هر چه داوطلب کنکور هنر خلاقتر باشد، احتمال مردودی او در آزمون بیشتر است
به گزارش سایت ایران تئاتر، براهیمی که روز گذشته درباره آسیب شناسی سیستم آموزشی به ایراد سخن پرداخت، با اعلام این مطلب افزود:«نظام موجود آموزش در ایران باید از پایه تغییراتی بنیادی داشته باشد. تئاتر تنها رسانهای است که تمامی روشها و اصول آموزشی در آن بیان شده و میتواند الگوی تمامی روشهای آموزشی، حتی در رشتههای غیر هنری نظام آموزشی باشد.»
منصور ابراهیمی دیروز در سلسله نشستهای پژوهشی که در تئاترشهر برگزار میشود، گفت:«تئاتر، تنها رسانهای است که تمامی روشها و اصول آموزشی در آن ارائه شده است.
به گزارش سایت ایران تئاتر، براهیمی که روز گذشته درباره آسیب شناسی سیستم آموزشی به ایراد سخن پرداخت، با اعلام این مطلب افزود:«نظام موجود آموزش در ایران باید از پایه تغییراتی بنیادی داشته باشد. تئاتر تنها رسانهای است که تمامی روشها و اصول آموزشی در آن بیان شده و میتواند الگوی تمامی روشهای آموزشی، حتی در رشتههای غیر هنری نظام آموزشی باشد.»
وی با نقد سیستم سنجش علمی، حتی تا سطح دکترا در ایران گفت:«طبق بررسیهایی که در یک دوره زمانی مشخص انجام دادهام، متوجه شدم آموزش کشور تنها بر حافظه تکیه دارد و سوالات طرح شده در مرحله گزینش دانشجو به دشواری در سطح فهم و ادراک قرار میگیرد. بر این اساس میتوان نتیجه گرفت که داوطلب هر چه اندیشمندتر، خلاقتر و درونگراتر باشد، با احتمال بیشتری در آزمون مردود خواهد شد. سوالات طرح شده دارای چنان آشفتگی است که خود طراحان سوال نیز در آزمون با مشکل مواجه خواهند خواهند شد. درواقع سوالات، فقط برای مچگیری طرح شده که نمیتواند مبنایی برای ارزشیابی قرار گیرد.»
او که مبنای استدلال خود را بر کتاب"آموزش و پرورش در قرن بیستم" نوشته آلیسون هاچ قرار داده، در این خصوص گفت:«آلیسون هاچ به بررسی 12 کارگردان و نظریهپرداز تئاتر، از استانیسلاوسکی تا زمان حال پرداخته و مشخصههای هر یک را در این کتاب آورده است.»
وی با بیان تیترهایی در باب نکات مد نظر نظامهای آموزش بازیگری، گفت:«اولین عنوان، "اهمیت خلاقیت" است. به نوعی که وقتی آموزش و پرورش به سمت آموزش خلاق گرایش پیدا میکند، معیارهایی به میدان میآیند که آموزش سنتی شامل آن نمیشود. همه متدهای بازیگری برای شکوفایی خلاقیت و به خصوص خلاقیت فردی اهمیت بسیاری قائل هستند و اصولی را برای آن در نظر میگیرند. تفکیک ناپذیری ذهن و بدن عنوان دیگری است که دارای اهمیت است. از استانیسلاوسکی به بعد همه نظریهها تاکید دارند که آموزش با کل بدن و وجود ارتباط دارد. بر این اساس حتی قرار گرفتن دانشجویان در فضای یک سویه، نوع کلاس، شنونده بودن دانشجو و تمرکز بر فعالیت ذهن میتواند قابل بحث باشد. دال کروز با کار روی ریتم شناسی حرکت که به قصد آموزش موسیقی انجام شد، نمونه این توجه به یکسان گرفتن ذهن و بدن و استفاده از کل وجود برای قرار گرفتن در شرایط مطلوب فراگیری را ارائه کرده است.»
براهیمی اضافه کرد:«عدم تفکیک آموزش از زندگی نیز یک مورد دیگر است. این که در حال حاضر یونسکو این مورد را جزء استانداردهای مطلوب آموزشی در نظر گرفته است، آموزش مدرن و جدا کردن کودک از خانه موجب میشود که او زندگی کردن را بلد نباشد و پس از پایان دوره تحصیل به آموختن زندگی بپردازد. امروزه در آموزش غربی، تلاش زیادی برای عدم تفکیک آموزش از زندگی وجود دارد؛ حتی استانیسلاوسکی که بر آموزش رفتارگرا تکیه داشت، در اواخر، از فضای انتزاعی خارج شده و بازیگران خود را به فضای جامعه وارد کرد. با این حال، هیچ یک از نظریههای بازیگری، آموزش را جدای از زندگی فرض نکردهاند.»
وی با اشاره به پیوندهای آموزشی در اثر تماس با یکدیگر به عنوان موارد دیگری از بحث آموزش توضیح داد:«سیستم آموزش غرب به سمت آموزش شرقی به خصوص چین، ژاپن و هند گرایش دارد.»
وی در ادامه صحبتهایش، با ذکر عناوینی چون"انتخاب متقابل دانشجو و استاد"، "حرکت از آموزش معلم محور به سمت آموزش فعال" و... گفت:«یک نظام آموزشی مطلوب باید در هر یک از این حوزهها دعوی داشته باشد. تنها راهی که آموزش عالی ما را از ورطه نابودی کامل نجات خواهد داد، یک چرخش اساسی روی همه اصول است. آموزش عالی در حوزه هنر باید نظام اداری را به نظام آموزشی تبدیل کند و بخش اداری باید خدمات دهنده باشد.»
در ادامه این جلسه حاضران، استادان و دانشجویان، به طرح مسائل و پرسشهای خود درباره هر یک از بخشهای سخنرانی پرداختند و جلسه با پرسش و پاسخ ادامه یافت.