در حال بارگذاری ...
...

متن کامل کتاب نمایش عروسکی در هند

اجراکنندگان نمایش‌های عروسکی که همواره از نقطه‌ای به نقطه دیگر در حرکت بوده‌اند اغلب از داستان‌های حماسی هند باستان حماسه‌هایی چون رامایانا و مهابهاراتا در نمایش‌های خود استفاده می‌کردند و این نمایش‌ها همواره از عناصر ثابت جشن‌های مذهبی و محلی مراسم عروسی و همایش‌های اجتماعی بوده است.

هومن بابک

به مناسبت یازدهمین جشنواره بین‌الملی نمایش عروسکی تهران ـ مبارک
12 تا 18 شهریور 1385



تجلی‌ات حرمت
حضورت پایدار
تقدیم به تو
خداوند نارپوش من




مقدمه



نمایش عروسکی طی قرن‌ها وسیله مؤثری برای ابلاغ پیام‌های دینی، سیاسی و اجتماعی بوده و هم اکنون نیز چنین نقشی را ایفا می‌کند. اجراکنندگان نمایش‌های عروسکی که همواره از نقطه‌ای به نقطه دیگر در حرکت بوده‌اند اغلب از داستان‌های حماسی هند باستان حماسه‌هایی چون رامایانا و مهابهاراتا در نمایش‌های خود استفاده می‌کردند و این نمایش‌ها همواره از عناصر ثابت جشن‌های مذهبی و محلی مراسم عروسی و همایش‌های اجتماعی بوده است. سبک و نحوه ارایه نمایش‌های عروسکی مورد تفقد شاهان بود و محبوبیت آن اقیانوس‌ها را در نوردید و بسیاری از کشورهای جنوب شرقی آسیایی صورت هنری را با فرهنگ و سنت‌های خویش سازگار کردند.
نمایش عروسکی که از حمایت‌های شاهان و اشراف برخوردار بود، از سده ششم میلادی پا را از مرزهای هند فراتر گذارد. هنر باستانی نمایش عروسکی سایه اندونزی که آن را وایانگ گولیک می‌نامند، آمیزه‌ای نادر از نیایش، آموزش و سرگرمی است که با استفاده از عروسک‌های چرمی اصیل هند به معرض نمایش گذارده می‌شود. بیشتر نمایش‌های عروسکی سایه اندونزی بر اساس دو داستان حماسی هند، رامایانا و مهابهاراتا، نوشته شده است. اهالی بالی و جاوه داستان‌های هندو را با عقاید بودایی و اسلامی و نیز فرهنگ عامیانه خود در آمیخته‌اند حتی نمایشنامه‌های سایه‌ای تایلند، نانگ یایی، روایت دیگری از حماسه رامایانای هندی است. نیروی تأثیر و جاذبه نمایش عروسکی در کیفیت اثری است که بر بینندگان می‌نهد؛ هنر عروسکی رسانه‌ای است زنده با رویکردی شخصیت‌پرداز. اجراکنندگان نمایش عروسکی گاهی خود داستان می‌سازند و بر اساس طرح و توطئه‌ای بنیادین فی‌البداهه شبکه‌های پیچیده از تحریکات، روابط عاشقانه، جنگ‌ها، جادوگری و کمدی را ایجاد و از راه کاربرد گویش‌های محلی و داستان‌سرایی‌ها روابط فوری و مستقیم با مخاطب برقرار می‌کنند.
در حال حاضر، کارگردانان معاصر هنر نمایش عروسکی هند تجارب جالبی را با فرم رنگ طرح و محتوای هنر خود انجام می‌دهند. تمامی سبک‌ها و تکنیک‌های بنیادین در کارهای این هنرمندان معاصر که شهامت در هم شکستن موانع دیرپای مذهبی و زبانی را داشته‌اند به چشم می‌خورد. منتقد برجسته هند، جی.ان.کائوشال، می‌گوید:
«آنان که پنجره‌های ذهن خود را بر ایده‌ها و تجربه‌های جدید گشوده‌اند به توفیق‌های جدید دست یافته‌اند و آنان که تمایلی به تغییر نشان نداده‌اند رو به ضعف و زوال نهاده‌اند.»

هومن بابک




فصل اول
تولد عروسک‌ها
(نمایشنامه)
دکتر اوتپال ک. بانرجی
(Dr.Utpal K. Banerjee)
شخصیت‌ها: شیوا/ پارواتی/ راوی (سوترادهار)





سوترادهار ]ورود[ امروز من برای شما افسانه‌ای را از متون قدیم هند بازگو خواهم کرد. این افسانه در مورد تولد عروسک‌ها و جان دادن به آن‌ها توسط خداوندگار شیوا و خدای‌بانو پارواتی است. هندوها بر این عقیده هستند که شیوا و پارواتی در کوه کایلاسا در رشته کوه‌های هیمالیا زندگی می‌کنند.
در این افسانه شیوا و پارواتی برای ملاقات انسان‌ها به روی زمین ظهور می‌کنند. ما به شما می‌گوییم که چگونه شیوا و پاراواتی تولد عروسک‌ها را متبرک کردند.

صحنه اول
شیوا و پارواتی در سرزمین کایلاسا در حال قدم زدن هستند.
پارواتی خداوندگارا! اجازه بده برای ملاقات انسان‌ها بر زمین ظهور کنیم.
شیوا خداوند بر این درخواست آگاه است. خداوند بخشایش‌گر و مهربان است.



صحنه دوم
زمین. خانه نجار.
دو عروسک بر روی زمین و نجار در حال کار کردن بر روی عروسک‌هاست. نجار خسته است. بعد از اتمام کار دستارش را از سرش برمی‌دارد و شروع به چرت زدن می‌کند.
شیوا و پارواتی وارد می‌شوند.
پارواتی خداوندگارا! نگاه کن چه عروسک‌های زیبایی. شیوای بزرگ از تو درخواست می‌کنم از روح الهی خودت در آن‌ها جاری کنی. می‌خواهم آن‌ها را در حال رقص ببینم.
شیوا خداوند بر این درخواست آگاه است و خداوند بخشایش‌گر و مهربان است.
شیوا دست چپ خود را بلند می‌کند و بر عروسک‌ها می‌کشد. با پخش موسیقی عروسک‌ها شروع به رقص می‌کنند. بعد از اتمام موسیقی دوباره عروسک‌ها به حالت عادی باز می‌گردند.
پارواتی خداوندگارا! من می‌خواهم به کایلاسا بازگردم.
شیوا خداوند بر این درخواست آگاه است. خداوند بخشنده و مهربان است.
شیوا و پارواتی محل را ترک می‌کنند.
نجار بیدار می‌شود و دستارش را بر سرش می‌گذارد.
نجار من باید خوابی دیده باشم و من فکر می‌کنم شیوا و پارواتی را در خواب دیدم که به این عروسک‌ها جان داده‌ند و این عروسک‌های بی‌جان شروع به رقص کرده‌ند. خداوندگارا! تعبیر این خواب چیست؟
ناگهان فکری به ذهنش جرقه می‌زند.
عروسک‌ها در حال رقص بودند. فکر می‌کنم که باید آن‌ها را به رقصیدن وادار کنم.
نجار عروسک‌ها را در دست می‌گیرد و وادار می‌کند برقصند ولی نمی‌تواند.
من باید به کایلاسا بروم. محل زندگی خداوندگار شیوا و باید بفهمم که چگونه می‌توانم عروسک‌هایم را وادار به رقص کنم. اگر بفهمم که چگونه می‌شود این‌ها را وادار به رقص کرد می‌توانم برای تمامی مردمان نمایش بدهم. ولی چگونه می‌توان به کایلاسا رسید؟ باید به درگاه شیوا نیایش کنم.
شروع به نیایش می‌کند.

صحنه سوم
کوه‌های کایلاسا.
شیوا بر تختی نشسته و پارواتی در کنارش ایستاده است.
نجار وارد می‌شود با دو عروسکی که در دست دارد. آن‌ها را بر روی زمین می‌گذارد و در مقابل شیوا سجده می‌کند.
نجار درود بر شیوای بزرگ! درود بر خدای‌بانو پارواتی! خواهشی دارم. به من بگویید چگونه به این دو عروسک جان بخشیدید و چطور آن‌ها را وادار به رقص کردید؟
پارواتی رو به شیوا می‌کند.
پارواتی شیوای بزرگ! او یک انسان است و تمام انسان‌ها از هوش سرشاری برخوردارند. او باید به زمین بازگردد و چگونگی جان دادن به عروسک‌ها را خود کشف کند. از شما درخواست می‌کنم به او بگویید برود و خود این حالت را کشف کند.
شیوا خداوند بر این درخواست آگاه است. خداوند بخشنده و مهربان است. ]رو به مرد نجار[ بازگرد ای مرد و خود بر این مشکل چاره‌ای بیاندیش.
نجار خداوندگارا! امرت را اجرا خواهم کرد. من بیشترین سعی خود را خواهم کرد.

صحنه چهارم
منزل نجار.
نجار هر چه می‌کوشد که عروسک‌ها را زنده کند نمی‌تواند و بیشتر ناامید می‌شود.
نجار ]رو به جمعیت تماشاگر[ فرزندانم می‌توانید به من بگویید که چگونه می‌توانم این دو عروسک را جان بخشم. ]ناگهان صورتش شکفته می‌شود و می‌درخشد.[ من..‌. من با نخ‌ها می‌توانم این کار را انجام دهم.
به جعبه ابزارش نگاه می‌کند و نخ‌ها را از جعبه برمی‌دارد و از پشت به عروسک‌هایش گره می‌زند و شروع به بازی با عروسک‌ها می‌کند.
من توانستم این کار را انجام دهم باید به کایلاسا بروم و این رقص را به عنوان هدیه‌ای به پیشگاه شیوای بزرگ تقدیم کنم.

صحنه پنجم
کایلاسا، شیوا و پارواتی در جلوی صحنه نشسته‌اند.
نجار درود بر خداوندگار شیوا و خدای‌بانو پارواتی! من توانستم عروسک‌ها را به رقص وادار کنم. به اذن شما اجرا خواهم کرد.
پارواتی ]رو به شیوا[ لطفاً اجازه بدهید تا رقصش را اجرا کند.
شیوا خداوندگار بر درخواست شما آگاه است و خداوند بخشاینده و مهربان است. شروع کن.
نجار دو عروسک را بر زمین می‌گذارد و با نخ‌ها شروع به رقصاندن عروسک‌ها می‌کند. بعد از رقص عروسک‌ها را بر زمین می‌گذارد.
پارواتی ]رو به شیوا[ خداوندگارا! او را متبرک بفرما. او کاری بزرگ انجام داده است.
شیوا خداوند بر این درخواست آگاه است و خداوند بخشنده و مهربان است. ]رو به نجار[ به زمین بازگرد و این هنر را برای تمامی مردمان اجرا کن و آموزش بده.
نجار شیوای بزرگ و خدای‌بانو پارواتی! من به زمین باز خواهم گشت و این هنر را آموزش خواهم داد. بدرود. بدرود.
نجار خارج می‌شود.
سوترادهار وارد می‌شود.
سوترادهار بدین‌سان عروسک‌ها بر زمین آمدند و به صورت یک هنر تا اکنون می‌رقصند و تمام انسان‌ها را خوشحال می‌کنند.





فصل دوم
پیدایش هنر عروسکی در هند



طبـق روایـت در تاریـخ هنر عروسـکی هند، اولـین عروسـک‌باز با نـام آدی‌نات (Adinath) یا همان شیوا (Siva) از دهان برهما (Brahma) ـ خداوندگار خالق در تثلیث دین هندو ـ خلق شد. بر این اساس، عروسک‌ها بسیار قدیمی‌تر از تمدن انسانی هستند و به 2500 سال قبل از میلاد مسیح باز می‌گردند. در تمدن کهن هند هنر عروسکی بسیار پیش‌تر از تئاتر ظهور کرد، در هند قدیم اگر کسی وانمود می‌کرد که فرد دیگری است، گناه بزرگی انجام داده و مستحق مرگ بود، ولی عروسک‌ها از چنین قانونی برخوردار نبودند. یکی از دیگر نشانه‌های قدمت هنر عروسکی در هند آن است که در تئاتر هند به کارگردان، سوترادهار (sutradhar) ـ کسی که نخ‌ها را هدایت می‌کند ـ می‌گویند، و این خود دلیل محکمی است که نشان می‌دهد هنر عروسکی در هند بسیار قبل‌تر از تئاتر وجود داشته است.

موزه‌ای در دهلی نو از یک میمون سفالی 4000 ساله نگهداری می‌کند که در طول یک نخ می‌لغزیده است. در ساخت این میمون از گل محکمی استفاده شده که این میمون را از 4000 سال پیش تاکنون حفظ کرده است، و اکنون در این موزه بر روی چوبی در معرض دید عموم قرار دارد. این میمون هشت سانتیمتر اندازه دارد و دارای دو سوراخ عمودی است که از مرکز ثقل عروسک می‌گذرد. این میمون در خرابه‌های هاراپا (Harappa) در ساحل رود سند (Send) کشف شده، یعنی جایی که بزرگ‌ترین گنجینه آثار تمدن هند در آن‌جا یافت شده است. شاید این میمون کوچک جدّ بزرگ عروسک‌های نخی هند باشد.

همزمان با همان میمون یک گاو نر کوچک هندی، با گردن مفصل‌دار در موهنجودارو (Mohenjodaro) ـ یکی از تمدن‌های قدیمی هند ـ پیدا شده است. این گاو یکی دیگر از عروسک‌های قدیمی دنیاست.
از دیگر عروسک‌های قدیمی که در هاراپا پیدا شده، یک گلوله تهیه شده از خاک سرخ به شکل کله انسان است که با نخ حرکت می‌کرده.
در متون قدیمی حماسی دینی هند از نمایش عروسکی بسیار نام برده شده است. در مهاباراتا (Mahabharata) ـ بزرگ‌ترین، معروف‌ترین و مهم‌ترین متن حماسی عرفانی هند ـ در بخشی که ملکه اوتارا (Uttara) و دوستانش، آرجونا (Arjuna) را تحریک می‌کنند که از لشکرکشی و صف‌آرایی در مقابل خاندان کورواها (kourava) بازگردد، از عروسک‌ها برای اغفال آرجونا استفاده می‌شود. بر طبق این متون، آن‌ها از رنگ‌ها و لباس‌های زیبا، شفاف و جذاب برای پوشش عروسک‌ها استفاده می‌کردند. بهترین مرجع ما شاید بهاگاواد گیتا (Bhagavad Gita) باشد. در جایی که از سه خصلت انسانی: راجاسیک (Rajah)، تاماسیک (Tamah) و ساتویک (Sattah) نام برده و آن‌ها را به سه رشته نخ و انسان‌ها را به عروسک‌های نخی تشبیه کرده است که به وسیله خداوند هدایت می‌شوند.
در سنگ‌نوشته‌های آشوکان (Ashokan)، در حدود سه قرن پیش از میلاد مسیح بسیـاری از احـکام و تـمرینـات معنوی و چـگونگـی تـارک دنیـا شدن در جـامبودویـپ (Jambudweep) ـ نام قدیم سرزمین هند ـ‌در قالب یک تئاتر عروسکی بیان ‌شده ‌است.
پاتانجالی (Patanjali)، یکی از عرفای نامدار هند و یـکی از مـحققین بـزرگ زبـــان سـانـسـکـــریـت، (Sanskrit) در آشـــتـادهــای مـاهــابـهـاشـــیـا(Ashtadhyayi Mahabhashya) صریحاً می‌گوید که بسیاری از مثل‌ها، آموزه‌ها و نمایش‌های سانسکریت در سه جریان شکل می‌یابد: ‌1. رقص، ‌2. نمایش عروسکی و 3. موسیقی.
پانینی (Panini)، یکی دیگر از متخصصان زبان و فرهنگ سانسکریت، که کمی قبل از پاتانجالی می‌زیسته، تمام قواعد و قانون‌های عروسک‌ها را در یک مثال بیان می‌کند.
در یـک کـتـاب حـمـاسـی تـامـیـلـی (Tamily) بـا نـام سـیـلا پـادی کـارام (Sila Padhi Karam) که در سده دوم قبل از میلاد نگاشته شده، از عروسک‌های نمایشی بسیار یاد شده است.
بهاراتا (Bharata) یک رساله قدیمی بودایی است که به وسیله چند راهبه زن نوشته شده، یک مرجع مشخص برای عروسک‌هاست، این رساله، اشاره به رقصی می‌کند که به وسیله عروسک‌های نخی چوبی انجام می‌شده است.
کتاب ناتایاشاسترا (Natyashastra)، که به وسیله بهاراتا در قرن دوم نوشته شده است اشارات زیادی به تئاتر عروسکی دارد. در این کتاب به سوترادهار اشاره شده، او در حقیقت گرداننده عروسک‌هایی است که به وسیله نخ‌ها آن‌ها را بازی می‌دهد. گروهی از دانشوران و محققان تئاتر عروسکی می‌گویند که نام عامیانه و تحت‌اللفظی سوترادهار مناسب‌ترین کلمه برای نامیدن این هنر است.
در هـمـان زمـان در هنـد جنـوبی، کتـابی حـماسی بـا نـام شـیلاپ پـادیـکرام (Shilappadikaram) توسط ایلانگو (Ilango) نوشته شد که در این کتاب به رقص عروسکی به عنوان نماد لاکشمی (Lakshmi)، زن ویشنو (Vishnu)، ـ خدای نگهدارنده از سه تثلیث هندو ـ اشاره شده بود که لاکشمی برای نابود شیطان از این رقص استفاده می‌کند.
ادیبی تـامـیلی به نام تری والووار (Thri Valluvar) در کتابش کورال‌ها (Kurals) می‌نویسد: «زندگی انسان بدون وجود وجدان مانند عروسک‌هایی است که به وسیله نخ‌ها حرکت می‌کنند».
در کتابی با نام کاماسوترا (Kamasutra) که به وسیله واتسیایانا (Vatsyayana) نوشته شده است از جشن‌های خانوادگی سخن به میان آمده که در آن چند عروسک و عروسک‌گردان اجراهایی زیبا دارند که معمولاً بهترین راه برای به دست آوردن دل دختران جوان توسط مردان است. در قدیم بهترین پیشکش به دختری جوان اجرای یک نمایش عروسکی یا یک عروسک نخی به عنوان هدیه بوده است. کاماسوترا شرح می‌دهد عروسک‌های نخی از شاخ گوسفند، عاج فیل، موم زنبور عسل، آرد گندم و خاک رس ساخته می‌شدند. برای اولین‌ بار واتسیایانا ذکر کرده اجراها نه تنها با نخ بلکه به وسیله یانترا (Yantra) ـ ذکرها و علایم مورد استفاده در آیین هندو ـ امکان اجرای بهتر را فراهم می‌کردند.

نمایش‌ها و افسانه‌ها
کالیداس (Kalidas)، شاعر، نمایشنامه‌نویس و نویسنده زبان سانسکریت، در کتاب ابهیجهانا شاکوندهالام (Abhijhana Shakuntalam) یک سری قوانین مربوط به هنر عروسکی را به ما نشان می‌دهد. او اولین بنیان‌گذار اجرای حرکت عروسک همراه بـا بـازیـگـر در صـحـنـه اسـت. از نـمـایـشـنـامه‌های او می‌توان به پانچالا انویانام (Panchala Anuyanam) اشاره کرد این کتاب یک مجموعه از افسانه‌های شیرین قدیمی هند است، و تعداد زیادی از آنها توصیفاتی از نوعی عروسک‌های چوبی مکانیکی دارند که داخل یک سبد قرار می‌گیرند و بسیار زیبا هستند. این عروسک‌ها با یک کلید کوک می‌شوند و می‌رقصند و آواز می‌خوانند.
سیمهاسان دراتریمسیکا (Simhasana - Dratrmsika) یک مجموعه معروف از سی و دو داستان افسانه‌ای از یک نوشته کهن و محلی هند است که تنها قسمت کوچکی از آن باقی‌مانده. این داستان‌ها در مورد زندگی پادشاهی به نام بوجا (Bhoja) است که تخت سلطنتی او به وسیله سی و دو عروسک زن کشیده می‌شده و نمایش در مورد صف‌آرایی و جنگ بین خدایان و شیاطین است.
نمایشنامه عروسکی دیگری با نام بالارامایانا (Balaramayana) که در ده قرن پیش نوشته شده است از دو شخصیت عروسکی چوبی با نام سیتا (Sita) و ناخواهریش سونداریکا (Sundarika) و شیوه تئاتری شگفت‌انگیزی از اجرای انسانی که همراه با عروسک‌ها بر روی صحنه اجرا می‌شود، سخن به میان می‌آورد.
هند قدیم و بسیاری از کشورهای دیگر عروسک را یک موجود مقدس می‌دانند. یکی از افسانه‌های زیبا مربوط به یازده قرن پیش که توسط سومدوا (Somdeva) نگارش شده، شرح عروسک‌های زیبایی است که توسط یک نجار ساخته شده است. همسر شیوا، شاکتی (Sakti) این عروسک‌ها را بسیار دوست داشت و به همین دلیل شیوا به آن‌ها جان می‌دهد تا برقصند. نجار شکر خداوند را می‌گوید و بر اساس این معجزه بسیاری از عروسک‌گردان‌ها قبل از اجرای نمایش‌های خود نیایشی به درگاه خداوند متعال انجام می‌دهند. اصولاً هنر عروسکی در جهت اعتلای فرهنگی و معنوی در هند به کار می‌رود.




فصل سوم
عروسک‌های دستکشی



عروسک‌های دستکشی یکی از قدیمی‌ترین و تاریخی‌ترین عروسک‌های سرزمین هند است. به طور کلی این هنر در سرزمین پهناور هند بیشتر توسط چادرنشینان و قبایل بومی که از مکانی به مکان دیگر کوچ می‌کردند اجرا می‌شده، چون اجرای این هنر در فضای باز و امکانات کم ممکن بوده است. بنابراین بیشتر چادرنشینان به اجرای این هنر در میان قبایل دست می‌زدند و اجراهای آن‌ها روز به روز کامل می‌شده و پیشرفت می‌کرده است. اینان مردمانی فقیر و تنگدست بودند که از هنر عروسکی دستکشی برای کسب منفعت مالی استفاده می‌کردند؛ و تعجب‌آور نیست که ما تاریخ مکتوب و ثبت‌شده‌ای از این هنر به شکل منسجم در دست نداریم و مطالب موجود بیشتر به دلیل وجود علاقه‌ای است که به این هنر در میان مردمان جامعه هند وجود داشته، عروسک‌های دستکشی معمولاً از چوب، کاغذ، گل و سفال قرمز ساخته می‌شدند، این عروسک‌ها فاقد پا هستند و در اکثر مواقع لباس‌های بلند عروسک دست بازیگران را می‌پوشاند. در هند عروسک دستکشی به صورت انفرادی بازی می‌شود و تشکیل گروه در این نوع هنر عروسکی بسیار نادر و کمیاب است.

کرالا Kerala
یکی از قدیمی‌ترین انواع عروسک‌های دستکشی با نام پاواکوتو (Pavakoothu) در ایالت کرالای هند سالیان دراز است که مردمان این ناحیه را سرگرم می‌کند. فرم عروسک دستکشی این ایالت از فرم رقص زیبا و معروف کاتاکالی (Kathakali) گرفته شده است. رقصندگان کاتاکالی لباس‌های رنگین می‌پوشند و از آرایش و رنگ‌های زیبا برای ماسک‌های خود استفاده می‌کنند و این نوع سبک لباس و رنگ‌ها عیناً در عروسک‌های پاواکوتو نیز دیده می‌شود. نفوذ این هـنر در عروسـک‌های کـرالا به حـدی اسـت کـه گـاهـی بـه آن پـاواکـاتـاکـالـی (Pavakathakali) نیز می‌گویند و حتی فرم موسیقی که در این نمایش استفاده می‌کنند بر پایه موسیقی رقص‌های کاتاکالی است و از تم‌های محلی برای اجرای این موسیقی بهره گرفته می‌شود. از سازهای مورد استفاده در این نمایش‌ها می‌توان به چندا (Chenda) و کونچ (Conch) اشاره کرد. عروسک‌های پاواکوتو بسیار ظریف بر روی چوب تراشیده می‌شوند و معمولاً به اندازه دو پا بلندی دارند و از رنگ‌های طلایی، نقره‌ای و رنگ‌های شاد برای رنگ کردن و جامه آن‌ها استفاده می‌شود. پاواکوتو بیشتر در شب اجرا می‌شود، عروسک‌گردان‌ها پشت سکویی می‌نشینند و با نور چراغ پی‌سوزی به اجرا می‌پردازند. زمان اجرا معمولاً بین 1 تا 2 ساعت است. داسـتـان نمایـش‌هـا بیـشــتر برگرفته از کـتاب‌هـای حـماسـی بـه‌ویـژه رامـایـانـا (Ramayana) و مـهـابـهـاراتـا (Mahabharata)، هـمـچـنـین از ادبیات پورانیک (Puranik) است. عروسک‌گردان‌ها از مریدان سوبرامانیا (Subrahmanya) هستند و قبل از اجرا، نیایش خاصی را به درگاه این الهه انجام می‌دهند. پاواکوتو در حوزه پالقات (Palghat) در ایالت کرالای هند و تقریباً چند دهکده مجاور و متمرکز در یک ناحیه اجرا می‌شود و قدمت آن بیش از 400 سال است. در سال‌های اخیر آکادمی سانجیت ناتاک (Sangeet Natak) تلاش‌های فراوانی برای احیای مجدد این هنر انجام داده است.

بنگال غربی
در بنگال غربی و به‌خصوص جنوب این ایالت عروسک‌های دستکشی با نام بـنـرپـوتـال (Bener Putul) معـروفند. خاندان و نسل این عروسک‌گردان‌ها به بخشی از نظام طبقاتی هند با نام کاهار (Kahar) باز می‌گردد که به افرادی گفته می‌شده که تخت یا کجاوه حمل می‌کردند، آن‌ها عموماً از افراد بسیار فقیر و کم‌درآمد بوده‌اند که به وسیله عروسک‌گردانی امرار معاش می‌کرده‌اند. سر این عروسک‌ از گل ساخته و دست‌ها از چوب تراشیده می‌شود و معمولاً بین نیم تا یک فوت بلندی دارد. قبل از نمایش و برای جذب بیشتر تماشاگران یک موسیقی بر اساس نواهای محلی آن منطقه یا از آهنگ‌های معروف بنگالی یا هندی نواخته می‌شود. عروسک‌ها با مچ‌بندهای خاصی به مچ عروسک‌گردان بسته شده است. به طور معمول، در هر نمایش یک عروسک مرد و یک عروسک زن وجود دارد که در دو دست عروسک‌گردان قرار می‌گیرند. نمایشنامه‌ها بیشتر بر اساس تم‌های اجتماعی و روابط درون خانواده شکل می‌گیرند.

اوریسا Orissa
عروسک‌های دستکشی در تمام ایالات اوریسا گسترش دارند و بیشترین فراوانی در ناحیه کوتاک (Cuttack) است. عروسک‌گردان‌ها از افراد فقیری هستند که برای امرار معاش به این کار می‌پردازند. اجراهای آن‌ها با نام ساکی‌ناچ (Sakhi Natch) بیشتر بر اساس متون حماسی هند و دو کتاب ماهابهاراتا و داستان‌های کریشنا (Krishna) با گوپی‌هاست. این مردمان اعتقاد بر این دارند که اجدادشان از وریندابان (Vrindaban) محل زندگی کریشنا به این‌جا کوچانده شده‌اند. عروسک از سه قطعه چوبی تراشیده می‌شود یک سر و دو دست. بر روی این چوب‌ها سوراخ‌هایی برای فرو کردن انگشتان در آن‌ها تعبیه شده است. این قطعات سر جای خود بر روی لباس نصـب می‌شود و لـباس‌ها دست عروسک‌گردان را می‌پوشاند. در این نمایش‌ها رادها (Radha) با کمربندی به دور کمر با نام چاندرا بادانی (Chandra Badani) شناخته می‌شود، معنای این اسم در فارسی «مه‌لقا» است. عروسک‌ها معمولاً لباس‌های پر زرق و برق می‌پوشند که موجب تجلی بی‌واسطه احساسات در نمایش است. گروه‌های نمایشی در اوریسا دو دسته‌اند: دسته اول، یک‌دستی‌ها که عروسک‌گردان با یک دست به اجرا می‌پردازند و با دست دیگر دهل (dhol) می‌زنند، این گروه‌ها معمولاً از ناحیه تاریکوند (Tarikund) واقع در کوتاک اوریسا هستند. گروه بعد، دودستی‌ها که با دو دست به اجرای نمایش عروسکی می‌پردازند. در این گروه‌ها شخص دیگری مسئول نواختن دهل است و معمولاً هر دو نفر آواز مـی‌خوانـنـد و دیـالـوگ‌ها را می‌گویند و بیشتر از مانتری پادا (Mantry Pada) واقع در ناحیه کوتاک اوریسا هستند. اجراهای عروسک‌های دستکشی اوریسا را با نام گوپا لیلا کوندهی (Gopa Lila Kundhei) و عروسک‌های دستکشی را با نام ساکهی کوندهی (Sakhi Kundhei) می‌شناسند. موسیقی این نمایش‌ها بر اساس ملودی‌های محلی نواخته می‌شود و اصلی‌ترین ساز این ناحیه دهل است.

آوتارپرداش Uttar Pradesh
عروسک‌های زیبا و پر زرق و برق ایالت آوتارپرداش سابقاً در این ایالت و به‌خصوص در شهر لوک‌نو (Lucknow) از طرفداران زیادی برخوردار بود. عروسک‌گردان‌ها معمولاً در فضای باز می‌نشینند و به اجرای نمایش با این عروسک‌های جذاب می‌پردازند. دو زن بـا نـام‌هـای سـیـتـابـو (Sitabo) و گـلابـو (Gulabo) از شخصیت‌های اصلی این نمایش‌ها هستند. سیتابو، زنی بیچاره و زشت است و گلابو، زنی زیبا و دلفریب که معشوقه مردی جذاب است. موضوع این نمایش‌ها پیرامون اتفاقات کوچک اجتماعی است و اشعاری که در این نمایش‌ها استفاده می‌شود متضمن شوخی‌های زشت، خطابه‌ها و گفتگوهای هجوآمیز، بازتاب وقایع و حادثه‌های شایع محلی و منطقه‌ای است. عروسک‌ها معمولاً از خمیر کاغذ درست می‌شوند که با رنگ‌های شاد رنگ شده‌اند و لباس‌هایشان رنگین و مزین به پولک‌های زیبا به شکل جواهر است.

تامیل نادو Tamil Nadu
عروسک‌های دستکشی تامیل نادو تنها عروسک‌های دستکشی هند نیستند که در تاریخ رو به فراموشی می‌روند. در حال حاضر، این هنر در هند به علت وجود سینمای بالیوود و رسانه‌های دیداری و شنیداری دیگر رو به فراموشی گذاشته است. در سال‌های اخیر عروسک‌های دستکشی این ایالت بار دیگر توسط گروه‌های جدید احیا شده‌اند. این عروسک‌ها معمولاً از سفال ساخته می‌شوند، ولی در برخی از نواحی از ساقه گندم و برنج و حتی کاغذ عروسک‌های زیبایی می‌سازند. قدرت حرکتی این‌گونه از عروسک‌ها بسیار اندک است و فقط به حرکت سر و اندکی حرکت دست‌ها محدود می‌شود، ولی استادان هنر عروسکی هند با همین نوع عروسک‌های نمایشی فرم‌های متنوع و زیبایی را به وجود می‌آورند که بسیار شگفت‌انگیز است. این فرم از نمایش عروسکی به نام پاواکوتو معروف است و معنای این کـلمه رقص عروسک‌هاست. فرم رقـص ایـن عروسک‌ها از فـرم رقـص لاکشـمـی، الهه ثروت و همسر ویشنو گرفته شده است. خدای‌بانو لاکشمی به هنگام از بین بردن اهریمنان شروع به رقص می‌کند و این فرم رقص از حرکات این الهه گرفته شده. اجراها در فضای باز است و نوازندگان با یک حصار کوچک از محل اجرا متمایز می‌شوند، نوازندگان از سنج و طبل و اوداکی (Uduki) برای موسیقی استفاده می‌کنند.

کارناتاکا Karnataka
در شهر زیبای بانگالور (Bangalor) در جنوب هند معمولاً گدایان با عروسک‌های دستکشی بازی می‌کنند و به وسیله این عروسک‌ها طلب پول می‌نمایند. عروسک‌هایی که با یک دست بازی می‌شود به چینی پاتی(Chinni Patti) معروفند و معنای لغوی این کلمه عروسک‌های کوچک است و عروسک‌هایی که به وسیله دو دست بازی می‌شود به کارتال (Kartal) معروفند. قبایل بومی در ساحل مالابار (Malabar) از عروسک‌های دستکشی برای انجام نوعی مراسم سنتی مذهبی استفاده می‌کنند.
به نظر می‌رسد عروسک‌های دستکشی بیشتر از باقی انواع عروسک‌ها در هند دچار عدم توجه شده‌اند و در این میان تنها ایالت کرالا از این حالت مبراست. در این ایالت گروه‌های رقص کاتاکالی به گروه‌های عروسکی کمک‌های ویژه‌ای می‌کنند و بدین دلیل در کرالا عروسک‌های دستکشی پیشرفت قابل ملاحظه‌ای داشته‌اند. گروه‌های دیگر عروسکی در هند با اعضایی که معمولاً در فقر کاملند نمی‌توانند به مقدار کامل به این هنر کمک کنند، از طرفی هجوم دیگر رسانه‌های جمعی مانند ماهواره، سینما و باقی رسانه‌های گروهی موقعیتی را به وجود آورده که این هنر به جز با پشتیبانی خصوصی و دولتی نمی‌تواند شکوفایی خود را به دست آورد.




فصل چهارم
عروسک‌های سایه‌ای



یکی از قدیمی‌ترین انواع هنر عروسکی در هند عروسک‌های سایه‌ای است. این نوع هنر عروسکی از جذابیت ویژه‌ای در سرزمین هند برخوردار است و این جذابیت نه تنها به دلیل زیبایی فرم اجرایی این نوع نمایش، بلکه به علت وجود اعتقادات عمیق مذهبی در میان مردم این دیار است. عروسک‌های سایه در هند بسیار مقدسند و تقریباً در تمام فرهنگ‌های موجود در هند این عروسک‌ها جذابیت مذهبی خود را حفظ نموده، این نوع تفکر در هند به‌قدری پیشرفت کرده که در کرالا عروسک سایه جز یکی از تشریفات و اعمال مذهبی است که در یک ماه از سال در معابد کرالا اجرا می‌شود و شگفت‌انگیزتر این‌که این مراسم گاه بدون حضور تماشاگران برگزار می‌شود. در این سبک هنر عروسکی حتی محل نگهداری عروسک‌هایی با شخصیت‌های خدایان و خدای‌بانوان از دیگر عروسک‌های انسان‌های معمولی و شیاطین مجزا است. این عروسک‌ها گنجینه‌هایی هستند که در فرهنگ عامه بسیار مورد احترامند. عروسک‌های سایه از چرم حیوانات ساخته می‌شوند و چون در اکثر نقاط هند، کشتن حیوانات گناه محسوب می‌شود، بنابراین معمولاً این نوع چرم از پوست حیواناتی که مرده‌اند به دست می‌آید، برای این عروسک‌ها معمولاً از پوست آهوی کوهی، بزغاله و یا انواع دیگر چرم حیوانات استفاده می‌شود و این انتخاب بستگی به منطقه ساخت این عروسک‌ها تغییر می‌کند، در مناطقی که این عروسک‌ها رنگ می‌شوند از رنگ‌های گیاهی مانند روناس و انار برای رنگ استفاده می‌کنند و در حال حاضر رنگ‌های معدنی برای رنگ کردن عروسک‌ها به کار برده می‌شود. در فرهنگ هند از عروسک‌های سایه‌ در پوراناها (Purana) و جاتاکاها (Jataka) سخن به میان آمده است. مردمان هند تمایل دارند که این فرم از هنر عروسکی، فرمی تئاتری خوانده شود تا فرمی عروسکی. در نقاط مختلف هند عروسک‌های سایه متفاوتی یافت می‌شود، بعضی شفاف هستند و بعضی کدر، بعضی اندازه کوچک دارند و بعضی حتی به اندازه یک انسانند، بعضی رنگی و بعضی بی‌رنگ هستند، بیشتر عروسک‌ها نشانگر شخصیت‌های خدای‌بانوان و خدایـان هستند که آن‌ها را با نام اپساراها (Apsara) می‌خوانند. نوع آرایش و طراحی این‌گونه از عروسک‌ها بر اساس هنرهای بصری موجود در هند و به‌ویژه نمادهای مـوجود در معابد است از جمله: چـیـتـرا کات‌ها (Chitra Katha): کتیبه‌های نقاشی شده جنوب هـند؛ جـادانـوپـات (Jadanopart): نقاشـی‌های کشـیده شـده بر روی پـارچه از بنگال؛ چیترا کـاتـهی (Chitra Kathi): نقاشی‌های تک چهره‌هایی از ماهارشترا؛ یامپات (Yampat): نقاشی‌های کتبیه‌ای از بیهار؛ پهاد (Phad) نقاشی‌های تابلویی از راجستان. طبق روایت‌های تاریخی چایاناتاک (Chhaya Natak) ـ نمایش سایه ـ در راجستان مبدأ وجود عروسک‌های سایه در هزاران سال پیش است و این هنر از راجستان به ماهارشترا و از آن‌جا به تمام نقاط هند آمده است و در همه جا مورد حمایت حاکمان محلی قرار گرفته، یکی از قبائل شمال هند این هنر را به قسمت‌های جنوبی هند آورده است. پایه اجرایی این هنر بر اساس شعرهای حماسی و مذهبی هند است که معمولاً آموزش دینی و یا اخلاقی را در بر دارد. اجرای عروسکی به دلیل به کار انداختن حس دیداری و شنیداری افراد توأمان با هم در انتقال مطالب بسیار تأثیرگذارتر است، به این دلیل بیشتر از موضوعات اجتماعی برای این نمایش‌ها استفاده می‌کنند. برای قرن‌ها این نمایش‌ها از کتاب‌های وزین رامایانا و ماهابهاراتا بهره می‌بردند. این کتاب‌ها معمولاً به شکل دنباله‌دار به نمایش درمی‌آید و در هر شب قسمتی از این نمایش اجرا می‌شود. در ابتدای نمایش، اجرا به وسیله دعا و نیایش به درگاه خداوندگار گانش (Ganesha) آغاز می‌شود، پس از آن از خدایان دیگر ستایش به عمل می‌آید؛ مانند ساراسواتی (Saraswati) ـ خدای‌بانو علم و هنر موسیقی ـ که در تمامی طول اجرا جز لاینفک نمایش است. نمایش سایه در هر خانواده به صورت موروثی از پدر به پسر می‌رسد، ولی برای افراد خارج از خانواده نیز جا برای انتخاب این هنر وجود دارد. در حال حاضر خانواده‌ها به علت کمبود درآمد حاضر به انتخاب این شغل و هنر برای فرزندان خود نیستند، ولی کودکان به علت جذابیتی که این هنر دارد علاقه زیادی به این امر نشان می‌دهند. در روستاها معمولاً شوراهای دهکده و معابد وظیفه حمایت‌های مالی از این گروه‌ها را دارند. بازارهای روزانه و جشن‌های معابد مکان‌های خوبی برای اجرای عروسکی به حساب می‌آیند. در قدیم عروسک‌های سایه به وسیله چراغ‌های روغنی که پشت صحنه قرار داشتند اجرا می‌شدند و امروزه این کار توسط لامپ‌های الکتریکی انجام می‌شود. معمولاً پرده محل اجرا به صورت عمود در جهت اجرای مراسم مذهبی قرار می‌گیرد مانند قبله مسلمان‌ها. همه گروه‌های عروسکی به آن سمت به اجرا می‌پردازند، عروسک‌ها در پشت محل اجرایی به ترتیب ورودشان به صحنه طبقه‌بندی می‌شوند؛ البته در این‌جا نیز اهریمنان در یک طرف و خدایان نیز در طرف دیگر طبقه‌بندی می‌شوند. عروسک‌ها را در جعبه‌های ساخته شده از چوب و یا بامبو یا جعبه‌های از جنس حلبی نگهداری می‌کنند. ورود عروسک‌های جدید و خروج عروسک‌های قدیمی معمولاً تشریفات مذهبی خاصی دارد که با اجرا شدن آن عروسکی در گروه به دنیا می‌آید یا از گروه بازنشسته می‌شود. در یک نمایش معمولاً از ترفند خاصی برای خنداندن تماشاگران استفاده می‌کنند. یک عروسک سایه‌ای معمولاً قابلیت تبدیل به چندین شخصیت را دارد مگر شخصیت‌های اصلی که نمادهای خاص خود را دارند؛ مثلا کریشنا با پوست آبی خود همیشه کریشنا باقی می‌ماند ولی مرید بزرگ او ارجونا می‌تواند به لاکشمانا (Laxmana) برادر راما نیز تبدیل شود. معمولاً عروسک‌ها را طوری می‌سازند که قابلیت اجرایی در صحنه‌های متفاوت را داشته باشند؛ به طور مثال عروسکی را که برای پرواز هانومان (Hanuman) بر فراز لانکا می‌سازند همان عروسکی است که از آن برای صحنه کاخ راما نیز استفاده می‌کنند و این عروسک‌ها را طوری می‌سازند که قابلیت اجرایی در کلیه صحنه‌ها را داشته باشند. دیالوگ‌ها حفظ می‌شود و توسط سر گروه خوانده و به وسیله عروسک‌گردان‌ها تکرار می‌شود. نوازندگان موسیقی معمولا از فضایی جداگانه برای نشستن استفاده می‌کنند، تم‌های اصلی موسیقی این نمایش‌ها بر اساس راگاهای (Raga) هندی است یا الهام گرفته از موسیقی محلی آن ناحیه است. راگاها دستگاه‌های اصیل موسیقی در هند هستند که معمولاً در معابد و جشن‌های مذهبی استفاده می‌شود. عروسک‌های جنوب هند پهن و عریض هستند.

