نگاهی اجمالی به تئاتر دفاع مقدس از دیدگاه هنرمندان این گونه تئاتری
صبا رادمان تئاتر از پس صحنهها، جهان درونی را نشان می دهد که به خلق رسمها، قرار دادها، خشونت و افتخار آفرینیها می پردازد. در این میان تئاتر مقاومت، پس از جنگ جهانی دوم از اهمیت ویژه ای برخوردارشد به گونهای که در ...
صبا رادمان
تئاتر از پس صحنهها، جهان درونی را نشان می دهد که به خلق رسمها، قرار دادها، خشونت و افتخار آفرینیها می پردازد.
در این میان تئاتر مقاومت، پس از جنگ جهانی دوم از اهمیت ویژه ای برخوردارشد به گونهای که در بسیاری از کشورهای جهان، جشنوارههای گوناگون، تالارها و ساختمانهای مهمی را به این مقوله با عنوان تالار مقاومت اختصاص دادند.
در ایران نیز پس از اتمام هشت سال دفاع مقدس، این جریان به شکل ویژه ای دنبال شد و انجمن و کانونهای گوناگون برای برنامه ریزی و تولید نمایشهایی با گونه دفاع مقدس سامان یافت و جشنوارهای با عنوان دفاع مقدس راه اندازی شد و آرامآرام هنرمندانی که خود، جنگ را از نزدیک لمس و تجربه کرده بودند، این نوع تئاتر را به صحنه آورده و به آن جان بخشیدند. حال آنکه هرگز تالار و محل مشخصی برای خود ـ همانند اغلب کشورهای جهان ـ نداشتند.
خالی از لطف نیست اگر بدانیم در آمریکا به عنوان یادواره جنگ دوم جهانی، «خانه اپرای یادبود جنگ سانفرانسیسکو» تاسیس شده است که از جمله مهمترین تالارها و حتی بناهای کشورشان محسوب می شود به گونه ای که مجله« تایم» در مقاله ای می نویسد: با اطمینان زیاد، این ساختمان فعالترین و کاربردیترین بنا از نوع تئاتری خود در ایالت متحده آمریکاست؛ زیرا بهترین معماری و تجهیزات هنری برای ساخت این بنا در نظر گرفته شده و بهترین نمایشهای جنگی در این محل اجرا می شود.
وضعیت در ایران به گونهای است که «حسین مسافر آستانه» نویسنده و کارگردان نمایشهای دفاع مقدس و مدیر عامل انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس، از دیدگاه یک مقام مسوول میگوید:
«متاسفانه جامعه هنری کشور، دچار یک شناخت کلیشهای نسبت به دفاع مقدس شده است. وجود این نگاه در آثار هنرمندان، سبب کلیشهای شدن و در نتیجه جبههگیری مخاطبان نسبت به این گونه هنری شده است.»
وی دلیل این امر را کمبود منابع تحقیق و پژوهش دانسته و ادامه میدهد: «تنها از طریق پژوهش است که میتوان به ارزشهای راستین دفاع مقدس دست یافت؛ اما متاسفانه کمبود این منابع تحقیقی، سبب تکیه هنرمندان بر تخیل خویش در خلق اثر شده که همان مفاهیم کلیشه شده همیشگی را رواج میدهد.»
این سخنان ما را به تئاتر مقاومت فرانسه می برد و چنانچه از مقالات و منابع این حوزه مشخص است، کتابخانه های عظیمی صرفا برای جمع آوری و نگهداری مدارک، کتابها، دست نویس ها و حتی دفتر خاطرات زمان جنگ وجود دارد که هنرمندان و خالقان آثار هنری مرتبط با جنگ، علاوه بر تحقیقات میدانی به وسیله اطلاعات این کتابخانهها، نیز اتفاقات حقیقی جنگ را درک کرده و براساس آنها آثار هنری خلق میکنند و نه براساس شنیدهها و حدس و گمان.
«حسین مسافر آستانه » سخنان خود را این گونه ادامه میدهد: کودننمایی دشمنان و در برابر آن سادگی بیش از حد رزمندگان اسلام، یکی از مهمترین دلایل پسزدگی این گونه هنری توسط مخاطبان است.»
