دیگر گروههای شرکتکننده در جشنواره، کار ساخت عروسک را در منزل شخصی عروسکسازان انجام میدهند. اما این موضوعی نیست که خیلی موجب رنجش آنان شود. رنجش آنها بیشتر به خاطر بی توجهی به انواع نمایشهای سنتی ایران است. فتحعلی بیگی میگوید: «یک قرن است که مسؤولان مدام از ما پیشنهاد میخواهند و ما نیز مدام به آنان پیشنهاد میدهیم که چگونه نمایشهای سنتی و آیینی ایران را حفظ کنند اما متأسفانه همه چیز در حد حرف است و از نظر علمی توجه چندانی صورت نمیگیرد.»
او که به عنوان یکی از اعضای شورای سیاستگذاری جشنواره آیینی سنتی با برگزاری این جشنواره همکاری میکرد، ادامه میدهد: «امسال وقتی که برگزاری جشنواره آیینی سنتی منتفی شد، قرار شد دورههای آموزش نمایش آیینی سنتی برگزار شود اما این موضوع هر بار به تعویق افتاد در حالی که قرار بود این دورهها در تالار سنگلج برگزار شوند.
تالار سنگلج، همان تالاری است که به اجرای نمایشهای سنتی اختصاص یافته بود. به گفته مدیر پیشین اداره تئاتر در شرایطی که تازه این تالار توانسته بود رونق گذشته خود را پیدا کند، به دلیل تغییر مدیریت، برنامههای آن از روال قبلی خارج شد.
فتحعلی بیگی هم مانند بسیاری از هنرمندان این رشته از آموزش این شاخه از هنرهای نمایشی دلگیر است: «باید آموزشها زیر نظر کانون نمایشهای آیینیهای سنتی برگزار میشد اما این اتفاق نیفتاده است و هیچگونه مرجع مناسبی برای آموزش این رشتهها وجود ندارد. این آموزشها نه در دانشگاهها انجام میشود و نه در مراکز دیگر پس چگونه میتوان انتظار داشت نسل جوان ما شاخه هایی چون نقالی، سیاهبازی، خیمهشببازی و... را فرابگیرند.»
ناآشنایی نسل جوان با این رشتهها، همان خطری است که هنرمندان شاخه آیینی سنتی، بارها آن را هشدار دادهاند: «بعد از مرگ نسل فعلی این هنرمندان، رشتههایی مانند خیمهشببازی، نقالی، پردهخوانی و... از بین میروند چون آموزههای نسل ما به نسل جدید منتقل نشدهاند.»
با این حال فتحعلی بیگی نمایش خود را با گروهی اجرا میکند که اعضای آن همه جوان هستند، اعضایی همچون ساسان مهرپویان، علی یداللهی، علی فتحعلی و... همان گروه آشنای داوود فتحعلی بیگی که او را در اجرای این نمایش نیز یاری میکنند. این گروه هم کار عروسکگردانی - هدایت عروسکها - را انجام میدهند و هم ایفاگر نقشهای مختلف نمایش هستند.
این گروه هم همانند بسیاری دیگر از گروههای شرکتکننده تمرینات خود را در اداره تئاتر انجام میدهند. جایی که برای همه آنها فراتر از مکان تمرین است چرا که سالها در همین مکان، نزد فتحعلی بیگی آموزش دیدهاند. فتحعلی بیگی برخلاف تعدادی از گروهها از کمبود زمان تمرین ناراضی نیست: «ما مشکل خاصی در مورد جشنواره به لحاظ زمان تمرین و... نداریم و مشکلات بزرگ ما همان مسائلی است که مطرح شد.»
او هم همچون دیگر هنرمندان شرکتکننده در جشنواره امیدوار است بتواند نمایش خود را بعد از اجرا در جشنواره، برای عموم مردم هم اجرا کند: «هنوز در این زمینه به طور روشن صحبت نشده است اما مسلماً وقتی دست به تولید یک اثر هنری میزنیم، هدفمان عرضه درست آن اثر است نه به عنوان گروهی که آن اثر را تولید کردهایم بلکه به دلیل زحمتی که برای تولید آن اثر کشیده شده است و باید آن را در معرض مخاطبان گسترده قرار داد نه اینکه تنها برای گروه محدودی از مخاطبان در جشنواره، اجرا کرد.»