آندهرا پرادش Andhra Pradesh
عروسک‌های سایه‌ای ایالت آندهراپرادش به تولو بومالاتا(Tholu Bommalatta) معروفند که معنای لغوی آن رقص عروسک‌های زیبای چرمی است. قدمت برخی از گروه‌های عروسکی و خانواده‌های آن‌ها در آندهرا پرادش گاه به یازده نسل قبل از خود می‌رسد و کارشان تا یازده نسل قبل نمایش عروسکی بوده است و به زمان سلسله ساتواهانا (Satvahana) و چالوکیا (Chalukya) باز می‌گردد و حتی در جزیره جاوا (Java) نیز تاریخ این نوع هنر عروسکی به شش قرن قبل و زمان پادشاهان پالاوا (Pallava) و کاکاتیا (Kakatia) باز می‌گردد. قدرت هنر عروسکی سایه جنوب هند به قدری است که در تمام کشورهای آسیای جنوب غربی مانند برمه، سیام، مالایام، کامبوج و حتی ژاپن و چین نیز می‌توان آثاری را دید که منطبق بر اجرای عروسک‌های سایه هند جنوبی هستند. عروسک‌سازها طی دو مرحله چرم را به صورت شفاف در می‌آورند، سپس فرم عروسک‌ها را می‌کشند، بعد برش می‌زنند و به وسیله ایجاد برش‌هایی در عروسک آن را تزیین می‌کنند، سپس به وسیله رنگ‌های گیاهی آن را رنگ می‌کنند و به وسیله یک نی بامبو که به عروسک می‌چسبانند عروسک‌ را نگه می‌دارند. عروسک‌های تولو بومالاتا بزرگ‌ترین عروسک‌های سایه دنیا هستند که ارتفاع آن‌ها گاه تا شش پا نیز می‌رسد. عروسک‌ها در ناحیه نیلوور گاه دو متر بلندی دارند. رنگ‌های عروسک‌ها معرف شخصیت آن‌هاست؛ مثلاً راما و کریشنا رنگی آبی دارند، هانومان رنگی سیاه یا قرمز دارد و راوانا حتماً قرمز است و باقی اهریمنان حتماً سیاه هستند، برای زنان معمولاً از رنگ‌های کهربایی و زرد یا نارنجی و قهوه‌ای روشن استفاده می‌کنند، راما و کریشنا سبیل دارند و در بعضی مواقع هم لباس‌های یاکشاگاناها (Yakshagana) را می‌پوشند. عروسک‌ها طوری ساخته می‌شوند که همیشه در یک فیگور نمایش می‌دهند، عروسک‌ها در یک حالت به صورت عمودی و نیم رخ هستند به جز راوانا که به دلیل داشتن ده سر جز شخصیت‌هایی است که برای بازی فضای بیشتری را می‌طلبد. بیشتر شخصیت‌ها در گردن، آرنج، سرشانه‌ها و مچ‌ها مفصل دارند و شخصیت‌های اصلی مانند آرجونا می‌توانند خم شوند و بنشیند. عروسک‌های رقاص امکان بسیار برای حرکت در اجزا بدنی خود دارند. گردن، مچ‌ها و دست‌ها جداگانه ساخته می‌شوند و آنها به وسیله نخ به تنه اصلی متصل می‌کنند. پاها از مچ به پایین نمایان هستند که آن‌ها را به طراز پایین جامه متصل می‌کنند هر عروسک توسط دو نفر گردانده می‌شود، یکی معمولاً سر را می‌گرداند و دیگری دست‌ها را. عروسک‌های رقـاص را سـه نـفـر باید بازی‌ دهـند. دو شـخـصیت کمیک بـه نـام‌های کـیلاکیاتا (Killekyatha) و بانگاراکا (Bangarala) در نمایش‌ها ایفای نقش می‌کنند که باعث جذب تماشاگر به محل اجرا می‌شود. در هر گروه نمایشی شش عضو وجود دارد که شامل دو زن و چهار مرد است. عروسک‌گردان‌ها در طول نمایش با تغییر صدای خود برای عروسک‌ها شخصیت مورد نظر را می‌سازند. یک نمایش بین شش تا هشت ساعت زمان برای اجرا لازم دارد. داستان‌ها بر اساس داستان‌های رامایانا و ماهابهاراتا است. عروسک‌های سایه در فضای باز به نمایش در می‌آیند و معمولاً در محلی که سکو یا بلندی وجود داشته باشد به اجرا می‌پردازند، اندازه‌های محل اجرا 10*6*21 پا است و صفحه اجرایی نمایش سایه از 6*8 پا تا 8*16 پا اندازه دارد و حدود 5/1 پا به جلو خم می‌شود. یک دوتی (Dhoti) یا پارچه‌ای سفید بین دو تیرک بسته می‌شود و یک دوتی دیگر نیز بالای مکان اجرا نصب می‌شود، این پارچه‌ها با لیفه درخت خرما به هم اتصال می‌یابد و گره می‌خورد، در وسط پرده اجرا تیرکی نصب است که به نگه داشتن پرده کمک می‌کند، سه طرف دیگر محل اجرا از کیسه‌های شن پوشیده می‌شود که محل رفت و آمد و محل نشستن افراد را مشخص می‌کند. پشت صحنه اجرایی دو قطعه تخته چوبی است که برای ایجاد افکت‌های صحنه‌ای مانند جنگ، دویدن، راه رفتن و غیره استفاده می‌شود. گروه موسیقی در پشت صحنه می‌نشیند و معمولاً سه نوازنده سـازهایی از قبیل: میردانگام (Mirdangam) و جالور (Jalor) و موکاوینا (Mukhaveena) و هارمونیم (Harmonium) و سنج می‌نوازند. منبع نور حدود دو متر با پرده اجرایی فاصله دارد. هر گروه بیشتر از پانزده عروسک دارد و هر سی عروسک مجموعه کاملی برای اجرا را به وجود می‌آورد. گروه‌ها در طول روز اعیاد شیوا نمایش‌های خود را اجرا می‌کنند.

کارناتاکا Karnataka
عروسک‌های چرمی کارناتاکا با نام توگالو گومبیتا (Togalu Gombeatta) شناخته می‌شوند که به معنای رقص عروسک‌های چرمی است. در کارناتاکا عروسک‌های چرمی و اجرای آن تحت نـظر خانواده‌هـای بـزرگ سلطنـتی از راشتراکوتا (Rashtrakuta)، پالاوا (Pallava) و کـــادامـبــا (Kadmba)، چـالـوکیا، هویسالا (Hoysala) و کاتاپور (Kothapur) قرار دارند. معمولاً متون اجرایی این نمایش‌ها بر اساس پوراناها و حماسه‌های رزمی است، بیشتر از چهل نمایش صحنه‌ای برای نمایش‌ها نوشته شده است، در هر صحنه بیشتر از ده عروسک ایفای نقش می‌کنند که از جمله آن‌ها زنان کره گیر، مردان رختشوی، آرایشگران، عروسک‌های شعبده‌باز و غیره که به تناسب نوع صحنه موجود ایفای نقش می‌کنند. عروسک‌های شیاطین و اهریمنان معمولاً با چهره‌های حیوانی نمایش پیدا می‌کنند و نجبا، پرنس‌ها و شاهزادگان با صورت‌های انسانی نمایش داده می‌شوند. از دیگر شخصیت‌های موجود در این نمایش‌ها می‌توان به میمون‌های نگهبان و شخصیت‌های کمیک حیوانات، درختان، گیاهان، خورشید و ماه اشاره کرد. لباس‌های عروسک‌ها معمولاً با لباس‌های محلی مربوط به تاریخ گذشته ناحیه مغول (Mughal) مطـابقت دارد؛ مـثلاً رام‌چاندرا (Ramchandra) با بالاپوش و نوار پارچه‌ای کوچکی به دور کمر و با تاجی بر سر مشخص می‌شود. دو شخصیت موذی در بیشتر نمایش‌های این ناحیه وجود دارند که با نام‌های کیلاکیاتا کهربای سیاه و بانگاراکا ایفای نقش می‌کنند. عروسک‌های چرمی کارناتاکا مانند عروسک‌های ایالت آندهراپرداش از دو اندازه مختلف تشکیل شده‌اند که بزرگ‌ترین اندازه این عروسک‌ها 3*4 پا و کوچک‌ترین آن‌ها 3*6 اینچ می‌باشد. عروسک‌ها در گردن، کتف، مچ و کمر مفصل دارند. سبک طراحی و برش عروسک‌ها کارناتاکا از نقوش معابد چالوکیا و ویجای‌نگر (Vijaynagar) و هایلاسا (Haysala) گرفته شده است. برای رنگ کردن عروسک‌ها از رنگ‌های قرمز، آبی، سبز و سیاه استفاده می‌کنند. عروسک‌ها در حالت نیم‌رخ معمولاً دو چشم دارند و برش‌های زیبایی روی بدنشان دیده می‌شود. هر عروسک‌گردان می‌تواند در یک زمان دو تا سه عروسک را بازی بدهد. در هر صحنه چهار تا شش عروسک می‌تواند بازی کند. این عروسک‌ها به وسیله پنج چوب بامبو که به تنه متصل شده بازی می‌کنند. بیشتر صحنه‌ها در قصر پادشاه، اتاق ملکه، شکارگاه و گاهی اوقات چند صحنه در درون یکدیگر اجرا می‌شوند. محل اجرا تشکیل شده از چهار تیر بامبو که پارچه سفیدی به دور آن کشیده می‌شود، اندازه‌های محل اجرا 5*6*9 پا است که در میدان اصلی ده برپا می‌شود. عروسک‌ها را با لیفه‌ها از درخت خرما به تیرهای بامبو متصل می‌کنند تا در موقع لزوم برای اجرا دسترسی سریع به عروسک‌ها داشته باشند. چراغی از جنس برنز یا آهن یا مس با روغن کرچک فضا را روشن می‌کند. در یک دوره نمایشی معمولاً نه روز ادامه پیدا می‌کند. کمترین تعداد اعضای گروه‌های عروسکی در این ناحیه بین 6 تا 8 نفر است و در گروه‌ها معمولاً تمام افراد باسواد هستند. در این ناحیه برخلاف بیشتر نقاط هند نمایش عروسکی شغل محسوب نمی‌شود بلکه افراد این گروه‌ها مزارع و کشتزارهایی دارند و به کار کشاورزی مشغولند. روستاییان عقیده دارند اجرای این نمایش‌ها از متون عرفانی و حماسی هند برای ده، کشتزارها و احشام آن‌ها برکت و سلامتی می‌آورد و آنها را از آسیب‌ها، جادوها و بلایای طبیعی مصون می‌دارد. تعداد عروسک‌های هر گروه بین 100 تا 500 عدد در تغییر است و بعضی از گروه‌های این ناحیه 500 سال قدمت اجرای نمایش دارند و تا چندین نسل کارشان اجرای نمایش عروسکی بوده است. برای اجرای یک نمایش به طور میانگین 80 تا 250 عروسک لازم است. نوازندگان موسیقی در این گروه‌ها بین 4 تا 5 نفر هستند و از سازهای مادالا(Madalam)، هارمونیم، تال (Tal)، سنج و موکهابینا (Mukhabeena) استفاده می‌کنند و برای شعرخوانی نیز معمولا از افسانه‌ها و شعرهای رزمی استفاده می‌کنند.

کرالا

یکی از شگفت‌انگیزترین اتفاقات در تئاتر عروسکی دنیا در کرالا رخ می‌دهد. در این ایالت نمایش‌های عروسکی حتی بدون حضور تماشاگر نیز برگزار می‌شود و این بدان دلیل است که مردمان کرالا اجرای نمایش عروسکی را صرفاً سرگرمی نمی‌دانند بلکه آن را بیشتر از یک نمایش یکی از اعمال مذهبی در دین خود به شمار می‌آورند. بنابراین وجود تماشاگر برای اجرای این نمایش‌ها چندان ضرورتی ندارد و بر این اساس هر گروه نهایت سعی خود را می‌کند تا بهترین اجراها را از نمایش‌ها داشته باشد تا مورد قبول خداوند واقع شود.
عــروسـک‌هــای ســایـه‌ای در ایـالـت کــرالا بـا نـام تـولـو پــاوا کــوتــو (Tholo Pava Koothu) شناخته می‌شوند. هر گروه شامل 8 نفر است که به اجرای عروسکی می‌پردازند. کهن‌ترین و با تجربه‌ترین فرد گروه را با نام پاندیت (Pandit) یا پالاوار (Pullavar) می‌شناسند که مسئولیت روایت داستان و خواندن اشعار را بر عهده دارد. عروسک‌های این ناحیه بین 25*35 اینچ تا 15*6 اینچ در تغییر هستند و در گردن، شانه و مچ مفصل دارند، شخصیت‌های مهم مثل راما و راوانا به دلیل جنگی که بینشان در می‌گیرد در دو دست دارای مفصل هستند و این مفصل‌ها را معمولاً بندهای چرمی به هم متصل می‌کند. سبک طراحی و برش این عروسک‌ها معمولاً از سنگ‌برجسته‌های شمال کرالا گرفته شده است. عروسک‌های مذکر و هانومان دارای دو چشم هستند و یکی از تفاوت‌هایی که بین شخصیت‌های مرد و زن وجود دارد و باعث شناخت آن‌ها از یکدیگر در صحنه می‌شود همین است. در برش‌های عرضی برهما و راوانا دارای سرهای متعددی هستند. در صحنه‌های جنگ هر عروسک به وسیله دو عروسک‌گردان بازی داده می‌شوند که یکی نقش حرکتی دست‌ها، نیزه‌ها و کمان‌ها را بر عهده دارد و دیگری تنه عروسک را می‌گرداند. بدن راما به طور کلی آبی رنگ است و سیتا معمولاً قهوه‌ای یا طلایی. تزیینات و طراحی لباس‌های این عروسک‌ها بسیار تحت تأثیر رقص معروف کاتاکالی است که در کرالا اجرا می‌شود. عروسک‌گردان‌های کرالا در نواحی کوچی (Kochi)، پالقات (Palghat) و تریچور (Trichur) زندگی می‌کنند. در کرالا همان‌طور که قبلاً اشاره شد نمایش سایه بسیار تحت تأثیر تشریفات و اعمال مذهبی است. تنها در ناحیه پالقات هفتاد معبد وجود دارد که محل دایمی برای اجرای نمایش سایه دارند. دو نوع اجرا در کرالا وجود دارد: اجراهای دایمی که در معابد و یا نزدیک معابد برگزار می‌شود و با نام‌های کوتومدون (Koothamedon) و کوتومانداپام (Koothumandapam) شناخته می‌شوند. همچنین اجراهایی که محل اجرایی موقت دارند و این محل‌ها را در نزدیک محل اجرا تأسیس می‌کنند. معمولاً هر اجرا 7 تا 21 روز به طول می‌انجامد. بعضی از دهکده‌ها که عقیده دارند خدای‌بانوان دوی (Devi) و کالی (Kali) از آن‌ها حمایت می‌کنند اجراهای ویژه‌ای با نام راوانا بادهی (Ravana Badh) دارند که داستان این نمایش‌ها به کشتن یک شیطان با نام داریکا (Darika) توسط الهه کالی می‌پردازد. وقتی این نمایش‌ها اجرا می‌شود شعرهای زیبایی به زبان تامیلی خوانده می‌شود و کل نمایش به زبان مالایام (Malayam) اجرا می‌گردد و باقی متون اجرایی از رامایانا گرفته شده است. ابعاد محل اجرایی دایمی 45 پا درازا، 15پا عمق، 10 پا ارتفاع دارد و مکان‌های اجراهای موقت که بیشتر نزدیک معابد برگزار می‌شود 8*12*42 پا اندازه دارند. در اجراها صفحه اجرایی از دو پارچه تشکیل شده است که یک پارچه به رنگ سیاه در پایین که نشان‌دهنده زمین و یک پارچه به رنگ سفید در بالا که نشان‌دهنده آسمان است. در پشت صفحه اجرایی یک چوب بامبو سرتاسری به صورت افقی که 42 پا اندازه دارد به فاصله یک فوت از پرده اجرایی در بالای صفحه نصب می‌شود که 21 چراغ پی‌سوز را نگه می‌دارد و چراغ‌ها با سوزاندن روغن نارگیل نور صحنه را ایجاد می‌کنند. نمایش‌ها با بالا رفتن پرچم در درون معبد شروع می‌شود و با آتش‌بازی و برداشتن صفحه اجرایی با تشریفات خاص و زیبا پایان می‌پذیرد. نمایش معمولاً با نیایش به درگاه گانش شروع می‌شود و با نیایش به درگاه ویشنو خدای نگهدارنده و ساراسواتی خدای‌بانو هنر ادامه پیدا می‌کند. در پایان با نیایش راما و سیتا پایان می‌پذیرد. موسیقی نمایش به وسیله چهار نوازنده نواخته می‌شود و آنها در قسمت چپ پشت صحنه اجرایی می‌نشینند و موسیقی از کالی (Kali) یک طبل مخصوص، پارا (Para) طبلی کوچک‌تر از کالی و از سنج و فلوت برای اجرای موسیقی استفاده می‌کنند. از نکات دیگر اجرای نمایش‌های کرالایی است که زنان در این اجراها شرکت نمی‌کنند، دیگر آن که وقتی اجرا در مورد راما و کشتن راوانای ده سر باشد به حرمت خون ریخته شده نمایش برای چند روز تعطیل می‌شود. نمایش معمولاً یک شخصیت ثابت به نام کینداکارام (Kindakkaram) دارد، این مرد با چتر نقـشی کمیـک را در هـر نمایـش ایفـا می‌کنـد. نمایـش‌هایـی که از آرانـیاکـانـدیـا (Aranyakandya) شروع می‌شود برای 14 روز ادامه پیدا می‌کند و نمایش‌هایی که از بالکاندا (Balkanda) شروع می‌شود برای 21 روز ادامه پیدا می‌کند.



ماهارشترا
عـروسـک‌های سـایـه‌ای در ایـالـت مـاهـارشـتـرا را بـا نـام چامدایاچا باهولـیا (Chamdyacha Bahuliya) می‌شناسند و بیشترین بیننده را در روستای معروف پینگولی (Pinguli) در حاشیه مرزی ماهارشترا و گوا (Goa) و کارناتاکا دارد و در حقیقت یکی از مهم‌ترین محل‌های اجرایی در این ایالت است. یکی از بزرگ‌ترین انجمن‌ها که در زمینه این هنر فعالیت می‌کند تهاکور (Thakore) است که تشکیل شده از یک سرپرست و دو موسیقیدان و چند بازیگر. شغل اصلی اعضای این گروه‌های عروسکی، ماهیگیری و کشاورزی است. محل اجرای آن‌ها در هر دهکده مشخص است، اما گاهی در کنار معابد یا مکان‌های مقدس نیز به اجرای نمایش عروسکی، می‌پردازند. پرده اجرایی در حدود 3*5*4 پا است و یک چراغ پی‌سوز از جنس آهن در پشت پرده اجرا برای ایجاد نور آویزان می‌شود. معمولاً دیالوگ‌ها را رهبر گروه و نوازندگان می‌گویند و از سازهای دهلاک (Dholak) و واتا (Wata) برای موسیقی استفاده می‌کنند. نوازندگان در کنار پرده می‌نشینند، اشعار و متن‌ها برگرفته از متون حماسی هند بالاخص رامایانای والمیکی (Valmiki) است. کمترین تعداد عروسک‌ها برای اجرا 65 عدد است، عروسک‌ها به وسیله بامبوی که از وسط شکافته شده نگه داشته می‌شوند، عروسک‌ را میان این شکاف می‌گذارند و بازی می‌دهند. عروسک‌ها را با دست چپ می‌گیرند و با دست راست دست‌های عروسک‌ها را بازی می‌دهند. عروسک‌گردان‌ها معمولاً بر روی زمین می‌نشینند. بزرگ‌ترین اندازه عروسک‌ها 27*35 سانتی‌متر و کوچک‌ترین آن‌ها 5/8*11 سانتی‌متر است. عروسک‌ها بسیار زیبا رنگ می‌شوند، از ورقه‌های نازک چرمی که سوراخ نباشد برای ساختن و برش آن‌ها استفاده می‌کنند. برای طراحی صحنه از سبک پایتهان (Paithan) ـ نوعی سبک افغانی ـ مغولی منسوب به قوم پاتان ـ استفاده می‌کنند. عروسک‌ها سبیل و ریش دارند و نوع چهره‌ آن‌ها شبیه مغول‌هاست. در ابتدای اجرا یک عروسک رقصی زیبا را در محل بارگاه ایندرا (Indra)، خدای بهشت، اجرا می‌کند. سپس هاریداس (Haridas)، راوی، داستان را بازگو می‌کند.

اوریسا
عروسک‌های سایه‌ای اوریسا به راوانا چهایا (Ravana Chhayah) معروف است. این اسم مشتق شده از نام راوانای ده سر که پادشاهی شیطان‌صفت است و به سبب حرکت‌ها و اعمال شیطانیش به وسیله رام‌چاندرا به هلاکت می‌رسد. این داستان در حماسه رامایانا آمده است، از داستان‌های این کتاب برای متون نمایش‌ها استفاده می‌کنند. آن‌ها عقیده دارند که راما با نور الهی که در وجودش می‌درخشد سایه‌ای نداشته است. یکی از معروف‌ترین گروه‌های ایالت اوریسا در ناحیه دنکانال (Dhenkanal) فعالیت می‌کنند که شامل هشت نوازنده و بازیگر است. نمایش‌ها به زبان اوریا (Oriya) اجرا می‌شود. محل اجرای عروسک‌های سایه اوریسا معمولاً 8*5 پا اندازه دارد که به وسیله حصیر و لیفه‌های درخت خرما به هم بسته می‌شود و اطراف آن را بافته‌های حصیری می‌پوشاند و اجراکنندگان را از دید تماشاگران مخفی می‌کند. چراغ‌های پی‌سوز سفالی بر روی تیر چوبی قرار می‌گیرند که سه پا از پرده فاصله دارند و فضا را روشن می‌کنند. دکور صحنه در حقیقت تکه‌چرم‌هایی هستند که به شکل صحنه مورد نظر برش خورده است و بر روی پارچه چسبیده می‌شود. عروسک‌ها به صورت نیم‌رخ بر روی صحنه حرکت می‌کنند، اجراکنندگان بر روی زمین می‌نشینند و در مقابلشان بافته‌های حصیری قرار می‌گیرد که سایه آن‌ها را منعکس نمی‌کند و از پایین با عروسکی که در یک بامبو شکاف‌دار قرار داده شده است بازی می‌کنند.
عروسک‌های اوریسا مفصل ندارند و هر بازیگر می‌تواند دو عروسک را بازی دهد. بزرگ‌ترین عروسـک، راوانای شـیطان صفـت ده سـر اسـت که به سـبب ده سـر بزرگ‌ترین عروسک گروه است. عروسک‌ها از پوست بز کوهی مرده ساخته می‌شود و این بدان دلیل است که ذبح حیوانات در آیین هندو ممنوع است. عروسک‌ها طرح‌های سیاه و سفید دارند. عروسک‌ها 4 اینچ تا 2 پا طول و 5/1 پا عرض و 3 میل قطر دارند. بعضی از عروسک‌ها برای صحنه‌های مختلف ساخته می‌شود مانند نشستن سیتا در جنگل آشوک واتیکا (Ashok Vatika)، همان نشستن سیتا در ارابه راواناست که فیگورها یکی است و بر روی یک قطعه چرم به نمایش درمی‌آید. در اوریسا بیشتر از متن بیچیترا رامایانا (Bichitra Ramayana) برای اجراهای صحنه استفاده می‌کنند، این کتاب در 18 قرن پیش نوشته شده است. برای موسیقی نمایش از کانجاری (Khanjari)، نوعی دایره کوچک، رامتالی (Ramtali)، قاشقک چوبی و کوبوجی (Kubuji)، سنجی فلزی، استفاده می‌کنند. معمولاً نوازندگان در قسمت چپ فضای اجرایی می‌نشینند. یک راوی و مفسر خوب بیچیترا رامایانا متن‌ها و گفتگوها را به صورت بداهه می‌گوید که به وی گایاک (Gayak) می‌گویند. هر گروه 300 تا 350 عروسک دارند که معمولاً قبل از اجرای اصلی هر نمایش یک شخصیت عروسکی آرایشگر به همراه نوه‌اش به اجرای یک میان‌پرده کوتاه مبادرت می‌ورزند.
عروسک‌های سایه‌ای هند هنوز دنباله‌رو سنت‌ها، عادات و مراسمی هستند که مبتنی بر دین و مذهب است و مردمان هند از هنر زیبای عروسکی سایه برای توضیح مباحث دینی، عرفانی و حکمتی آیین هندو استفاده می‌کنند. متأسفانه به دلیل حمایت نشدن از طرف دولت و کمبود درآمد میان هنرمندان عروسکی سایه که عموماً از افراد فقیر و کشاورز و با سطح پایین درآمد هستند و همچنین نفوذ دیگر رسانه‌های جمعی مانند تلویزیون، سینما و کامپیوتر در میان نسل جوان این هنر زیبا و افسون‌گر در بیشتر نقاط و ایالات رو به فراموشی است. امروز به جز چند گروه دیگر کسی شاهد اجرای هنر عروسکی سایه به شکل و سیاق قدیمی در خیابان‌های کشور پهناور هند نیست.




فصل پنجم
عروسک‌های میله‌ای


هندی‌ها پیشینه عجیبی در ساخت و ساز عروسک‌های میله‌ای و نمایش این نوع هنر عروسکی دارند و سرزمین‌های بسیاری زیر سلطه اجرای این نوع هنر عروسکی بوده است. از شواهد پیداست که هندی بنیان‌گذار هنر عروسکی میله‌ای بوده‌اند و در هند نیز اولین مردمانی که عروسک میله‌ای را ابداع کردند بنگالی‌ها بوده‌اند و این هنر به‌تدریج به سمت شرق هند رفت و با نفوذ دین هندو به سرزمین‌های اطراف عروسک‌های میله‌ای هندوها به وایانگ گولیک (Golek) جاوه تبدیل شد و از آن‌جا به تمام نقاط دنیا رفته است.
بنگال غربی
قدمت عروسک‌های سنتی میله‌ای در بنگال به 14 قرن پیش باز می‌گردد و این هنر با پیشینه تاریخی خود تا به اکنون ادامه داشته است. عروسک‌های میله‌ای بنگال به پوتال ناچ (Putul Nautch) که به معنای رقص عروسک است و با تأکید بسیار به نوع شعرخوانی و نوع فرم تئاتر جاترا (Jatra) ـ تئاتر سنتی ملی هند ـ و از متون مذهبی حماسی مانند ماهابهاراتا، رامایانا و پوراناها اجرا می‌شود. ولی اجراهای جدید بر اساس رفتار، هـنـجـار و حـتـی گـفـتـار هـنـرپـیـشـگـان مـعـروف سینمای هند شکل می‌گیرد. عروسک‌گردان‌ها معتقدند در اجراهای عروسکی، میله‌ها بیشتر از نخ‌ها کاربرد دارند و اجرای عروسکی از پایین توسط میله‌ها بسیار بهتر است از اجرای عروسکی از بالا توسط نخ‌ها. در قسمت جنوبی بنگال غربی عروسک‌های میله‌ای اجراهای زیادی دارند و آن‌ها را در جنوب با نام دانگار پوتول (Danger Putul) به معنای عروسک‌های چوبی می‌شناسند. معمولاً کشاورزان که در فصل زمستان کم‌کار هستند به کار عروسکی مشغول می‌شوند و در بازارهای روزانه روستا به اجرای نمایش می‌پردازند. سطح سواد در میان عروسک‌گردان‌ها در حد پایین است. در این ناحیه عروسک‌گردان‌هایی هستند که از چهار نسل قبل کارشان عروسک‌گردانی بوده است. بیشتر عروسک‌گردان‌ها هندو هستند و تعداد کمی مسلمان، ولی هیچ‌گونه تعصب مذهبی بین این گروه‌ها وجود ندارد و همه با احترام عمیقی نسبت به عروسک‌ها به اجرای عروسکی می‌پردازند. معمولاً عروسک‌ها را در جایی مقدس نگاه می‌دارند و موجوداتی مقدس می‌پندارند. گروه در بیشتر اوقات نیایشی به درگاه خداوند قبل از اجرا انجام می‌دهد و سپس بر روی صحنه می‌رود و این‌گونه مراسم برای اجازه از خداوند و تشکر از اوست. هر نمایش 15 تا 18 شخصیت را در بر دارد و دو راوی اصلی و سه همسرا در گروه وجود دارد. هر اجرا در حدود سه ساعت طول می‌کشد. سور مستر (Sur Master) یا راوی خود شعرها را می‌سراید و آهنگ‌ها را می‌سازد. در بیشتر مواقع سر دسته گروه مانند یک مدیر رفتار می‌کند. بازیگران گفتگوها را می‌خوانند و از میکروفن برای پخش صدا استفاده می‌کنند. در این زمان گروه‌ها می‌توانند در طول دو روز یک اجرای جدید داشته باشند. گروه موسیقی از سازهایی نظیر هارمونیم، کلارینت، کورنت (Cornet)، ناگارا (Nagara)، سیمبال (Cymbal)، فلوت و کانسی (Kansi) استفاده می‌کند و معمولاً با شعرهای محلی و منطقه‌ای یا مدرن بنگال همراهی می‌شود. در بعضی از مواقع ویولون نیز در اجراها به کار برده می‌شود. نوازندگان در طرف چپ محل اجرایی می‌نشینند. عروسک‌های میله‌ای در بنگال غربی از چوب یا سفال ساخته می‌شوند و بدن عروسک مستقیماً بر روی چوب رنگ می‌شود. اما در مورد سر عروسک‌ها بر روی چوب لایه‌ای از گل همراه با پارچه می‌کشند و سپس بر روی این لایه رنگ‌آمیزی صورت را انجام می‌دهند. نقاشی‌ها و طرح‌ها عروسکی به‌شدت وابسته به سبک نقاشی پات (Pat) در هندوستان است. در قدیم نقاشان برای عروسک‌ها از رنگ‌های گیاهی استفاده می‌کردند ولی در حال حاضر رنگ‌های روغن و وارنیش برای جلا دادن کاربرد بیشتری دارد. دو سوراخ روی دست‌ها برای اتصال میله‌ها تعبیه شده است. برای یک بدن سرهای متعدد وجود دارد یعنی سرها قابلیت تعویض دارند و معمولاً بر روی میله‌ای سوار می‌شوند که به تن عروسک متصل است و همین میله گاهی نقش گردن را نیز ایفا می‌کند. عروسک‌ها مواقعی که اجرا ندارند درون سبدی با نام کنر (Kenre) نگهداری می‌شوند. در موقع اجرا میله سر با یک دست نگه‌ داشته می‌شود و با دست دیگر دو دست عروسک را مـی‌گـردانـنـد. عـروسـک‌گـردانـی کـه عـروسـک رقـاصـه‌هـا را مـی‌گـردانـد، گانـگهرو (Ghunghroo)، زنگ کوچک به مچ پاهایش می‌بندد و همراه عروسک می‌رقصد. هر عروسک بین 5 تا 25 کیلو وزن دارد و بین 5/1 تا 5/2 متر اندازه دارند. لباس‌ها، آرایش‌ها و زینت‌آلات نمونه‌ای از تئاتر جاترا است. سر عروسک‌ها، لباس‌ها و جواهرت در جعبه‌هایی جداگانه نگهداری می‌شود. بدن عروسک‌ها نیز در یک سبد نگهداری می‌شود. برای اجراهای جدید عروسک‌های جدید ساخته نمی‌شود و عمدتاً عروسک‌های قدیمی را با لباس‌های جدید برای اجرا آماده می‌کنند. به دلیل عدم وجود پا، عروسک‌های مرد دوتی می‌پوشند و عروسک‌های زن را لباس ساری می‌پوشانند. عروسک‌ها از طرف راست وارد شده، از همان طرف نیز خارج می‌شوند. قبل از اجرای اصلی برای دعوت از مردم معمولاً میان‌پرده‌ای از داستان‌های کریشنا و بالارام اجرا می‌کنند یا از رقص عروسک‌ها و انجام عملیات آکروباتیک توسط آن‌ها، برای جلب مردم و نشان دادن مکان اجرایی، استفاده می‌شود. روشنایی محل اجرا اکثراً توسط لامپ‌های الکتریکی تأمین می‌شود. محل اجرا از بامبو و پارچه ساخته می‌شود که پارچه‌ها تمام چهار طرف مکان اجرایی و سقف را می‌پوشانند. اندازه مکان اجرایی 5/3*5/6 متر است و بلندی سقف تا 5/3 متر نیز می‌رسد.
صحنه اجرا تشکیل شده است از پارچه‌ای که عمودی در جلو قرار می‌گیرد و دریچه‌ای 5/1 متری که قاب صحنه محسوب می‌شود. این پارچه‌ها معمولاً از پارچه‌های اصیل و زیبای هندی انتخاب شده، پارچه‌های انتهای صحنه بر اساس صحنه‌های اجرایی نقاشی و به ترتیب اجرا وصل می‌شود و وقتی صحنه‌ای تمام شد پارچه رویی را بر می‌دارند و پارچه زیرین که نماد صحنه بعد است نمایان می‌شود.

اوریسا
عروسک‌های میله‌ای اوریسا کاتهی کوندهی (Kathikundhei) نام دارد. عروسک‌ها از میوه‌ درخت سولا (Sola) تهیه می‌شود و میله‌ای به انتهای این میوه متصل شده که این سر را نگه می‌دارد. به جز سر پاها و دست‌ها نیز حرکت دارند. طول عروسک‌های میله‌ای این ایالت 12 تا 18 اینچ است. بازی‌گردانان در پایین پرده زانو زده و عروسک‌ها را در بالای سرشان بازی می‌دهند. بیشتر گفتگوها با موسیقی بیان می‌شود که ترکیبی است از موسیقی کلاسیک و محلی. نمایش با موسیقی هندی با تم استوتی (Stuti) آغاز می‌شود که وابستگی این نمایش را به مذهب نشان می‌دهد. نمایشنامه‌ها بر اساس متون مذهبی و افسانه‌های جن و پریان نوشته شده و در نمایش‌های جدید بیشتر تأکید بر روی جنبه‌های سرگرم‌کننده است.