مدیر عامل انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس با بیان این نکته که البته انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس به دلیل آگاهی از ضعف بزرگ پژوهشی تئاتر دفاع مقدس، اکنون سه سال است که به عنوان متولی این هنر، تحقیق و پژوهش را در سرلوحه وظایف خود قرار داده است، اضافه کرد: از جمله پژوهشهای این انجمن، میتوان به برگزاری همایش پژوهشی تئاتر مقاومت، سفر راهیان نور، گردهمایی تخصصی و در حال حاضر، برگزاری نمایشنامهخوانی تئاتر مقاومت اشاره کرد که به منظور دستیابی به هنری اصولی و ساختارگرایانه و به دور از سطحی نگری و شعارزدگی است.
«حسین مسافر آستانه» افزود: انجمن در طول سه سال گذشته، نهایت تلاش خود را برای احیای این هدف بزرگ (دستیابی به هنری اصولی و ساختارگرایانه و به دور از سطحی نگری و شعارزدگی در تئاتر دفاع مقدس) انجام داده و تاثیری در حدود سی تا چهل درصد را نیز در طرحهای ارایه شده توسط هنرمندان، شاهد بودهایم؛ اگرچه هنوز نیز تا رسیدن به غایت آمال خود فاصله ای طولانی را در پیش داریم.
وی در پایان اظهار امیدواری کرد و گفت: «امیدواریم با برگزاری مرتب و همیشگی نمایشنامه خوانی تئاتر مقاومت به بالا رفتن سطح کیفی آثار و آشتی دادن مخاطب با این هنر ناب، کمک قابل توجهی انجام شود.»
سخنان مسافر آستانه در مقام مدیر عامل انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس، واقعیتهای تلخی را به یاد می آورد؛ واقعیتهایی که شاید کمتر مدیری آن را به زبان بیاورد؛ اما مشکل عیان و روشن است.
«علیرضا نادری» کارگردان و نمایشنامه نویسی که عمری است بیشترین فعالیتهای خود را از ابتدا تاکنون به گونه تئاتر دفاع مقدس اختصاص داده است، دل پر دردی دارد و می گوید: «کسی نمی تواند تاثیرهای یک جنگ هشت ساله را حتی تا نیم قرن دیگر نیز در ادبیات و هنر این مرز و بوم، نادیده بگیرد.»
وی ادامه می دهد: «از روزی که اولین گلوله شلیک شد تا امروز، اثر جنگ یا تبعات آن باقی مانده است، چگونه است که برخی فکر می کنند می توانند تنها شعار داده و با شعارهایشان، مخاطب را فریب دهند. مخاطبان ما جملگی، جنگ را با گوشت و خون و روحشان درک کردهاند. آنان شاهد موشکهایی بوده اند که لحظه ای بر سر آنها فرود می آمد و در چشم به هم زدن، همه چیز را نابود می کرد. پدران و مادرانی که در پیش چشم کودکانشان ذرهذره جان میدادند و یا کودکانی که در آغوش خانوادههایشان می مردند. جوانان ما حداقل چیزی که از جنگ دیدهاند، همینهاست و اینها کم نیست .»
این سخنان نادری ما را به حقیقت تلخ تفاوت تئاتر مقاومت ما با کشورهای دیگر؛ حتی افریقا میرساند. در کشورهای دیگر و حتی در کشورهایی که شاید در نگاه اول بزرگ نباشند، تئاتر مقاومت از جایگاه ویژهای برخوردار است. همان گونه که اشاره شد در تئاتر امریکا، تالار اپرایی با عنوان «خانه اپرای یادبود جنگ سانفرانسیسکو» تاسیس شده است که با بالاترین و بهترین کیفیت ممکن، نمایشها در آن جا اجرا میشوند؛ اما در افریقا، امکانات به گونهای نیست که بتوانند چنین تالار عظیمی ساخته و به موضوع جنگ اختصاص دهند. در آنجا تئاتر مستقل و غیر دولتی با کمک موسسات خصوصی، آنچنان به موضوع جنگ اهمیت میدهند که در حال حاضر یکی از مهمترین گردانندگان جشنواره های مقاومت در دنیا به شمار میآید. آنان جنگ را برای استقلال طلبی کشورشان و مهمتر از آن جنگ برای رهایی از تبعیض نژادی در طول سالیان متمادی تجربه کردهاند و اینک مهمترین و نامدارترین گروههای حرفهای آنجا بر خود واجب می دانند که همه ساله طی مراسم و آیینهایی این اتفاقات مهم را به صحنه آورده و به دنیا نشان دهند و در این راه از حمایت مادی و معنوی موسسات خصوصی و حتی گاه دولتی نیز بهرهمندند.
