گفتوگو بامریم معینی کارگردان نمایش «خواب دیدم پارههایماه چون پر میبارد»
نمایشنامه «خواب دیدم...» را مریم معینی و طلا معتضدی بهصورت مشترک براساس داستان «شاهزاده خوشبخت» اثر اسکار وایلد نوشتهاند. نمایشی که به اعتقاد معینی در شکل اجرایی خود میتواند تفاوتهای بسیاری با متن آن داشته باشد. ...
نمایشنامه «خواب دیدم...» را مریم معینی و طلا معتضدی بهصورت مشترک براساس داستان «شاهزاده خوشبخت» اثر اسکار وایلد نوشتهاند. نمایشی که به اعتقاد معینی در شکل اجرایی خود میتواند تفاوتهای بسیاری با متن آن داشته باشد.
معینی که در این تجربه، علاوه بر کارگردان، در مقام نویسنده هم حضور دارد و این نمایش را هم به مانند تجربه قبلی خود، به شیوه بونراکو و با تلفیقی از عروسک و بازیگران و با تمرکز بر دو عنصر نور و موسیقی و بدون کلام به صحنه میبرد. معینی که انتخاب این نوع خاص از اجرا را تا حدودی وابسته به سلیقه شخصی و در بخشی هم وابسته به انتقال مفاهیم مورد نظر خود میداند، میگوید: «ایده اصلیکه از مدتها قبل در ذهنم بود و دوست داشتم آن را به نوعی اجرا کنم، داستان آدمی بود که از همه چیزش میگذرد و همه چیز را میبخشد، بدون اینکه ناراحت باشد. بعدها خط اصلی این ایده را در داستان شاهزاده خوشبخت دیدم و شروع به تفسیر آن کردم ولی آن چیزی که همیشه در اجرای این کار برایم اهمیت دارد، انتقال فضا و حس مورد نظر به تماشاگر است. و فکر میکردم که این حس و فضا در یک نمایش بدون کلام وبا تکیه بر موسیقی و نور بهتر منتقل میشود.»
«خواب دیدم پارههای ماه چون پر میبارد» نمایش تجربی است که در چهار تابلو شکل میگیرد و داستان نمایش نسبت به فضای کلی کار اهمیت کمتری دارد.
معینی در این باره، میگوید: «این کار حرف و حس خاصی دارد که زبان خاصی را هم میطلبد که هنوز برایم ناشناخته است و نمیدانم به کجا میرسد، به همین دلیلهم از روز نخست که تمرینات کار را شروع میکردیم، عروسکها، میزانسن نمایش، دکور، موسیقی و... مدام در حال تغییر از یک شکل به شکل دیگر بودند و این تغییرات و تکمیل شدنها جزو جذابیتهای خاص این کار بود و هنوز هم معلوم نیست که بهکجا منتهی میشود.»
او میگوید: فکر میکنم که هنوز سوار کار نشدهام و تازمانی که مخاطبان، نمایشم را نبینند، درست نمیدانم که چرا اتفاقی میافتد، ولی فکر میکنم در کلیت نمایش، تصاویر زیبا، نورپردازی متفاوت و عروسکهایی داشته باشم که برای مخاطب جالب باشد ولی در نهایت انتقال حس و فضا بیشتر از هرچیزی برایم اهمیت دارد.»