جارخاند Jharkhand
در منطقه چوتاناگ پور (Chhotanag Pur) نوعی نمایش میله‌ای عروسکی وجود دارد که توسط قبایل محلی اجرا می‌شود. مدت نمایش حدوداً 15 تا 20 دقیقه است. عروسک‌ها بر میله‌ای بلند سوار می‌شوند و عروسک‌گردانان از پایین به اجرا می‌پردازند. عروسک‌ها معمولاً از چوب ساخته می‌شوند و 1 پا بلندی دارند. صورت عروسک‌ها به وسیله یک لایه گل و پارچه پوشیده و رنگ می‌شود. محل اجرا 5 پا از زمین فاصله دارد و ابعادش 5/7*5/7 پا است. پارچه‌های خشن سه طرف صحنه اجرایی را می‌پوشانند و در جلوی صحنه چراغ‌های نفتی روشنایی محل اجرا را فراهم می‌کنند. نوازندگان در خارج از مـحـل اجـرایـی مـی‌نشیـنـند و از سـازهای شهنای (Shehnai)، ربکا (Robka)، دهل (Dhol) و مانجیرا (Manjira) استفاده می‌کنند. از تم‌های محلی بیشتر برای موسیقی استفاده می‌شود و شعرها بر اساس زبان‌های قبیله‌ای تنظیم شده است.



فصل ششم
عروسک‌های نخی




از میان انواع هنر عروسکی در هند، عروسک‌های نخی بیشترین عمومیت را دارند. این عروسک‌ها همچنین بیشترین اشتراکات را با عروسک‌های نخی دنیا دارا هستند. بسیاری از افراد تصور می‌کنند که هنر عروسکی نخی فقط در غرب هند و در ایالت راجستان رایج است. ولی در حقیقت در بیشتر شهرهای هندوستان نظیر راجـسـتان، کارنـاتـاکا، بنـگال غـربی، آسـام، اوریسـا، تریـپورا (Tripura)، مانـیـپور (Manipur)، ماهارشترا، آندهراپراداش و کرالا این هنر اجرا می‌شود. مردمان این نواحی علاقه بسیار به عروسک‌های نخی دارند و همین امر موجب رونق این نوع هنر عروسکی در هند شده است. تلاش برای به روز کردن پسایی و مکانیزم حرکتی عروسک‌های نخی در هند با شکست مواجه شده است، ولی از لحاظ اجرای عروسک‌بازان، هند به بالاترین حد اجرایی خود در این هنر رسیده ‌است؛ مثلاً همان اجرایی را که عروسک‌بازان غربی با یک عروسک بیست و چند نخی انجام می‌دهند، یک عروسک‌باز هندی با یک یا دو نخ انجام می‌دهد.

کرالا
عروسک‌های نخی سنتی در ایالت کرالا به ناحیه اِرناکولام (Ernakulam) محدود شده است و به نام نول پاوا کوتو (Nool Pavakoothu) معروفند. نول به معنای نخ و پاواکوتو به معنای رقص عروسک‌هاست. در دوره‌ای از سال در معبد ناحیه تریپونیترا (Tripunithur) جشنواره‌ای برگزار می‌شود که معمولاً عروسک‌های نخی در آن حضور چشمگیری دارند. از 55 سال قبل دو گونه اجرای عروسکی در کرالا وجود دارد. ‌عروسک‌هایی که نمایش‌هایشان بر اساس فرهنگ محلی و فولکلور ناحیه کرالا است و دیگری اجراهایی که بر اساس پیشینه تاریخی فرهنگ هند به‌خصوص دو حماسه رزمی رامایانا و مهابهاراتا است. کل عروسک‌های ناحیه کرالا به انجمنی به نام نیل (Nail) وابسته‌اند و معمولاً یکی از خانواده‌های سلطنتی این ناحیه از اجراها حمایت و حفاظت می‌کنند. دیالوگ‌ها و شعرها به وسیله بازی‌گردانان عروسکی با زبان مالایالام (Malayalam) گفته می‌شود. اندازه عروسک‌ها معمولا به 2 تا 5/2 پا می‌رسد، عمدتاً از چوب تراشیده شده‌اند و به وسیله نقاشان به صورت بسیار زیبایی رنگ و آرایش می‌شوند. برخی از این عروسک‌ها در حدود 45 سال است که بر روی صحنه می‌روند و اجرای نمایش می‌کنند. مفصل‌ها در دست‌ها، پاها و دور کمر قرار دارند.
اجراها معمولاً با یک پیش درآمد کمیک شروع می‌شود که طنز در اجرای آن نقش اصلی را ایفا می‌کند و برای کشاندن تماشاگر برای دیدن نمایش اجرا می‌گردد. در ابتدا، یک عروسک زن تمام بازیگران را معرفی می‌کند. دو شخصیت لوده به نام‌های کورو (Koru) و اوناکیان (Unnaikan) در این نمایش‌ها بازی می‌کنند.

ماهارشترا
عروسک‌های نخی و سایه‌ای از راجستان و گجرات (Gujarat) به ماهارشترا آمده‌اند و به وسیله حکمران‌های منطقه‌ای حمایت می‌شوند. عروسک‌های نخی با نام کالاسوتری باهولیا (Kalasutri Bahuliya) در بیشتر مناطق ماهارشترا شناخته شده‌اند. این نمایش‌های عروسکی با سازهای تابلا (Tabla)، تورتور (Turture) و سنج در بیشتر نقاط این ایالت به وسیله خانواده‌ها تمرین می‌شوند. قبل از شروع این نمایش‌ها برنج، گل و نارگیل به پیشگاه گانش، خدای پیل‌چهره دین هندو تقدیم می‌شود. گانش با مرکب خود که یک موش صحرایی است به روی صحنه می‌آید و بعد آراتی (Arati) می‌چرخانند و دعای مخصوص را می‌خوانند. دو عروسک زن به نام‌های سالی (Sali) و مالی (Mali) جلوی گانش می‌رقصند و سپس ساراسواتی، خدای‌بانوی هنر، با گانش می‌رقـصد و بـعد از آن شیـوا همـراه با نانـدی (Nandi)، گاو افسانه‌ایش، رقصی به نام تانداوا (Tandava) انجام می‌دهد. این نمایش با نام پوربارانگا (Purbaranga) شناخته می‌شود. در نمایش‌های ماهارشترا یک شخصیت مرد پولدار که تمام پولش را سارقی زده است، به نمایش قسمت‌های طنزگونه اضافه می‌کند.
متون اجرایی عروسک‌ها از رامایانا است و معمولاً داستان‌ها از تولد راما تا کشتن راوانا ادامه پیدا می‌کند. عروسک‌ها کوچک هستند و از چوب تراشیده می‌شوند. کنده‌کاری‌های ظریف و کوچک حالت‌های زیبا و خاصی به عروسک‌ها می‌دهند. در بیشتر مواقع عروسک‌ها با زر و زیور بسیار آرایش می‌شوند، در گردن و شانه‌ها مفصل دارند و معمولاً هیچ نخی به پاهایشان متصل نیست یا اصلا پا ندارند، در عوض دو نخ به سر عروسک‌ متصل است. دو نقال شعرها و دیالوگ‌ها را می‌خوانند و تنها یک نوازنده وجود دارد که گروه را با موسیقی خود پشتیبانی می‌کند.

تریپورا Tripura
خاستگاه عروسک‌های نخی تریپورا، بنگال غربی و بنگلادش هستند. عروسک‌های نخی در این ایالت پوتال ناچ نامیده می‌شوند. خوشبختانه نمایش عروسکی در تریپورا محدود به وضعیت اقتصادی نیست. عروسک‌ها معمولاً از چوب درختان محلی، مقوا، سفال، پارچه‌های مستعمل و پاپیه‌ماشه ساخته می‌شوند. عروسک‌ها در مچ‌ها مفصل دارند و از رنگ‌های سبز مایل به زرد، نارنجی، زرد، آبی و گل‌بهی برای رنگ‌آمیزی آنها استفاده می‌کنند. پسایی عروسک‌ها را تکاتی (Tekathi) می‌گویند که از بامبو ساخته می‌شود. دو نخ به دست‌ها، یک نخ به سر، دو نخ به کمر متصل است. عروسک‌ها را عموماً در جعبه‌های حلبی یا چوبی نگه می‌دارند و در پشت صحنه به ترتیب دانا و خردمند بودنشان نگهداری می‌کنند. عروسک‌های مقدس را از اهریمنان جداگانه نگه می‌دارند. جدا از اساطیر مقدس دین هندو، تعدادی از شخصیت‌های محلی نیز وجود دارند که به صورت داستان‌های مصور نقاشی شده روی پارچه به نمایش در می‌آیند. در بیشتر اوقات، شخصیت اصلی این نمایش‌ها ماهیگیر یا شکارچی است که در هنگام شکار اتفاقات خنده‌داری برایش می‌افتد.
عروسک‌گردان‌ها کاغذهایی دارند که در آن شخصیت و طرحی از عروسک بر آن نقش بسته و در حقیقت شناسنامه عروسک است. گروه‌ها معمولا از ده عروسک‌گردان و چهار نوازنده تشکیل می‌شود. در هر سال حدود 60 نمایش اجرا می‌شود. نمایش‌ها به زبان بنگالی اجرا می‌شود و حدود 200 تا 250 تماشاگر دارند. در هر ناحیه عموماً انجمن‌ها و بازارهای دهکده ‌بانی اجرای نمایش و مسافرت گروه به تریپورا می‌شوند و نمایش‌ها با مسافرت گروه در تمام تریپورا اجرا می‌شود. قیمت بلیط بسیار ناچیز است. هر اجرا بین نیم تا یکساعت به طول می‌انجامد و گاهی پنج نمایش در روز اجرا می‌شود. نوازندگان پشت محل اجرا می‌نشینند و از هارمونیوم، دهل، فلوت، زنگ‌ها و ساریندا (Sarinda) برای موسیقی استفاده مـی‌کنـند. نمایـش با نام‌کـرتان (Namkirtan) ـ نام‌های خداوند ـ شروع می‌شود. دو تا سه پیام اخلاقی هدف هر نمایش است. معمولاً زنان در اجرای نمایش‌ها نقشی ندارند. شخصیت‌ها زن را مردان به اجرا می‌گذارند و در هر اجرا 8 تا 25 شعر خوانده می‌شود. یک مرد تمام اشعار را می‌خواند.

اوریسا
مرکز اصلی عروسک‌های نخی در ایالات اوریسا در شمال آن واقع است. عروسک‌های نخی اوریسا را که به معنای عروسک‌های اجراکننده داستان راما و کریشنا است. تمام عروسک‌گردان‌ها از طبقه گاوچران هستند. آن‌ها عقیده دارند که از نسل گوپی‌ها (Gopi)، گاوچرانان ناحیه برینداوان (محلی که کریشنا به دنیا آمده) هستند که به این ناحیه کوچ کرده‌اند. در بیشتر اوقات، عروسک‌گردان‌ها به اندازه یک مغازه کوچک در ناحیه درآمد دارند. مواد صنعتی جدید در حال حاضر به جای مواد قدیمی در ساختن عروسک‌ها به کار می‌روند. اندازه عروسک‌ها از 19 اینچ تا 2 پا است. ماده اصلی ساخت عروسک‌ها چوب است که معمولاً روی صورت آن‌ها یک لایه نازک گچ می‌کشند و سپس صورت را رنگ می‌کنند. آن‌ها در شانه‌ها و مچ‌ها مفصل دارند. عروسک‌ها پا ندارند و برای طراحی آن‌ها از نقش‌برجسته‌های معابد استفاده می‌کنند. پسایی عروسک‌ها از چوب‌های بامبو و به شکل مثلث است و چاکری (Chakri) نام دارد. از سه رأس مثلث دو نخ به دست‌ها و یک نخ به سر عروسک‌ متصل می‌شود. عروسک‌ها را معمولاً بدون لباس داخل یک قوطی حلبی نگاه می‌دارند. محل اجرا 4*3*2 پا اندازه دارد. هشت تیر بامبو در چهار طرف محل اجرا گذاشته می‌شود و یک پرده بزرگ در انتهای سن قرار دارد که با پر طاووس تزیین شده و به آن مایور باتا (Mayur Bata) گویند. یک عروسک‌گردان تمام عروسک‌ها را می‌گرداند. دو گوینده و دو نوازنده در گروه به اجرا می‌پردازند. نوازنده‌ها از سازهای پاکهاواج (Pakhavaj)، مانجیرا و هارمونیوم استفاده می‌کنند.
نمایش عروسکی از 25 دقیقه تا نیم ساعت طول می‌کشد. در نمایش از شعرهای زیادی استفاده می‌کنند. بیشتر از 25 آهنگ در هر نمایش خوانده می‌شود. گروه‌های عروسکی در بیشتر مواقع یک خانواده کاری به شمار می‌آیند. نمایش معمولا با زدن میردانگا در جلوی محل اجرایی برای جلب توجه حضار زده می‌شود. راویان در پشت صحنه می‌نشینند. برای اجرای شخصیت زنان، اشعار از سروده‌های محلی و قدیمی اوریسا گرفته شده است. عروسک‌های جنوب اوریسا به اندازه عروسک‌های شمالی مردمی و ملی نیستند. این عروسک‌ها پا دارند.

آسام
در تاریخ هنر هند مشخص نیست که در چه زمانی هنر عروسکی آسام ظهور کرده است. عروسک‌های نمایشی از زمان دانشمند بزرگ سده پانزدهم هند شانکارادوا (Shankaradeva) در آسام حضور داشتند. بنابراین به نظر می‌رسد قدمت این هنر در تاریخ آسام بسیار طولانی است. در زمان‌های گذشته نمایش عروسکی با نام تاتاک یا تاتاک ناتاک (Tatak-Tatak Natak) نامیده می‌شده است. نمایشگران با نام تاتکیا (Tatekiya) یا باجیکار (Bajikar)، جادوگر، شناخته می‌شدند. در حال حاضر عروسک‌ها را با نام پوتال ناچ می‌شناسند.
عروسک‌ها از هسته گیاه سولا ساخته می‌شود یا از خرده‌چوب‌هایی که از اتصال آنها به هم فرم سر به دست می‌آید. سر معمولاً با گِل رس و دانه‌های شن پوشانیده می‌شود و سپس بر روی این لایه با رنگ، فرم صورت و دهان شکل می‌گیرد. پیچ و تاب‌ها و اندام‌های زیرین با پستی و بلندی لباس‌ها مشخص می‌شود. عروسک‌ها در شانه‌ها مفصل دارند و فاقد پا هستند. پایین تنه در اکثر اوقات با پارچه پوشیده می‌شود. عروسک‌ها چون پا ندارند در روی صحنه به صورت آرام سر می‌خورند. سایز عروسک‌ها بین 1 تا 3 پا است. برای ساخت بیشتر عروسک‌ها از طراحی‌های یکسان استفاده می‌شود. بعضی از گروه‌ها هنوز از متون رزمی و نمایشنامه‌های افسانه‌ای برای اجرایشان استفاده می‌کنند؛ مانند استفاده از حیوانات خاصی که مرکب خدایان و خدابانوان هستند.
حایل و نگهدارنده محل اجرا به یک تخت شباهت دارد. پرده پشت صحنه است و ارابه‌ها و قایق‌ها نقاشی می‌شوند. راما و کریشنا با رنگ آبی مشخص می‌شوند و همسران آنها رنگ زرد و صورتی دارند. شیاطین و موجودات خبیث با رنگ‌های تیره رنگ‌آمیزی می‌شوند.
هر گروه 50 تا 90 عروسک دارد. هر عروسک معمولاً به جای چندین شخصیت بازی می‌کند. سوترادهار یا مسئولین نمایش از دلقک، رقاص و نوازندگان عروسکی دهُلاک (Dholok) یا کارتال (Kartal) که همه به شکل عروسک هستند در همه نمایش‌ها استفاده می‌کنند. عروسک‌ها را در پشت صحنه به ترتیب ورودشان به صحنه نگاه می‌دارند. در هر گروه یک عروسک شیطان که گردنش را می‌تواند بلندتر از حد معمول کند، حضور دارد.
عروسک‌ها را در یک جعبه ساخته شده از بامبو نگهداری می‌کنند. پشت صحنه عروسک‌ها را به یک میله می‌آویزند. بعضی اوقات گروه‌ها متونشان را از مهابهاراتا و بـهـاگـاواتـا (Bhagavata) مـی‌گـیـرنـد و از اپـیزودهای تاریخی مثل ساتی بهول (Sati Behula) و ساتی جی‌ماتی (Sati Jaimati) استفاده می‌کنند. معمولاً گروه‌های مدرن تمام گونه‌های داستانی را بر طبق متون قدیمی به طور فانتزی اجرا می‌کنند.
هر گروه از پنج نفر تشکیل می‌شود. رهبر گروه باین (Bayen) یا سوترادهار یا اوجا (Oja) نامیده می‌شود.
تهیه‌کننده و کارگردان هماهنگ‌کننده اجرای اعضای دیگر گروه است. رهبر گروه در کنار صحنه می‌نشیند. نوازندگان با کهل (khol) ـ نوعی طبل ـ یک یا دو سنج گروه موسیقی را تشکیل می‌دهند. تم‌های محلی اساس موسیقی آن‌هاست. محل اجرا کوچک و ساده است. یک قاب در جلوی صحنه با استفاده از چوب‌های بامبو ساخته می‌شود. در داخل محل اجرا یک سکوی کوچک مکان اجرا عروسک‌هاست. اندازه این سکو 10 تا 12 پا در طول 3 تا 4 پا در عرض و حدود 3 پا از زمین فاصله دارد. در قسمت انتهایی سکو، پرده انتهایی سن نصب شده و به رنگ سیاه است و حدود 4 پا اندازه دارد. دیواری از بامبو طرفین دیگر سکو را پوشانده است. این سکوها پستی و بلندی بسیار دارند که برای اجرا به کار برده می‌شود. پشت پرده سیاه سن عروسک‌گردان‌ها قرار می‌گیرند. آن‌ها روی زمین می‌ایستند یا روی یک صندلی می‌نشینند.
پای عروسک‌ها از بامبو و با نام کاتهی معروف است. یک عروسک‌گردان می‌تواند دو عروسک را در دو دستش بگرداند. اما یک عروسک‌گردان ماهر گاه حتی تا پنج عروسک را در یک آن بازی می‌دهد.
صحبت‌ها و مکالمات با صدای وسیله‌ای به نام صفیر (pyapa) انجام می‌شود.
نمایش معمولاً با اجرای یک پیش پرده یا واندانا (Vandana) به‌خصوص توسط یکی از عروسک‌ها آغـاز مـی‌شـود و پـس از آن دو عـروسـک با نـام‌های کـالـوبلو (Kalu-Bhelu) و کالابلا (Kalue-Bhelua) شروع به جارو کشیدن صحنه می‌کنند. در نـمـایـش‌هـای متأخـر و مـدرن این دو عروسک چنگرا (Chengra) و مـسـتان (Mastan) نامیده می‌شوند. این دو شخصیت از شوخی‌های رکیک برای جلب توجه تماشاگران و خنداندن آن‌ها استفاده می‌کنند. این گفتارها کسی را نمی‌رنجاند و حتی گاهی جنبه طنز نیز به خود می‌گیرد و قوانین اجتماعی و سیاسی زمان را مورد توضیح و تفسیر قرار می‌دهد.
معمولاً 500 تا 700 نفر برای دیدن نمایش به محل اجرا می‌آیند. داستان‌ها برگرفته از اساطیر و حماسه‌های قدیمی هند است. افراد خیر یا کدخداهای ده عامل اجرای نمایش هستند. هر گروه با سفر به دهکده‌های اطراف اجراهای متعددی را خواهد داشت. گروه‌ها بلیط‌های اجراییشان را در بازارهای مکاره می‌فروشند و معمولاً زنـان در اجـراها نـقشـی ندارنـد. نمایش‌ها عموماً برگرفته از بخش‌های راما باناباس (Rama Baanabas)، سیتا هاران (Sita Haran)، بالی باد (Bali Badh) و سیتا سواموار (Sita Swamrav) از رامایانا است. عروسک‌ها از سمت چپ صحنه وارد و از سمت راست خارج می‌شوند. بعضی از اوقات برای نشستن تماشاگر از صندلی یا تخت استفاده می‌شود. این هنر یک هنر خانوادگی اصلی است و از این راه عمدتاً خرج خانواده به دست می‌آید. به دلیل وضعیت بد اقتصادی این طبقه، هنر اصیل عروسکی آن با چنین قدمت و سابقه‌ای در این ایالت رو به افول گذشته است و در حال حاضر محدود به اجراهای پراکنده در بازارهای فصل زمستانی و یا جشن‌های ازدواج شده است.
بنگال غربی
به عروسک‌هایی که در ایالت بنگال غربی از هزاران سال پیش به طور مستقیم و غیـرمسـتقیـم در کار نمـایش بوده‌انـد تاررپـوتـول (Tarerputul) یا سـوتوپـوتـول (Suttoputul) ـ عروسک‌های نخی ـ گفته می‌شود. این گروه‌ها معمولاً از 10 تا 12 نفر تشکیل شده است. هر گروه یک رهبر دارد که پول ناچیز ماهیانه افراد گروه را پرداخت می‌کند. عروسک‌گردان‌ها هنوز به هنرشان وفادارند، اگرچه در آمد کمی از این کار کسب می‌کنند.
گروه‌ها عمدتاً دوره‌گردند و به مناطق دور از جمله اوریسا، بیهار، آسام و تریپولا سفر می‌کنند. در مناطقی که صحبت کردن هندی معمول است گروه از شعرهای هندی و باجپوری (Bhojpuri) استفاده می‌کند. دو تا سه گروه از ضبط صوت برای اجرا و دیالوگ‌ها بهره می‌گیرند.
هر عروسک 2 تا 5/2 پا ارتفاع دارد. هر گروه چادر مخصوص خودشان را برای اجرا در اختیار دارند و برای هر نمایش پردة خاص نقاشی‌شده‌ای را به کار می‌گیرند که مانند پرده سینما است. سابقه بیشتر عروسک‌گردان‌ها به پاکستان غربی قبل از تشکیل دولت پاکستان و تقسیم شدن بنگال غربی باز می‌گردد. محل اجرایی 2*5 پا است. آن‌ها پسایی عروسک‌ها را از بامبو می‌سازند و به نام چهات (Chhat) می‌شناسند. عروسک‌ها در شانه و آرنج دارای مفصلند و فقط عروسک‌های آکروبات‌باز پا دارند.
در گروه‌های قدیمی عموماً زنان در اجرا نقشی نداشته‌اند گرچه این حالت در حال حاضر بسیار تغییر کرده است. داستان‌ها از اجراهای موفقیت‌آمیز تئاتر جاترا گرفته می‌شود، همچنین از داستان‌های هندی و یا فیلم‌های بنگالی اقتباس می‌کنند، اما موسیقی معمولاً یکسان و یکنواخت است.
اجراهای گروه شامل چادر یا خیمه صحنه اجرا و یک پرده اصلی و چهار تا پنج پرده متغیر می‌باشد. تعداد عروسک‌های هر گروه معمولاً بین 30 تا 40 عروسک است که به جز شخصیت‌های اصلی از عروسک‌های مار، شیر، آهو و ببر نیز برای اجراها استفاده می‌گردد.
معمولاً دو عـروسـک رقـاص بـه نـام‌های کـانـابـالا (Kanabala) و پارول ‌بالا (Parulbala) اجرایی پیش از برنامه اصلی برای تماشاگران دارند، بعد از این رقص قطعه موسیقی نواخته می‌شود و سپس عروسک یک مرد ویولونیست با ویولنی در دست وارد می‌شود که نامش اوتام کومار (Uttam Kumar) است و به تقلید از یکی از شخصیت‌های فیلم‌های بنگالی شخصیت‌های نمایش و نوازندگان را معرفی می‌کند. تمام شعرها و دیالوگ‌ها توسط شخصی که مهارتی کامل در تقلید صدا دارد، خوانده و گفته می‌شود و این شخص 20 تا 30 شخصیت را در هر دفعه اجرای نمایش بازگو می‌کند. هر عروسک پنج نخ دارد که دو رشته از آن به دست‌ها، دو رشته به سر و یک رشته به پشت عروسک متصل می‌شود، البته بعضی از عروسک‌های آکروبات‌باز از 18 رشته نخ برای ایفای شخصیتشان استفاده می‌کنند. عروسک‌گردان اصلی عروسک را می‌گرداند و یک نفر کمک نیز عروسک‌ها را به ترتیب مهم بودن شخصیتشان در پشت صحنه می‌چیند. بعضی از مواقع آن‌ها برای اجرا از یک صندلی یا یک قایق استفاده می‌کنند. عروسک‌ها می‌توانند از هر طرفی وارد صحنه بشوند و معمولاً در اجراهای جدید افکت‌های مختلف نوری و صدایی نظیر رعد و برق، باران و غیره راه یافته است.
لباس‌های عروسک‌ها و تزییناتشان مانند تئاتر جاتراست. اگر عروسک‌ها ساکن باشند و حرکتی نداشته باشند دو عروسک توسط یک نفر می‌تواند بازی شود. معمولاً دو تا سه نفر کار راهنمایی مردم را بر عهده دارند. هر نمایش 30 تا 45 دقیقه زمان می‌برد و سازهای مورد استفاده عبارتند از: هارمونیم، طابلا، کلارینت، فلوت، کونچ، سنج و ویولن. افرادی که وظیفه‌شان اجرای موسیقی است در طرف چپ محل اجرا می‌نشینند.


مانیپور Manipur
مردمان مانیپور پیروان خداوندگار ویشنو، خدای نگهدارنده در آیین هندو، هستند. این مردمان بسیار به ویشنو علاقه‌مندند. تاریخ گذشته این افراد به 17 قرن قبل در بنگال غربی باز می‌گردد. در این زمان عارفی بزرگ به نام چایتانیا ماها پرابهر (Chaitanya Maha Prabh) ملقب به شری گورانگا (Sri Guronga) در این مکان زندگی می‌کرده است. عروسک‌ها به وسیله سنت بزرگ ویشنو از بنگال غربی به مانیپور می‌آیند.
رقص‌های عروسکی در مانیپور را با نام لایتیبی جــاگـــوی (Laithibi Jogoi) یعنی رقص عروسک‌ها می‌شناسند. نمایش عروسکی‌ای که توسط شخصیت‌های انسانی بازی می‌شود و بسیار حالت مــقـدسـی دارد بــه سبـک راس لـیـلا (Ras Leela) اجرا می‌گردد و نمایش عروسکی‌ای که توسط شخصیـت‌هـای شـیـطـانـی و حیـوانات بـازی می‌شـود و بـه شیـوه گوستا لیلا (Gostha Leela) کار می‌شود.
محل و سکوی اجرایی 5/2 تا 3 متر ارتفاع دارد و به طور موقت در گوشه‌ایی از دِه بر پا می‌شود. در انتهای محل اجرا پارچه‌ای سیاه می‌آویزند و این بدان دلیل است که عروسک‌ها با نخ‌های سیاه رنگ که به بدنشان متصل شده بازی می‌شوند و این نخ‌ها در سیاهی انتهای صحنه گم می‌شود. تماشاگرها بر روی زمین می‌نشینند و اجراها را می‌بینند. پارچه سیاهی دیگر عروسک‌گردان‌ها را که بر بلندی ایستاده‌اند از دید تماشاگر محفوظ نگاه می‌دارد. عروسک‌گردان‌ها در اجراهایشان از بداهه‌پردازی‌ استفاده زیادی می‌کنند.

آندهرا پرداش
عــروســک‌هـای نـخــی در ایـالـت آنـدهـرا پـرادش بـا نـام کـیـلـو بـومـالـاتـا (Keelu Bommalatha) یعنی رقص عروسک‌های نخی خوانده می‌شود. عروسک‌ها معمولاً از چوب ساخت می‌شوند. خاصیت پیچ و تاب خوردن عروسک‌ها از خصوصیات منحصر به فرد عروسک‌های نخی این ایالت است. شانه‌ها و بالاتنه از باسن و پایین‌تنه جداگانه ساخته می‌شود. عموماً بدن‌ها را از پارچه‌های به هم پیچیده کهنه درست می‌کنند. قابلیت تحرک زیاد عروسک‌ها باعث می‌شود آن‌ها طبیعی به نظر آیند. عروسک‌هایی که دور تا دور خود دایره‌ایی طلایی دارند، انسان‌هایی مقدس هستند.
عروسک‌گردان‌ها پشت پرده‌ای مخفی هستند که 5/3 تا 6 پا عرض دارد. عروسک‌سازها به رنگ موها، دست‌ها و سر عروسک اهمیت می‌دهند. عروسک‌ عمدتاً از سه نخ تشکیل شده که به یک پای مثلث شکل اتصال دارند. رنگ عروسک‌ها از رنگ‌های گیاهی است و فقط سر، صورت و دست‌ها رنگ می‌شوند. در محل اجرا عروسک‌گردان‌ها مستقیماً پشت عروسک‌ها می‌ایستند و محلی را برای ورود و خروج عروسک‌ها به صحنه در نظر می‌گیرند.

راجستان

گفته می‌شود که عمر عروسک‌های نخی در ایالت راجستان در شمال‌غربی هند به هزار سال می‌رسد ولی مدرکی و سندی برای این ادعا وجود ندارد. به این عروسک‌گردان‌ها کاتپوتلی بهات (Kathputli Bhat) ـ گردانندگان عروسک‌های چوبی ـ گفته می‌شود. بهات‌ها در حدود 14 هزار نفرند و حدود دو سوم از آن‌ها در این هنر فعالند. بهات‌ها می‌گویند که اجدادشان این هنر را برای خانواده‌های اشرافی و سلطنتی اجرا می‌کردند و بنابراین در بین این خانواده‌ها به مقام و منزلتی خاص رسیده‌اند. این خانواده‌ها عموماً از ایالات مادهایا پراداش (Madhya Pradesh)، پنجاب (Punjab) و راجستان بوده‌اند.
سلاطین هر دوره به‌تدریج به ارزش ارتباط جمعی این نوع داستان‌های تخیلی و سرگرم‌کننده ـ که جنبه روزنامه زنده را داشتند ـ پی بردند و هر چه بیشتر و بیشتر افسانه‌های زندگی این سلاطین در اجراهای دایمی بهات‌ها راه یافت. یکی از این نمونه‌ها اَمَر سینگ راتود (Amar Singh Rathod)، سلطان ناکپور در هند مرکزی، است که در زمان حیاتش برای بهبود وضع بهات‌ها کوشش‌های بسزایی به عمل آورد.
معروف است که پادشاهی بزرگ به نام ویکرمادیتیا (Vikramaditya) در شهر اوجین (Ujjain) در شمال مرکزی هند بر تخت نشست. از او به عنوان جنگجو و استاد هنر و ادبیات یاد شده است و در سراسر خطه پادشاهی‌اش صدها گروه نمایش عروسکی کارهای نیک و ماجراجویی‌هایش را نشان می‌دادند. می‌گویند او 32 عروسک زینتی داشت که می‌رقصیدند و عملیات آکروبات انجام می‌دادند و تخت جادویی او با نام سیم‌هاسان باتیسی (Simhasan Battisi) را روی دوش خود حمل می‌کردند. به همین دلیل بهات‌های اولیه با 32 عروسک کار خود را آغاز کردند و بدین ترتیب فرزندانشان هم برای صدها سال این هنر را اجرا می‌کردند. یکی دیگر از افرادی که ثروت فراوان خود را برای اجرای نمایش عروسکی مصرف کرد پریتیراج چوهان (Prithraj Chauhan) از دهلی (Delhi) است. هم اکنون مردمان دهلی سرگرمی‌های بزرگ، مجلل و پر زرق و برق را دوست دارند و بدین دلیل از هنر عروسکی حمایت نمی‌کنند. هنر عروسکی به سوی نابودی و کوچک شدن گروه‌ها و نهایتاً نداشتن پول برای اجرا می‌روند و بهات‌ها در تنگدستی و بی‌چیزی سقوط می‌کنند. عروسک‌های کاتپوتلی فقط دو نخ دارند: یکی از سر به انگشت‌های بازی‌دهنده آمده و به کمر عروسک باز می‌گردد تا آن را نگاه دارد، بچرخاند و خم کند؛ نخ پیوسته دیگری دست‌های عروسک‌ را به حرکت می‌آورد. چنین فن ساده‌ای باید نتیجه‌ای ساده هم در بر داشته باشد، اما یک سوترادهار می‌تواند گویاترین حرکات را با همین فن القا کند. عروسک جنگجو به راحتی شمشیر و سپرش را به چرخش می‌آورد و عروسک رقاصه دختر لبه دامنش را به کمک سنجاقی متصل به سر انگشتانش بالا می‌آورد.
علاوه بر این، نحوه ساخت به عروسک امکان فعالیت قابل ملاحظه‌ای را می‌دهد. سر و بدن از چوبی سخت، اغلب از درخت انبه ساخته می‌شود. دست‌های خمیده به پایین را از مواد قابل ارتجاع می‌سازند تا برای حرکت سریع جنگی مناسب باشد. به پا احتیاجی نیست، دامن چین‌دار که با ارزش‌ترین لباس عروسک است می‌تواند هر گونه حرکتی مثل قدم زدن، دویدن و رقص را القا کند. این دامن بیشتر شبیه به دامن مردانه ولی بلندتر، چین‌دارتر و از پارچه‌ای سبک با حاشیه‌دوزی طلا و نقره‌کاری است. دامن شخصیت به‌خصوصی برای خود دارد. بازی‌دهنده ماهر می‌تواند دامن را بچرخاند، جمع کند و زمانی‌که عروسک را بر روی زمین می‌نشاند آن را پهن یا مثل بالن پر از هوا کند.
در بین بهات‌های راجستان رسم بر این است که وقتی عروسکی از پدری به پسرش می‌رسد او یک دامن نو به دامن‌های قدیمی اضافه می‌کند. بنابراین در هر زمان می‌توان تاریخچه یک عروسک و موقعیت بازی‌دهنده را درست مثل پوسته‌های تنه یک درخت مطالعه کرد: روزهای تمّول، روزهای تنگدستی، روزهای بحرانی و روزهای طلایی. در این حالت پس از اضافه کردن 4 یا 5 دامن فنرهای قدیمی دست‌ها شکسته می‌شود و صورت عروسک با آن چشم‌های درشتش افسرده و شکسته می‌شود.
هنگامی که عمر مفید عروسک به سر می‌آید او را با نیایشی خاص در یک رودخانه مقدس می‌اندازند. چنین پنداشته می‌شود که هر چه عروسک بیشتر روی آب شناور باشد خدایان درباره اعمال و کردارش بر روی زمین قضاوت بهتری خواهند داشت. این آیین بسیار جدی و پذیرفتنی است. حتی در این حالتِ تظاهر به مرگِ عروسک، نشان از یک خدای کوچک دیده می‌شود که نوعی ارتباط عقیدتی با گذشته است؛ چرا که بنابر اعتقاد مردم راجستان کاتپولی موجود کوچک آسمانی است که از طرف خدایان برای سرگرمی انسان‌ها بر روی زمین فرستاده شده.
در زبان کاتپولی ـ که فرهنگ اصوات بدون کلام، عروسک‌های کوچک 40 تا 50 سانتیمتری و مناسب‌ترین زبان است ـ یقیناً عنصری الهی وجود دارد. این زبان ساده و مؤثر توسط بازی‌دهنده اصلی ساخته می‌شود. او سازی متشکل از چوب خیزران و چرم را در دهانش می‌گذارد. به وسیله دمیدن در این ساز و شکل دادن به لب‌هایش اصوات را به صورت شمرده بیان می‌کند. در فرهنگ‌های بعدی سعی شده است که فن شمرده صحبت کردن را به وسیله نوعی سوت که در انگلستان به آن سوازل، در ایران صفیر و در فرانسه پراتیک می‌گویند، کامل کنند. اما هندیان همان شکل صدا را به عنوان بیان عروسکی پذیرفته و حفظ کرده‌اند. عملاً برای چنین عروسک‌های کوچکی صدای بلند زنگ‌دار و مرتعش مناسب‌تر است. حرکات تند و لرزان را به وسیله صدای زنگ‌دار چکشی تشدید می‌کنند. یک آهنگ کوتاه و ریز به همراه چرخش بدن نشانگر حالت تنفر یا بیانی قوی است. در غرب بسیاری از کارتون‌ها و انیمیشن‌های ساخت کمپانی‌های بزرگ فیلم‌سازی تحت تأثیر این فرهنگ هند، زبانی را به نام میکی موس (Michy Mouse) به وجود آوردند. این نوع زبان عروسکی به دلیل محدود بودن واژگان ایجاب می‌کند که عروسک برای بیان حالتش حرکت‌های زیادی داشته باشد. به جز صفیر، بهاتها از گانگرو (Ghungru) ـ زنگ‌هایی که در دستان جای می‌گیرند ـ نیز برای ایجاد صوت استفاده می‌کنند و معمولاً یکی از زنان گروه عروسکی در مقابل پرده با طبل می‌نشیند و با آواز، داستان نمایش را بازگو می‌کند و مشهور است که او می‌تواند زبان آسمانی صفیر را تفسیر کند.
نمایش عروسکی روستایی راجستان اغلب در شب به نمایش گذاشته می‌شود. بازی‌دهنده عروسک‌ها بر روی زمین و در پشت پرده‌ای به رنگ روشن که به دو چوب عمودی یا دو چهار پایه متصل می‌شود ایستاده کار می‌کند. شخصیت‌های عروسکی در مهم‌ترین بخش از نمایش عروسکی راجستان که به صحنه دربار معروف است در جلوی پرده بازو به بازوی یکدیگر می‌ایستند. نخ‌های عروسک‌ها به دور خیزرانی که بر بالای پرده تعبیه شده پیچیده می‌شوند و هنگامی که نوبت به شخصیت به‌خصوصی می‌رسد که بر روی صحنه برود نخ آن عروسک را از دور چوب باز می‌کنند. برای دیده شدن عروسک‌ها در دو طرف صحنه پی‌سوزهایی گذاشته می‌شود. تماشاگران در هوای آزاد دایره‌وار در مقابل صحنه بر روی زمین می‌نشینند. در انتهای صحنه پرده‌ای رنگ شده وجود دارد و در جلوی صحنه پرده‌ای رنگارنگ با سه کمان یا قوس نصب می‌شود که به آن تیوار (Tiwara) یا تاج‌محل (Tajmahal) می‌گویند. بعضی از عروسک‌ها مانند بندبازها و کشتی‌گیران پا دارند. اما این عروسک‌ها اجراهای خاصی ندارند. عروسک‌های رقصنده آنارکالی (Anarkali) چهار نخ دارند. دست و پای آن‌ها دوخته شده است و طوری هستند که با تکان کمی در نخ‌ها آزادانه می‌رقصند و حرکت می‌کنند. عروسک‌های اسب‌سوار، تردست‌ها و شعبده‌بازها امکان حرکتی ویژه دارند. یک مار جذاب و یک جادوگر از شخصیت‌هایی هستند که باعث کشش افراد به سمت خیمه اجرایی می‌شوند. سر این مار از چوب ساخته می‌شود و کوچک‌تر از اندازه طبیعی است. عروسک‌ها با نخ‌های سیاه به پسایی متصل هستند که در سیاهی صفحه انتهای صحنه گم می‌شود. امروزه برای روشنایی صحنه از لامپ‌های الکتریکی استفاده می‌کنند.
برای بهات‌ها عروسک‌ها موجودات مقدسی هستند که به آن‌ها امکان معاش، زنده‌دلی و لذت می‌دهند. اخیراً عروسک‌گردان‌ها سعی می‌کنند که به عروسک‌های مدرن نزدیک شوند و از مکانیزم‌های پیچیده‌ای برای اجرای عروسکی خود استفاده کنند، ولی در این زمینه موفقیت‌های چندانی به دست نیامده است. در یکی از خیابان‌های اصلی اودایپور (Udaipur) در ایالت راجستان ماسک بزرگی به اندازه یک ساختمان چهار طبقه دیده می‌شود. این ماسک نمای بیرونی از ساختمان لوک کالاماندال است (Lok Kala Mandal) که از طریق دهان عظیم ماسک وارد ساختمان می‌شوند. لوک کالاماندال مؤسسه‌ای است که برای بقا و توسعه هنرهای نمایشی در هند برپا شده است و در اودایپور شامل مجموعه سالن تئاتری در فضای باز، خانه نمایش عروسکی و موزه است. این مؤسسه از مراکزی است که پس از استقلال برای تجدید حیات هنرها و صنایع عامیانه و بومی ساخته شده و می‌کوشد به کمک عناصر و فنون جدیدی که در اروپا آموخته است به‌خصوص طراحی رقص جدید، سبک قدیمی نمایش عروسکی راجستان را حفظ و کامل کند. قبل از شروع اجرای عروسکی در اودایپور به یک عروسک چوبی به نام گنگار (Gangra) که مانند آفرودیت ـ نماد عشق و زیبایی است ـ لباسی زیبا پوشانده و برای جلب تماشاگر بر روی سر در شهر می‌گردانند.
اجرای باله اسبان کوچی (Kochi) یکی از جالب‌ترین اجراهای تماشاخانه اودایپور است. اسب‌ها عروسک‌هایی بسیار ساده هستند که دو مفصل داشته و به کمک سه نخ به حرکت درمی‌آیند. یک نخ پیوسته که یک سر آن به جلو و سر دیگر آن به عقب اسب وصل می‌شود، عروسک را نگه می‌دارند و او را به جلو و عقب می‌برند. نخ دیگری به عقب اسب متصل می‌شود و در نتیجه بدون توجه به حرکت، اسب‌سوار همیشه راست نشسته است. گردن اسب آزاد است. اسب را تا جایی که معمولا پاها به بدن متصل شود از چوب می‌سازند و ادامه آن را تا روی زمین با یک دامن چین‌دار بلند (شبیه اسب‌های جنگی قرون وسطی) می‌پوشاند. تصور پاهای پنهان اسب به تخیل تماشاگر سپرده می‌شود و این مهم‌ترین افسون نمایش است. برای صدای سم کوبیدن اسب‌ها از طبل استفاده می‌شود. هنگامی که دامن با جهش و پرش می‌چرخد و تاب می‌خورد گام‌های پیچیده اسب را می‌توان مجسم نمود. حال تصور کنید 12 اسب در چنین باله‌ای شرکت کنند در یک لحظه همه آن‌ها در یک خط می‌شوند و لحظه‌ای بعد می‌چرخند و بر روی پاهای عقب بلند می‌شوند و یا در دو ردیف یورتمه می‌روند.
هند در این شکل از رقص بیش از رقص انسانی به جهانیان خدمت کرده است. این اسب‌های کوچک و بدون پا به همراه سوارانشان امکان تخیل‌پردازی زیادی را فراهم کرده، در نتیجه بهترین شکل عروسکی است که تماشاگر را ملزم به تصویرسازی می‌کند.
یک نمونه دیگر ـ که احتمالاً صدها سال سابقه دارد ـ مربوط به مرد جوانی است که دختر زیبایی را تعقیب می‌کند. مرد به شکل احمقانه‌ای ابله به نظر می‌رسد و یکی از عروسک‌های پادار ایالت راجستان به شمار می‌رود. او به طرف دختر خم می‌شود بعد خود را به عقب می‌کشد، در همین لحظه دخترک پشتک‌واریی می‌زند و تبدیل به عفریته می‌شود. مردِ عاشق فریاد می‌زند و می‌گریزد، عفریته نیز به تعقیب او می‌پردازد. مرد از ترس صورتش را پنهان می‌کند. زن دوباره جست زده و به حالت اول به صورت یک دختر زیبا درمی‌آید. این حادثه چندین بار اتفاق می‌افتد. مرد جوان وقتی به دختر نزدیک می‌شود صدای دلنواز و آرامش‌بخشی می‌شنود، ولی زمانی‌که عفریته او را دنبال می‌کند صدایش تبدیل به جیغ و فریاد می‌شود. این صحنه موقعیتی وهم‌انگیز و زیبا را تصور کرده و کاملاً باورنکردنی است. عروسک دختر ـ عفریته از دو بالاتنه ساخته شده است که از کمر به یکدیگر متصل شده‌اند و بین آن‌ها یک دامن افتان قرار دارد. بنابراین زمانی‌که یکی از پیکره‌ها دیده می‌شود، دیگری زیر دامن پنهان است. تنها دو نخ برای برگرداندن عروسک‌ها به سر متصل شده است.

