تئاتر همسایه غریب سینما نیست
بهتر است به جای توجه به این مرزبندیها نگاهمان و کارمان در جهت برداشتن موانع از سر راه تولیدات نوآورانه و تجربهگر باشد و همچنین به این توجه کنیم که عرصه هنر با نگاه کارمندی پیموده نمیشود؛ چرا که زمان و انرژی بر سر حواشی و امور غیر ضروری به هدر میرود.
برای من تئاتر، سینما و تلویزیون با وجود تفاوتهایشان عرصههای فعالیت هستند و بس، اما پیشنهادات مناسب در تئاتر، سینما و تلویزیون اساساً انگشت شمارند.
فریبرز عربنیا، با اعلام این مطلب، در گفتوگو با سایت ایران تئاتر گفت:«در پاسخ به علت دوریام از تئاتر باید بگویم اگر پیشنهادها مناسب باشند، این که در کدام عرصه هستم فرقی نمیکند. اگر تئاتر از سینما و تلویزیون، کم تولیدتر یا کم تماشاچیتر است، به گمان من مستقیماً به نحوه نگاه و عملکرد مسئولان، متولیان و یا منسوبان و... برمیگردد. متاسفانه هر چه شناخت، مغشوشتر و یا غیر کارشناسانهتر باشد تولیدات کم مایهتر خواهند بود.»
عربنیا در خصوص مرزبندی موجود بین بازیگران تئاتر و سینما اظهار کرد:«درست یا نادرست یا مفاهیم این گونه به کنار، بهتر است به نتیجه این مرزبندیها توجه کنیم. تئاتر همسایه غریب سینما نیست و یا مستاجر ادبیات و مسافر موسیقی. کار خوب به وقت خوب در جای خوب شکل خود را پیدا میکند. به شکل سینما باشد شاهکار میشود؛ به شکل تئاتر هم و بقیه نیز همچنین. به گمان من بهتر است به جای توجه به این مرزبندیها نگاهمان و کارمان در جهت برداشتن موانع از سر راه تولیدات نوآورانه و تجربهگر باشد و همچنین به این توجه کنیم که عرصه هنر با نگاه کارمندی پیموده نمیشود؛ چرا که زمان و انرژی بر سر حواشی و امور غیر ضروری به هدر میرود. کارمندِ هنر، باید عاشق هنر باشد، وگرنه کارش شکنجه است؛ هم برای خودش و هم برای دیگران.»
وی در پاسخ به خبرنگار ما مبنی بر این که وجود تئاتر خصوصی تا چه اندازه در پیشرفت تئاتر کشور موثر است، گفت:«وقتی میگوییم تئاتر خصوصی یا شبکه تلویزیونی خصوصی یا آژانس عکاسی تبلیغاتی خصوصی، منظورمان چیست؟ آیا غیردولتی بودن مورد نظرمان است؟ من هر تجربه شخصی را مفید و لازم میدانم، اما شرط تداوم تجربیات شخصی رعایت حال جمع است. گمان میکنم این را همه میدانیم از مسئولان و متولیان، مخاطبان، تماشاچیان، همشهریان، هم میهنان و هم نوعان عزیز در کل کره خاکی و کرات دیگر هم. اما متاسفانه در عملمان این دانش دیده نمیشود؛ یعنی تجربیات شخصی را دوست داریم اما گویا فقط به حرف. مگر این که پای مدال و یا جام جهانی در پیش باشد که حمایت شویم. این متاسفانه زنگ خطری است برای حیات فرهنگ یک کشور و جهان و البته حیات سیاسی اقتصادی و اجتماعی و...»
عربنیا در پایان گفت:«توصیهام به خودم این است که هر چند گاه به این حکایت توجه کنیم: از کنفوسیوس پرسیده بودند اگر امپراتور شوی چه خواهی کرد؟ در پاسخ گفته بود"ارزش کلمه" را به آن باز خواهم گرداند. توجه عمومی را به انتخاب کلمات جلب خواهم کرد که چگونه واژهها را برگزینیم. متاسفانه به گمان من به عوارض مخرب فرهنگی توجه میکنیم اما نه به دلیل شکل گیریشان. این در تلاش مسئولان دلسوز دیده میشود که وضعیت فرهنگی بالندهای را آرزو میکنند و برای جلوههای فرهنگی خطرناکی چون تزویر، رفاه طلبی مفرط، بی اعتقادی و... جداً نگرانند؛ اما توجه نمیشود که تقریباً اکثر جریان فرهنگی ما متاسفانه پرگو هستند و نتیجه سخنانشان سوءتفاهم برمیانگیزد. التبه این بیماری بشر معاصر است که واژهها را همچون کودکان، ساده و سر راست انتخاب نمیکنند، شاید شوخی به نظر آید، اما ریشه تمام معضلات فرهنگی از پرگویی، بیراه گویی و ناجورگویی نشأت میگیرد. کاش میشد نهضت"مطلوب گویی" را شاهد باشیم، نهضت جمعیِ مطلوب گویی را روی کره زمین.»
گفتنی است، عربنیا آخرین بار سال 83 با نمایش"نوزاد" به کارگردانی سیروس ابراهیمزاده در فرهنگسرای نیاوران روی صحنه حاضر شد.