«علیرضا نادری» با احساس تاسف از وضعیت موجود در این باره اظهار کرد: سیاستگذاریها و افکار حاکم بر تئاتر دفاع مقدس در ایران، متاسفانه تنها اجازه یک حد معین رشد را به آثار نمایشی می دهد به طوری که به دلیل محدودیت موجود در ارزیابی آثار، میتوانی بخشی از فکر خود رادر اثر ارایه داد و حاصل این نوع کارنیز چیزی نیست که در خور واژه دفاع مقدس و هشت سال از جان گذشتن رزمندگان باشد.»
وی درباره گریز از سطحی نگری و توجه به عمق در این نمایشها و در نتیجه ارتقای بهتر سطح کیفی نمایشهای دفاع مقدس تصریح کرد: «باید از هنرمندان حرفهای تئاتر که با اعتقاد کامل، دغدغه موضوعات جنگ را دارند، استفاده شود و نهادهای فرهنگی نیز باید از این هنرمندان حمایت کنند. جنگ دستمایهای بشری برای خلق آثار هنری است و کسی نمی تواند تأثیرهای یک جنگ هشت ساله را به راحتی به فراموشی بسپارد. این گونه نمایشها با روح آدمی ارتباط دارند و کسی نمی تواند بگوید چگونه بنویس و چگونه ننویس.»
کارگردان نمایش «31/6/77» افزود: «یک نمایش، حاصل خون دل خوردن حداقل سه ماه یک گروه است و نمیتوان در نهایت بیانصافی یک نمایش را هجده شب به صحنه آورد و سپس برای ابد آن را به فراموشخانه ذهن سپرد.
نادری در پایان تاکید کرد: «جنگ تنها مختص مردم تهران نبود، بلکه متعلق به تمام کشور بویژه جنوب ایران بود که در برابر دشمن مقاومت کردند. پس چگونه است که مسئولان فکر می کنند، تئاتر دفاع مقدس را می توان تنها هجده شب در تهران نمایش داد و به شهرستانها هم کوچکترین اهمیتی نداد؟ در شرایط فعلی، من که خود از نزدیک در جبهه حضور داشته و جنگ را درک کردهام؛ ترجیح می دهم سکوت اختیار کرده و در انتظار روزی بمانم که شاید دیگر این گونه نباشد و تا آن روز، همگی مجبوریم این سطحینگری را در تئاتر دفاع مقدس و بویژه در عرصه نمایشنامهنویسی دفاع مقدس تاب بیاوریم.
در کتاب «تئاتر نوین انگلیس» در باره تئاتر مقاومت آمده است: «از نتایج رویکرد به تئاتر مقاومت، کناررفتن ارزشهای سرگرمی بخش تئاتر و ایجاد گونههایی؛ همانند نمایش مصایب و نمایش اخلاق و از همه مهمتر نوع دوستی در این گونه نمایشی است که با لحظه های تاثیر گذار خود، مخاطب را به خود آورده و حقایق جنگ را برای آنان بازگو می کند.»
دکتر مجید سرسنگی، مدیر گروه تئاتر دانشگاه تهران و دبیر همایش پژوهشی دفاع مقدس، سطحی نگری در تئاتر دفاع مقدس را از نداشتن نمایشنامه های خوب در این ژانر می داند و میگوید: نمایشنامه نویسی از دیر باز به عنوان یک فرایند، نقش حیاتی را دنبال کرده است و حتی در کشورهایی هم که به متد جدید نمایشهای کارگاهی روی آوردهاند باز هم نمایشنامه در اجرا از اهمیت ویژه ای برخوردار است؛ اما در کشور ما متأسفانه علی رغم ضرورت و اهمیت نمایشنامه نویسی و نمایشنامه نویس به این مقوله، جدی نگاه نشده است و ما همواره از فقدان نمایشنامه خوب به حد وافر و نمایشنامه نویس خوب مواجه بودهایم. این مشکل در تئاتر شهرستانهای کشور نیز مشهود است.» دبیر همایش و سمینار تئاتر مقاومت در ادامه اضافه کرد: «متاسفانه نمایشنامه نویسی دفاع مقدس، هیچگاه جریان نشده است و این طور نبوده که ما شاهد جریان ادبی بزرگ در زمینه نمایش دفاع مقدس باشیم.»