کارناتاکا
عروسک‌های نخی کارناتاکا با نام گومبیتا (Gombeatta) شناخته می‌شوند که بر اساس تئاتر محلی و معروف یاکشاگانا طراحی، ساخته و اجرا می‌شوند. این فرم از اجرا بسیار به اعتقادات هندو وابسته است و در حدود 9 قرن از پیشینه تاریخی آن می‌گذرد. از این نوع شکل اجرایی در پوراناها نام برده شده است. در اجراهای عروسکی تمام تشریفات سخت و دشوار مذهبی یاکشاگانا مراعات می‌شوند. در این نوع اجرا عروسک‌ها معمولا از چوب ساخته می‌شوند و طراحی لباس و زیورآلات آنان بسیار شبیه به تئاتر محلی یاکشاگانا است.
هدایت عروسک‌ها را در صحنه فردی با نام بهاگاواتار (Bhagavathar) بر عهده دارد. او باید هم یک موسیقیدان، هم یک قصه‌گو و هم یک گرداننده ماهر باشد تا بتواند موقعیت‌های زیبای نمایشی را در هر نمایش به وجود آورد. متن‌های اجرایی بیشتر از متن باگارات پوران (Bhagavat Puran) برداشت می‌شود.
ماداله (Maddale) و شروتی (Shruti) دو زنبور هستند که در بیشتر نمایش‌ها به کمک راوی، داستان را بازگو می‌کنند. در هر نمایش صحنه‌های جنگی فراوانی موجود است که باعث جذب بیشتر تماشاگر به محل اجرایی می‌شود.
ضربه‌هایی بر طبل کوچک به نام چندا (Chenda) مارش نظامی می‌سازند و وقتی بهاگاواتار شروع به آواز خواندن می‌کند عروسک‌گردان‌ها عروسک‌ها را می‌رقصانند. بعد از آواز دو تا سه همخوان دیالوگ‌های نمایش را از پشت پرده اجرایی می‌خوانند. گفتگوها به صورت نثر با بازی بازیگردان‌ها نمایش را به جلو می‌برد.
محل اجرایی عروسک‌ها سکویی است با ابعاد 6*10*5 پا و یک چهارچوب از جنس چوب که قاب جلوی صحنه را تشکیل می‌دهد و به طور عمودی در جلوی صحنه قرار می‌گیرد و اندازه دریچه آن 32*12 پا که در انتهای صحنه نصب می‌شود. عروسک‌گردان‌ها در پشت این تخته می‌ایستند و عروسک‌ها را می‌گردانند. بهاگاواتار در جلوی صحنه می‌ایستد. عروسک‌ها به وسیله چوب‌های سخت ولی سبک کاج ساخته می‌شوند و سر عروسک به طور ماهرانه‌ای تراشیده و قلم‌زنی می‌شود. دست‌ها، تن و پا چون با لباس پوشیده می‌شوند زمخت تراشیده شده‌اند. هر عروسک در ناحیه سر، شانه‌ها، باسن، آرنج‌ها و زانو مفصل دارد. حرکت مچ‌ها با صدای زیر زنگ‌های متصل به مچ‌ها همراه است و پاها قابل رؤیتند.
به طور طبیعی هر عروسک با شش نخ گرداننده می‌شود، ولی وقتی اسبابی مانند شمشیر یا مشعل به دست عروسک افزوده می‌شود نخ دیگری کنترل این اسباب را بر عهده دارد. عروسک‌ها در کارناتاکا در اندازه‌های متفاوت ساخته می‌شوند. در نمایش عروسکی کارناتاکا شخصیت‌های زیادی بازی می‌کنند که از معروف‌ترین آن‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
‌1. ستری‌ وشا (Stree Vesha) ـ یک نقش زنانه ـ این عروسک در اجراها ساری و چولی (choli) می‌پوشد، با آرایشی مانند زنان قدیم. تمام زیورها از منجوق و چوب‌های سبک ساخته و سپس رنگ زده می‌شود.
‌2. پوروشا وشا (Purusha Vesha) ـ نقش آرجونا ـ این شخصیت سربندی به سر می‌بندد و پیراهنی می‌پوشد از جنس پارچه‌های اعلا، به دور بدنش نوارهای چهارگوشی می‌بندد و در دستانش تیر و کمان دارد.
‌3. کریشنا (Krishna) ـ صورت این عروسک به رنگ تیره است. لباس‌ها، سربندها و آرایش‌ها به شکلی می‌باشد که در کتاب پوروشاوشا ذکر آن به میان آمده است. این عروسک چرخی در دست دارد.
‌4. باندا وشا (Bannad Vesha) ـ شیطان ـ با یک سربند زیبا و ظریف و چهره‌ای بسیار خشن شناخته می‌شود. این چهره با ابروهایی بسیار درشت، سبیلی پهن که تا گوش‌ها کشیده شده، فکی جلو به صورت یک سگ، برآمدگی بینی و چشم‌هایی حریص و درنده ساخته می‌شود.
‌5. کرتا وشا (Kireeta Vesha) ـ پادشاه ـ مردی که تاج بر سر می‌گذارد.
‌6. هاسیا (Hasya) ـ یک دلقک ـ یک پیشخدمت دلقک که عروسکی ساده است بدون جواهرات و با یک کلاه بوقی و شالی که به دور کمر می‌پیچد تا لباس‌هایش را نگاه دارد، شناخته می‌شود.
‌7. مونی (Muni) ـ حکیم ـ عروسکی ساده با موهایی که در پشت بافته شده، ریش بلند و سبیل، لباس نارنجی، عصایی که در دستش می‌گیرد و تسبیحی از جنس رودراکشاسا(Rudraksha) ـ هسته گیاهی مقدس در هند که معمولاً از آن تسبیح‌هایی برای مراقبه درست می‌کنند ـ در دست دیگرش.
از شخصیت‌های دیگری که در نمایش‌های کارناتاکا وجود دارد می‌توان از هانومان، گارودا (Garuda)، گانش و غیره نام برد.



فصل هفتم
سایر انواع عروسک‌ها



بومالاتا Bommalatha
بومالاتا یکی از مراکز هنرهای سنتی در هند است که 2000 سال قدمت دارد و در طول 19 قرنی که از قدمت آن می‌گذرد کامل و کامل‌تر شده است و حمایت خانواده‌های سلطنتی را باید یکی از عوامل اصلی این تکامل دانست. بیشترین تکامل در بومالاتا را می‌توانیم در تامیل‌نادو (Tamilnadu) ببینیم. عروسک‌های چوبی این ایالت بین 5/2 تا 3 پا اندازه و 10 کیلوگرم وزن دارند. جواهرات و طراحی لباس‌های آن‌ها بسیار شبیه به رقصنده‌های بهاراتانا تیام (Bhavatana Tyam) است.
محل اجرا یک محوطه باز است که سقفی کاه‌گلی دارد، به بلندی 20 و پهنای 8 پا. یک پرده سیاه بلند به طول 5/3 پا بازی‌گردان‌ها را از تماشاگران مخفی می‌کند. دهانه صحنه 10 پا درازا دارد و 3 پا پهنا و از یک پارچه دستباف ساخته شده است. دو لامپ نفت‌سوز در اطراف، محل اجرا را روشن می‌کنند. در اجراهای جدید از لامپ‌های الکتریکی برای روشنایی صحنه استفاده می‌شود.
میردانک و اوتو (ottu)، نوعی ساز مانند کلارینت که صدایی به شکل صدای زنبور دارد. جالار (jalar)، یک سنج برنجی، سیمبال برای موسیقی صحنه استفاده می‌شود. موسیقی معمولاً از تم‌های محلی و کلاسیک است.
عروسک‌ها در مچ‌ها، شانه‌ها، پاها و زانوها دارای مفصلند. نخ‌ها به یک حلقه فلزی اتصال می‌یابند که این حلقه از پارچه‌هایی مستعمل پوشیده شده است و بر روی سر عروسک‌گردان قرار می‌گیرد. در حقیقت وقتی سر بازی‌دهنده به اطراف می‌گردد سر عروسک نیز به همان جهت بر می‌گردد. دو میله نازک به آن‌ها متصل شده و دست‌های عروسک را از بالا کنترل می‌کند. در حقیقت این عروسک ترکیبی از عروسک نخی و میله‌ای است، ولی عروسک‌های کوچک‌تر تماماً با نخ گردانده می‌شوند.
عروسک‌گردان‌ها نمایش خود را از داستان‌های پوراناها اقتباس می‌کنند. اجراها در تمام طول شب ادامه دارد و معمولاً در زمان جشن‌های معابد اجرا می‌شود. رقص‌های محلی، رقص‌های کلاسیک و همچنین اجراهایی برای دور کردن روح شیطانی یا بیماری‌های همه‌گیر، خشکی، خشکسالی و یا طلب از خدای باران برای بارش از دیگر کار گروه بومالاتا است.
عروسک‌های ترکیبی در بومالاتا قدرت اجرایی بسیار بالایی دارند و حرکت‌های پیچیده را اجرا می‌کنند. زیباترین و معروف‌ترین اجرای عروسکی بومالاتا را می‌توان اجرای بندبازی توسط عروسک‌ها نام برد.

چادار بادار Chadar Badar
این ناحیه یکی از کوچک‌ترین مکان‌های شناخته شده در هنر عروسکی هند است و یکی از شناخته شده‌ترین مکان‌ها در میان قبایل سانتهال (Santhal) در بیهار و بنگال غربی محسوب می‌شود.
یک میله از جنس بامبو که یک سر آن یا روی زمین قرار می‌گیرد یا در دستان عروسک‌گردان و به سر دیگرش صفحة تخت چوبی اتصال می‌یابد. روی این صفحه تخت تعدادی عروسک قرار می‌گیرد که معمولاً زن هستند. زنان جوانی که با صدای طبل‌ها و فلوت‌ها می‌رقصند و یک عروسک سر دسته نیز این عروسک‌ها را رهبری می‌کند. اندازه عروسک‌ها بین 5 تا 8 اینچ تغییر می‌کند. نخ‌هایی به این عروسک‌ها گره خورده‌اند، سمت دیگر این نخ‌ها به زیر صفحه گرد اتصال دارند و این نخ‌ها باعث حرکت عروسک‌ها می‌شوند. میله مرکزی تماماً با پارچه‌ای قرمز پوشانده شده است. لباس عروسک‌ها به سادگی رنگ‌آمیزی شده و معمولاً دستاری بر سر دارند.

یامپوری Yampuri
یکی دیگر از شکل‌های نادر هنر عروسکی هند از یامپوری بیهار است. این سبک متعلق به دهه‌های قبل از آوتار پرادش سرچشمه گرفته و بعد به بیهار آمده و از آن‌جا به بنگال غربی و مادیا پرادش رفته است. برای اجرا عروسک‌گردان‌ها در یک سری گودال‌های کم عمق می‌نشینند و عروسک‌ها را سه پا بالاتر از خودشان می‌گیرند و عروسک‌ها را بازی می‌دهند. پرده‌ای در انتهای صحنه قرار می‌گیرد که معمولا از منظره‌های گوناگون است. نوازندگان در خارج گودال می‌نشینند و از سازهای هارمونیوم طبل دهلاک، سنج و دیگر سازها برای موسیقی نمایش استفاده می‌کنند.
نمایش معمولاً به زبان هندی است و یامپوری (خانه مرگ) را توصیف می‌کند. نمایش در آغاز با ظهور خدای مرگ، یاما (Yama)، آغاز می‌شود. او با همراهانش و یک کاتب نمایش را شروع می‌کنند. پس از آن مردمانی که مرده‌اند از جلوی یاما می‌گذرند و جزا یا پاداش می‌گیـرند. افـراد از یک رودخانه روحـانی با نـام چیتراگوپتا (Chitra Gupta) گذر داده می‌شوند در حالی‌که دم یک گاو را دست گرفته‌اند.
کاراکترهای دیگر نیز وجود دارند مانند ویدوشاک (Vidushak) (دلقک)، حکیم نارادا (Narada) و یک قصه‌گو که اشعار و آهنگ‌ها را با سلام و درود به گانش و سارسواتی می‌خواند. شمار عروسک‌ها در حدود 48 عدد است.

عروسک‌های انگشتی
عروسک‌های معاصر انگشتی عروسک‌هایی هستند که به وسیله انگشتان دست بازی می‌شوند. تمام انگشتان دست با ابتکار در این نمایش به کار می‌روند. نوع دیگر این عروسک‌ها، عروسک‌هایی هستند که توسط کاغذ یا پارچه ساخته می‌شوند و با فرو کردن انگشتان درون پاها بازی می‌شوند. این عروسک‌ها معمولاً وسیله‌ای برای بازی بچه‌ها در هند هستند.



عروسک‌های حماسی
عروسک‌های حماسی عروسک‌هایی بزرگ هستند که ارتفاع آنها تا 8 پا می‌رسد و معمولاً برای اجراهای مخصوصی به ویژه اجراهای خیابانی کاربرد دارند.

ماروته (MAROTTE)
یک نوع جالب و مدرن از عروسک میله‌ای در هند وجود دارد که کله‌ای است بدون کتف، میله‌ای درون آن قرار می‌گیرد و با یک دست عروسک‌گردان نگه داشته می‌شود، دست دیگر در داخل یکی از دست‌های عروسک می‌رود و از پایین شروع به اجرا می‌کند.

تئاتر سیاه
این شیوه اجرایی مدت مدیدی زمان برد تا توسط عروسک‌گردان‌های هندی پذیرفته شد. در این روش عروسک زیر منبع نور قرار می‌گیرد و عروسک‌گردان با پوشیدن لباس‌های سیاه در پشت عروسک قرار گرفته و عروسک را می‌گرداند. عروسک مانند جسم شناوری در فضا قرار می‌گیرد. این شیوه از فرانسه و چکسلواکی آمده است.



فصل هشتم
کاربردهای چندگانه هنر عروسکی هند



مقدمه
هنر عروسکی مانند دیگر هنرهای نمایشی در زندگی انسانها پذیرفته شده است. در هنر عروسکی مانند تئاتر وقتی عروسک‌ها بر روی صحنه حاضر می‌شوند، در حقیقت انسان‌های کوچکی هستند که با مخاطب ارتباط برقرار کرده، مخاطب را وادار می‌کنند که شمایل‌ها، اشارات و حرکتشان را به صورت واقعی بپذیرند و از میان این نمایش‌ها حقایق و واقعیت‌های زندگی را باور کنند.

هنر عروسکی در خدمت مذهب
هنر عروسکی در هند ریشه‌های عمیقی در عادات و مراسم سنتی و دینی دارد و بیشتر نمایش‌های عروسکی در زمان مراسم دینی معابد اجرا می‌شود. داستان‌های خدایان و خدای‌بانوان و چگونگی برکت دادن آن‌ها به انسان‌ها در این نمایش‌ها سال‌هاست که اجرا می‌شود.
در پایان هزاره، امپراتوری شری ویجایا (Sri Vijaya) در آسیای جنوب شرقی مانند اندونزی، تایلند، کامبوج، مالزی و سریلانکا گسترش پیدا کرد. پیام‌آوران دینی حتی در دورترین نقاط این کشور نیز ادبیات پورانیک، ودیک و حماسه‌های رزمی هند را تبلیغ و ترویج کردند و فرم‌های عروسکی نیز در این سال‌ها وارد این کشورها شد و از دیگر فرم‌های هنرهای اجرایی پیشرفته به شمار آمد.

تشریفات مذهبی
بین تشریفات مذهبی و هنر عروسکی در تمام ایالات و نقاط هند پیوندی جدانشدنی وجود دارد. تمام عروسک‌گردان‌ها و هنرمندان هنر عروسکی قبل از اجرای نمایش خود مراسم و دعاهای مخصوصی را به جا می‌آورند. اولین نیایش مخصوص گانش، خدای پیل‌چهره آیین هندی، است. تمام تشریفات مذهبی در این نمایش‌ها و درخواست از خدایان برای اجرای نمایش عروسکی می‌تواند منجر به بخشودگی گناهان، بیماری‌ها و به ارمغان آوردن صلح و موفقیت برای تمام مخاطبان شود و به همین دلیل هنر عروسکی در هند از قداست خاصی برخوردار است.

حمایت‌های مالی
چون بیشتر گروه‌های عروسکی هند دوره‌گرد بودند، برای ادامه دادن و بقا اجرای این هنر در نقاط گوناگون و مسافرت به مکان‌های مختلف به حمایت‌های مالی احتیاج داشتند و این حمایت‌ها بیشتر از طرف حکومت‌های محلی و افراد ثروتمند انجام می‌شد و در قبال این حمایت‌ها گروه‌های عروسکی قواعد و دستورات سلطنتی را با اجراهای خود به مردم انتقال می‌دادند. عروسک‌گردان‌ها از یک واسطه مردمی در غیاب ارتباطات توده‌ای که در این زمان مقدور است برای انتقال پیام‌هایشان استفاده می‌کردند. بیشتر پادشاهان راجستان داستان سلحشوری‌ها و جنگ‌آوری‌های خود را به وسیله‌ گروه‌های عروسکی نخی به اطلاع مردم می‌رساندند.
به طور نمونه داستان‌های آمار سینگ راتهود و پریتوراج چوهان به همین گونه به وجود آمد. در زمانی کوتاه این حمایت‌های مالی کاهش پیدا کرد و وضعیت‌های اقتصادی گروه‌های عروسکی رو به وخامت گذاشت. کمبود حمایت‌های سلطنتی و حمایتی در این سال‌ها یکی از عاملان اصلی پیشرفت نکردن تئاتر عروسکی هند بوده است.

گسترش چادرنشینی
در هنر عروسکی هند گروه‌های چادرنشین و کولی باعث ترقی و پیشرفت بسیار در هنر عروسکی هند بوده‌اند. در حالی‌که ایالت ماهارشترا شاهد مهاجرت گروه‌های عروسکی از گجرات بود، یک استاد بزرگ عروسک سایه از ماهارشترا به جنوب رفت و باعث گسترش این نوع هنر عروسکی در جنوب شد.
چادرنشینان از دو گروه تشکیل شده‌اند: گروهی که به زبان تامیلی نمایش می‌دهند و اجراهای آن‌ها معمولاً از اصل متون رامایانا و مهاباهارتا است و گروه دیگر آن‌هایی هستند که در بیج‌پور (Bijapur) و کارناتاکا (Karnataka) شرقی اسکان یافتند. اینان به زبان تامیلی آشنایی ندارند. این گروه‌ها به نظام طبقاتی در هند عقیده دارند.
تشریفات مذهبی به غیر از گروه‌های مذهبی هند جز لاینفک اجراهای عروسکی در کشورهای آسیای جنوب شرقی است.
با وجود گسترش اسلام در کشورهایی مانند تایلند و اندونزی این گروه‌ها هنوز احترام خاصی برای شخصیت‌های عروسکی که ملهم از دین و آیین هندو است قایل هستند. در هند به عروسک‌ها به عنوان ظهور مقدس خداوند می‌نگرند. این گروه‌ها حتی عروسک‌هایی با شخصیت‌های مقدس را با عروسک‌های شیطان‌صفت در یک محل قرار نمی‌دهند و بعد از اتمام نمایش‌هایشان با احترام خاصی بر روی زمین قرار می‌دهند. این حس بزرگی و آمیخته شده با ترس و احترام، تأثیرپذیری مقدسی در هنر عروسکی هند به جای گذاشته که باعث تداوم هنر عروسکی هند می‌شود.

1. هنر عروسکی در خدمت تعلیم و تربیت
عروسک‌گردان‌ها نقش حیاتی را در آموزش و پرورش کودکان هندی دارند و برای کمک به نقش یکنواخت و کلیشه‌ای آموزش‌های آکادمیک هنر بسیار مؤثرند.




الف. هنر عروسکی در خدمت آموزش
همان‌طور که گروه‌های سنتی هند در خدمت گسترش مذهب هندو در جامعه بوده‌اند، گروه‌های معاصر با استفاده از یک نظام تربیتی برگرفته از روانشناسی، جامعه‌شناسی و فن آموزش کودکان نقش اساسی در تعلیم و تربیت کودکان داشته‌اند.
مرکز مطالعات فرهنگی و تربیتی هنر هند CCRT کارهای بسیار تحسین‌برانگیزی برای تربیت و تعلیم استادان و دانشجویان در زمینه هنر عروسکی انجام داده است، برنامه‌های آموزشی در چند ایالت فقط محدود به مدارس بوده. کشور هند به قدری از لحاظ آموزش فقیر است که گاهی در بعضی از مناطق فقیرنشین کمبود آموزش و پرورش خود از معضلات اساسی محسوب می‌شود. چهارچوب‌های آموزش در مدارس روستایی به سبب کمبود سرمایه و بودجه دولت معمولاً در رده‌های بسیار پایین قرار می‌گیرد. در حال حاضر آموزش هنر عروسکی در آموزش و پرورش هند در اختیار مؤسسه DPED است.
بهره‌برداری از عروسک‌های تئاتر در آموزش و پرورش یک کشور نیازمند همکاری مستقیم بین کارشناسان آموزش، معلمان مدارس، عروسک‌گردان‌ها و گروه‌های عروسکی است.
نظر به این‌که نمایش عروسکی زیر نظر حمایت‌های انجمن‌های آموزش و پرورش می‌تواند توسعه یابد، هنر عروسک‌گردانی در آموزش و پرورش هند نقش بسیار مهمی را در قرن بیستم ایفا نموده است.
از سوی دیگر، کمک متقابل گروه‌های عروسکی به آموزش و پرورش و دسترسی بیشتر افراد کم‌سواد و بی‌سواد به مسایل دینی و نقش مؤثر هنر عروسکی در تعلیم و تربیت موجب شده است که هنر عروسکی یکی از ارکان اصلی آموزشی در هند باشد.


2. هنر عروسکی در خدمت توده مردم
هنر عروسکی در واقع یک سرگرمی رابطه‌ای برای انتقال آموزش به توده مردم است. اگر اجراهای صحنه‌ای عروسکی را بتوانیم هنر عروسکی زنده بنامیم، در دوران معاصر هنر عروسکی هویت و تجسم دیگری را به دست آورده است. هنر عروسکی‌ای که به وسیله تلویزیون، ماهواره و رسانه‌های تصویری عرضه می‌شود، اصطلاحاً در قرن بیستم هنر عروسکی کنسروی نامیده می‌شود. اجراهای زنده عروسکی با محدودیت‌های خاص خود مواجه است؛ مثلاً نقل و انتقال آن و استفاده همه‌گیر از آن ممکن نبوده و برای اجرای مجدد آن تمهیداتی خاص لازم است تا اجراها مکرراً صورت گیرد و وقتی این مشکلات از میان برداشته می‌شود در نهایت امکان دسترسی توده افراد جامعه به این اجراها غیرممکن است.
در صورتی که هنر عروسکی کنسروی محدودیت اجرای صحنه‌ای را ندارد و با حفظ اجراها در فیلم‌های ویدئویی و سی‌دی‌ها می‌توان در هر موقعیتی از آن استفاده کرد.




الف. هنر عروسکی زنده در هند
هنر عروسکی زنده سنتی هند توجه بسیار به سرگرمی برای توده مردم دارد. حتی وقتی که این عروسک‌گردان‌ها داستان‌های حماسی از پوراناها را نقل می‌کنند، این داستان‌ها به دلیل قدمت و تکرار زیادشان برای ببینندگان آشنا و فهم آن‌ها آسان است. این داستان‌ها مملو از حرکت‌ها، فعل‌ها و کردارهایی است که به پرداخت و کشمکش ذهنی تماشاگر می‌انجامد و سرانجام این حالت به کمک موسیقی و دیگر موارد اجرایی لذت زایدالوصفی را به بیننده می‌دهد.
این نوع نمایش‌ها معمولاً با مقدمه‌ای از رقص و آواز شروع می‌شود. از دیگر موارد جذاب در اجرا وجود شخصیت‌های طنز در نمایش‌های سنتی عروسکی هند است. وجود این شخصیت‌ها، لود‌گی‌ها، مسخره‌بازی‌ها و حاضرجوابی‌ها یکی از عوامل اصلی جذب مخاطب در هنر عروسکی هند است.
این حالت‌ها در بیشتر مواقع باعث مشارکت ذهنی و عملی مخاطب با شخصیت‌های عروسکی است. بارها دیده شده که مخاطبان ساده روستایی به رقص، آوازخوانی و حتی گفتگو با عروسک‌ها می‌پردازند. عروسک‌ها و شخصیت‌های عروسکی معمولاً باهوش و حاضرجواب هستند. بداهه‌پردازی‌ در میان عروسک‌گردان‌های هند بسیار رایج است.
عروسک‌های نخی راجستان و اوریسا پا ندارند اما این امر مانع از آن نمی‌شود که مخاطبان رقص این عروسک‌ها را درک نکنند. حتی کاستی‌های این رقص‌ها به وسیله تخیل تماشاگر جبران می‌شود. عروسک‌های سایه‌ای در هند دو اندازه دارند و از مخلوط صورتک‌های گوناگون تشکیل می‌شوند، اما مخاطب طوری در مقابل این هنر جادو می‌شود که همه حلقه‌های مفقود حرکتی و اجرایی را در فکر خود تصور می‌کند.
در حال حاضر، عروسک‌های سنتی هند برای بقا با دیگر رسانه‌ها رقابت سنگینی دارند. عوامل نمایشی که در نمایش‌های معاصر هند به کار گرفته می‌شود یکی از راه‌های مقابله با دیگر رسانه‌هاست. عواملی مانند افکت‌های نوری، حالت‌های صحنه‌ای خاص مانند: استفاده از مه غلیظ و ظاهر شدن ناگهانی بر روی صحنه؛ استفاده از رنگ‌های مادون قرمز؛ استفاده از تکنولوژی مدرن در امور اجرای صحنه‌ای؛ استفاده از وسایل پیچیده مکانیکی برای حرکت‌دهی عروسک‌ها؛ استفاده از شخصیت‌های عروسکی مسخره مثل عروسک‌هایی که بر سر خود لامپ‌های روشن حمل می‌کنند و در هم آمیختن انواع هنر عروسکی با هم مانند: تداخل عروسک‌های میله‌ای دستکشی با هم؛ استفاده از اشیای سمبلیک مانند کفش و دستکش به جای عروسک و استفاده از موسیقی خاص برای اجراهای صحنه‌ای.

ب. هنر عروسکی کنسروی
هنر عروسکی کنسروی در سال 1980 پایه‌گذاری شد. اگرچه قبل از این تاریخ معمولاً تولید عروسکی برای جشنواره‌ها کاری معمول بود. در سال 1961 اولین فیلم جشنواره‌ای تولید شد.
هنر عروسکی کنسروی بیشتر برای تعلیم و تربیت به کار می‌رود. از جمله کارهایی که در هند برای تولید فیلم عروسکی انجام شده می‌توان به تولید یک فیلم آمـوزشـی عـروسـکی بـر پایه داستان‌های محلی که توسط کمپانی دور دارشان (Door Davshan) برای تلویزیون آموزشی NCERT ساخته شده است، اشاره کرد. این فیلم آموزشی از داستان‌های کوتاهی تشکیل می‌شود که در پایان هر قسمت پیام اخلاقی برای کودکان در بردارد. برای تهیه این مجموعه تقریباً تمام ایالات هند از این مرکز حمایت کردند.
هنرمند معروف هندی سانجیت قوش (Sanjit Ghosh) کارهای بسیاری را در زمینه تولید نمایش و فیلم‌های عروسکی انجام داده است. از کارهای او می‌توان به ساخت سریال‌های عروسکی اشاره کرد. از کارهای موفق این هنرمند می‌توان به ساخت سریال عروسکی با نام بودا باباکی پوتلی (Budda Babaki Potli) که از داستان‌های هـزار و یـک شب عـرب وام گرفته شده است، اشاره کرد. چونا لاگا کی (Chuna Laga Ke) ساخـته ددی پودومـجی (Dadi Padumjee) در رابطه با طنز و موقعیت‌های اجتماعی است. تار ـ رام ـ تو (Tar-Ram-Tu) سریالی برای تدریس و یـادگیـری حـروف الفـبـا و شـماره‌ها بـود، تـوسـط دانـشـگاه گرنـت کمیـسـیـون (Grant Commission) تهـیه شـد. سریال شری چایتانیا ـ عارف معروف هندی که یکی از گوروها ـ استادان معنوی (Guru) ـ وایشناوی (Vaishnavism) ـ جمعیت بین‌المللی شناخت کریشنا است ـ به وسیله گیتا بانرجی (Gita Banerjee) کارگردانی شد. این کار به وسیله گروهی از هنرمندان معروف و معاصر عروسکی هند برای سرگرمی بچه‌ها در کانال تلویزیون بنگال ساخته شد. از سریال‌های طنز دیگری که برای کودکان در تلویزیون رسمی هند تهیه شد می‌توان به جانگلی توفانتیره پانکتور (Janglee Toofantyre Puncture) اشاره کرد که در بین کودکان طرفداران زیادی داشت.
برنامه‌های عروسکی تلویزیونی برای بچه‌ها داستان‌های محلی و تاریخی را یادآوری می‌کنند. در هند در قیاس با غرب در برنامه‌های تلویزیونی از هنر عروسکی به‌ندرت استفاده می‌شود. یکی از مهم‌ترین گروه‌هایی که در این زمینه کارهای بسیاری انجام داده گروه دور دارشان دهلی است. از نمونه کارهای آن‌ها می‌توانیم به ساخت عروسک دستکشی به نام جی (Jee) که مجری یکی از برنامه‌های صبحگاهی تلویزیون بود، اشاره کرد. این مؤسسه یک سریال عروسکی سنتی تهیه کرد که در برگیرنده اجراهای معاصر و جدید بود. همچنین سریال عروسکی موزیکال جیم هنسون (Jim Henson) به اسم صخره‌های شکننده که در دور دارشان ترجمه و پخش شد.

ج. استفاده از هنر عروسکی برای تبلیغات
استفاده از هنر عروسکی در تبلیغات به شکلی که در غرب متداول است در هند حضور چندانی ندارد. مثلاً عروسک‌های تن‌پوشی که در جلوی ویترین مغازه‌ها شروع به تبلیغ اجناس می‌کنند در هند وجود خارجی ندارند. هنر عروسکی در تلویزیون هند بیشتر برای ارتباط گرفتن با خانواده‌ها به منظور بیان مسایل اساسی زندگیشان مانند باز کردن حساب بانکی و بیمه کردن زمین‌ها، احشام و ماکیانشان بوده است.
اخیراً بر اساس کوششی تازه عروسک‌ها در تبلیغات انتخاباتی مجلس هند به جای شخصیت‌های سیاسی واقعی شروع به تبلیغ کرده‌اند.
هنر عروسکی می‌تواند با دنیای سه بعدی‌ای که ایجاد می‌کند و حس متقابلی که بین مخاطب و عروسک‌گردان ایجاد می‌گردد نقش بسیار اساسی را در نبرد با رسانه‌های دیگر ایفا کند، به شرط آن‌که با اطلاعات درست و به روزی که به دست می‌آوریم راه را برای پیشرفت هر چه بهتر کردن این هنر هموار سازیم.

3. هنر عروسکی در خدمت اجتماع
به‌ندرت به ذهن کسی می‌رسد که هنر عروسکی به جز سرگرمی و آموزش نقش اساسی دیگری نیز در جامعه ایفا می‌کند. کودکان و بزرگسالان بسیار از نمایش‌های عروسکی تأثیر می‌گیرند و گواه این حالت همراهی مخاطبان هنر عروسکی در اجراها با عروسک‌ها و عروسک‌گردان‌ها است. مخاطبین با قسمت‌های طنز یک نمایش می‌خندند و در تراژدی‌ها می‌گریند. راه‌حل رویدادها، وقایع و مشکلات وقتی توسط عروسک‌ها بیان می‌شود بسیار قابل قبول‌تر و آسان‌تر است و این جادوی هنر عروسکی است که نه تنها می‌تواند در موعظه‌های روحانی و دینی شریک مردم باشد بلکه در حل مسایل اجتماعی و مشکلات روانی در کنار مخاطب خود قرار می‌گیرد و این در حقیقت نقش اجتماعی هنر عروسکی در دنیاست.

الف. هنر عروسکی در نقش یک حرفه
در حال حاضر، هنر عروسکی به عنوان شغل و کار در هند مطرح نمی‌شود. عروسک‌گردان‌های سنتی که قبلاً به این شغل و حرفه می‌پرداختند و گاهی این کار را تا چندین نسل در خانواده آن‌ها قدمت داشت دیگر به این حرفه تمایلی نشان نمی‌دهند و حتی مانع فرزندان خود برای انتخاب هنر عروسکی به عنوان شغل و حرفه می‌شوند.
به نظر می‌رسد سرعت پیشرفت رسانه‌های جمعی و به وجود آمدن ماهواره، ویدئو و دیگر رسانه‌های دیداری و شنیداری، هنر عروسکی سنتی هند را به حاشیه فرستاده است. یکی دیگر از مشکلات بزرگ در این زمینه نداشتن یک برنامه آموزشی مدرن و سازمان‌یافته در دانشگاه‌ها و کالج‌ها و همچنین نبود گروه‌های تئاتر دانشجویی و کلوپ‌هایی است که بتوانند اجراکننده تئاتر عروسکی برای بچه‌ها باشند. نتیجه این وضعیت پایین آمدن ارزش هنر عروسکی است. در حال حاضر، صرفاً ذوق شخصی است که باعث جذب افراد به گروه‌های عروسکی می‌شود. بنابراین دیگر نمی‌توان از هنر عروسکی به عنوان شغلی برای کسب درآمد نام برد و به این دلیل بیشتر گروه‌های سنتی به خاطر مشکلات فراوان مالی در آستانه سقوط و ورشکستگی هستند.

