در حال بارگذاری ...
...

تعهد گروهی، قانونمندی، نظم و تفکرِ هم سو، کلماتی هستند که به تصور من، در فضای تئاتر ما، در مسیر بی اعتنایی‌های غریب دوستانه و در روند پیامدهای بی ضمانت و منفعت طلبی‌های فردی رنگ باخته‌اند و گامی بیشتر با پژمردگی فاصله ندارند.

تعهد گروهی، قانونمندی، نظم و تفکرِ هم سو، کلماتی هستند که به تصور من، در فضای تئاتر ما، در مسیر بی اعتنایی‌های غریب دوستانه و در روند پیامدهای بی ضمانت و منفعت طلبی‌های فردی رنگ باخته‌اند و گامی بیشتر با پژمردگی فاصله ندارند.

تعهد گروهی، قانونمندی، نظم و تفکرِ هم سو، کلماتی هستند که به تصور من، در فضای تئاتر ما، در مسیر بی اعتنایی‌های غریب دوستانه و در روند پیامدهای بی ضمانت و منفعت طلبی‌های فردی رنگ باخته‌اند و گامی بیشتر با پژمردگی فاصله ندارند.
گروه تعریف شده و صاحب مانیفست را در فضای تئاتر ما سخت و کم می‌توان یافت. دورنمای شبرنگی از حرکت‌های تعریف‌دار گروهی را (البته اگر با چراغ بگردی و اغماض کنی) شاید بشود دید؛ اما در مسیر رشد این حرکت‌ها و به پاسداشت مفهومی مقدس به نام"گروه" لازم است گاهی باد غبغب‌های کاذب و خضوع ساختگی و تکیه بر منطقِ شیخک‌های خلیج را (که از نشانه‌های قومی تنها یک چپیه به سر کشیده‌اند!) به کناری گذاشت تا"گروه" بماند و صیانتش حفظ شود و تنفس کند.
امروز، به دلیل قبول مسئولیت‌های اجرایی در بدنه تئاتر و به خاطر احترام و تعهد به آئین نامه گروه"تئاتر معاصر" (که چنین امری را نمی‌پذیرد) تا زمانی که در این مسئولین یا مسئولیت‌های مشابه بمانم، از عضویت در گروه پر دستاوردِ"تئاتر معاصر" کناره می‌گیرم تا در بدنه اجرایی تئاتر حضوری بی‌بستگی داشته باشم و این گونه سر تعظیم به قوانین گروهی فرود آورده باشم.
در این روزگار موقت، کاری اگر روی صحنه ببرم با نام گروه سابق خود، "پوشه" چنین خواهم کرد که با پیوستنم به گروه"تئاتر معاصر" در اواخر دهه هفتاد، معلق ماند و ماند تا امروز یادی از آن کنم.
خضوع بلند من، پیشکش به گروه"تئاتر معاصر" که همواره معاصر بوده و معاصر اندیشیده و با چهارچوب‌هایی معاصر به استقبال رویکردهایی پرخطر رفته است.
و امید خالصانه من برای بازگشت سریع‌ترم به این گروه، گرم و تپنده باد که"گلن گری گلن راس"، "روزهای زرد" و"زمین مقدس" را با نشان پرافتخار گروه"تئاتر معاصر" روی صحنه برده‌ام که از عزیزترین خاطراتِ کارنامه حرفه‌ایم به شمار می‌آیند.