وی افزود: «یکی از ویژگیهایی که در رشد آثار نمایشی دفاع مقدس قابل توجه است، ارایه آثار ماندگار در جرگه مفاخر ادبی کشور است که ما در این باره باید سطح کیفی نمایشنامه های دفاع مقدس را بالا ببریم. همچنین یکی دیگر از مشکلات، عدم وجود روحیه تحقیق نگاری در میان نویسندگان بویژه جوانان در عرصه دفاع مقدس است. این استاد دانشگاه ادامه داد: «تکراری بودن مضامین و شخصیتها در آثار دفاع مقدس، یکی از مشکلات عمده آثار در این گونه نمایشی است. به طوری که اکثر نمایشهای دفاع مقدس ما در طرح و شخصیت پردازی باهم مشابهت بسیار دارند.»
وی اضافه کرد: «کپی برداری از نمایشنامه های موفق دفاع مقدس نیز یکی دیگر از مشکلات این عرصه است که با خلاقیت هنری تناقض دارد.»
مجید سرسنگی در پایان تصریح کرد: «ما وقتی از تئاتر دفاع مقدس صحبت می کنیم باید به موضوعات دفاع مقدس، نگاهی دور اندیش داشته باشیم و این میسر نمی شود مگر در سایه تحقیق و تفحص و توجه به آثار برگزیدگان ژانر دفاع مقدس.» این جملات پایانی سرسنگی، با در نظر گرفتن خداحافظی برخی از هنرمندان موفق و نامدار این گونه تئاتری، دور نمای تلخی از کمرنگ شدن این ژانر را در پیش روی ما قرار میدهد. اینکه افرادی خانه نشین شدهاند در حالی که باید بر صحنه باشند. گوی رقابت در دست کسانی است که هنوز بسیار جوان بوده و تنها تقلید میکنند و گویی برنامه ریزی به گونهای است که در تئاتر دفاع مقدس به جای هنر خلاقه، کلیشههای تکراری و آزار دهنده بر صحنه شکل بگیرد.
«محسن حسینی » کارگردان تئاتر در این باره میگوید: «مشکل ما پرداختن به کلیشههاست. ما فکر میکنیم نمایش دفاع مقدس؛ یعنی چیدن کیسههای شنی روی هم و خمپاره و آتش.»
وی ادامه داد: «تئاتر مقاومت در هیچ جای دنیا این گونه نبوده و نیست .امروزه دنیا، دنیای تکنولوژی است و ما نباید از جهان عقب باشیم.»
کارگردان نمایش اورفه افزود: «امروزه در تئاتر مقاومت دنیا، مولتی مدیا، صحنه را میآراید و نه کیسههای تکراری شن. ما باید تماشاگر جوان خود را که از کلیشه و حرفهای تکراری خسته شده دوباره به سمت نمایشهای دفاع مقدس باز گردانیم و این میسر نمی شود مگر در سایه حمایت از تدبیر درست و آگاهانه.»
حسینی با مثال از زدن نمایش خود با نام مزرعه مین اذعان داشت: «طرح جامعی از این نمایشنامه، سالها پیش با نگاهی نو درباره آرزویی، مبنی بر اینکه روزی برسد تا این هکتارهای پر از مین که دست و پاهای انسانی را بر خود میگیرد به خوشه های بلند و طلایی گندم تبدیل شود.»
وی افزود: «اما متاسفانه بسیاری از ارگانهای مورد نظر، این نمایش را به خاطر نو و جدید بودن و در عین حال به بهانه داشتن هزینه های زاید مثل استفاده از ابزارهای جدید و امروزی به جای کیسه های شن، مردود اعلام کردند و حمایت لازم از این نمایش را انجام نداند .»
وی سخنان خود را این گونه پایان داد: «اگر مسئولان حقیقتاً برای نمایشهای این گونه تئاتری، اهمیت قایل بوده و بخواهند سرمایهگذاری درستی انجام دهند باید در کنار محلهایی؛ همانند ارزشیابی و ... یک اتاق دراماتورژی تأسیس کنند و آثار ارزشی تئاتر را از نظر سطح کیفی، ساختار زبانی، سوژه، ایده و ... بررسی تکنیکی نمایند تا اگر اثری با نوگرایی مطلق به موضوع دفاع مقدس نگاه کرد، بتواند از حمایتهای لازم برخوردار شود.»
«کوروش زارعی» نیز در این باره می گوید: «کاملاً واضح است که انسان امروزی، درگیر گرفتاریها و مشغله های فکری و ذهنی بسیاری شده که او را از معنویت دور می کند. در این شرایط تنها چیزی که می تواند لحظاتی او را دوباره به جهان بالا ببرد، هنر است و بس .هنری که واقیعتهای هشت سال نبرد مقدس را نشان می دهد.»