ب. هنر عروسکی در خدمت درمان و توانبخشی
مؤسسه بهاراتیا لوک کالا ماندل (Bharatiya Lok Kala Mandal) در اودایپور زیر نظر دوی لال سامار (Devi Lol Samar) پیشگام استفاده از هنر تئاتر عروسکی در درمان معضلات روحی و جسمی شده است. تجربه‌ها در این زمینه نشان داده که عروسک‌ها می‌توانند مانند مردمان عادی ارتباطات یک زندگی خانوادگی را با هم داشته باشند. در حقیقت انسان‌ها عروسک‌هایی هستند با نقش‌های رفتاری گیج‌کننده در ارتباط با دیگر مردمان؛ مثلاً هیچ انسانی با جرم و جنایت متولد نشده و این شرایط محیطی غلط است که باعث به وجود آمدن جرم و جنایت می‌شود. هنر عروسکی در این زمینه کمک‌های شایانی برای درمان و توانبخشی این‌گونه مردم دارد. از مثال‌هایی که می‌توان در این مورد ارایه داد کودکانی هستند که از درس و مدرسه فرار می‌کنند، این امر در یک تجربه هنر عروسکی در کلاس‌های درس به منظور تعلیم به کار گرفته شد و بیشتر کودکانی که از درس و مدرسه فراری بودند با حضور عروسک‌ها در مدرسه جذب درس و مدرسه شدند. از دیگر تجربه‌هایی که می‌توان یاد کرد لکنت زبان کودکان است. کودکانی که لکنت زبان آن‌ها ناشی از حالت‌های عصبی است می‌توانند از طریق مثلاً عروسک‌های دستکشی مواجه‌ای غیر مستقیم با مردم داشته باشند و این بدان معناست که کودکان لکنت‌دار به وسیله حرف زدن عروسک دستکشی به طور غیرمستقیم با افراد ارتباطی کلامی ایجاد کنند و این خود آغازی است برای درمان لکنت. هنر عروسکی همچنین برای درمان روحیه افرادی است که نقص عضو دارند می‌تواند نقش یاری‌دهنده داشته باشد؛ این‌گونه افراد به دلیل نقص عضوی که دارند معمولاً از زندگی ناامید هستند. در یک تجربه عروسک نخی کودکی بدون پا به نمایش درآمد این عروسک نخی با یک پا به راحتی راه می‌رفت و کارهای روزانه خود را انجام می‌داد و بدین ترتیب بر روی مخاطبانی که از نقص عضو رنج می‌بردند تأثیر روحی بسیار زیادی داشت.
از تجربیاتی دیگر که در این زمینه به دست آمده است می‌توان از عروسک‌گردان کوری نام برد که عروسک‌هایش را بسیار زیبا حرکت و بازی می‌داد. دیدن این عروسک‌گردان بسیار بر افرادی که دارای نقص عضو بودند تأثیر داشت و به آنان نوید زندگی بهتری داد.

ج. هنر عروسکی برای تغییرات اجتماعی
از رسوم نادرست اجتماعی که در جامعه هند به اجرا درمی‌آید می‌توان از وضعیت زنان بی‌سواد، سوزاندن زنان بیوه، مهریه و جهاز دختران، آزار کودکان توسط والدین و برنامه‌ریزی‌های خانوادگی نام برد.
هنر عروسکی با اجرای متن‌های کمدی و تراژیک خود می‌تواند با پیام‌رسانی صحیح این‌گونه ارزش‌های اجتماعی را اصلاح کند و بازتابی اصلاح‌کننده در اجتماع و محیط اطراف خود داشته باشند. عروسک‌گردان‌های سنتی در هند یک جزء ساختمان این سیستم آموزشی به حساب می‌آیند. این گروه‌ها در هماهنگی با عادات و رسوم قومی و اجتماعی هندوها هستند؛ مثلاً عروسک‌های یامپوری در بیهار کنش‌های بسیار سریع در مورد وضعیت‌های اجتماعی دارند و این کنش‌ورزی‌ها بر اساس متون پورانیک و دینی هندوها است. به این دلیل این‌گونه واکنش‌ها در مقابل مشکلات اجتماعی به وسیله مردم به راحتی پذیرفته می‌شود.
هنر عروسکی یکی از قدیمی‌ترین رسانه‌ها برای کمک به بیماران و اصلاحات و نوسازی در زمینه‌های اجتماعی است مشروط به این‌که هنرمندان عروسکی بر این نکته واقف باشند که هنر عروسکی باعث بدعت‌گذاری غلط و ایجاد سنت‌های نادرست جدید نشود.


فصل نهم
خلاصه‌ای از متون عرفانی حماسی هند



خلاصه‌ای از ماهابهاراتا
ماهابهاراتا، رزمنامه‌ای حماسی است که تماماً درباره شخصیتی الهی به نام کریشنا و شرح حال زندگی او و تعالیمش سخن می‌گوید. کریشنا در اسطوره‌های هندو به صورت قهرمان و معلمی بزرگ ظاهر می‌شود. ولی در افسانه‌های جدیدتر چوپان عاشق‌پیشه‌ای است که گیسوانی پریشان و نی‌لبکی در دست دارد. البته مهم‌ترین مشخصه کریشنا الوهیت اوست که در ادبیات ودایی بارها و بارها از او به عنوان آواتار (Avatar) ـ ظهور خداوند ـ یاد شده است.
کریشنا در حدود 5 هزار سال قبل در جنوب هند ظهور کرد و برای اولین‌بار نبود که این ظهور شکل می‌گرفت. این هشتمین ظهور کریشنا بر روی زمین بود. براساس متون کهن هند هر زمان که بدی و شرارت در جهان اوج می‌گیرد، کریشنا به عنوان یک منجی ظهور می‌کند.
بدین‌سان کریشنا به دنیا می‌آید و رشد می‌کند، ولی از همان اوان کودکی به اعمال حیرت‌انگیزی می‌پردازد که همگی حاکی از عشق تصورناپذیر او به انسان‌ها است. و اکثر انسان‌ها نیز آن‌چنان شیفته و سرگشته او می‌شوند که جز او و غیر او آرزویی نداشتند.
دوران کودکی و نوجوانی کریشنا با ماجراهای شیرین و پندآموز بسیاری سپری شد و او به عنوان جوانی زیبا و دلربا به چوپانی رمه‌های گاو و شیردوشی از آنان پرداخت. ولی هرگاه در نی‌لبکش می‌دمید، دل و هوش از مرد و زن و پیر و جوان می‌ربود و جهانی را مست و مدهوش آوای ملکوتی نی‌لبک خویش می‌ساخت. به‌تدریج کریشنا به عنوان تجسم عشق الهی روی زمین شهرت یافت و عاشقانش فزونی گرفتند، ولی با این همه ادراک او حتی برای عاشق‌ترین ایشان ناممکن می‌نمود؛ چرا که رفتار او همواره از توانایی عقلانی خردمندترین انسان‌ها بسی دور باقی می‌ماند. البته عاشقان حقیقی او تنها به دنبال کسب رضایت و جلب محبت او بودند و آن‌قدر به شکوه و زیبایی او عشق می‌ورزیدند و آن‌چنان در درخشش انوار قدسی او غرق می‌شدند که مجالی برای کشف راز و رمز این همه شگفتی نمی‌یافتند. با این حال، در میان سرسپردگان کریشنا پهلوان و جنگاور بی‌باکی به نام آرجونا به مقامی دست یافت که هیچ‌کس حتی بزرگ‌ترین عارفان و قدیسین موفق به کسب آن نگردیده بودند. او آن‌قدر به کریشنا نزدیک شد که کریشنا او را برای اولین‌بار دوست خود نامید.
در واقع بهاگاوادگیتا به عنوان بخشی از حماسه عظیم مهابهاراتا از همین جا آغاز می‌گردد. یعنی هنگامی که کریشنا به عنوان مشاور و ارابه‌ران آرجونا و به خواهش او به میدان جنگ بزرگ نیک و بدی پا می‌گذارد و در عرصه عمل به او درستی و تقوا می‌آموزد. پس برای فهم گیتا لازم است تا با داستان جنگ بزرگ بهارات یا مهابهارات نیز اندکی آشنا شویم:
سال‌ها پیش از تولد کریشنا پادشاهی کامران به نام بهاراتا بر سراسر زمین حکومت می‌کرد. سلسله پادشاهی او نسل به نسل ادامه یافت تا به ویچتراویریا (Vicitravirya) رسید که از سه زن، سه پسر به نام‌های دهریتراشترا (Dhritarashtra)، پاندو (Pandu) و ویدورا (Vidura) داشت. پس از ویچتراویریا قاعدتاً سلطنت باید به پسر ارشد او دهریتراشترا می‌رسید؛ ولی از آن‌جا که او کور مادرزاد بود، پسر کوچک‌تر یعنی پاندو شاه گردید. پاندو صاحب پنج پسر شد که آرجونا سومین آن‌ها بود. آرجونا با کریشنا نیز خویشاوند بود و پسر عمه او به شمار می‌آمد. از طرف دیگر دهریتراشترا نیز صاحب صد پسر گردید که قوی‌ترین ایشان دوریودهانا (Durydhana) نام داشت.
دهریتراشترای نابینا هیچ‌گاه سلطنت برادر کوچک‌تر را به رسمیت نشناخت. بنابراین پسران خود را با اندیشه تصرف سلطنت بزرگ کرد و بدین ترتیب دوریودهانا و برادرانش تحت تاثیر جاه‌طلبی، غرور، حرص و آز پدر رشد یافتند. پاندو شاه در جوانی درگذشت و پسران او که به پانداواها (Pandava) شهرت یافتند تحت سرپرستی عموی خود دهریتراشترا و جد پدرشان بهیشما (Bhishma) قرار گرفتند.
دهریتراشترا با استفاده از این فرصت بارها قصد جان پاندوها و مادرشان کونتی (Kunti) را داشت ولی هر بار به سبب دخالت ویدورا و حمایت و حفاظت کریشنا ناکام می‌ماند. سرانجام دوریودهانا با توسل به فریبکاری و نیرنگ در یک شرط‌بندی گریزناپذیر برنده شد و پانداواها را به مدت سیزده سال از سلطنت محروم ساخت و به تبعید فرستاد. پس از اتمام مدت تبعید پانداواها طبق قول و قرار خویش به قصر دوریودهانا مراجعه کردند و برای خود نه سلطنت که قلمروی محدود خواستند. اما دوریودهانا ایشان را به تمسخر گرفت و حتی دهکده‌ای کوچک را از آن‌ها دریغ نمود.
سرانجام آرجونا و برادرانش چاره‌ای جز جنگ نیافتند و مقدمات جنگی عظیم فراهم گردید. جنگاوران و پهلوانان زمان، هر یک به یکی از دو گروه متخاصم پیوستند. کریشنا در آغاز این مشاجره بی‌طرف بود ولی با توجه به قداست و الوهیتی که داشت هر دو طرف از او درخواست حمایت و پشتیبانی نمودند تا آن‌جا که آرجونا و دوریودهانا به درگاه او شتافتند و او را که به خواب رفته بود بیدار کردند و از او خواستند که بی‌طرف نماند.
کریشنا با آن‌که جنگ را گریزناپذیر می‌دید، به حقانیت پانداواها آگاه بود و به هر دو طرف فرصتی برابر برای آخرین انتخاب خویش بخشید. او گفت که هر یک از دو طرف می‌توانند میان همراهی او یا سپاهیانش یکی را انتخاب کنند. آرجونا کریشنا را برگزید و دوریودهانا سپاهیانِ کریشنا را خواست؛ چرا که آرجونا خداوند را فراتر از تمامی نیروهای عالم می‌دید ولی دوریودهانا تنها به نیروهای مادی نظر داشت.
بدین ترتیب آرجونا هدایت ارابه جنگی پنج اسبه خویش را به کریشنا سپرد و به سپاهیان خویش پیوست که در برابر دشمن صف کشیده بودند. در این هنگام، کریشنا ارابه را به میان دو سپاه متخاصم هدایت کرد و در آن‌جا از آرجونا خواست تا به دو طرف جنگ نظر کند و آرجونا به یک نگاه حیرت‌زده دریافت که در هر دو طرف اقوام و خویشان خود او جای گرفته‌اند. در واقع در این میدان تمامی نوادگان کوروا گرد هم آمده بودند تا با هم بجنگند. آرجونا با دیدن چهره آشنای اقوام و دوستان نزدیک خود در جبهه مقابل به تردیدی هولناک دچار گردید. او چگونه می‌توانست با نزدیک‌ترین خویشاوندان خویش بجنگد و ایشان را به قتل برساند. در این لحظه آرجونا در اوج ناامیدی و سرگشتگی از کریشنا درخواست هدایت می‌کند و این چنین است که گیتا آغاز می‌شود.

خلاصه‌ای از رامایانا
راما هفتمین تجلی ویشنو (خدای محافظت‌کننده در آیین هندو) است. هفتمین تجلی ویشنو بر زمین هنگامی رخ داد که ششمین تجلی او هنوز بر زمین بود. هدف هفتمین تجلی ویشنو از میان برداشتن خطرناک‌ترین و نیرومندترین اهریمن شهریار راوانا (Ravana) (راون)، بود. راوانا اهریمنی ده سر از گونه راکشاسا (Rakshasa) بود که بر سرزمین لانکا (Lanka)، سیلان، فرمان می‌راند و همانند هی‌رانیاکشه (Hiranyakasa) و هی‌رانیاکشیپو (Hiranyakasipu) با اغوای برهما از آسیب‌پذیری و کشته شدن به دست خدایان و گندهروه‌ها یا اهریمنان ایمن بود. راوانا بر اثر این آسیب‌ناپذیری و حمایت شیوا به آزار خدایان و مردمان پرداخت. خدایان برای رهایی از آزار این اهریمن انجمن کردند و بر آن شدند که یکی از خدایان برای مبارزه با راوانا به هیأت انسان درآید. ویشنو این مأموریت را پذیرفت و خدایان، انسان‌ها و حیوانات همه نیروی خود را به او عاریت دادند. بر زمین شهریاری به نام دشرتا زندگی می‌کرد که او را جانشینی نبود و اخیراً به تمنای داشتن پسری که جانشین او باشد اسبی نیرومند و زیبا به پیشگاه خدایان قربانی کرده بود. چهار پسر یکی بعد دیگری از زنان دشرتا (Dasarata) تولد یافتند و ویشنو نیز در این چهار پسر تجلی کرد. بزرگ‌ترین و نخستین پسر این دودمان رام‌چاندا (Ramchandra) (رام) از ملکه کوشالیا (Kausalya)، که در مراسم قربانی کردن اسب به پیشگاه خدایان شرکت جسته بود، زاده شد و از نیمی از تجلی و سرشت ویشنو برخوردار گردید. دومین پـسـر از زن دیگر دشـرتا موسوم به کی‌کیی (Kaikeyi) متولد شد و بـهاراتا

