گفت وگو با خوزه لویس ناوارو
ما قلب شما را تسخیر میکنیم مهدی عزیزی نمایش «مالیخولیای گذر زمان» نوشته و کار خوزه لویس ناوارو اسپانیایی از شب گذشته در سالن کوچک مجموعهی تئاتر شهر روی صحنه رفت.گفت وگوی کوتاهی را با کارگردان این اثر از نظرتان ...
ما قلب شما را تسخیر میکنیم
مهدی عزیزی
نمایش «مالیخولیای گذر زمان» نوشته و کار خوزه لویس ناوارو اسپانیایی از شب گذشته در سالن کوچک مجموعهی تئاتر شهر روی صحنه رفت.گفت وگوی کوتاهی را با کارگردان این اثر از نظرتان میگذرد.
چگونه با تئاتر عروسکی ایران آشنا شدید؟
گروه تئاتر عروسکی اکسترا از اسپانیا در سالهای 1992 و 1996 (برای حضور در چهارمین و ششمین جشنوارهی تئاتر عروسکی تهران) به ایران سفر کرد، من در سال 96 همراه آنها به ایران سفر کردم و نمایشی به نام سیپنوسیسم را در تهران اجرا کردیم.
از چه طریقی به یازدهمین جشنواره بینالمللی تئاتر عروسکی تهران- مبارک دعوت شدید؟
جشنوارهای در ماه ژوئن (خرداد ماه) در شهر پراگ پایتخت جمهوری چک برگزار شد، که ما در آن جشنواره شرکت کرده بودم. بهروز غریب پور هم رییس هیات داوران آن جشنواره بود. و یک گروه ایرانی هم در آن جشنواره شرکت داشت، در واقع ما به پیشنهاد ایشان و به دعوت آن گروه تئاتر عروسکی به این جشنواره راه یافتیم.
نکتهای که درباره نمایش «مالیخولیای گذر زمان» اهمیت دارد، شکل اجرای آن برای یک نفر است. میخواهم بدانم چرا نمایشتان را تنها برای یک نفر اجرا میکنید؟
ماجرا خیلی پیچیده نیست، اما پاسخ مهم و اساسی را میطلبد. اشخاص دیگری هم در تئاتر میتوان پیدا کرد که همین کار را انجام دادهاند.تئاتر زمانی معنا پیدا میکند،که تماشاگر به تنهایی در دنیایی که تنها متعلق به اوست با اثر برخورد میکند. به این معنی که اگر در نمایشی دویست تماشاگر به صحنهای میخندند ،ممکن است اگر تماشاگری به تنهایی بینندهی آن باشد واکنشی نشان ندهد و یا حتی متاثر شود. تئاتر در واقع شبیه یک آیینه است که شخص خودش را در آن تماشا میکند. پس یک شخص وقتی به تنهایی نمایش را تماشا میکند حسی را که متعلق به اوست را از صحنههای نمایش دریافت میکند.این مصداق گفتهی «مارسل دوشان» است، که میگوید:
«وقتی شما میخواهید آثار یک نمایشگاه را ببینید، بهتر است به تنهایی با آنها مواجهه شوید و تمرکز بالایی برای دیدن آثار هزینه کنید..»
در واقع تنها تئاتر دیدن ارتباط نمایشگر و بیننده را افزایش میدهد،چون همهی نمایش متعلق به تنها بینندهی آن است.
«مالیخولیای گذر زمان» نوشتهی چه کسی است وچند سال است،که اجرا میشود؟
این نمایش نویسندهی شخص من است و از سال 98 تا 2000 مشغول آماده سازی آن بودم و 6 سال است که به طورمداوم آن را اجرا میکنیم.
چرا آماده سازی آن این قدر زمان برده است؟
دلیل اصلی اش این بود که استادان «خیمه شب بازی» معتقد بودند تغییر ساختار این نمایش امکان پذیر نیست. آنها معتقد بودند کار و تغییر عروسکها مثل عمل جراحی است و یک حرکت اضافی بنای این نمایش را در هم میریزند و از این روز آنها با تغیرات شکل و ساختار عروسکها مخالفت میکردند. دلیل دیگری که موجب تاخیر در آماده سازی اثر شد، موضوع و درامارتورژی آن بود. چون این نمایش بی کلام است، ما باید تلاش میکردیم ، محدودیتهایی را که اعمال کردیم به فهم تماشاگر لطمه نزند.
نمایشتان را در کشورهای مختلف روی صحنه بردهاید،تماشاگران مختلف با فرهنگهای مختلف،چگونه با نمایش شما ارتباط برقرار میکردند؟
بعضیها دوست داشتند که نمایش را دوبار ببینند و بعضی هم به همان یکبار دیدن بسنده میکردند. در یکی از اجراها خانمی پس از تماشای این کار با چشمان گریان از سالن خارج شد، دنبالش رفتم تا بدانم چرا این قدر تحت تاثیر قرار گرفته او گفت که مادرش را به تازگی از دست داده و این نمایش قلبش را تسخیر کره است.
مرگ در تمامیفرهنگها یک معنی دارد،پس همه میتوانند با فرهنگ و بینش خودشان با آن ارتباط برقرار کنند.
تا چه اندازه با تئاتر عروسکی ایران آشنا هستید؟
در سال 96 که به ایران سفر کردم فرصت داشتیم کارهای مختلفی را با شیوههای مختلف اجرایی ببینم. تمامیآثاری که دیدم کارهای خوبی بودند،اما به لحاظ تکنیکی و ابزار ساخت عروسک با مشکلاتی مواجه بودند.امّا مهمترین چیزی که من با آن مواجهه شدم احترامی بود که به تئاتر عروسکی در ایران قائل هستند.
جهان امروز ما گرفتار تبعیض نژادی، جنگ و هزاران نمونه منع حقوق بشر است،نقش نمایش عروسکی برای زدودن این چهره از جهان چیست؟
در جشنواره پراگ، رییس جشنواره پس از تماشای اولین صحنهی نمایش ما تقریبا بهت زده شده بود. و پس از اجرای نمایش در جشنواره با ما درباره فلسفه مرگ، زندگی و.. بحث شده بود. این نمایش نمایشی است که جهانیان را به فکر فرو میبرد. باعث میشود و شما به گذر زمان و مرگ بیاندیشید و ارزش دقایقی که زندگی میکنید را بهتر درک کنید. چشمهای ما تئاتر را میبینند و مغز ما آن را درک میکند و در نهایت قلب ما اثر آن را میپذیرد و در نهایت نمایش در نهاد ما اثر میکند. ما میتوانیم با درک خود از یک نمایش تاثیر به سزایی در تصمیمگیریهای بشر داشته باشیم.