Bharata نام داشت. بهاراتا در هند نماد جوانمردی و بزرگواری و ارزش این قهرمان اسطوره‌ای نزد مردمان هند چندان است که به یاد او سرزمین هند را بهاراتا (بهرته) نام نهاده‌اند. بهاراتا از یک چهارم تجلی و سرشت ویشنو برخوردار شد. دو پسر دیگر دشرتا به نام‌های لکشمانا (لکشمن) Laxemana و شاتروگنه (شتروگهن) از سومین همسر دشرتا یعنی بانو سومتره زاده شدند و هر یک از یک هشتم تجلی و سرشت ویشنو برخوردار شدند؛ بدین‌سان هفتمین تجلی ویشنو میان چهار انسان میرا تقسیم شد. راما و لکشمانا به یکدیگر بسیار نزدیک و در نوجوانی راکشاساهای بسیاری را که راهبان بینوا را آزار می‌دادند کشته بودند. روزی راما و لکشمانا شنیدند که سیتا (Sita)، تجلی لکشمی همسر ویشنو، و دختر زیبای شهریار جنکا (Janaka) سودای ازدواج دارد. سیتا به معنی شیار شخم است و به دلیل این که از شیار مزرعه‌ای تولد یافته بود، به این نام خوانده شده بود. شهریار جنکا مجلس بزمی برای یافتن داماد مناسب ترتیب داده بود و کسی که می‌توانست زه ‌کمانی را که شیوا به جنکا ارمغان داده بود، بکشد و با آن تیراندازی کند به دامادی جنکا برگزیده می‌شد. راما و لکشمانا در این مجلس بزم شرکت جستند و راما در مسابقه پیروز شد و به همسری سیتای زیبارو برگزیده گردید. چندی بعد از ازدواج راما شهریار دشرتا بر آن بود که تاجگذاری کند و راما را به جانشینی خود انتخاب نماید. اما خادم بدخواهی از خادمان بانو کی‌کیی از او خواست در غیاب پسرش بهاراتا از شهریار ارمغانی بخواهد و هنگامی که شهریار وعده داد هرچه بخواهد به او خواهد داد، از او بخواهد پسرش بهاراتا را به جانشینی خود انتخاب نماید. بانو کی‌کیی چنان کرد و شهریار ناچار شد با اندوه بسیار به وعده خود وفا کند و راما را برای چهارده سال به خواست بانو کی‌کیی به جنگل تبعید نماید. سیتا همسر راما با وجود مخالفت شوهر خویش با راما عازم تبعیدگاه شد. راما و همسر زیبا و برادر وفادارش لکشمانا در میان زاری مردمان و مویه شاه به تبعید رفتند و شهریار یک هفته بعد از این ماجرا از اندوه مرد. بهاراتا که در سفر بود پس از بازگشت و آگاهی از ماجرایی که به مرگ پدر و تبعید راما انجامیده بود از مادر خویش خشمگین شد و تنها حفظ حرمت مادر او را از کشتنش بازداشت. پس بهاراتا به تبعیدگاه راما رفت و با زاری بسیار از برادر خواست به پایتخت بازگردد و بر تخت شاهی بنشیند؛ راما از برادر بزرگوار خود سپاسگزاری کرد و گفت وظیفه او آن است که به خواست پدر وفادار بماند و با بخشیدن کفش‌های خـود به بـهاراتا شهریاری را بدو تفویض کرد. پس بهاراتا به شهر آیودهیا (Ayodhya) یعنی پایتخت بازگشت و کفش‌های راما را روی تخت سلطنت و در زیر چتر شهریاری قرار داد و خود به نام راما و به نیابت او به کشورداری پرداخت. راما، سیتا و لـکشمـانا، برادر وفادار او، در اعماق جنگل عزلت گزیدند. سورپانکها (Surpankha) عفریته و راکشاسایی که خواهر راوانا بود عاشق راما شد و راما او را از خود راند. سورپانکها به لکشمانا روی آورد و او نیز عفریته را از خود راند و وقتی عفریته به خیال آن‌که او نیز عاشق سیتا است او را مورد تهاجم قرار داد، لکشمانا گوش‌ها، بینی و سینه او را برید. سورپانکها برادر کوچک خود کهرا (Khara) را بر آن داشت تا انتقام او را از راما بازستاند. کهرا چهارده هزار راکشاسا را گرد آورد و گروهی را به ستیز با راما فرستاد. راما طلایه‌داران سپاه کهرا و پس از آن خود او و همه سپاهیانش را نابود ساخت. اکنون سورپانکها برای انتقام به برادر بزرگ خویش راوانا روی آورد و با گفتگو از زیبایی سیتا او را بر آن داشت که راما را از میان بردارد و سیتا را از آن خود سازد. راوانا که از هویت و قدرت راما آگاه بود برای ربودن سیتا به نیرنگ روی آورد. پس راوانا به جادو یکی از خادمان خویش را به هیأت غزالی بس زیبا درآورد و آن را بر گذرگاه سیتا قرار داد. سیتا با دیدار غزال از راما و لکشمانا خواست غزال را زنده به بند کشند و راما و لکشمانا سر در پی غزال نهادند و از مأمن خویش دور افتادند. پس راوانا به هیأت راهبی دوره‌گرد درآمد و با راه یافتن به خلوتگاه راما، سیتا را ربود و او را به ارابه آسمان‌پیمای خود به پایتخت لانکا (Lanka) برد. به هنـگـام گـریز راوانا، جتـایو (Jatayu)، شهریار کرکسان و تجسمی از گارودا، ـ مرکوب ویشنو ـ با راوانا به نبرد برخاست. اما به سختی مجروح شد و دیر زمانی طول کشید تا بتواند راما را از ماجرا آگاه سازد. سیتا مویه‌کنان از جـــنـگـل و رود گـــوداواری(Godavari) ـ نام رودی در جنوب هند ـ که گردونه راوانا از روی آن پرواز می‌کرد، تمنا کرد راما را از سرنوشت او آگاه سازند. وقتی راوانا به لانکا رسید به سیتا ابراز عشق کرد و سیتا او را از خود راند. پس کوشید با ترساندن سیتا و تهدید او به تکه تکه کردن و بلعیدن به ازدواج با خود ناچار سازد، اما سیتا با مداخله زنان راوانا از این دام نیز رهایی یافت و راوانا را یارای آن نبود که سیتا را به زور تصاحب کند؛ چرا که با این کار زن‌فریب و زناکار می‌شد و به هلاکت می‌رسید. راما و لکشمانا همه‌جا به جستجوی سیتا برخاستند و سرانجام با یافتن جتایو در حال مرگ از راز ربوده شدن سیتا به دست راوانا آگاه شدند. راما ملول و غمگین جتایو را سوزاند و خاکستر او را مدفون کرد و به چاره‌جویی و نجات همسر خویش پرداخت. پس راما و لکشمانا با سوگریوا (Sugriva) پسر ایندرا (Indra) و شاه بوزینگان، که نابرادری او بالی (Bali) سلطنت او را غصب کرده بود، پیمان بستند او را یاری کنند و او نیز به راما در یافتن همسر خویش یاری رساند. سوگریوه پس از نشستن به تخت سلطنت با خیل عظیمی از بوزینگان و خرس‌ها به فرماندهی هانومان (Hanuman) پسر وایو (Vayu)، باد، و همراه راما و لکشمانا عازم لانکا شدند. هانومان که یارای پرواز داشت به لانکا رفت و با یافتن سیتا در باغ راوانا انگشتر راما را به نشان آشنایی به سیتا داد و او را از تلاش و نقشه راما آگاه ساخت. سپس هانومان به جستجو در باغ راوانا و طرح نقشه پرداخت؛ اما راکشاسا‌ها او را اسیر و نزد راوانا بردند. هانومان برای تحقیر راوانا بر دم خویش نشست و از راوانا بلندتر شد و راوانا بر آن شد که هانومان را هلاک سازد. اما هانومان خود را قاصد سپاه راما نامید و بدان دلیل که کشتن قاصد کاری زشت بود از کشته شدن رهایی یافت. با این همه راوانا به راکشاسا‌ها فرمان داد برای تنبیه دم هانومان را به آتش کشیدند و هانومان را با دمی که از آن شعله برمی‌خاست از بامی به بام دیگر گریخت و خانه‌های لانکا را به آتش کشید. پس هانومان نزد سپاه راما بازگشت و اطلاعات ارزشمندی از وضع سپاه دشمن و چگونگی موقعیت آنان در اختیار راما قرار داد. لانکا دژی استوار بود که در اصل توسط ویشواکارما (Vishwakarma) برای خدای ثروت کبرا (Kubera) بنا شده بود. بخش عظیمی از این شهر بزرگ از طلا ساخته شده بود و با هفت خندق وسیع و هفت باروی سنگی و فلزی محافظت می‌شد. ساختار شهر به شکل قله کوه مِرو (Meru) بود که بدان‌سان که خواهیم گفت توسط وایو ویران و به دریا ریخته شد. اندکی پس از بازگشت هانومان پلی بر تنگه لانکا بنا شد و با وجود خرابکاری موجودات ژرفای اقیانوس این پل به پایان رسید. مهندسی این پل توسط نالا (Nala) که پسر ویشواکرما بود انجام گرفت و او کسی بود که می‌توانست سنگ را بر آب شناور سازد. هم بدین دلیل در برخی روایات این پل را نالاستو (Nalasetu) (پل نالا) می‌نامند؛ اما در روایت اصلی نام آن پل راما است. بر دروازه شـهر نبـردی بـزرگ درگرفـت. سپاهیـان راوانـا و پـسرش ایندراجیت (indrajit) دوبار راما و لکشمانا را در نبردی که درگرفت به‌سختی مجروح کردند و هر بار هانومان با پرواز به هیمالیا و آوردن گیاه دارو زخم آنان را درمان کرد. کومبه‌کارنا (Kumbhakarna)، دیوی که شش ماه می‌خوابید و شش ماه می‌خورد، برادر راوانا بود، او صدها میمون را در نبرد بردرید، اما میمون‌ها تلفات سنگینی بر راکشاسا‌ها وارد ساختند و سرانجام همه راکشاسا‌ها کشته شدند و نبرد به جنگ تن به تن راوانا و راما انجامید. خدایان، نبرد راما و راوانا را به تماشا نشسته بودند، نبردی هولناک بود و زمین به زیر پای دو هماورد می‌لرزید. راما با هر تیر یکی از سرهای راوانا را از تن جدا می‌کرد ولی هر بار سری نو به جای آن می‌رویید. سرانجام راما سلاحی جادویی را که آگاستیه (Agastya) فرزانه، عارف و دشمن مشهور راکشاسا‌ها، به او داده بود برکشید. این سلاح در بر دارنده نیروی همه خدایان و به سلاح برهما مشهور بود. بال‌های این سلاح باد، پیکانش خورشید و آتش و در سنگینی‌اش بار کوهساران مرو و ماندارا (Mandara) نهفته بود. راما تیر جادویی را از چله کمان رها کرد، تیر چونان باد پر کشید و بر سینه راوانا فرود آمد، شهریار اهریمنان کشته شد و تیر پرتابی به ترکش راما بازگشت. بانگ شادی از خدایان برخاست و باران تاج گل‌های بهشتی بر راما و بوزینگان باریدن گرفت و میمون‌های خفته در نبردگاه را زنده ساخت. اکنون راما و سیتا بار دیگر همدیگر را بازیافتند، اما شگفت آن که راما با سیتا به سردی سخن گفت. سیتا مدتی طولانی اسیر راوانا بود و راما پاکدامنی در برابر چنان اهریمنی را مشکل می‌پنداشت. سیتا از بی‌مهری راما شکوه کرد و بر آن شد که پاکدامنی خود را با در آتش فرو شدن اثبات کند. پس سیتا از لکشمانا خواست آتشی عظیم برافروزد و وقتی آتش سر به آسمان کشید سیتا در شعله‌های آتش فرو رفت. آسمان و آگنی (Agni)، سیتا را یاری کردند، سیتا از آتش گذشت و بی‌گناهی خود را به همگان اثبات کرد؛ و راما سیتا را در آغوش کشید و گفت: «در پاکی و پاکدامنی سیتا سخنی نبود و من می‌خواستم که دیگران نیز چون من آگاه شوند.» پایانی خوش بود و سپاه بوزینگان همراه راما, لکشمانا و سیتا به ایودهیا رسیدند؛ بار دیگر مردمان زبان به بدگویی از سیتا گشودند و راما ناچار شد زن باردار خویش را به مکانی دور تبعید کند. سیتا در دیر والمیکی (Walmiki) مأوا گزید و پس از چند ماه دو پسر به نام‌های کوشا (Kusa) (کش) و لاوا (Lava) (لو) از او تولد یافتند. پسران راما پس از در پی نهادن پانزده بهار به ایودهیا آمدند و پدر آنان را بازشناخت و کسی را به دنبال سیتا فرستاد تا بازگردد و بار دیگر بی‌گناهی خود را ثابت کند. راما انجمنی فراهم ساخت و سیتا در جمع، مادر خود زمین را به گواهی گرفت تا بی‌گناهی او را اثبات کند و زمین به نشانه بی‌گناهی دختر خویش دهان گشود و سیتا را در آغوش خود جای داد. راما دلشکسته در آرزوی این بود که زودتر به سیتا بپیوندد. خدایان بر پریشانی راما رحمت آوردند و زمان ـ کال (kal) ـ را به عنوان پیامبر و به هیأت مرتاضی نزد راما فرستادند که می‌تواند بر زمین بماند یا به آسمان عروج کند و سرور خدایان باشد. در همان زمانی که راما و زمـان خـلـوت داشـتــند درواسـا (Durvasa)ی عارف و مرتاض از در درآمد و از لکشمانا خواست او را بی‌درنگ به خلوت راما راه دهد تا از نفرین او در امان باشد. لکشمانا می‌دانست که حضور در خلوت زمان کیفر مرگ را به دنبال دارد، اما برای گریز از نفرین درواسا و نجات دودمان خویش مرگ را برگزید و ورود درواسا را در خلوت رام با زمان گزارش کرد و پس از بیرون آمدن از نزد رام به ساحل رفت و منتظر فرا رسیدن مرگ شد. خدایان لکشمانا را با تاج گل‌های بی‌شمار گلباران کردند و لکشمانا به بهشت ایندرا راه یافت. رام با شکوه و وقار و طی مراسمی به رود سارایو (Sarayu) گام نهاد، برهما از درون امواج ورود راما را به آسمان خوشامد گفت، و این گونه رامای ماه‌سان به ویشنوی شکوهمند پیوست. فصل دهم مهارت‌ها و عوامل اجرایی در هنر عروسکی هند مهارت‌های هنر عروسکی هند بزرگ‌ترین استاد هنر عروسکی روسیه سرگئی ابراتسف (Sergei Obraztsov) می‌گوید: «عروسک‌های نمایشی مانند انسان‌هایی هستند که بعد دیگری از زندگی انسان را بیان می‌کنند.» عروسک‌ها توانایی اجرای حرکات خارق‌العاده، بدان شکل که یک بازیگر نمایش تئاتر می‌تواند به تصویر بکشد ندارند. به‌خصوص نمایش احساسات و اندیشه‌ها به دلیل حوزه حرکتی کمی که یک شخصیت عروسکی دارد بسیار مشکل می‌نماید. از این رو است که برای القا نوع احساسات در نمایش عروسکی گرداننده عروسک بسیار کار مشکلی پیش رو دارد، و درست به همین دلیل است که ساخت و ساز عروسکی و نوع طراحی صحنه به اجرا هر چه بهتر نمایش عروسکی کمک شایانی می‌نماید. در این بخش به نوع ساخت و سازها در هنر عروسکی هند می‌پردازیم. فرآیندهای ساخت و ساز عروسک در هنر عروسکی هند ساخت یک عروسک زمانی بد تلقی می‌شود که نتوانیم تمام قابلیت‌های اجرایی را که مربوط به شخصیت همان عروسک می‌شود از وی ببینیم. اولین قسمت برای طراحی یک عروسک تناسبات اندام با نوع شخصیت است. مثلا یک شخصیت تنبل به اندامی چاق احتیاج دارد یا عروسکی با قدرت ویرانگری احتیاج به هیکل تنومند و مستبد دارد. مؤلفه بعدی که در طراحی یک عروسک مهم تلقی می‌شود حرکت و جنبش عروسک است. هر چقدر که یک عروسک حوزه حرکتی بیشتری داشته باشد تأثیرگذاری بیشتری هم بر روی مخاطب دارد و احساسات و اندیشه‌های بیشتری را القا می‌کند. از مؤلفه‌های بعدی یک عروسک نوع گفتار، نوع صدا و طرز صحبت کردن آن عروسک است. این‌ها مؤلفه‌های اصلی هستند که عروسک‌ها را با توجه به شخصیتی که دارند از هم متمایز می‌کنند. باید توجه داشت هر عروسک شخصیتی متمایز از عروسک‌های دیگر داشته باشد و به راحتی قابل شناخت و تشخیص توسط مخاطب باشد و این میسر نمی‌شود مگر آن که در ساخت هر عروسک بنابر شخصیتش از شاخصه‌های متفاوتی حتی در نوع لباس و زیورآلات استفاده کرد. این نوع تمایز در شخصیت‌های هنر عروسکی هند بسیار دیده می‌شود. بدان شکل که اگر مخاطبی نمایش عروسکی ندیده و برای اولین‌بار باشد که پای خیمه عروسک‌گردان می‌نشیند، مثلاً با شخصیت عروسک کریشنا آشنایی نداشته باشد، بنابر ذهنیت قبلی حاصل از کتاب‌های مذهبی آیین هندو که از رنگ پوست کریشنا در آنها سخن رانده شده، متوجه حضور عروسک کریشنا در صحنه می‌شود؛ چرا که رنگ پوست این شخصیت عرفانی در اسطوره‌های هندی آبی است و در نمایش عروسکی نیز همواره کریشنا با همین رنگ ظاهر می‌شود. سر یکی از مهم‌ترین اجزا عروسک سر آن است. در هند برای سر عروسک‌های نخی و عروسک‌های دستکشی از مواد مختلفی استفاده می‌کنند که بنابر بودجه گروه و مواد حاضر آن مکان فرق دارد. گروه‌های هندی برای ساخت و ساز سر از پاکت‌های کاغذی، مواد دور ریختنی یا جوراب‌های کهنه استفاده می‌کنند؛ مثلاً اجزا صورت را در جوراب‌ها با کوک‌های خیاطی و پر کردن پنبه مشخص می‌کنند. از دیگر مواد برای ساخت و ساز سر می‌توان از فوم یا اسفنج نام برد که به وسیله قیچی بریده می‌شود و به فرم دلخواه درمی‌آید، سپس چشم‌ها و گوش‌ها و موها را از پارچه‌های نمدی بریده و به سر می‌چسبانند. از دیگر موادی که در هند بسیار مورد استفاده قرار می‌گیرد خمیر کاغذ یا خمیر چوب است. روزنامه‌های باطله را مانند توپی به هم می‌پیچانند و سپس با خمیر کاغذ کم‌کم صورت را بر روی آن شکل می‌دهند. در مورد سرهای پاپیه‌ماشه ما به یک مدل گلی احتیاج داریم و سپس با گچ از مدل گلی قالب می‌گیریم و بعد از آن با پاپیه‌ماشه (لایه‌های کاغذ و چسب) داخل قالب را می‌پوشانیم. بعضی از عروسک‌سازهای هندی از چوب‌های نرم محلی برای ساخت و ساز استفاده می‌کنند، ابتدا این چوب‌ها را سم می‌زنند تا از وجود حشرات چوب عاری گردد و سپس بر روی یک قطعه مکعب شکل چوب، شروع به حکاکی می‌کنند و بعد از صاف کردن آن توسط سمباده، رنگ می‌کنند و بر روی تنه می‌چسبانند. از دیگر موادی که در ساخت و ساز سر عروسک استفاده می‌شود میوه گیاهی خودرو است که بیشتر در تالاب‌ها و تنگه آب‌های نواحی بنگال و آسام و اوریسا رشد می‌کند. تنه این درخت بسیار چسبناک است و میوه‌ها به صورت خوشه‌ای از درخت آویزان است. بعد از خشک شدن این میوه با یک کارد نوک تیز آن را از درخت جدا می‌کنند و سپس پارچه گل‌اندود شده‌ای برای صاف شدن سطح این میوه روی آن می‌کشند و به وسیله کاردی تیز شکل صورت را بر روی گل می‌تراشند و بعد از آن با رنگ‌های پودری روی آن را می‌پوشانند. ترا کوتا (Terra Cotta) یکی دیگر از موادی است که در دهکده‌های فقیر برای ساخت سر عروسک استفاده می‌شود. این ماده نوعی گل ساختنی است که از دو هزار سال قبل از میلاد مسیح در هند مورد استفاده قرار می‌گرفته، از این گل سر عروسک را می‌سازند و بعد آن را می‌پزند و رنگ می‌کنند. مفاصل نوع مواد ساخت مفاصل عروسک‌ها در هند بسیار به نوع نمایش عروسکی وابسته است. در عروسک‌های میله‌ای از محورهای لولایی، قلاب‌های فلزی، مفصل‌های کام و زبانه‌ای ـ توپی کاسه‌ای، فنرهای سیمی و نخ استفاده می‌شود. در عروسک‌های سایه‌ای مفاصل بیشتر پارچه و چرم هستند. چنانچه قبلاً گفته شد بدن عروسک‌ها یکی از مهم‌ترین وسایل شناخت شخصیت داستانی آن عروسک است. در هند فیگورهای عروسکی بسیار ساده و واقعی هستند. در عروسک‌های سنتی چشم‌ها ثابتند و زمانی که در نمایش احتیاج به حرکت سریع چشم‌ها باشد این کار را سر عروسک با حرکتی سریع انجام می‌دهد. اندازه، رنگ چشم‌ها و گوش‌ها بستگی کامل به شخصیت نمایشی دارد و اگر سر از مو انباشته باشد گوش‌ها ناپدید می‌شوند. ما این حالت را در شخصیت رقاصه‌های زن بسیار مشاهده می‌کنیم. معمولاً برای عروسک‌های نخی گوش می‌سازنند که محل محکمی برای اتصال نخ‌ها به سر عروسک است. مو یکی از عناصری است که به وسیله آن می‌توانیم شخصیت‌های زیادی به عروسک بدهیم؛ مثلاً یک تکه موی بافته شده در پشت سر نشان‌دهنده یک فرد عالم و حکیم است. از موادی مانند پارچه کرپ فوم‌نتاب برای ساخت چشم و نخ برای درست کردن موها استفاده می‌شود. دست‌های عروسک با شخصیت عروسک تطبیق کامل دارد. در عروسک‌های معاصر از دست واقعی انسان که با دستکش پوشیده شده است به جای عروسک استفاده می‌شود. این کار نه تنها حوزه حرکتی عروسک را بیشتر و بهتر می‌کند بلکه تأثیر بیشتری نیز بر تماشاگر دارد. طراحی صحنه و نورپردازی طراحی صحنه و نورپردازی باید با شخصیت‌ و اندازه عروسک‌ها تناسب داشته باشد. از دیگر ضروری‌ترین عناصر عروسکی لباس‌ها و زیورآلات است. بازی‌دهندگان سنتی طراح لباس‌ها و زیورآلات را از نمایش‌های سنتی منطقه خودشان می‌گیرند. رنگ چه بر روی لباس و چه بر روی تنه‌ها معرف شخصیت عروسکی است. رنگ آبی در هند برای رنگ‌آمیزی چهره خدایان استفاده می‌شود. قهرمانان حـماسـی مانند راما یا آرجونا سـبز یا سفـید هستند. کاراکـترهای زن مانند دروپادی (Draupadi) و سیتا زرد هستند و شیاطین و بدخواهان مانند راوانا سیاه یا قرمز هستند. این نوع رنگ‌ها برای شناخت فوری شخصیت عروسک‌ها توسط تماشاگران و کمک اساسی به پیشرفت داستان استفاده می‌شود. عروسک‌گردان‌ها در قدیم بیشتر از رنگ‌های گیاهی استفاده می‌کردند، ولی در حال حاضر بیشتر از رنگ‌های معدنی که به راحتی قابل دسترس می‌باشند استفاده می‌نمایند. عروسک‌های سایه‌ای تنوع منطقه‌ای زیادی دارند و بنابر سنت‌های رایج در نمایش عروسکی سایه رنگ‌ها و فرم‌ها تغییر می‌کنند. معمولاً از پوست آهوی کوهی مرده برای ساخت عروسک‌های سایه‌ای استفاده می‌شود. در بعضی نواحی از پوست بز هم برای این کار استفاده می‌کنند. روش کار به طور معمول به این گونه است: پوست فرآوری نشده را برای از بین بردن موهای زائد با چاقوی تیزی می‌تراشند و سپس طی یک فرآوری شیمیایی به صورت شفاف در می‌آورند که قابلیت گذردهی نور را داشته باشد. چوب‌های نازک بامبو یا میله‌هایی با دسته چوبی برای اجرای حرکتی دست و پا به آن‌ها متصل می‌شوند. مفصل‌ها معمولاً از نخ یا چرم هستند و یک میله بامبو شکاف‌دار اصلی کل عروسک را نگه می‌دارد. عوامل اجرایی هنر عروسکی در هند تنوع و حوزه حرکتی عروسک‌های هند، همچنین مهارت عروسک‌گردان‌های هندی جزء افسون‌های جدانشدنی این هنر است. برای حرکت دادن به عروسک‌ها و حتی بالاتر از آن زندگی بخشیدن به یک موجود مستقل مراحل متعددی را پیش رو داریم. در این بخش بیشتر به عروسک‌ سنتی هند می‌پردازیم، زیرا عروسک‌گردان‌های معاصر کمتر به قواعد و قانون‌های موجود در فضاهای تئاتر عروسکی سنتی پای‌بندند. بدین دلیل بر آن شدیم تا بیشتر در این بخش راجع به تئاتر عروسکی سنتی و مراحل و عوامل اجرایی این هنر صحبت کنیم. حرکت گروه‌های عروسکی در هند معمولاً از فرم‌ها و اجراهای نمایش‌های بومی و محلی بسیار تأثیر می‌گیرند. این تأثیرگذاری به حدی است که گاهی چهره عروسک‌ها، آرایش، طراحی لباس و جواهرات نیز مستقیماً از این گونه تئاترها پیروی می‌کند. هر گروه از عروسک‌ها بنا بر نوع شخصیت و بازیش در طول نمایش حرکات به‌خصوص خود را دارند و این‌گونه حرکات به نمایشگر نشان می‌دهد که این عروسک به چه سان و مطابق با چه شخصیتی ساخته شده است. هر عروسک در حرکات خود دارای محدودیت نیز هست که معمولاً تا حدی مهارت عروسک‌گردان‌ها در اجرا، این محدودیت‌ها را کاهش می‌دهد؛ مثلاً حرکات سریع مخصوص شخصیت‌های جنگی و حماسی است، این حرکت‌ها برای نشان دادن شخصیتی قوی و جنگجوست. حرکات این عروسک‌ها گاه تا حدی طبیعی جلوه می‌کند که وقتی سر از بدن یک عروسک جدا می‌شود شما حس ناامیدی و مقاومت و حتی جان دادن این عروسک را نیز مشاهده خواهید کرد و این حالت: ‌1. به قدرت حرکتی عروسک‌ها و ‌2. به مهارت عروسک‌گردان باز می‌گردد. گروه‌های عروسکی بازی‌دهنده‌های سنتی عموماً بسیاری از تکنیک‌ها و روش‌ها را از پدران خود می‌آموزند و بسیاری از فرم‌های اجرایی در گروه مخصوص همان گروه است و در گروه‌های دیگری یافت نمی‌شود. به عبارت دیگر، چون این گروه‌ها اجراهای زیادی از یک متن دارند، بنابراین در اجراها معمولاً از مهارت خاصی برخوردار هستند و عروسک‌ها در خارج از صحنه به ترتیب ورودشان طبقه‌بندی می‌شوند. صداها بیشتر گروه‌های عروسکی برای اجراهای خود متون مکتوب و نمایشنامه دارند و این امر در هنر عروسکی سایه بیشتر رواج دارد. هیچ‌یک از گوینده‌ها و آوازخوانان در دید تماشاگران نیستند. عروسک‌ها بیشتر به وسیله بازی خود متن را انتقال می‌دهند و برای کمک به این کار عروسک‌گردان‌ها با زیر و بم کردن صدای خود صدای مورد نظر شخصیت عروسک را می‌سازند. با این کار به اجرای متن کمک می‌کنند. هر عروسک نوع زبان و گام صدای مخصوص به خود را دارد که یکی از مشخصه‌های شناخت شخصیت عروسک‌هاست. همچنین هر عروسک اطوار و حالت‌های خاص خود را دارد که معرف شخصیت اوست؛ مثلاً عروسک‌های کاتپولی راجستان به وسیله صفیر صحبت می‌کند و معمولاً کلامشان به وسیله یک تفسیرکننده به زبان انسانی بازمی‌گردد، درست مانند مبارک عروسک سنتی ایران. عروسک‌های آندهراپرادش زیر بم‌های عجیب و خنده‌داری در صدایشان دارند که شخصیت‌های آن‌ها را از هم متمایز می‌کند. در گروه‌های عروسکی سنتی معمولاً دیالوگ‌ها، صحبت‌ها و کلمات را رهبر گروه بر عهده دارد و با عوض کردن صدای خود ادای این دیالوگ‌ها را بر عهده می‌گیرد و به جای تمام عروسک‌ها صحبت می‌کند. در حال حاضر زنان اجراهای صدای کاراکترهای زن را بر عهده می‌گیرند. بسیار بهتر است که در یک نمایش عروسکی صحبت‌ها و دیالوگ‌ها به اشخاص دیگری غیر از عروسک‌گردان‌ها سپرده شود. در حال حاضر عروسک‌گردان‌ها از میکروفن برای رسیدن صدا به ببینندگان که معمولاً تعدادشان کم هم نیست استفاده می‌کنند. بعضی از عروسک‌گردان‌های نخی از نوار ضبط شده صدا برای اجراهای عروسکی استفاده می‌کنند. این گروه‌ها معمولا گروه‌هایی فقیر هستند که پول کافی برای نوازندگان ندارند، به این دلیل از نوارهای ضبط شده در اجراها استفاده می‌کنند. نمایشنامه گروه‌های سنتی معمولاً از متون حماسی و پوراناها برای اجرای خود استفاده می‌کنند. عموماً گروه‌های عروسکی نمایشنامه خود را نمی‌نویسند بلکه آن‌ها را از متون نوشته شده اجرا می‌کنند و در هنگام اجرا بنابر مصلحت تغییراتی در آن به وجود می‌آورند. متن‌ها از رامایانا و مهابهاراتا است و در هر ایالت شرح و تفسیر خاصی از آن ارایه می‌شود. از دیگر منابع اجرایی گروه‌های عروسکی متن‌های پورانیک یا حماسی است که توسط گروه‌های تئاتری محلی استفاده می‌شود. این گروه‌ها معمولاً از متون قدیمی استفاده می‌کنند و کمتر به سوی متون جدید و نوشته‌های نو می‌روند. این گروه‌ها به علت تعدد اجراهایی که از این متون داشته‌اند تمام متن‌های خود را حفظ هستند. عروسک‌های سنتی میله‌ای و عروسک‌های نخی بنگال غربی برای اجراهای خود از متن‌های تئاتری استفاده می‌کنند که به صورت چاپ شده در این ایالت به فروش می‌رسد. عموماً متن‌ها اصلاح می‌شود و بر اساس اجراهای عروسکی متعادل‌سازی می‌گردد. گروه‌های عروسکی معمولاً می‌توانند یک نمایش عروسکی را در طول یک هفته آماده کنند. شخصیت‌های عروسکی در تئاتر هند به وسیله صدا، آرایش و نوع لباس شناخته می‌شوند. این شاخص‌ها هرگز تغییر نمی‌کنند. شخصیت‌های طنز در تمام نمایش‌های سنتی حضور دارند. بسیاری از گروه‌های سنتی اکنون در خدمت بالا بردن سطح فرهنگ عمومی به کار گرفته می‌شوند. مثل مراعات اصول بهداشتی، جلوگیری از بیماری‌ها، کنترل جمعیت، بهداشت محیط و آموزش بهداشت برای زنان و دختران. این متون توسط گروه‌هایی اجرا می‌گردد که به وسیله دولت محلی تغذیه مالی می‌شوند. بازی‌دهندگی بازی‌دهنده‌های سنتی در تکنیک و بازی با عروسک‌ها بسیار ماهر هستند. عمدتاً عروسک‌گردان‌های گروه عروسک نمی‌سازند و ساخت عروسک به عهده افراد دیگری است. ولی گاهی در دوخت لباس‌های محلی عروسک‌ها کمک می‌کنند. یادگیری رسمی و آکادمیک این هنر بسیار سخت است و این بدان دلیل است که عروسک‌گردان‌های سنتی از تجارب زیاد خود در اجراهای متعدد در کار خویش بهره می‌گیرند و این میسر نمی‌‌شود مگر با تجربه زیاد و دراز مدت. معمولاً این افراد از کودکی عضو گروه می‌شوند و با گروه رشد می‌کنند. بدین سبب وجود کودکان 4 تا 5 ساله در پشت صحنه غیرعادی نیست. این کودکان از همان سن به عوامل اجرایی کمک می‌کنند و در حقیقت نسل بعدی گروه عروسک‌گردان به وجود می‌آورند. افراد پیشکسوت معمولاً به تازه‌کارها کمک می‌کنند و در خواندن و حفظ کردن متن‌ها آن‌ها یاری و هدایت می‌نمایند. تمام عروسک‌گردان‌ها در رقص‌های محلی خود مهارت دارند و بارها با عروسک‌های خود رقصیده‌اند و به‌خصوص عروسک‌های یاکشاگانا از کارناتاکا از رقص‌های پا برای اجراهای خود استفاده می‌کنند. تمرین نمایش در هند چون اجراهای نمایشی عروسکی یکسانی دارند و متن‌ها تکرار می‌شود، به تمرین زیاد برای اجراها احتیاج نیست؛ زیرا این داستان‌ها توسط یک عروسک‌گردان بارها و بارها اجرا شده و افراد جدید نیز که تازه وارد گروه شده‌اند از متن‌های دیگران عروسک‌گردانی نمایش را می‌آموزند. اجراهای جدید در تئاتر عروسکی هند باید بر اساس اجراهای سنتی برگرفته از تئاتر سنتی باشد؛ به این دلیل که اگر اجراها بر اساس و پایه فاکتورهای تئاتر سنتی نباشد از اقبال خوبی برخوردار نخواهد بود. کارگردانی بر عکس گروه‌های مدرن در هند گروه‌های سنتی از داشتن کارگردان برای اجراهایشان بی‌نیازند و این بدان دلیل است که همه اجراها از یک روند ثابت پیروی می‌کنند. رهبر گروه اغلب یک راوی زبده است و تصمیم‌گیری در رابطه با گروه و تقسیم دستمزدها از دیگر کارهای او در گروه است. بیشتر گروه‌ها در هند مدیرانی دارند که فقط از لحاظ مالی گروه را تغذیه می‌کنند و در حقیقت دانش و مهارتی در هنر عروسکی ندارند. طراحی صحنه صحنه‌های عروسکی به دو قسمت تقسیم می‌شوند: اول محل اجرا و بازی عروسک‌ها و دوم محل قرار گرفتن عروسک‌گردان‌ها. در نمایش عروسکی میله‌ای و سایه، عروسک‌گردان‌ها عروسک‌ را در بالای سر خود گرفته و بازی می‌دهند و در نمایش‌های عروسکی نخی، عروسک‌گردان‌ها بالاتر از عروسک‌ها ایستاده و عروسک‌ها را بازی می‌دهند. صحنه‌های نمایش عروسکی سنتی بسیار ساده است و سریع آماده و برپا می‌شود. عروسک‌گردان‌های سنتی از مواد طبیعی برای اجرای صحنه دلخواهشان استفاده می‌کنند. برخی از گروه‌های سنتی نخی و سایه چادر و خیمه مخصوص به خود را دارند و آن‌ها را در کامیون‌ها و یا وانت‌هایی می‌گذارند و در میادین یا بازارهای روزانه پارک می‌کنند و پس از فروختن بلیط نمایش می‌دهند. مواد مورد استفاده برای اجراهای صحنه‌ای، مواد طبیعی از قبیل گل، پارچه، نخ و غیره است و اغلب رنگ صحنه اجرایی خود را سیاه انتخاب می‌کنند. معمولاً در بالای خیمه اجرایی پارچه‌ای نصب می‌شود که نام رهبر گروه و نام اعضای گروه نوشته می‌شود. گروه‌های عروسکی دستکشی در بیشتر موارد احتیاج به صحنه خاصی ندارند و عروسک‌های میله‌ای برای صحنه‌های خود از پارچه‌های نقاشی شده استفاده می‌کنند و عروسک‌های سایه برای ایجاد صحنه خود از مناظر و چشم‌اندازهایی استفاده می‌کنند که از چرم بریده و پشت صفحه اجرایی چسبانده شده‌اند. در بیشتر صحنه‌های اجرای عروسکی در هند از پرده‌های نقاشی شده در انتهای صحنه به جای منظره‌ها و برای القای زمان و مکان استفاده می‌شود. نور عروسک‌گردان‌های سنتی در هند بیشتر برای اجراهای عروسکی خود از چراغ‌های نفتی و پی‌سوز سفالی یا فانوس استفاده می‌کنند. البته در حال حاضر چراغ‌ها و لامپ‌های الکتریکی جای خود را در میان گروه‌های عروسکی باز کرده و از این لامپ‌ها در اجراها بیشتر استفاده می‌شود. اما در ایالتی مانند کرالا هنوز از چراغ‌های نفتی و فانوس برای اجرای عروسکی سایه استفاده می‌کنند. این گروه‌ها اعتقاد دارند نور زرد فانوس‌ها و طبعاً سایه‌ای که تولید می‌شود منحصر به فرد و بسیار تأثیرگذارتر از لامپ‌های الکتریکی است. عروسک‌گردان‌های دستکشی در نور روز در فضای باز به اجرا می‌پردازند، بنابراین نیاز چندانی به نور در اجراهای خود ندارند. موسیقی و رقص موسیقی یکی از اصیل‌ترین ارکان اجرایی نمایش‌های سنتی در هند است، حتی در مورد عروسک‌های دستکشی که معمولاً تک نفره اجرا می‌شود عروسک‌گردان با یک دست عروسک را می‌گرداند و با دست دیگر بر طبلی می‌زند و موسیقی نمایش را اجرا می‌کند. باقی فرم‌های عروسکی در هند به وسیله اجرای موسیقی توسط گروهی 4 یا 5 نفره همراهی می‌شود. گروه‌های عروسکی نخی بنگال غربی یک خواننده اصلی دارند که تصنیف‌ها را برای تمام نمایش‌های گروه اجرا می‌کند. در کاتپولی راجستان موسیقی یک نقش اساسی و غیرقابل حذف دارد زیرا خوانندگان این گروه‌ها از افکت‌های صوتی زیادی برای جذابیت اجراها استفاده می‌کنند. در گروه‌های عروسکی سایه رهبر گروه تک‌خوانی نغمات را بر عهده دارد و باقی اعضای گروه هم‌سرایی این نغمه‌ها را بر عهده می‌گیرند. موسیقی برداشتی از موسیقی تئاترهای محلی و بر اساس راگاهای (raga) ـ دستگاه‌های موسیقی در هند ـ هندی و نوارهای محلی است. عروسک‌گردان‌های نخی و میله‌ای بنگال غربی از موسیقی تئاتر محلی جاترا یا از موسیقی فیلم‌های عامه‌پسند هندی استفاده می‌کنند و چنانچه این گروه‌ها برای اجرایشان به بیهار بروند از موسیقی محلی باجپوری برای اجراهای خود استفاده می‌کنند. در حال حاضر زنان به جای کاراکترهای زن آواز می‌خوانند و حرف می‌زنند. نوازندگان بیشتر به صورت بداهه موسیقی نمایش را می‌سازند. در نمایش‌های عروسکی هند رقص هم یکی از ارکان نمایش است. به طوری که تمام فرم‌های عروسکی هند شخصیت‌های رقاص در گروه خود دارند و همچنین موسیقی مجزا مربوط به همان رقص. معروف‌ترین رقصنده عروسکی در کل دنیا مربوط است به هنر عروسکی نـخی راجستـان و نام ایـن رقصـنده مـعروف آنارکالی است. فصل یازدهم مقالات در این فصل به مقالاتی می‌پردازیم که استادان بزرگ عروسکی هند راجع به اصول و روش‌های هنر عروسکی در این سرزمین نوشته‌اند. این مقالات نمای کلی از هنر عروسکی معاصر هند را نشان می‌دهد. صاحبان این مقالات بسیار در تلاشند تا هنر فراموش شده عروسکی در هند را احیا کنند، هنری که میراث کهن سرزمین‌ بهارات است. ارتباط از طریق نمایش عروسکی آناند دویودیAnand Dwivedi دنیا آشکارا شلوغ و درهم و پر از مشکلات است. هر چقدر راه‌حل‌های بیشتری پیدا کنی مشکلات بیشتر می‌شوند. در پنجاه سال گذشته، سازمان‌های زیادی سعی کردند که مشکلات جهان را حل کنند. مجمع عروسکی سانچار (Sanchar) SPU قویاً احساس می‌کند که روش مادی‌گرایی برای ایجاد توسعه اشتباه است. روش مادی‌گرایی به دنبال نشانه‌های فیزیکی و مادی می‌گردد و سعی دارد که هر مسأله‌ای را با استفاده از روش مادی توجیه کند؛ مانند این می‌ماند که با داروهای مسکن قوی نشانه‌های درد را از بین ببرید. مطالعه جامع نمونه‌های موفق این واقعیت را آشکار می‌کند که این روش دل است که واقعاً کار می‌کند نه روش‌های مادی‌گرایی عقلانی که جدیداً محبوبیت پیدا کرده است. روش دل را می‌توان روش ذهن نیز خواند، برای این‌که ذهن شامل دل نیز می‌شود. روش ذهن دنیا را به عنوان یک ساخته مادی نمی‌بیند، بلکه دنیا را به عنوان آگاهی، انرژی، ذهن، پرانا (Prana) می‌شناسد و بخش محسوس آن را به عنوان شرحی برای غیرمحسوسات به شمار می‌آورد. در مقام تشابه، روش ذهن، انسان را فراتر از تعریف گذرگاهی به سوی آگاهی دنیوی می‌بیند؛ نه یک بدن فیزیکی به علاوه مغز فیزیکی. توسعه به وسیله توسعه‌دهنده آغاز می‌شود نه اجتماع. توسعه‌دهنده قبل از تشکیل یک گروه یا پیش قدم شدن در توسعه اول از همه باید اقیانوس عشق خود را ـ هر چقدر هم که دور به نظر بیاید ـ واقعیت بدهد و لمس کند. از نظر SPU توسعه کمک به پرورش ذهن است. روش ذهن روش ذهن با یک تحقیق جامع در مورد زندگی و ذهن اجتماع شروع می‌شود. محرک‌های پنهان پشت رفتار و عملکرد مردم بررسی می‌شوند، ناامنی‌ها و ترس‌های عمیق آن‌ها امتحان می‌گردند و مانع‌های آن‌ها در مسیرشان به سمت انرژی نهفته شناخته می‌شوند. بر اساس این تحقیق، پیغام‌ها شکل می‌گیرند و با توجه به محل زندگی منطبق با فرهنگ محلی و محیط زندگی به آنها بازگردانده می‌شوند. فرم سنتی نمایش درام، شامل بازی‌ها یا تئاترهای خیابانی به سوی یک طرفه شدن پیش می‌رود و برای بیننده اهمیت ناچیز قایل است یا حتی هیچ اهمیتی برای شرکت داشتن او در نمایش نمی‌دهد. رام لال (Ram Lal) رئیس SPU می‌گوید: «ما به دنبال نوعی از نمایش انعطاف‌پذیرتر و بدیهه، با بازیگران بسیار هستیم که بتوانند در هر موقعیتی و بدون هیچ تدارکی بدیهه‌بازی کنند. ما فهمیدیم این نوع نمایش می‌تواند از طریق استفاده خلاق از عروسک‌ها خلق شود.» عروسک‌ها می‌توانند هر نوع زندگی واقعی را به صورت نمایش درآورند. می‌توانند ـ به همان خوبی که روی صحنه بازی می‌کنند ـ ملاقات داشته باشند، مراکز خرید و فروش را اداره کنند، نظریات انتقادی بدهند، سؤال‌های بی‌پرده و دشوار بپرسند. یک عروسک می‌تواند سؤال‌هایی بپرسد که هیچ‌کس دیگر جرأت پرسیدنش را بدون آمادگی مخالفت نداشته باشد. رام لال به عنوان یک عروسک‌گردان ماهر، نمایش‌گردان، بازیگر و موسیقیدان می‌گوید: «انسان قبل از این‌که پیامش به مردم برسد، اثر متقابل روی آن‌ها می‌گذارد، بنابراین احتمال زیادی برای پیام وجود دارد که تحریف شود یا به درستی فهمیده نشود. از طرف دیگر وقتی عروسک‌ها همان پیام را می‌دهند بدون تحریف شدن به مردم می‌رسد.» بر خلاف بازیگران زنده، عروسک‌ها زندگی خصوصی ندارند که با بازیشان قاطی شود، در حقیقت عروسک‌ها هیچ زندگی ندارند مگر زمانی که در دست عروسک‌گردان هستند. یک عروسک در برابر واکنش‌های مردم مصون است، او همواره یک جور برخورد می‌کند. هیچ بازیگری نمی‌تواند همیشه این کار را بکند. عروسک‌ها، به صورت ناخودآگاه، به مردم شجاعت می‌دهند تا تعصبات خود را آشکار کنند یا محرکات پنهان خود را جاری سازند و تبدیل به شخصیت‌های نمایشی شوند. همین‌که مردم توانایی انجام چنین کاری را به دست آورند، سطح انرژی آن‌ها بالا می‌رود و با این روش تازه بنا شده، می‌توانند موقعیتی را که دارند تجزیه و پاسخ مشکلات را پیدا کنند. اگر ما یک بار در برابر نگرانی‌های جزیی، تعصبات، محرک‌های خودخواهانه، حرص و طمعمان شجاعت کافی به دست آوریم می‌توانیم ریشه مشکلاتمان را ببینیم و انرژی‌هایمان را به سمت بخش مثبت آن‌ها منتقل کنیم. تنها مسیر ذهن است که به ما کمک می‌کند تا محدودیت‌های خودخواهانه خود را بالا ببریم تا بتوانیم زندگی یک جامعه کامل را بپذیریم. ارتباط چهارگانه تلویزیون و رادیو وسایل ارتباطی یک‌طرفه هستند، آن‌ها پیام‌های آماده را، بدون در نظر گرفتن این‌که آیا شما را به عنوان گیرنده آزار می‌دهند یا نه، به سمت ما پرتاب می‌کنند. شما نمی‌توانید با تلویزیون یا رادیو صحبت کنید، فقط یک گیرنده تابع و غیرفعال هستید. یک بحث منصفانه، نمونه‌ای از ارتباط دوطرفه است. عروسک‌ها یک نوع ارتباط نادر را تأمین می‌کنند که می‌تواند ارتباط چهارگانه (چهارطرفه) نامیده شود. عروسک‌ها و مردم ارتباط متقابل با یکدیگر دارند، در حال حاضر، عروسک‌ها می‌توانند انسان باشند، مانند درخت، ابر، رودخانه، شیر و غیره. زمانی که انسان‌ها سعی می‌کنند تا با این شخصیت‌های بی‌جان ارتباط برقرار کنند، بعد سومین از ارتباط می‌شود. بعد چهارمین که از نظر SPU مهم‌ترین آن است سطح انرژی وافر درون ماست. از نظر روانشناسی، زمانی که منابع غیرخودآگاه ما در ذهن خودآگاه قابل دسترسی می‌شوند، ارتباط بعد چهارمی می‌یابد. از نظر رام لال هیچ ارتباطی نمی‌تواند واقعاً مؤثر باشد مگر این‌که چهار بعد داشته باشد و تقریباً تمام مشکلات دنیا الزاماً مشکلات ارتباط غلط است. اگر مردم بتوانند با انرژی‌های بالاتر از خودشان به همان خوبی که با دیگران ارتباط برقرار می‌کنند ـ چه مردم و چه موجودات بی‌جان ـ مؤثرانه و بی‌دغدغه و بدون تلاش ارتباط برقرار کنند، مشکلات انسانی به سرعت ناپدید می‌شوند. ارتباط در توسعه ارتباط مؤثر می‌تواند به روش تئاتری ارزش توسعه را پایین بیاورد. اگر دولت و مؤسسات داوطلبانه یاد می‌گرفتند از ارتباطات در توسعه کارشان استفاده کنند، می‌توانستند به سادگی 98% بودجه‌شان را ذخیره کنند. اشتباه بیشتر مؤسسات توسعه‌دهنده این است که فکر می‌کنند پول، مهارت و تکنولوژی مناسب، مشکلات مردم را حل می‌کند آنچه به حساب نمی‌آورند، خود مردم، فرهنگشان، عقایدشان، قلبشان، ذهنشان و سطح انرژیشان است. ارتباط توسط خود مردم آغاز می‌شود: قلب آن‌ها را لمس می‌کند و ذهنشان را گسترش می‌دهد. در نتیجه، سطح انرژیشان بالا می‌رود و ناگهان کشف می‌کنند که می‌توانند مشکلاتشان را با کمک کمی از بیرون یا حتی بدون کمک، حل کنند. رام لال نمونه‌های بسیاری از داستان‌های موفقیت که برای خودش اتفاق افتاده مثال می‌زند. عروسک‌ها در کلاس درس معلم‌ها می‌توانند اگر به روش‌ها و مهارت‌های ارتباطی مؤثر دسترسی داشته باشند، زندگی بچه‌ها را و در نتیجه آینده بشریت را تغییر دهند. در دهه‌های گذشته که سینما و تلویزیون نبود، دانش‌آموز کسی را نداشت که معلم را با او مقایسه کند. این روزها ناخودآگاه، دانش‌آموز اجرای معلم را با ستاره فیلم یا تلویزیون مقایسه می‌کند. آشکار است که اجرای معلم ضعیف‌تر از اجرای آن‌ها است، مگر این‌که به شیوه فوق‌العاده ارتباط مؤثر دسترسی داشته باشد. بدبختانه، یک معلم ماهر خیلی زود سرخورده می‌شود به واسطه مشکلات مدارس نظیر کلاس پر شده با چهل دانش‌آموز یا بیشتر، فشار درس، احساسات منفی ترس، خسته‌کننده بودن، شکست، درد و ناراحتی، سطح متوسط هنری را القا می‌کند، معلم و بچه‌ها احساس نارضایتی می‌کنند و تحصیلات با اسارت مترادف می‌شود. معلمان و والدین احتیاج به پشتیبانی زیادی دارند، در طول صد سال اخیر، تحقیقات زیادی در رابطه با تحصیلات انجام شده است. گاندی (Gandhi)، سری‌آروبـیـندو (Sri Auro Bindo)، تاگـور (Tagor)، استـیـنر (Steiner)، تـولـستـوی (Tolstoy)، نیل (Neil)، جی.کریشنا مورتی (J.Krishna murty) و تعداد کمی تحصیلکردگان دیگر راه‌های فوق‌العاده‌ای برای تدریس بیان کرده‌اند، این تجربیات احتیاج به ترکیب شدن دارند و برای متناسب شدن با احتیاجات زمان ما، باید به روز شوند. چیزی که ما می‌خواهیم فقط عقاید مناسب نیست بلکه روش‌های صحیح ارتباط برقرار کردن با آن‌هاست که به یک معلم حساس داده و پیام درست ساخته می‌شود. عروسک‌ها می‌توانند بی‌نهایت در ارتباط برقرار کردن از طریق پیام کمک کنند. یک معلم با قوه ابتکار بالا می‌تواند با استفاده از عروسک‌ها با روش‌های مختلف، به دانش‌آموزان مهارت‌های متفاوتی را آموزش دهد. مسلماً تأثیر عروسک‌ها بسته به عروسک‌گردان است. هدایت کردن عروسک‌ها احتیاج به مهارت‌های نمایشی کافی دارد. شما باید بازیگر خوبی باشید تا بتوانید با عروسک‌هایتان به‌خوبی بازی کنید. بنابراین بیشتر معلمان احتیاج دارند مهارت‌های نمایش و نمایش عروسکی را قبل از استفاده از آن‌ها در کلاس یاد بگیرند. عروسک‌ها و تلویزیون پیشرفت کلی بچه‌ها با موانع مختلفی مواجه است: سوء تغذیه، آلودگی، کمبود محل بازی، کمبود عشق و غیره. مهم‌ترین دلیل این نارسایی‌ها تلویزیون است، مضرات تلویزیون فقط برای چشم و تنبلی بدن نیست. مهم‌ترینش ویرانی مغز است. تلویزیون به بچه‌ها دنیای تحریف‌شده‌ای، را جدا از دنیای واقعی معرفی می‌کند که با دو حس شنوایی و بینایی ساخته شده است. معتاد به تلویزیون، در مغز خود، دنیایی را می‌سازد که ساختگی و فنی است و نمی‌توان در آن شرکت کرد. بچه‌ها تلویزیون را دوست دارند، علی‌الخصوص فیلم‌های کارتونی، برای این‌که خیال را دوست دارند. اگر آن‌ها به چیز دیگری دسترسی داشتند که می‌توانست احتیاجات تخیلی آن‌ها را مهیا کند، اهمیتی به تلویزیون نمی‌دادند. عروسک‌ها در بین بچه‌ها محبوبیت زیادی دارند، زیرا از طریق آن‌ها می‌توانند در دنیای خیالی خود شرکت کنند و بر عکس تلویزیون که سرگرمی غیرفعال است، بازی عروسکی باید خلق شود. بنابراین، عروسک‌ها به بچه‌ها شجاعت خلق کردن و شرکت‌ داشتن می‌دهند. زمانی که بچه‌ها با عروسک‌ها روبرو می‌شوند، جادوی آن‌ها را به سادگی می‌توان در چشمشان دید. برای بچه‌های یک تا چهار ساله، یک عروسک نمایشی می‌تواند صرفاً یک اسباب‌بازی باشد، ولی بچه‌های بزرگ‌تر آن‌ها را به عنوان شخصیت‌های واقعی که به دنیای خیالی تعلق دارند، می‌بینند. در دنیای عروسک‌ها، حیوانات شبیه انسان‌ها لباس می‌پوشند، رودخانه شکل انسانی دارد، درخت، ابر و خورشید با دست‌ها و چشم‌های بیان‌کننده انسان، و انسان‌هایی وابسته به فرهنگ‌ها و دوره‌های مختلف تاریخی، وجود دارد. تعداد بازی‌ها و داستان‌هایی که بچه‌ها می‌توانند با این عروسک‌ها خلق کنند در حقیقت بی‌نهایت است. مسلماً عروسک‌ها نمی‌توانند کاملاً جانشین تلویزیون باشند، بسته به موقعیت ممکن است بعضی برنامه‌های مفید نیز در تلویزیون برای آن‌ها وجود داشته باشد. اگرچه ممکن است بچه‌ها فقط زمانی تلویزیون نگاه کنند که برنامه‌ای فوق‌العاده جذاب داشته باشد، این مسأله بیشتر بستگی به والدین دارد. اگر والدین خودشان معتاد به تلویزیون باشند، انرژی و زمان کافی را برای اهمیت دادن به این که فرزندانشان رشد خلاق داشته باشند یا تبدیل به یک رباط شوند، ندارند. گرچه، اگر والدین خلاق باشند و ذهنشان هشیار، پذیرا و جستجوگر باشد، مسلماً روش‌هایی برای حفاظت فرزندانشان در برابر عادات ناسالم ـ تلویزیون، مواد مخدر، بازی‌های کامپیوتری و غیره ـ پیدا می‌کنند. انسانیت ما تمام بشریت به هم پیوسته است و افراد بشر از طریق پیکره بنیادی و غیربنیادی ما در زمین و ضربان قلب کیهان به یکدیگر متصلند، بنابراین تمام کسانی که برای دنیای سالم‌تری تلاش می‌کنند، تنها زمانی می‌توانند نتیجه بگیرند که با هم کار کنند. هر مؤسسه و هر سازمان داوطلبی نگران نام و شهرتش است، این زمانی است که ما از جزییات خودخواهی، خودپرستی دست کشیم و قلبمان را برای خوشامدگویی به یکدیگر گشاییم. مجمع نمایش عروسکی سانچار (Sanchar) همیشه آماده به خدمت است و کمک از هر انسان یا سازمان از خودگذشته قبول می‌کند. اجازه بدهید ما پشت درهای ممنوعه پوشیده از خودخواهی و رضایت دروغین خودمان نمانیم. بگذارید ما از کلبه حقیرمان بیرون بیاییم تا بفهمیم که به دنیای بی‌نهایت تعلق داریم. آسمان افسرده و پر مخاطره است ولی خورشید با تابش روشن خود از پشت ابرهای سیاه لبخند می‌زند. توسعه هنر عروسکی بومی با استفاده از تکنولوژی مدرن سامپاقوش Sampa Ghosh در قرن بیست و یک، جهان به سوی استفاده از تکنولوژی مدرن در هر زمینه‌ای پیش می‌رود و در حال حاضر تبدیل به یک دهکده جهانی شده است. بهترین مثال آن وجود تلویزیون در هر روستا و گیرنده‌های ماهواره‌ای در هر منطقه دور افتاده‌ای است. ما نیز برای آن‌که عقب نباشیم، در نمایش عروسکی به تکنولوژی مدرن با عنوان یک وسیله برای دسترسی به گروه‌های بزرگ‌تر و به اهداف آموزشی، ارتباط و سرگرمی در حدی که مقدور است، احتیاج داریم. موضوعات تحقیق به شرح ذیل است: ‌1. تحقیق در مورد این‌که کدام مبحث تکنولوژی مدرن مطابق با هنر عروسکی است. ‌2. توجه به این‌که چه مقدار از این تکنولوژی، بدون از بین بردن سنت‌های بومی به کار می‌آید. ‌3. معین کردن نرم‌افزار و سخت‌افزار مربوط به این تکنولوژی. ‌4. تعیین این‌که چه پیشرفت‌ها و فوایدی از طریق کاربرد مدرنیسم برای هنر عروسکی حاصل می‌شود. ‌5. مشخص شدن این‌که، پس از استفاده از این تکنولوژی، هنر عروسکی چگونه وسیله‌ای برای آموزش و ارتباطات اجتماعی بین گروه‌ها خواهد بود. استفاده از تکنولوژی در هنر عروسکی بومی هنر عروسکی بومی از نورپردازی و سیستم‌های صدا، پروژکتور و کیبورد به صورت مدرن استفاده می‌کند. به کار بردن این تکنولوژی‌ها در اکثر موارد بدون برنامه‌ریزی هستند و احتیاج به روش‌های مدرن‌تری برای هم‌ترازی هنر عروسکی با رسانه‌های دیگر دارند. موضوعات تحقیقاتی که در ادامه آمده، جایگاه هنر عروسکی را در رقابت با رسانه‌های دیگر به صورت عمیق‌تری مورد بحث قرار می‌دهد. کاربرد تکنولوژی در هنر عروسکی معاصر در حال حاضر، در نمایش عروسکی جلوه رنگ‌بندی‌های گوناگون، لامپ سیاه، جلوه صدا و استفاده از فوم، فایبرگلاس و غیره که در بقیه هنرها استفاده می‌شود، کاربرد دارد. در مورد این‌که تکنولوژی مدت‌های زیادی است که در بقیه هنرها کاربرد دارد و این‌که چگونه می‌توان این شکاف را در هنر عروسکی پر کرد، باید مطالعات جزئی‌تری صورت بگیرد. در کنار همه این‌ها، باید بحثی مطرح شود در مورد این‌که چه فواید خاصی از شاخه‌های مختلف هنر مدرن حاصل می‌شود. به عنوان مثال، فیلم‌های ویدیویی می‌تواند یک رابط مفید برای تبادل اطلاعات و تجربیات در این زمینه باشد. استفاده از تکنولوژی در هنرهای نمایشی دیگر تئاتر، رقص و رقص نمایشی معاصر در این مورد یک قدم جلوتر هستند، با توجه به استفاده ماهرانه از طراحی نور، پروژکتور، کلیپ‌های ویدیویی، طراحی نور برای فیلم، صدای دالبی استریو و استفاده از دستگاه پخش صوت پیشرفته، که در طول تمرینات هم بشود از آن‌ها استفاده کرد و با کمک ضبط‌های ویدیویی می‌توان صحنه‌ها را بازبینی کرد و کیفیت اجرا را بالا برد و تحقیق در کلیه این زمینه‌ها ما را یاری می‌دهد که چه تجهیزاتی در هنر عروسکی مورد نیاز است. روش پژوهش مدرنیسم در حال حاضر در اجرای هنرهای اجرایی و تجسمی در هند بسیار کاربرد دارد، اما در مورد هنر عروسکی این مقوله و استفاده از آن بسیار ناقص و ناکارآمد است که با جستجو علل آن و چگونگی اجرای آن می‌توان از این مقوله در هنر عروسکی بهینه استفاده کرد. ‌1. استفاده از اسلاید و پروژکتورهای آموزشی. ‌2. استفاده از فیلم‌های ویدیویی متحرک. ‌3. استفاده از دوربین‌های کامپیوتری و اسکنرها. ‌4. استفاده از تلویزیون کابلی. ‌5. استفاده از تلویزیون با تکنولوژی تولیدات مدرن کامپیوتری. ‌6. استفاده از فیلم‌های مستند 16 میلیمتر و 8 میلیمتر. ‌7. استفاده از تکنیک‌های انیمیشن. ‌8. کاربرد سیستم‌های صوتی دیجیتال. ‌9. استفاده از لوازم نورپردازی مدرن و سیستم‌های کنترلی کامپیوتری. ‌10. استفاده از نرم‌افزارهای کامپیوتری برای طراحی عروسک. ‌11. استفاده از CD و فیلم‌های DVD (ویدیویی دیجیتال) برای ضبط و به همان نسبت تحقیق و مقایسه بین مناطق مختلف. ‌13. استفاده از بازچاپ (تکثیر متون و تصاویر توسط ماشین) ]فیلم کوچک و میکروفیش برای بایگانی سابقه عروسک‌ها[. ‌14. استفاده از شواهد مدرن و تکنیک‌های کتاب‌شناسی. ‌15. استفاده از اینترنت و شبکه جهانی برای تبادل اطلاعات به صورت جهانی. ‌16. استفاده از اینترنت برای ترویج و انتشار هنر عروسکی هند بر پایه‌های بین‌المللی. تحقیقات کافی می‌تواند انرژی نهفته در تکنولوژی‌های بالا را که در حال حاضر در بقیه بخش‌ها استفاده می‌شود، در هنر عروسکی پایه‌گذاری کند. آموزش انرژی نهفته در هنر عروسکی برای کاربرد تکنولوژی مدرن در کشور هند هیچ مرکز آموزش حرفه‌ای در زمینه هنر عروسکی وجود ندارد همان‌طور که در تئاتر عروسکی در کشور ما، عروسک‌گردان‌های خودآموخته، چه سنتی و چه معاصر، به راحتی آموزش‌ها را ناقص رها می‌کنند، آموزش از طریق تلویزیون و رسانه‌های ویدیویی می‌تواند خیلی مؤثر باشد و در خانه انجام شود. علی‌الخصوص از طریق ویدیو، با عنایت به سادگی تکرار پذیر بودن آن، هزینه خیلی کمی در بر دارد. نتیجه‌گیری تحقیقات نشان می‌دهد که چگونه هنر عروسکی هندی، با استفاده از تکنولوژی مدرن، پیشرفت می‌کند. هر چقدر بیشتر از تکنولوژی استفاده شود، بزرگسالان متوجه خواهند شد که هنر عروسکی فقط مختص کودکان نیست. همان‌طور که در خارج از هند متوجه این مطلب شده‌اند. پخش سریال‌های عروسکی برای سرگرمی، آموزش و همچنین برای ایجاد اشتغال موثر است. ویدیوهای عروسکی برای آموزش رفتار درست، آداب غذا خوردن و بهداشت به بچه‌ها، تغذیه و آداب و رسوم والای سنتی هندی مناسب است. استفاده از این موارد کاربرد هنر عروسکی را گسترده‌تر نیز می‌کند، چرا که بچه‌ها فیلم‌های کارتونی و عروسکی را دوست دارند و این موارد می‌تواند در آموزش به آن‌ها و روابط اجتماعی‌شان مؤثر باشد. اولین تجربه‌های من در هنر عروسکی آموزشی سامپاقوش Sampa Ghosh مـن آمـوزش هـنـر عـروسـکـی را در سـال 1980، زیـر نــظـر سـورش دوتـا (Suresh Dutta) کارگردان گروه نمایش عروسکی کلکته (CPT) شروع کردم. CPT یک گروه بزرگ نیمه‌حرفه‌ای است. بیشتر اعضای گروه شغل و حرفه خاص خودشان را دارند ولی همین که اجراها آغاز می‌شود، کاملاً حرفه‌ای عمل می‌کنند. نمایش علاالدین گروه CPT در سال 1971 آغاز شد و همواره محبوب است. هنوز، تا به امروز، تمرینات قبل از شروع نمایش علاالدین انجام می‌شود. برای هر نمایش جدید تمرینات به صورت سه روز در هفته و دوازده ساعت در روزهای تعطیل انجام می‌شود، به جز دو زمان پانزده دقیقه‌ای برای استراحت و چای و نیم ساعت برای نهار. من این‌ها را گفتم تا روش حرفه‌ای گروه را شرح دهم. در سال 1983، CPT کمک‌هزینه‌ای از سوی دولت مرکزی برای آموزش دانشجویان جدید دریافت کرد. ما ده دانشجو را برای دوره‌های یک ماهه انتخاب کردیم. سورش‌دوتا می‌خواست چندین نمایش عروسکی آموزشی را با این دو گروه آغاز کند، در نتیجه دو نمایشنامه کوتاه و یک داستان طنز انتخاب کرد. از آن‌جا که CPT اتاق تمرین بزرگی داشت، تصمیم این شد که از آن برای اجرا استفاده کنیم و فقط بچه‌های زیر ده سال بدون همراهی والدینشان برای دیدن نمایش اجازه حضور داشته باشند. زمان اجرای نمایش‌ها، بعدازظهرهای آخر هفته بود. من در این گروه به عنوان آموزش‌دهنده کار می‌کردم و در نتیجه دستیار سورش‌دوتا بودم. از آن‌جا که این کار اولین تجربه من در هنر عروسکی آموزشی بود، طبیعتاً خیلی هیجان‌زده بودم. کارآموزان عروسک‌ها را درست می‌کردند، برایشان لباس می‌دوختند، صحنه را طراحی و نورپردازی می‌کردند و ما فقط عروسک‌های دستکشی و میله‌ای را به کار می‌بردیم. سورش‌دوتا طرح را می‌نوشت و موسیقی را می‌ساخت. اجراها زنده و اثرگذار بودند. اولین مورد یک نمایش طنز بود به نام «با یکدیگر دعوا نکنید». این نمایش در مورد، دو میمون بود که ابتدا با یکدیگر دعوا می‌کردند ولی بعد متوجه اشتباهشان می‌شدند و با هم آشتی می‌کردند. سپس یک نمایش پانزده دقیقه‌ای به نام «کاغذها را هدر ندهید» اجرا می‌شد. داستان در مورد دختر کوچکی است که در پارک نشسته و کاغذها را با نوشتن نامه و نقاشی کشیدن هدر می‌دهد. با دیدن این صحنه، درختان پارک با یکدیگر متحد می‌شوند و به او می‌گویند که نباید کاغذها را این‌گونه هدر دهد. آن‌ها همچنین برای او توضیح می‌دهند که چگونه کاغذ به دست ما می‌رسد و چرا این‌قدر برای زندگی ما مفید است. در انتها یک نمایش بیست دقیقه‌ای بود در مورد یک بره کوچک به نام ممنا (Mamna) که مادرش برای یک روز به خانه دایی‌اش رفته و او را در خانه تنها گذاشته بود. وقتی ممنا برای آوردن آب می‌رود، گرگ بدجنس را می‌بیند. گرگ به او می‌گوید که شب می‌آید و او را می‌کشد. ممنا در حالی‌که ترسیده بود و گریه می‌کرد در راه برگشت به خانه گربه، سگ، اسب و فیل را دید، همه آن‌ها به او اطمینان دادند که کمکش خواهند کرد. هنگام شب که گرگ بدجنس پنهانی وارد خانه می‌شود، آن‌ها به او حمله می‌کنند. برای روز اول اجرا ما آگهی‌های دستی در مجله پخش کردیم و از اعضای گروه CPT خواستیم که فرزندان و دوستانشان را همراه بیاورند. نمایش با قصه‌گویی دو راوی عروسکی (یک دختر و یک پسر) شروع می‌شد و من عروسک دختر را هدایت می‌کردم. قبل از شروع نمایش ما با چند تا از بچه‌ها صحبت کردیم و از آن‌ها در مورد نامشان، سرگرمی‌هایشان، نمره‌ها و اسم مدرسه‌شان پرسیدیم و با بعضی از والدین هم صحبت کردیم. راوی‌ها، نمایش را با یک آهنگ مذهبی که تقریباً برای تمامی بچه‌ها شناخته شده بود آغاز کردند. سپس راوی‌ها اسم بعضی از بچه‌ها را صدا زدند و از آن‌ها خواستند که جلو بیایند و یک آهنگ یا یک شعر را از بر بخوانند. با این‌که خیلی غیرمنتظره بود ولی نتایج شگرفی حاصل شد. از آن‌جا که والدینشان حضور نداشتند، آن‌ها به راحتی برخورد می‌کردند و همگی می‌خواستند که شرکت داشته باشند. زمانی که وقت تمام شد ما نمایش را شروع کردیم. یک پسربچه سه ساله از زمانی که گرگ وارد صحنه شد از اتاق بیرون رفت و دایم از لای پرده نگاه می‌کرد که آیا گرگ رفته است یا نه! نمایش یک موفقیت بزرگ بود. سورش‌دوتا نمایش را به شکلی طراحی کرده بود که تمام شخصیت‌ها با بچه‌ها ارتباط متقابل داشتند. همین‌که یک شخصیت از بچه‌ها ایده‌ای می‌خواست، آن‌ها با دقت تمام و فوری او را راهنمایی می‌کردند. در آخر نمایش بچه‌ها گروه گروه می‌آمدند تا عروسک‌ها را ببینند و می‌خواستند گرگ بدجنس را بزنند. ما مجبور شدیم عروسک گرگ را برای جلوگیری از صدمه دیدن، در جعبه‌ای پنهان کنیم و اعلام کردیم که او از شهر بیرون رفته است. آخر هفته‌ها جمعیت زیادی برای تماشا می‌آمدند و ما تصمیم گرفتیم به مدارس مختلف، سازمان‌ها (مؤسسات) و حتی میهمانی‌های تولد برویم. هدف اصلی ما ایجاد آگاهی در بین بچه‌ها بود و هر بار نیز موفق می‌شدیم. برای بـبـیندگان غیربنگالی، نمایـش‌ها را به هـندی ترجـمه می‌کـردیم. ویجی تندولـکـار (Vijey tendulkar)، نمایشنامه‌نویس بزرگ، یک بار نمایش را دید و از سورش‌دوتا دعوت کرد تا با گروه تئاتر مدارس بمبئی و یا چاندارشالا (Chandarshala) و بخش کودک گروه نمایش آویشکار (Avishkar) همکاری کند. من در طول این کارگاه، یک ماه و نیم دستیار سورش‌دوتا بودم و نمایش‌ها به زبان ماراتی (Marati) ترجمه می‌شد. م.راجیا لاکشمی (M.Rajya Lakshmi) و همسرش م.شری‌نیواسا رایو (M.Srinivasa Rao)، دو عروسک‌گردان از حیدرآباد، در سال 1987 نزد سورش‌دوتا آمدند تا زیر نظر او تعلیم ببینند. آن‌ها نمایش‌ها را به زبان تلوگو (Telugu) ترجمه می‌کردند و زمانی که برگشتند، گروه نمایش عروسکی حیدرآباد را راه انداختند و نمایش‌ها را اجرا کردند. تمام این‌ها ثابت می‌کند که نمایش‌ها تا چه اندازه محبوبیت دارند و دانستن این‌که هنوز روی صحنه هستند و استقبال زیادی از آن‌ها می‌شود، قوت قلبی است. هر بار که ما برای اجرایی می‌رفتیم، ابتدا در مورد بینندگان اطلاعاتی کسب می‌کردیم. در اجراهای مدرسه‌ای، اسامی بچه‌هایی را که درسشان خوب نبود، جمع می‌کردیم. ما مخصوصاً آن‌ها را صدا می‌زدیم و از کسانی‌که خجالتی بودند می‌خواستیم که یک جوک تعریف کنند. تعجب‌برانگیز است که آن‌ها با عروسک‌ها خیلی خوب رابطه برقرار می‌کردند. از طریق عروسک‌ها ما آن‌ها را نصیحت می‌کردیم و آن‌ها هم قول می‌دادند که نصیحت‌ها را اجرا کنند. بیشتر وقت‌ها به آن‌ها می‌گفتیم که از عروسک نقاشی بکشند و یا در مورد نمایش نظری بنویسند و به معلمشان تحویل دهند. از مدیر مربوطه می‌خواستیم که این نقاشی‌ها و نظرها را برای ما بفرستد. ما پاسخ‌های زیادی از دانش‌آموزان مدارس مختلف دریافت کردیم. مدیر و معلمان همیشه از ما می‌خواستند که دوباره برای اجرا به آن‌جا برویم که واقعاً غیرممکن بود. ما تا قبل از خاتمه سال حدود صد نمایش اجرا کردیم. من تا سال 1986 با گروه CPT همکاری کردم. بعد از موفقیت اولین اجراهای آموزشی، ما نمایش دیگری را از یک داستان رومی، آماده کردیم، که خیلی موفق بود. بعد از آمدن به دهلی، من هم چند نمایش برای بچه‌ها کارگردانی کردم و چند کارگاه در هند و خارج از هند، برای بچه‌ها راه‌اندازی کردم. من هنوز با بچه‌ها کار می‌کنم ولی آنچه از تجربه‌ اولم آموختم، هنوز مانند یک فانوس دریایی مرا در راه درست هدایت می‌کند. اشعار ملی هنر عروسکی هند اوتپال ک.بانرجی Utpal K.Banerjee همیشه دیدن یک تختخواب سفری به صورت عمودی و بامبوهایی که برای آویزان کردن عروسک‌ها به آن بسته شده‌اند و یک پرده تیوار با دوردوزی دندانه‌دار در قسمت پایین که در مقابل آن‌ها آویزان شده‌اند، صحنه‌ای آشنا در راجستان است. عروسک‌ها در نقش سقا، رقاص دربار و غیره بازی می‌کنند و غالباً سی و دو تا هستند که به دنبال سنت‌های کهن سیمهاسان باتسی پادشاه ویکرامادیتیا به وجود آمده‌اند. پریتیراج چاوهان در گذشته از لحاظ مالی به آن‌ها کمک می‌کرده، در سال‌های اخیر نیز اَمَر سینگ راتود از ناگار (Naugarh) کمک‌های مالی خیلی زیادی به عروسک‌گردان‌ها کرده است. بیشتر نمایش‌ها با شعر همراه موسیقی شیرین و ملیح در مورد اَمَر سینگ و دربارش داستان‌سازی می‌شد. عروسک‌های نخی (کاتپوتلی Kathputli ) برای این نمایش‌ها توسط نسل‌های موفق مجمع بهات (Bhat) در راجستان استفاده می‌شده است. روش یادگیری در هنر عروسکی هند توجه مستقیم و تمرین کردن عملی است، نه با عادت. نمایش عروسکی در گجرات در ساحل غربی گجرات، زمانی بسیاری از عروسک‌گردان‌های نخی و سایه‌ای زندگی می‌کردند که اکنون به ماهارشترا مهاجرت کرده‌اند. این دو نوع نمایش عروسکی در حال حاضر توسط مجمع تاکار (Thakar) نمایش داده می‌شوند. خانواده‌های کمی در این متطقه هنوز هنر عروسک‌سازی را دنبال می‌کنند. در مرز گواـ ‌ماهارشترا (Goa-Maharushtra)، شهر پینگولی (Pinguli) سازمانی برای نمایش عکس‌های پارچه‌ای چیتراکاتی Chitra Kathi
به عنوان عروسک‌های سـایه‌ای ترتیب داده شـده است کـه نـام مؤسس ایـن سـازمان واسـانت گانـگاوین (Vasant Gangavane) است.
در جنوب ویند هیاس (Vind Hyas) خیمه‌های نمایش عروسکی رنگ‌های متنوعی دارند. در منطقه کارناتاکا انواع مختلفی از عروسک‌های نخی وجود دارد. گامبه آتا (Gambe Atta)، که شخصیت‌های مشابهی با نوع سنتی و مشهور یاکشاگانا دارند، از داستان‌های حماسی ماهابهاراتا و پوراناها استفاده می‌کنند. عروسک‌ها هم همان لباس‌های رنگارنگ یاکشاگانا را می‌پوشند و اندازه آن‌ها با توجه به اهمیتشان تغییر می‌کند. خواننده اصلی این نمایش‌ها باگاواتار (Bhagavatar) است، اجراکنندگان از خلخال استفاده می‌کنند و برای این‌که عروسک‌ها را برقصانند از پشت به پای آن‌ها لگد می‌زنند.
راوانا علی‌الخصوص شخصیت دراماتیکی در کارناتاکا دارد. ورود این عروسک نخی به روی صحنه معمولاً با روشن شدن دو مشعل همراه است، در حالی‌که بقیه نورها خاموش هستند. از عقب باروت روی صحنه پاشیده می‌شود تا دود زیادی تولید کند. شخصیت‌های دیگر نمایش یاکشاگانا مانند: آرجونا، کریشنا و دراپادی نیز به صـورت رقـصـان وارد صـحـنـه مـی‌شـونــد. عــروســک‌هــای تـوگـالو گومبیتا (Togalu Gombeatta) در مقایسه با موارد بالا کوچک هستند و از چرم ساخته می‌شوند. کوچک‌ترین عروسک سایه‌ای سیکا (Cikka) نسبتاً محبوب است و به صورت گسترده دیده می‌شود و زیاد مورد استفاده دارد.
رنگی بر سفیدی
در آندهرا پرادش نمایش‌های سایه‌ای رنگی روی صفحه سفید اجرا می‌شوند، آن‌ها اندازه‌های بزرگی دارند و در برابر چراغ‌های برنجی که سوسو می‌زنند، اثر جالبی خلق می‌کنند. در این نوع نمایش خانم‌ها نیز به اندازه آقایان به عنوان اجراکننده جا افتاده هستند. در محدوده نلور (Nellor) بزرگ‌ترین عروسک‌ها معمولاً پنج متر یا بیشتر طول دارند و از پوست نیمه‌شفاف آهوی کوهی که سایه‌های رنگی دل‌ربایی ایجاد می‌کند ساخته شده‌اند. سوراخ‌هایی برای مجسم کردن جواهرات و زیورآلات عروسک ایجاد می‌کنند و توسط شاخه‌های بامبوی دو شاخه عروسک‌ها را نگه می‌دارند و دست و پایشان به وسیله شاخه‌های باریک حرکت داده می‌شوند. چشم‌انداز دور و اطراف و حتی تیرکمان‌ها هم رنگی هستند. داستان‌های آندهرا (Andhra) برگرفته از رامایانا و مهابهاراتا است. در جشنواره‌ها صحنه‌هایی زیباتر وجود دارد مانند هانومانا که لانکا را می‌سوزاند یا ازدواج سیتا. سایه‌ها نیم‌رخ هستند اگرچه برای تأثیرگذاری دراماتیک، هر دو چشم آن‌ها نشان داده می‌شود.
نمایش‌های سایه‌ای تامیل نادو نسبتاً شبیه ایالت آندهرا پرداش هستند که در طـول جشنـواره‌هـای معـابد و مـعمولاً توسط کدخدای روستا اجرا می‌شوند. پرادهان (Pradhan) با این باورند که قحطی با قدرت جادویی نمایش عروسکی از بین می‌رود. صحنه نمایش و طراحی صحنه طوری است که با عروسک‌هایی که بر اساس سنت‌ها و مناسبات مذهبی ساخته شده‌اند همخوانی داشته باشد. عروسک‌های نخی تامیل نادو، بومالاتام (Bummalatam)، تنها عروسک‌های سنگین در دنیا هستند که با نخ‌هایی که به حلقه فلزی روی سر اجراکنندگان است وصل و هدایت می‌شوند. تاج سر با پارچه پوشیده می‌شود و خانواده‌های سنتی از آن‌ها استفاده می‌کنند. دست‌های عروسک‌گردان برای هدایت کردن دست‌های عروسک‌ها آزاد است. شایان ذکر است که فرانسه از این روش در اجرای نمایش‌هایش استفاده می‌کند. عروسک‌های دستکشی در مقایسه با عروسک‌های نخی، خیلی محبوبیت ندارند و بیشتر در محدوده تانجاوور (Tanjavur) برای نمایش دادن شخصیت کارتیکیا (Kartikeya) یا سوبرامانیام (Subramaniam) دیده می‌شوند.

ساخته شده از چوب
در کرالا عروسک‌های دستکشی پاواکوتو از چوب ساخته شده‌اند و تنها نمایانگر صورت و دست‌های شخصیت عروسکی است. اجراکنندگان پاواکاتاکالی با بدن‌های لخت و به صورت نشسته در معرض عموم عروسک‌ها را هدایت می‌کنند. موسیقی و داسـتان نـمایش خیـلی شبـیه کاتاکـالی اسـت. یک نـمونـه محبوب داستان باهیما (Bahima) است که گل برای دراپادی می‌برد و در راه توسط هانومانا متوقف می‌شود که این دیدار اتفاقی نیست در حالی‌که تمام بدن باهیما می‌لرزد، هانومانا به او می‌گوید که تمام این‌ها شوخی و آزمایشی بوده که از سوی برادر بزرگ‌تر روی برادر کوچک‌تر انجام شده است. نمایش‌های سایه‌ای در کرالا، تولو پاواکوتو در محدوده پالقات نیز فراوان دیده می‌شوند.
نـاتـانا کـایـرالـی (Natana Kairali) گـروه مهـمی اسـت که توسـط جـی‌ـ‌ونو (G-Venu) جایی که دانشجویان برای ادامه دادن سنت آموزش می‌بینند، ساماندهی شده است. از طریق این‌چنین نمایش‌های عروسکی اخیر سنت‌ها ادامه پیدا می‌کنند و زنده می‌مانند، مانند علاالدین که توسط گروه نمایشی عروسکی کلکته اجرا شده و ایچچها پوران (Ichchha Puran) که توسـط گروه نـمایـش عـروسـکی شـری رام (Sheri Ram) اجرا شده که توسط سورش‌دوتا و مریدش سامپا قوش هدایت شده است. از آن‌جا که در نمایش عروسکی میله‌ای و نمایش بونراکو (Bunraku) ژاپنی، ترکیب جادویی از نمایش درام زنده وجود دارد، عروسک‌گردان‌ها زیر حجاب مشکی شخصیت‌ها را هدایت می‌کنند و در معرض دید کامل بیننده قرار دارند. علاالدین داستان شب عرب‌ها است. ایچچها پوران بر اساس شعری خیالی که توسط رابیندرانات تاگور (Rabindranat Thagore) سروده شده و درباره یک مرد و پسر ناخلفش است که هویت‌هایشان را با یکدیگر جابجا می‌کنند و در نتیجه مشکلات بی‌حدی برایشان به وجود می‌آید، هر دو نمایش اهمیت وجود شعر را در نمایش سنتی هند اثبات می‌کنند.

انواع مختلف نمایش‌های عروسکی هند شرقی
الف. چائو پالا (Chhau Pala)
از زمانی که یک گروه نمایش عروسکی نخی برای اجرای نمایش به دهکده دور افتاده پورولیا آمد، شامبو ماهاتو (Shambo Mahato) یک فرد محلی را برای راه‌انداختن یک گروه نمایش عـروسـکی نـخـی بـه همـراه دوستـانش دانـانـجـوی (Dhananjoy) و پانچانان (Panchanan) تحریک کرد. از آن‌جا که شامبو هیچ تجربه‌ای در ساختن عروسک‌ها نداشت و کسی هم در دهکده نبود که بتواند به او کمک کند، سعی کرد عروسک‌ها را از مواد مختلف نظیر چوب، پلاستیک، حلب و غیره بسازد. بازوها و مشت از پلاستیک شیشه‌ای، اندام بالاتنه از لوله‌های پلاستیکی، جامه‌ها از ساری‌های کهنه ساخته می‌شد. در عین‌حال عروسک‌ها به کمک میله‌های آهنی به حرکت درمی‌آمدند. شامبو به کمک دوستانش و همسایه‌ها شروع به اجرای نمایش کرد. سپس برادر شامبو، تولیسپادا (Tulispada) که خواننده بود، کار آهنگسازی را به عهده گرفت و موسیقی جمور (Jhumur) را ساخت، یک موسیقی سنتی در پورولیا که بسیار محبوب است، به واسطه تولید موفق این موسیقی، هر روستایی آهنگ جمور را می‌شناسد.
آن‌ها شروع به اجرا در بازارهای آخر هفته دهکده‌های همسایه کردند، ولی از آن‌جا که عروسک‌های آن‌ها موقت بود، مدت زیادی دوام نمی‌آوردند و چون شامبو در رقابت کردن مصّر بود، تصمیم گرفت که رقص چائو (Chhau) را، که پورولیا به خاطر آن مشهور است، وارد نمایش کند. به دلیل استفاده از ماسک‌های چائو به جای ماسک‌های حلبی، نوع جدیدی از نمایش عروسکی به وجود آمد. این داستان سـرگـذشـت شـکـل‌گـیـری گـروه نـمـایـش شـیـوا ـ شـامـبـو پـوتـول پـارتــی (Shiv-Shambo Putul Party) است. آن‌ها رقص چائو را برای عروسک‌ها شروع کردند. طرح‌های محبوب یاترا (Yatra) را آوردند و به سادگی در سوپرها در دسترس مردم قرار دادند و آن‌ها را تبدیل به نمایش‌های عروسکی کردند. آن‌ها با توجه به درخـواست بیننـده، موضـوعات پـورانیک را ترجـیح مـی‌دادند. هـارادهـان مـاهـاتـو (Haradhan Mahato) هدایت‌کننده و نوازنده جدید پرکاشن گروه شد. اما از آن‌جا که چائو یک رقص مردانه، با پشتک و چرخش زیاد است و این حرکت‌ها برای عروسک‌ها ممکن نیست، در نتیجه روشی اختراع شد که طی آن، وقتی آن‌ها احتیاج به این چنین حرکاتی داشتند، پرده را می‌انداختند و با استفاده از یک عروسک چوبی میله‌ای نمایش می‌دادند.
سـازهای سـنتی لازم بـرای رقـص چـائـو بـه ایـن شـرح هسـتند: هارمـونیـوم، دهامسا (Dhamsa)، ناگارا (Nagara) و شهنای (Shahnai) که آن‌ها برای اجـراهـایـشـان ایـن سـازهـا را نـیـز اضـافـه کـردنـد: دهـل، فـلـوت، مـارکــاس (Maracas) و غیره. گروه شامبو ماهاتو اولین گروه نمایش عروسکی در پورولیا است که بازیگرانش کارگران مزرعه هستند، آن‌ها معمولاً نمایش‌های رایگان در دهکده‌های نزدیک اجرا می‌کنند. زیرا نه صحنه‌ای و نه لوازمی احتیاج دارند. صحنه نمایش آن‌ها وسط دهکده قرار دارد که بینندگان درست مثل رقص چائو، دور آن‌ها می‌ایستند اما آن‌ها برای اجرا در شهر، جایی که می‌توانند پول جمع کنند به صحنه و نور مناسب نیاز دارند. نمایش‌های عروسکی چائو بدون پشتیبانی مالی محبوبیت زیادی به دست آورده است.

ب. ساگاردویپ Sagardweep
ساگاردویپ، یک جزیره کوچک در خـلیـج بنـگال اسـت، دلیل شهرتش نیز گانگا ساگار مالا (Ganga Sagar Mela) است. گروه عروسکی که در آن‌جا مستقر است عروسک‌هایشان با دو ریسمان هدایت می‌شوند. این گـروه در اصـل از حوزه میدناپور (Midnapore) آمده‌اند و هر کدامشان شامل 10 تا 11 عضو هستند. آن‌ها فرم‌های بی‌نظیری دارند که بین گروه‌های نمایش عروسکی نخی در بنگال غربی رایج نیست. آن‌ها عروسکی به نام ماناسا (Manasa) ـ خدای مار ـ را تزیین می‌کنند تا قبل از نمایش عبادتش کنند و صحنه‌های نمایششان را با پارچه‌های مختلف بیارایند. سر این عروسک‌ها توخالی است و از سفال ساخته شده و با طناب به بدنشان بسته شده است. بدن این عروسک‌ها، از کاه ساخته شده و یک تا دو فوت بلندی دارند. آن‌ها عروسک‌ها را به صورت افقی و با پنج ریسمان که به مفصل‌های شانه و گردنشان متصل شده کنترل می‌کنند. صحنه‌های نمایش بر روی تخته‌های جداگانه نوشته شده است. دستیار اجراکننده دستورالعمل‌های او را دنبال می‌کند تا عروسک‌ها در دسترس باشند. آن‌ها عروسک‌ رقاص مخصوصی دارند که دست‌ها و بدنش از کاه ساخته و با پارچه پوشانده شده است. دو جفت نخ نایلونی به دور مچ و بازوی این عروسک‌ها بسته شده است. برای اتصال سر عروسک به بدنش، یک تکه چوب بامبو به شعاع یک اینچ در بدن آن‌ها وارد می‌شود. این تکه چوب بامبو به یک تکه چوب بامبو بزرگ‌تر گره زده شده است و دو جفت نخ نایلونی به آن متصل است، زمانی که نخ‌ها کشیده می‌شوند، بازوها و کف دست حرکت می‌کند. کل عروسک به یک بامبوی بلند وصل می‌شود، در زمان رقص عروسک پنج فوت از صحنه بیرون می‌آید در این لـحظه پنـج نـفر بایـد عروسک رقـاص را هـدایـت کنـند کـه بـه آن‌ها پادر پوتول (Pader Putul) می‌گویند. این روش توسط یکی از هدایت‌کنندگان گروه اختراع شده که شیوه خود را فاش نمی‌کند و اجازه عکس نیز نمی‌دهد.

ج. نمایش عروسکی میله‌ای مرشیدآباد Murshidabad
مادان موهان نادی (Madan Mohan Nadi) از روستای گاندی مرشیدآباد انواع عروسک‌های میله‌ای مخصوص به خود را دارد. نمایش‌های عروسکی او فقط شامل رقص و چند مرحله شعبده‌بازی است. صحنه منطقه‌ای به وسعت 5*5 فوت به وسیله‌ی پرده‌ای به بلندی پنج فوت پوشانده شده و از دو طرف باز است. دو موزیسین با دهل و کانسی بیرون صحنه در سمت چپ ایستاده‌اند و همراه آن‌ها یک رقاص و یک جفت سرباز عروسکی می‌ایستند که بدن یکی از سربازها به وسیله روزنامه پوشانده شده است و کلاه بلندی روی سرش دارد. عروسک‌ها از چوب ساخته شده‌اند و تنها حرکتشان این است که دست‌هایشان را در جهت چرخش عقربه‌های ساعت در هوا حرکت می‌دهند. این گروه بیش از صد سال قدمت دارد و هیچ‌کس ریشه آن‌ را نمی‌داند، اجراهای آن رایگان است و به‌ندرت انجام می‌شود.

د. دورگا آچاریا (Durga Acharya) از شیلچار Shilchar
در شیلچار، دورگا آچاریا و پسرش عروسک‌های میله‌ای از کاغذ می‌سازند. این عروسک‌ها روی یک گاری چرخدار بالا می‌روند و دست‌ها و پاهایشان از طریق کشیدن نخ‌هایی که از پایین به آن‌ها وصل شده‌اند هـدایـت می‌شوند. مانند یامپوری. صحنه در سه طبقه ساخته شده تا عمق فاصله را نشان دهد. عروسک‌گردان‌ها روی زمین می‌نشینند و برای تزیین صحنه از عکس‌های طبیعت در جلوی صحنه استفاده می‌کنند.

هـ. سارات سایکیا (Sarat Saikia) از جورهات Jorhat
سـارات سـایـکیا، یک نجـار حـرفه‌ای، در دهکده‌ای دور افتاده به نـام مـراپـانی (Merapani) نزدیک مرز آسام ناگالاند (Assam Nagaland) زاده شد. او در سـاخـتـن مبلـمـان غیرمعمـول ماهر بود و عروسک‌های چـوبی از درخـت مـاگاری (Magari) درست می‌کرد که نخ‌هایی روی دست‌ها و پاهایشان می‌بست و آن‌ها را با استفاده از یک دسته حرکت می‌داد. سارات یک عروسک‌گردان خودساخته بود که برنامه‌هایش را برای بچه‌های روستایی به رایگان اجرا می‌کرد.




نمایش عروسکی و تجربه‌های من
داتاتریا آرالیکات (Dattatreya Aralikatte)
کارناتاکا سرزمینی است در جنوب هند که به واسطه میراث فرهنگی و سنت‌های قومیش شناخته شده است. کارناتاکا احتمالاً تنها ناحیه‌ای در هند است که در آن، سه نوع مهم نمایش عروسکی ـ نخی، میله‌ای و چرم میله‌ای ـ به یک اندازه در بین مردم محبوبیت دارد. این نوع نمایش‌ها وجود خود را مدیون نمایش عروسکی در معبدها هستند که قرن‌ها در این منطقه رونق داشته است. ما در نمایش عروسکی میله‌ای متخصص هستیم. عروسک‌های چوبی که توسط بازی‌گردان‌های ما استفاده می‌شوند از بلندترین نوع این عروسک‌ها هستند. هر عروسکی از 3 تا 5 فوت طول و حدود 10 کیلوگرم وزن دارد. این عروسک‌ها به واسطه زیبایی‌ها، زینت‌های سنتی، رنگ‌های متنوع و تزیینات قویشان شناخته شده‌اند و به خاطر لباس‌های پر زرق و برق، جلوه‌ها و سبکشان مشهور هستند. کار کردن با این عروسک‌های بلند و سنگین، کاری طاقت‌فرسا و دشوار است. اجراکنندگان عروسک‌ها را از سرهایشان آویزان می‌کنند (با کمک نخ) و با تکان دادن نخ‌ها آن‌ها را حرکت می‌دهند. به این دلیل این نوع عروسک‌ها به عنوان عروسک‌های نخی ـ میله‌ای شناخته می‌شوند. ما یک سبک بی‌نظیر از عروسک‌سازی را ارائه کرده‌ایـم کـه بـه عـنوان نمـایش عروسـکی مدرسه مودریکا (Mudrika) شناخته می‌شود. نمایش‌های عروسکی ما ریشه در معبد مودریکا دارند. مودریکا یعنی مودرا یا تأثیر خدا، فرهنگ و سنت. هدف مودرا حفظ کردن این موارد برای نسل آینده است، فلسفه زندگی و فلسفه فرهنگ و سنت. مودرا نماد وحدت با خداست. فلسفه سبک نمایش عروسکی مودریکا این است که: «ما عروسک‌هایی در دست خدا هستیم.»
ناتایاشاسترا (Natya Shastra) یک داستان حماسی است، که به وسیله رقص‌ها و نمایش‌های هندی اجرا می‌شود. آبهینایا (Abhinaya) ـ بازی کردن، نمایش و حرکت ـ در این‌جا خیلی مورد توجه است. واچیکابهینایا (Vachikabhinaya) ـ حرکت‌های صورت ـ و حرکات بدن آنجیکا بهینایا (Angika Bhinaya) در کنار یکدیگر آبهینایا را به وجود می‌آورد. این اصل ارزش بیشتری در نمایش عروسکی سبک مودریکا پیدا می‌کند. این سبک یک تأثیر جادویی روی افکار و قلب‌های بینندگان در مورد فرهنگ هند می‌گذارد. طراحی لباس عروسک‌ها با در نظر گرفتن ویژگی‌های اصلی فرهنگ هند انجام می‌شود. بنابراین رقص، موزیک، ادبیات هندی جزء جدانشدنی از مدرسه مودریکا محسوب می‌شوند و آوازها بر اساس آهنگ‌های کلاسیک کارناتیک (Carnatic) هستند.

پوتالی (Puthali)
پوتالی در زبان سانسکریت به معنای عروسک نمایشی به کار می‌رود. حرکت دادن عروسک‌ها به وسیله یک رشته نخ ظریف و تو در تو انجام می‌شود.

سوترادهار
سوترادهار، شخصیت اصلی نمایش است که داستان و شخصیت‌های آن را برای بینندگان معرفی می‌کند و همچنین مراسم آیینی قبل و بعد از نمایش اجرا می‌کند. گاهی اوقات نیز داستان را نقل می‌نماید. سوترادهار به واسطه نمایش عروسکی، وارد تئاتر هند شده است. نمایش‌های عروسکی می‌توانند به عنوان رسانه‌های آموزشی موثرتری استفاده شوند. از طریق نمایش‌های عروسکی آموزش و یادگیری خیلی راحت می‌شود. نتایجی که استفاده از نمایش عروسکی در بر دارد عبارت از این قرار است:
‌1. آموزش مؤثر، ‌2. صرفه‌جویی در زمان،
‌3. بهینه کردن یادگیری، ‌4. یادگیری آسان،
‌5. وسیله‌ای به عنوان کمک آموزشی، ‌6. بهینه کردن آموزش،
‌7. احیای نمایش عروسکی به عنوان یک رسانه،
‌8. بهبود حافظه یادگیری.

تأثیر در کلاس
تجربه من در مورد نمایش عروسکی واقعاً جالب است. ابتدا تعدادی از دانش‌آموزانی را که زمینه کاری در این مورد داشتند، جدا و آن‌ها را به دو گروه تقسیم کردم. درسی را از مبحث علوم اجتماعی، با عنوان ظهور اسلام انتخاب کردم و این درس را مانند همیشه، به گروه A آموزش دادم. در انتها، امتحانی با بیست سؤال برگزار شد. درصد پاسخ‌های درست و کیفیت آن‌ها ضعیف بود. سپس خواستم که تأثیر نمایش عروسکی را به عنوان یک رسانه آموزشی، در گروه B آزمایش کنم. از طریق نمایش عروسکی، همان عنوان ظهور اسلام را به صورت نمایش درآوردم. توانستم در بیست دقیقه درس را تمام کنم. ولی تدریس همان موضوع برای گروه A چهل و پنج دقیقه طول کشید. در انتها امتحان برگزار شد. نتیجه بسیار خوب بود. دانش‌آموزان گروه B به خوبی جواب دادند و کیفیت پاسخ‌ها خیلی خوب بود.

نتیجه‌گیری
بررسی‌ها نشان داد که گروه A 5/2% بازدهی داشتند و 5/47% را از خاطر بردند، در گروه B با همان پیش‌زمینه اطلاعات اجتماعی که به وسیله نمایش عروسکی آموزش دیدند نتیجه 5/87% است و نارسایی 55/12%. روش‌های بسیاری در مؤثرتر کـردن یـادگیـری وجـود دارد. بعد از یک ماه دوباره یک امتحان برگزار شد، گـروه A 5/49% نتیجه گرفت با پاسخ‌هایی با کیفیت متوسط و گروه B 5/85% با پاسخ‌های مناسب. این تجربه ثابت کرد آموزش از طریق نمایش عروسکی مؤثرتر است؛ در وقت صرفه‌جویی می‌کند؛ تأثیر بلندمدت روی حافظه دارد و آموزش را آسان‌تر می‌نماید.


فصل دوازدهم
موزه‌ها، جشنواره‌ها




موزه‌ها
بهاراتیا لوک کالا ماندال (Bharatia Lok KaLa Mandal)
این موزه معروف‌ که در متن کتاب در قسمت عروسک‌های نخی راجستان شرح آن به میان آمده یکی از معروف‌ترین موزه‌های عروسکی و مکان اجرایی هنر عروسکی است. این موزه نزدیک شهر اودیپور راجستان واقع است. این مجموعه در حقیقت حافظ هنرهای آیینی و محلی است. در این موزه لباس‌های محلی عروسک‌ها، ماسک‌ها، سازهای موسیقی و نقاشی به چشم می‌خورد. بیشتر تأکید این موزه بر عروسک‌هاست. این مجموعه توسط دوی لال سامار جمع‌آوری شده و علاوه بر عروسک‌های سنتی از انواع عروسک‌های خارجی هدیه شده توسط کشورهای دیگر نیز نگهداری می‌کند و دارای سالن اجرایی عروسکی است که امکان اجرای انواع نمایش عروسکی را دارد.

موزه کودکان چاچا نهرو (Chacha Nehru)
این موزه در تیرواناتاپورام (Thiruvanatha Puram) در کرالا واقع شده و دارای مجموعه‌هایی از عروسک‌های سنتی و همچنین لباس‌های محلی است.

چیتراکالا پاریشاد (Chitvakala Parishad)
این موزه در شهر بنگلور در ایالت کارناتاکا واقع است. این موزه کار رسمی خود را از سال 1967 شروع کرده و در حدود 200 عروسک سنتی هند در این محل نگهداری می‌شود.

موزه هنر
محل این موزه در پارگاتی مایدان (Pragati Maidan) در دهلی‌نو واقع است. این موزه دارای یک مجموعه منحصر به فرد از عروسک‌های تمام نقاط هند است.

ماناسا گانگوتری (Manasa Gangotri)
موزه هنرهای دستی
این موزه در شهر میسور (Mysore) در ایالت کارناتاکا واقع است. این موزه یکی از بزرگ‌ترین موزه‌های هنر عروسکی سایه و عروسک‌های نخی در کشور هند است.

مرکز ملی هنر ایندرا گاندی IGNCA
مکان این مؤسسه در دهلی واقع است و یکی از مراکز اصلی حفظ تمدن هند و فرهنگ هندو محسوب می‌شود. این مؤسسه دارای عکس‌ها، اسلایدها و نوارهای صوتی و تصویری بسیاری است. همچنین در بر دارنده کتاب‌هایی دست‌نویس، مجلات و کتاب‌های کهنه قدیمی نقاشی‌ها، طراحی‌ها و یادداشت‌هاست.
گزارش‌هایی در مورد فرهنگ عامه و دین مردم هند در این مؤسسه قرار دارد. یکی از غنی‌ترین آرشیو‌های اسلاید جهان در مورد عروسک‌های سایه اندونزی و ساخت و ساز این نوع عروسک‌ها متعلق به این مرکز است.

کاخ جاگ‌موهان (Jagmohan)
این کاخ در شهر میسور در جنوبی‌ترین ایالت هند یعنی کارناتاکا قرار دارد. در این کاخ موزه‌ای است که مجموعه‌ای از عروسک‌ها را در بر دارد.

اتحادیه کارناتاکا جاناپادا (Karnataka Janapada)
این اتحادیه در سال 1971 در بنگلور تأسیس شد. این مؤسسه حاصل تلاش‌های بی‌وقفه نویسنده بزرگ به نام هـ‌.ل.ناگ گوودا (H. L. Nage Gowda) است. او عاشق هنرهای سنتی و محلی هند بود و مجموعه‌ای بزرگ از فیلم‌های ویدیویی، اجراهای عروسکی سایه، عروسک‌های میله‌ای و عروسک‌های نخی در موزه این اتحادیه جمع‌آوری کرده است. این موزه دارای مجموعه بزرگی از عروسک‌های محلی کارناتاکا است. یکی از مجموعه‌های جالب و شگفت‌انگیز این موزه عروسک‌های مینیاتوری است که بسیاری از جهانگردان را از اقصی نقاط عالم به این موزه در هند می‌کشاند.

موزه یادبود هند تئاتر مالیاه
این موزه در دینا دیال اپادیار (Deen Dayal Upadhyar) دهلی‌نو واقع است، و خاطره شری نیواسا مالیاه (Sri navas Malliah) را در اذهان ملت هند زنده نگاه می‌دارد. او یک میهن‌پرست و پدید آورنده جنبش تئاتر نوگرای هند در زمان استقلال این کشور بوده است. این موزه دارای یک مجموعه نادر از عروسک‌ها، ماسک‌ها و زیورآلات محلی هند است.

موزه ملی کودکان
این موزه در بال بهاوان (Bal Bhavan) در دهلی‌ واقع است و دارای یک مجموعه غنی از اسباب‌بازی‌ها و عروسک‌های هند و کشورهای دیگر است.

موزه ایالتی اوریسا
مکان این موزه در بهاوا نشوار (Bhavaneswar) است. این موزه دارای مجموعه‌ای زیبا از عروسک‌های سنتی نخی اوریسا است.

موزه راجادینکار کلکار (Raja Dinkar Kelkar)
این موزه در ایالت ماهارشترا در شهر پونا (Pune) است و مخصوص نگهداری مجموعه‌های چیترا کاتا است. چیتراکاتی نسخه‌های محلی نوشته شده مهابهارات و رامایانا است. این موزه دارای نوارهای صوتی از روایت‌ها و موسیقی‌ها همراه با طومارهای نقاشی شده است که در بعضی از این طومارها نقاشی‌های عروسکی چرمی کارناتاکا و آندهرا پرداش دیده می‌شود.

موزه بین‌المللی عروسک‌های شانکارا (Shankara)
این موزه در بهادر شاه ظفر مرگ (Bahadur Shah Zafar Marg) در شهر دهلی‌نو واقع است و یکی از اصلی‌ترین مجموعه‌های عروسکی دنیا را در بر دارد. عروسک‌هایی بسیار گران‌بها و زیبا از تمام نقاط جهان در آن موجود است.



جشنواره‌های بزرگ عروسکی در هند
آکادمی سانجیت ناتاک (Sangeet Natak) (SND) زیرنظر مستقیم دولت هند برای کار تئاتر عروسکی در سال 1950 تشکیل شد. این آکادمی در سال‌های 1966 و 1978 و 1997 جشنواره هنر تئاتر سایه‌ای هند را برگزار کرد. در سال 1972 جشنواره ماسک‌های عروسکی را ترتیب داده شد. جشنواره ملی عروسکی میله‌ای و دستکشی در سال 1997 از دیگر جشنواره‌هایی بود که آکادمی سانجیت ناتاک در کارنامه پربار خود دارد.
SND هر سال جایزه بزرگی را به بهترین عروسک‌گردان هندی اعطا می‌کند. کاندیداهای این جایزه از میان عروسک‌گردان‌هایی انتخاب می‌شوند که در آن سال از حکمرانان محلی و ایالتی هدایایی به مناسبت اجراهای محلی دریافت کرده‌اند.
مرکز فرهنگی و تربیتی هند با نام مستعار CCRT مؤسسه دیگری است که زیر نظر دولت هند تشکیل شد. این مؤسسه استعدادهای درخشان در زمینه هنر عروسکی را پیدا کرده و با خرج دولت در مدارس امکان آموزش هنر عروسکی را فراهم می‌کند. این افراد از کودکان سنین 9 تا 14 انتخاب می‌شوند و زیر نظر بزرگ‌ترین استادان هنر عروسکی هند آموزش می‌بینند. اداره آموزش فرهنگ دولت هند از هنرمندان 18 تا 35 سال افرادی را انتخاب می‌کند و با ارایه بورس تحصیلی به دانشگاه‌های عروسکی معروف دنیا می‌فرستد. این افراد تعهد کار بعد از اتمام تحصیل در هند را دارند. این کار دولت هند برای به روزرسانی هنر عروسکی هند بسیار مفید بوده است. انتخاب این دانشجویان بستگی کامل به کارکرد آن‌ها و پیشرفتشان در مدت دو سالی که در دانشکده‌ها مشغول به تحصیل هستند، دارد.
اداره آموزش فرهنگ هند گروه‌هایی را در دو رده سنی تشکیل داده است که هنرمندان در رده 25 تا 40 سال و 40 سال به بالاتر در این گروه‌ها مشغول به کار هستند. کاندیداهای انتخابی تعهد می‌دهند که برای دولت و پروژه‌های عروسکی دولت کار کنند.

جشنواره بین‌المللی نمایش عروسکی هند در سال 1990
نمایش عروسکی در دنیای امروز بی‌ارزش انگاشته شده، اما در عین‌حال نمایش عروسکی دنیای جادویی از سرگرمی را برای بچه‌ها و هر انسان دیگری در هر سنی و هر کشوری به وجود می‌آورد و هنرمند نمایش عروسکی شخصیتی کمدی و بازیگری بزرگ است که می‌تواند نمایش را فراتر از دنیای انسان‌ها ببرد. نمایش عروسکی طی دهه‌های اولیه این قرن در غرب حقیر واقع شده و بیشتر به سرگرمی گوشه خیابان تبدیل شده بود. در شرق نیز، احتمالاً به جز ژاپن، زیر سلطه نفوذ غرب، نمایش عروسکی شکوه خود را از دست داد و تبدیل به سرگرمی‌های قومی روستایی شده بود و بسیاری از انواع هنر از بین رفت.
اما بعد از جنگ جهانی دوم، جنبش‌های سریع برای احیا کردن انواع هنرهای سنتی آغاز شد. این فعالیت باعث احیای هنر عروسکی نیز گردید. این روزها هنر عروسکی سنتی جانی تازه گرفته، در نتیجه دیگر فقط یک سرگرمی نیست و توانسته با موفقیت‌های به دست آمده نقش تازه‌ای در زمینه آموزش، درمان، توانبخشی معلولان، تبلیغات و رسانه‌های ارتباط جمعی بازی کند. این‌طور به نظر می‌رسد که دیگر محدودیت‌های کمی برای قدرت عروسک‌ها به عنوان سرگرمی زیبا وجود دارد.
در هند، چین و بخش‌های دیگر آسیا هنر عروسکی با شواهد آشکار غارت شده است. در اروپا نیز شواهد نشان‌دهنده رخ دادن این اتفاق در قرن پنج قبل از میلاد است. عروسک فقط یک اسباب‌بازی بچگانه و یا یک دستگاه اتومات نیست، دست‌های انسان آن را به کار می‌اندازد و راوی داستان در این موجود بی‌جان کوچک روح می‌دمد. فعالیت کامل نمایش عروسکی خیلی پیچیده است و اجرای آن به رابطه بین بیننده و اجراکننده احتیاج دارد، که بدون آن واکنش بینندگان نسبت به مسیر داستان روشن نمی‌شود، بیننده باید تغییر احساسات را در این موجود بی‌جان احساس کند به خصوص این‌که قدرت حرکتی عروسک نسبت به موجودات زنده کمتر است. تعریف دقیق جادو توسط بازی‌گردان به وجود می‌آید و صدای راوی، بیننده‌ای را دوره می‌کند که ترس‌ها، خنده‌ها و اشک‌هایش را به عروسک‌ها داده است. وحدت بین بازیگر و بیننده تنها چیزی است که به نمایش عروسکی روح می‌دهد.
با در نظر گرفتن تفاوت در طرح‌ها، نوع اجرا و تکنیک‌های نمایش، چهار نوع نمایش عروسکی وجود دارد:
‌1. عروسک‌های دستکشی، 2. عروسک‌های میله‌ای،
‌3. عروسک‌های نخی، 4. نمایش‌های سایه‌ای.
نمایش عروسکی از هر نوع که باشد از آن‌جا که سعی می‌کند دلتنگی‌ها و دردهای انسان را نمایش دهد، یک نمایش کمدی است و داستانی که نقل می‌کند همیشه بر اساس افسانه‌ها یا اسطوره‌ها، خنده را به بیننده القا می‌کند.
نمایش عروسکی نمایش جهانی و همگانی است که در همه جای دنیا وجود دارد. این حس هنرمندان نمایش عروسکی را زیر یک چتر گرد آورده است.

مجمع جهانی یونیما Unima
در این مجمع جهانی تقریباً شصت کشور جهان حضور دارند که شامل هند نیز می‌شود و اعضای آن سعی در واحد کردن عروسک‌گردان‌ها در کل جهان دارند. از نظر یونیما، نمایش عروسکی یک هنر است که باید از طریق قلب بچه‌ها قلب ملت را به دست آورد. اعضای یونیما، صلح بین‌المللی را به وسیله هنر ارایه می‌دهند.
از ده تا پانزده مارس 1990، یونیما زیر نظر شورای ارتباطات فرهنگی هند جشنواره‌ای برگزار کرد. این اولین‌بار است که هند میزبان این مجمع بین‌المللی است. برای نشان دادن اهمیت این موقعیت، شورا جشنواره‌ای از تئاتر عروسکی برگزار کرد که با حضور پنج گروه نمایش عروسکی از کشورهای لهستان، مجارستان، جمهوری دموکراتیک آلمان، روسیه، فرانسه و هفت شرکت نمایش عروسکی از کلکته، دهلی، احمدآباد (Ahmadabad)، چنای (Chennai)، کرالا و حتی بعضی مناطق دور نظیر آگارتالا (Agartala) و تریپورا به اجرای برنامه پرداخت.
یکی از نمایش‌های عروسکی خلاق و بدیع که در طول جشنواره دیده شد از کشور لهستان بود، کاغذهایی معمولی، دستکش‌ها، نخ، ریسمان، قیچی، شمع، آتش، آینه و یک قفس سیمی لوازمی بود که برای اجرای نمایش از آن‌ها استفاده شد. هربار که نمایش اجرا می‌شد، نقش‌ها از کاغذ بریده می‌شدند و در انتها مانند قربانیان نیروی ظالم و ستمگر به آتش کشیده می‌شدند. نمایش‌ها در صحنه‌های درونی سیاه اجرا می‌شد، آینه به سمت قفس سیمی تنظیم شده بود که به عنوان کف صحنه بود و دیواره پشتی و سقف و نور شمع یا نور آتش را بازتاب می‌کرد. در این نمایش نوعی پنهان از شعر و ابهت وجود داشت. آن‌طور که واضح است این نمایش با رسوم تجربی ما همخوانی ندارد. فرم‌ها نرم و قابل انعطاف می‌پیچند، می‌رقصند، عشق‌بازی می‌کنند و در عین‌حال زیر سلطه حرکت دست اجراکننده هستند که نشان‌دهنده یک نـمـایـش عـروسـکـی اسـت. ایـن نـمـایـش کـاری از گـرگـور کـویـسـیـنـسکی (Grezegorz Kwiecindki) است که نمایش خود را نمایش انسان‌های فقیر و بیچاره می‌داند.
اما نمایش واقعی انسان‌های فقیر به وسیله رامپادا قوروی (Rampada Ghorvi) از روستای میدناپور (بنگال غربی) بود. رامپادا از خانواده‌ای هنرمند در نمایش عروسکی سنتی است و در خیابان‌های کلکته نمایش اجرا می‌کند. او به هیچ صحنه رسمی نیاز ندارد و برنامه‌هایش را به تنهایی اجرا می‌کند، آواز می‌خواند و داستان را نقل می‌کند. موضوعات او به روز است، مانند عروسکی که می‌سوزد یا موعظه برای نخوردن مشروبات، یا در مورد بدبختی‌هایی که از سیل یا خشکسالی به وجود می‌آید. او خودش عروسک‌هایش را می‌سازد و شعرهایش را نیز خودش می‌سراید.
علاوه بر این، جشنواره شامل گروه‌های ماهری از روسیه، مجارستان، فرانسه و کلکته بود. همچنین نمایش‌های سایه‌ای سنتی از چنای اجرا شد و نمایش‌های دستکشی از کرالا، هر دو نوع این هنرهای نمایشی در حال از بین رفتن است ولی با کمک آکادمی سانجیت ناتاک به آن‌ها اجازه زندگی دوباره داده شده.
پیشرفت دیگری که در نمایش عروسکی سنتی حاصل شد توسط گروهی از تریپورا بود. دو گروه نیز از دهلی و دارپاتای احمدآباد انواع روش‌های سنتی نمایش را با استفاده از موضوعات معاصر به روی صحنه آوردند.




واژه‌نامه


NCERT: مرکز آموزش، پژوهش و یادگیری. یک سازمان دولتی که بر کار پژوهش، چاپ کتاب و برنامه‌های آموزشی مدارس نظارت می‌کنند.
آپسارا Apsara: رقصی روحانی توسط حوریان و فرشته‌ها که در معابد حجاری شده است.
آراتی Aarti: عبادتی در دین هندو که با شعله آتش اجرا می‌شود، دعای مخصوص به خود دارد و بیشتر از کافور برای این آتش استفاده می‌کنند.
آرجونا Arjuna: قهرمان مهابهاراتا، کسی که کریشنا به او بهاگاواد گیتا را عرضه می‌کند.
آرنیاکاندا Aranyakanda: یک بخش از رامایانا که به تبعید راما از شهر خود می‌پردازد.
آشوک واتیکا Ashok Vatika: جنگی که راوانا، سیتا را در آن ربود.
آشوکا Ashoka: امپراطوری ماوویان شاه که در سال 273 قبل از میلاد بر تخت جلوس کرد. او پس از جنگ کالینگا در 265 قبل از میلاد دین بودا را پذیرفت و سالک شد.
آهیر گوپال Ahir Gopal : گروه‌های گاوچران
اِداکا Edakka: طبلی به شکل ساعت شنی که از شانه‌ها آویزان شده و با چوب نواخته می‌شود.
اَمَر سینگ راتهود Amar Singh Rathod: پادشاه ناگار راجستان 400 سال قبل، مشهور به خاطر سلحشوری و جنگاوری.
اوتارا Uttara: دختر پادشاه ویرات و همسر ابهیاتیا پسر آرجونا در مهابهاراتا.
اوتو Ottu: سازی بادی که شکلی مخروطی دارد، از چوب آبنوس ساخته می‌شود و صدای وزوز زنبور می‌دهد.
اوداکی Uduki: طبلی کوچک که بیشتر در جنوب هند استفاده می‌شود.
بالارام Balaram: برادر بزرگ‌تر کریشنا و تجلی دیگری از ویشنو (خدای نگهدارنده در آیین هندو).
بالاکاندا Balkanda: یک بخش از رامایانا که کودکی راما در آن نقل شده است.
باهامانی Bahamani: سلسله پادشاهی بین سال‌های 1347 تا 1526 بعد از میلاد که توسط ظفرخان تأسیس شد. با انقلاب علیه دولت مرکزی دهلی بر تخت نشست. اینان حکومتی قدرتمند با نیروی نظامی فراوان و حکمرانان کارناتاکا و آندهرا پرادش و ماهارشترا بودند.
برهما Brahma (براهما): آفریدگار جهان. افسانه‌ای است که می‌گوید وقتی که ویشنو بر روی گل نیلوفر خواب بوده براهما از ناف وی زاده می‌شود.
بوجا Bhoja (میهیربوجا): (836ـ885 بعد از میلاد) پادشاهی لایق و عادل بود و امپراطوری خود را با شکست دادن رقبایش گسترش داد. او قهرمان خیلی از افسانه‌های گجرات است.
بهاراتاناتیام Bharatanatyam: یکی از قدیمی‌ترین رقص‌های کلاسیک هند که سبک این رقص به سبک داکشیانایا (Dakshinaya) باز می‌گردد و در کتاب ناتایاشاسترا شرح آن به تفصیل آمده است. این رقص در ایالت تامیل‌نادو رایج است.
بهاگاواد پورنا Bhagavad Purana: به پوراناها مراجعه کنید.
پاپیه ـ ماشه Papier-mache: خمیر کاغذ
پاتانجالی Patanjali: یکی از بزرگ‌ترین متخصصان زبان‌شناسی دین هندو که دو قرن قبل از میلاد مسیح می‌زیسته است و شرح جامعی راجع به کارهای پانینی دارد.
پاد Phad: داستان‌های قهرمانان قدیمی راجستان که بر روی پارچه‌های طومار مانندی نقاشی شده و به وسیله دو سراینده به نام‌های بهوپا (Bhopa) و بهویی (Bhopi) گفته می‌شود.
پاکاواج Pakhawaj: طبلی بشکه‌ای شکل.
پالاوا Pallava: خانواده‌ای سلطنتی که پایتخت آن‌ها در ماهابالی پورام تامیل‌نادو می‌باشد و در سه قرن بعد از میلاد به اوج قدرت رسیدند.
پانچاواتی Panchavati: یک جنگل زیبایی که لاکشمانا، راما و سیتا در زمان تبعید در آن‌جا می‌زیستند.
پانینی Panini: یکی از متخصصان زبان که در زمان‌های دور می‌زیسته است.
پایتان Paithan: یک سبک نقاشی از شهر پایتون ایالت ماهارشترا.
پترومکس Petromax: لامپ بزرگ نفتی.
پوجا Puja: ارایه پیشکش‌های مقدس برای خدایان هندو که با سرودها و مناجات همراه است.
پورانا Purana: داستان‌های سنتی و تاریخی هند که از سه گروه تشکیل شده است. برهما پورانا، ویشنو پورانا و شیوا پورانا.
پوربارانگا Purbaranga: نمایش‌های عبادی که به قول رساله ناتایاشاسترا قبل از اجرای نمایش اصلی اجرا می‌شده است.
پیریتیراج چاونان Prithiraj Chauhan: آخرین فرمانروای دهلی در قرن 12.
تاداکا Tadaka: زنی شیطان‌صفت که توسط راما در رامایانا کشته می‌شود.
تالا Tala: سنج کوچک فلزی برای حفظ ریتم در موسیقی.
تاماه Tamah: کیفیت منفی بی‌ارادگی، نادانی، گیجی و آشفتگی.
تانداوا Tandava: رقصی مردانه که توسط شیوا انجام می‌شود.
تراکوتا Terracotta: نوعی گل که در ساختمان مصرف می‌شود. اولین نوع آن در تمدن‌های اولیه هند (200 سال قبل از میلاد) یافت می‌شود.
تری‌گاتا Therigatha: رساله بزرگ بودایی روزگار باستان در مورد دستورات بودا که توسط راهبه‌ها نوشته شده است.
تون‌تونه Tuntune: نوعی ساز در ماهارشترا.
جاتاکا Jataka: افسانه‌ای در مورد بودیساتوا که زندگی بودا را بیان می‌کند.
جاترا Jatra: یکی از فرم‌های تئاتر سنتی هند در بنگال و اوریسا که در نوبت‌های گوناگون اجرا می‌شود و با موسیقی همراه است و در ستایش ویشنو و کریشنا می‌باشد که اولین بار توسط شری چایتانیا مهاپرابهور اجرا شد و هم اکنون تم‌های اجتماعی را نیز در بر دارد.
جاداناوپات Jadano pat: نقاشی‌های کتیبه‌ای که در روستاها در برابر آن افسانه‌ها را شرح می‌دهند.
جالار Jalar: زنگ برنجی.
چاکرا Chakra: به معنای چرخ. چرخی که به سودارشان معروف است که در یکی از چهار دست ویشنو قرار داد.
چالوکیا Cholukya: تأسیس شده توسط پالاکسین اول در قرن ششم بعد از میلاد مسیح. یک امپراطوری کوچک در واتاپی ایالت کارناتاکا که در زمان پالاکسین دوم بین سال‌های 642ـ609 به نهایت قدرت خودشان رسیدند و در سال 753 بعد از میلاد سلسله و امپراطوری آن‌ها پایان یافت.
چندا Chenda: طبل استوانه‌ای میان‌تهی چوبی که دو طرف استوانه را پوست کشیده‌اند و یکی از مهم‌ترین آلات موسیقی در کرالاست و در رقص‌های کاتاکالی و مراسم معابد استفاده می‌شود.
چنده Chende: طبل استوانه‌ای میان‌تهی چوبی که دو طرف آن را پوست می‌کشند و در یاکشاگانا معروف است.
چولا Chola: نام سلسله‌ای که 414 قبل از میلاد حکومت می‌کردند و بسیار حامی هنر و فرهنگ بودند و تانجاور در تامیل‌نادو پایتخشان بود.
چیترا گوپتا Chitra Gupta: اسطوره نگهدارنده گناهان و خوبی‌های مردگان، زندگان، بهشت و جهنم.
چیتراکاتها Chitrakatha: مردان قصه‌گویی که پردة نقاشی شده‌ای را در میدانی آویزان می‌کردند و به گفتن افسانه‌ها به همراه موسیقی می‌پرداختند. این کار بیشتر در پینگولی ماهارشترا متداول بوده است.
دامارو Domru: طبلی به شکل ساعت شنی که در وسط یک طناب به آن گره خورده و در انتهای طناب گره‌ای وجود دارد که وقتی طناب را می‌کشیم پوست سفت می‌شود.
دوتی Dhotti: پارچه‌ای از نخ به طول 4 تا 5 متر که مردان در بیشتر نقاط هند به دور خود می‌پیچند.
دهل Dhol: طبلی افقی که به وسیله یک چوب به صدا در می‌آید.
دهلاک Dholok: طبلی افقی که از دو طرف با دست‌ها نواخته می‌شود.
راجا Rajah: کیفیتی ناپاک و پلید که شرک، نادرستی، عصبیت و خشم را در نهاد آدمی به وجود می‌آورد.
راس‌لیلا Rasleela: یک تئاتر ـ رقص که در قرن 16 و 15 توسط ویشنوپرستان شمال هند که بر پایه بهاگاواد پورنا شکل گرفت و در حقیقت رقص کریشنا با رادها و سایر گوپی‌ها را نشان می‌دهد.
راشتراکوتا Rashtrakuta: یکی از سلسله‌های سلطنتی جنوب هند که از قرن 6 تا 10 حکومت می‌کردند.
راما Rama: یکی از تجلیات ویشنو در آیین هندو.
رامایانا Ramayana: یکی از قدیمی‌ترین متون حماسی هند که به داستان راما می‌پردازد و به وسیله والمیکی نوشته شده است. این کتاب در قرن 5 قبل از میلاد نوشته شده و به 7 بخش تقسیم شده است و در حدود 50000 خط دارد.
رامتالی Ramtali: سازی مانند قاشق (قاشقک) که طول آن به 16 سانتی‌متر می‌رسد.
راوانا Ravana: پادشاه شیطان‌صفت لانکا که در رامایانا سیتا را می‌دزدد و توسط راما کشته می‌شود.
راوان‌بات Ravanbadh: اجرایی که کشته شدن راوانا را توسط راما نشان می‌دهد.
ربکا Robka: به ناگارا مراجعه شود.
رودراکشاساRudraksha: دانه‌هایی مقدس که هسته یک گیاه هندی است و به جز ارزش‌های دارویی آن، درگردن افراد مقدس دیده می‌شود.
ساترا Satra: کیفیت خالص، سفید و درخشان.
ساترا Satra: گروهی مقدس که در آسام هستند و از حکیم شانکارادوا پیروی می‌کنند.
ساتراهانا Satrahana: خاندانی سلطنتی که 220 قبل از میلاد تا 236 بعد از میلاد تأسیس شده است توسط سیموکا و سنگ‌نوشته‌هایی از خود به جا گذاشته‌اند.
ساراسواتی Saraswati: خدای‌بانوی دانش. معمولاً سوار بر قویی افسانه‌ای بوده و یک وینا حمل می‌کند.
ساریندا Sarinda: نوعی آلت موسیقی با سه سیم مانند تار که با انگشت نواخته می‌شود.
سانتال Santhal: یک قبیله اصیل قدیمی که در راج‌محل مرز بیهار و بنگال ساکن هستند.
ستوتی Stuti: آوازهای ریتمیک برای ستودن خداوند.
سوبرامانیا Subrahmanya: کرتیکیا برادر گانش خدای جنگ، او در تامیل‌نادو ستایش و عبادت می‌شود. در این ایالت شش معبد مخصوص زائرین وجود دارد.
سیتا Sita: همسر راما و رامایانا.
سیم هاسان باتیسی Sim Hasan Battisi: تخت سلطنتی و جادویی‌که 32 عروسک آن را حمل می‌کرد و آواز، رقص و عملیات آکروبات انجام می‌دادند.
شروتی Shruti: یک چهارم پرده در موسیقی هندی.
شری گورانگا Sri Gouranga: شری چایتانیا ماها پرابهو (1533ـ1485) که در بنگال متولد شد و یک ادیب و معلم بزرگ که پیرو ویشنو بود و عاشق (سرسپرده) شری کریشنا.
شری‌رآم بهارتیاکالاکندرا Sri Ram Bhartiakalakendra: مدرسه مقدماتی هنرپیشگی، اجرای نمایش، موسیقی و رقص در دهلی که از فعالیت این مؤسسه بیش از 50 سال می‌گذرد.
شلوکا Shloka: شعرهای مقدس سانسکریت.
شهنای Sehnai: ساز بادی چوبی، مخروطی و توخالی با یک دهنی که در آن می‌دمند.
طابلا Tabla: طبل‌های کوچک که به صورت افقی با دست و انگشتان زده می‌شود.
کابوچی Kabuji: یک جفت سنج برنجی.
کاتاساریت ساگار Kathasarit Sagar: به معنی تحت‌الفظی اقیانوس. داستانی که توسط سومدوا نوشته شده است.
کاتاکالی Kathakali: رقص و تئاتری مربوط به ایالت کرالا که با ساز چندا اجرا می‌شود و از تئاترهای سانسکریت و نمایش‌های دینی سرچشمه گرفته است.
کارتال Kartal: سنج برنجی بزرگ.
کاکاتیا Kakatiya: خاندانی سلطنتی که شروع حکمرانی ‌ایشان مشخص نیست. این سلسله سرزمینی و سلطنت قدرتمند در وارانگال در آندهراپرادش داشتند و یکی از مدافعان دانش بودند.
کالی Kali: طبلی کوچک که در کرالا مورد مصرف است.
کالیداس Kalidasa: شاعر دربار شاه ویکرامادیتا. او چهار منظومه بزرگ دارد. Ritusamhara چرخه فصل‌ها، Meghaduta پیغامبر ابری، زندگی راما و Kumarsambhara تولد کارتیکیا. وی همچنین دارای سه متن نمایشی می‌باشد.
کاما سوترا Kama Sutra: یک متن کلاسیک قدیمی که به وسیله واتسیایان نوشته شده است در رابطه با روابط انسانی.
کانجاری Khanjari: نوعی دایره زنگی که از چوب و پوست نوعی مار به نام Godhi ساخته می‌شود.
کانجیرا Khanjira: دایره زنگی.
کانسی Kansi: نوعی ساز متشکل از یک بشقاب برنجی که توسط یک چوب به صدا در می‌آید.
کوچیپودی Kuchipudi: سبک رقص نمایشی که در کوچی‌پودای در ایالت آندهراپرادش در ساحل رود کریشنا اجرا می‌شود. این رقص در قرن 16 توسط سیدهندرایوگی یکی از مریدان کریشنا ساخته شده است.
کورال Kural: شعرهای تامیل که در قرن دوم قبل از میلاد توسط تریوالودار نوشته شده است.
کوروا Kaurava: خاندان کورواها که در داستان مهابهاراتا در مقابل خاندان پاندواها صف‌آرایی می‌کنند.
کهول Khol: طبلی به شکل خمره.
گانش Ganesha: الهه‌ای با سر فیل، پسر شیوا و پارواتی، نگهبان سپاهیان شیوا، الهه از بین برنده مشکلات، الهه فرزانگی.
گوستالیلا Gosthaleela: قسمتی از راس‌لیلا از کتاب مهابهاراتا و مربوط به کودکی کریشنا.
گیتا Gita: گفتگوی کریشنا و آرجونا در میان جنگ کورکشترا و بحثی است در مورد ستایش، خدمت، دانش و وظیفه برای خداوند و به 200 سال قبل از میلاد مسیح بازمی‌گردد.
گینی Gini: سنج برنجی کوچک.
لاکشمانا Laxman: برادر راما در حماسه رامایانا.
لاکشمی Lakshmi: خدای‌بانوی ثروت که معمولاً در تمثال‌هایش بر روی یک گل نیلوفر می‌نشیند و به عنوان همسر ویشنو و منادی خوشبختی ستایش می‌شود.
مادالام Madalam: یک نوع میردانگام، رجوع شود به میردانگام.
ماندیرا Mandira: یک سنج کوچک برنجی.
ماهابهاراتا Mahabharata: یکی از متون حماسی عرفانی هند که توسط حکیم ویاسا در 18 جلد نوشته شده و بالغ بر 220000 خط است.
ماهاشیواراتری Mahashivaratri: یکی از جشن‌های عبادتی هند که در آن از گناهان گذشته توبه می‌کنند. در طول روز روزه می‌گیرند و در تمام روز ذکر خداوند را می‌گویند. این جشن در ماه فوریه یا مارس برگزار می‌شود.
مغول Mughal: خاندانی سلطنتی که توسط بابر در سال 1526 بعد از میلاد در هند تاسیس شد. پسر او همایون‌شاه بنیان شش شهر را بنا نهاد. اکبرشاه یکی از معروف‌ترین شاهان مغول‌هاست. شاه جهان ششمین پادشاه مغول‌هاست. او کسی است که تاج‌محل را در آگرا و قلعه‌سرخ را در دهلی بنا نهاد. سلطنت آن‌ها در زمان اورنگ‌زیب بسیار گسترش پیدا کرد. این سلطنت در سال 1857 پایان یافت، بعد از این‌که انگلیسی‌ها بهادرشاه جعفر را از سلطنت خلع کردند.
موکاوینا Mukhaveena: ساز بادی چوبی که شکل مخروطی توخالی دارد و به وسیله یک دهانه در آن می‌دمند.
موهنجودارو Mohenjodaro: معنای تحت‌الفظی مکان مرگ و در ایالت سند پاکستان واقع شده. ردنانرجی در 1922 برای اولین‌بار این تمدن قدیمی را کشف کرد.
میردانگا Mridang: یک آلت موسیقی ضربه‌ای که به بشکه شباهت دارد که به صورت افقی با دست نواخته می‌شود.
ناتایاشاسترا Natyashastra: رساله‌ای در مورد موسیقی، تئاتر و رقص که در سده دوم بعد از میلاد به وسیله بهاراتا نوشته شده است و متشکل از 37 فصل و 5500 شعر می‌باشد.
نارادا Narada: یکی از هفت حکیم دین هندو و مخترع ویناکی که گفته شده با یک عود بهشت و جهنم و تمام زمین را گشته است.
ناگارا Nagara: طبلی مخروطی که یک نیم‌کره بزرگ باعث تشدید صدای آن می‌شود.
نام‌کرتان Nam kirtan: موسیقی و اشعاری در ستایش ویشنو.
ناندی Nandi: گاوی که متعلق به شیواست و سمبل حاصلخیزی می‌باشد.
نیمبروالا Nimbuwala: عروسکی که توسط یک لیمو شعبده‌بازی می‌کند و بیشتر در کاتپولی (هنر عروسکی نخی راجستان) این شخصیت را می‌بینیم.
واتا Wata: نوعی آلت موسیقی که در ماهارشترا استفاده می‌شود.
واتسیانا Vatsyana: به کاماسوترا مراجعه شود.
وایشناوا Vaishnava: مریدان ویشنو.
ورام یامان ناتاک Vram Yaman Natak: فرمی از جاترا که در محل‌های مختلف آسام اجرا می‌شود.
ویکرامادیتیا Vikramaditya: چاندارگوپتا دوم که در 380 بعد از میلاد حکومت می‌کرد.
هاراپا Harappa: مکانی از تمدن هندو، در حال حاضر یک روستای بزرگ در پاکستان که چارلز ماسان اولین بار در سال 1826 از وجود آن خبر داد و موتیمرولر در سال 1946 برای اولین‌بار آن‌جا را حفاری کرد.
هانومان Hanuman: میمون قهرمان در رامایانا و یکی از مریدان راما که سیتا را در لانکا پیدا کرد. هانومان الهه‌ای است که در تمام هند پرستش می‌شود.
هویسالا Hoysala: نام سرزمینی که از سال 1027 تا 1323 بعد از میلاد ساخته شد و در کارناتاکا واقع است. این تمدن بسیار مدافع هنر و مجسمه‌سازی بود و در ساخت معابد بسیار مهارت داشت و سرانجام در حمله ترک‌ها نابود شد.
یاکشاگانا Yakshagana: یک تئاتر محلی پر از حرکت در کارناتاکا که از متن‌های اسطوره‌ای، حماسی و پوراناها همراه با موسیقی و رقص استفاده می‌کنند.
یاما Yama: خدای مرگ که بر جهنم حکمرانی می‌کند.
یامپات Yampat: نقاشی‌هایی که بر روی طومار می‌کشند و بیشتر در مناطق طایفه‌ای بنگال غربی و بیهار رایج است و دنیای بعد از مرگ را به تصویر می‌کشد.



منابع و مأخذ




1. ماهنامه پیام یونسکو شماره 343 سال 30‌ مهرماه 81.
2. گفتارها و شنیدارهایی از فرهنگ بزرگ مردمان بهارات.
3. بهاگاوادگیتا، همان گونه که هست / آچ بهاکتی و دافتا سرای پرابهوپادا/ انتشارات دانش جاودان / ISBN: 9649213120 / مترجمان: فرهاد سپاهپوش، بزرگمهر گلبیدی، الهه فرمانی / نوبت چاپ: دوم/ پاییز 1379.
4. شناخت اساطیر هند / نشر اساطیر / نوشته ورونیکا ایرنس / ترجمه لاجلان فرخی / چاپ اول / 1373.
5. هنر عروسکی / نوشته: بیل برد / ترجمه جواد ذوالفقاری / انتشارات: نوروز هنر / ISBN: 964-7109-05-9.
6. اینترنت.




Indian Puppets
==============
It daringly should be said that India is the founder of puppet show as evidenced by ancient Indian texts.
This art is embedded in epical and mystical thinking of India. The puppet shows performed in that state have a ritual and religious rather than entertainment function.
As a result, neighboring states` puppet shows have deeply been influenced by Indian puppet dramas and methods.
The book just took a glance at roots, methods, rules and history of puppet show in India.