وی ادامه داد: «واقعیتها گاه ممکن است خیلی هم با ذهنیت ما یکی نباشد؛ زیرا در نهایت همه انسان هستیم و معصومیت، تنها مختص چهارده نفر بوده و بس.»
کارگردان نمایش «شب مویهها» افزود: «برخی می خواهند بگویند در جبهه هر کس تنها به فکر ضجه و ناله زدنهای خود به درگاه پرودگار بوده و بس! در حالی که حقیقت اینها نیست. واقعیت جنگ را تنها با نشان دادن گریه و زاری نمی توان بازگو کرد؛ چون حقیقتا این تنها واقعیت جنگ نیست.»
وی اضافه کرد: «واقعیت جنگ، چیز دیگری است که باید اجازه داد کسانی که از آن میدانند آن را بیان کرده و اگر نمیدانند به جای شعار دادن برصحنه درباره این مهم تحقیق کنند.»
زارعی تصریح کرد: «همواره باید این نکته را به خاطر داشته باشیم که مفاهیم دفاع مقدس وقتی با خلاقیت و استعداد هنرمند ترکیب شده و بر صحنه تئاتر، تلویزیون و سینما شکل میگیرد که قدرت تاثیرگذاری داشته باشد و نه زمانی که سخنرانیهای یک یا چند نفره و یا مستقیم گوییهای چند نفره به نام تئاتر به مخاطب عرضه میشود.»
.این هنرمند تئاتر افزود: «اگر مستقیم گویی، میخواست موثر واقع شود، تا این اندازه مخاطبان از سخنرانی و وعظ گریزان نبودند.»
کوروش زارعی در پایان اضافه کرد: «تا دیر نشده باید فکری کرد. نامداران این گونه تئاتری یک به یک سرخورده شده و عزلت نشین می شوند و تنها کسانی باقی می مانند که دغدغه ای به نام «تئاتر دفاع مقدس» نداشته و ندارند.»
حقیقت تلخ سخنان زارعی هم؛ مانند دیگران این سؤال را به وجود می آورد که چه باید کرد؟
«حمیدرضا آذرنگ»، دیگر نویسنده و کارگردان تئاتر دفاع مقدس کشور در این باره می گوید: «مشکل تئاتر دفاع مقدس ما عاری بودن اثر دراماتیک از زندگی است. برخی می خواهند در این گونه آثار، فقط به حرف فکر کنند و بس! حرفی که زندگی در آن وجود ندارد.»
وی ادامه داد: «تأکید بر حرفهاست که این نمایشنامهها را دچار تکرار کرده و به شکل یک دایره، بدون داشتن هدف مشخص، منجر به مردابی شده که اثر در آن غرق است.»
این هنرمند تئاتر افزود: «در حالی که اگر ما به جای حرف زدن، زندگی حقیقی را آن گونه که وجود داشته در نمایشنامههای این ژانر نشان دهیم، می توانیم کمی از کلیشه شدن و سطحی نگری بگریزیم.»
این بازیگر تئاتر دلیل این مشکل را سطحی نگری برخی از مسئولان و حمایت کنندگان نمایشهای دفاع مقدس دانسته و گفت: «متاسفانه برخی از افراد، تنها ادعای حمایت از نمایشهای دفاع مقدس را دارند؛ اما در عمل تنها به سودجویی اندیشیده و در این راه همه چیز، حتی هنر پاک و مهجور تئاتر را قربانی می کنند.»
نویسنده نمایشنامه «دو متر در دو متر جنگ» اضافه کرد: «متاسفانه با نگاه جدید در این ژانر، مخالفت میشود و من نمی توانم آن گونه که دیگران میخواهند، فکر کرده و بنویسم. من به عنوان کسی که همیشه دغدغه دفاع مقدس داشتهام، مجبورم از تئاتر کناره گیری کرده و جا را برای کسانی بیاز بگذارم که ...»
وی ادامه داد: «من می روم؛ اما دیگرانی می مانند که هر گز دغدغه اصلی شان نفس و وجود دفاع مقدس نبوده و نیست، بلکه این اسکناسهای ریخته شده برجیبهای آنان است که آنها را با نمایش دفاع مقدس آشتی داده است، من می روم؛ چون آن گونه فکر می کنم که از نزدیک لمس کرده ام.»
آذرنگ در پایان اضافه کرد: «من هم می روم و همچون دیگران، در خانه را به روی خود بسته، سکوت میکنم و دیگر واژه ای به زبان نمی آورم .»
آذرنگ سکوت کرد و دیگر سخنی به زبان نیاورد و مرا با این سوال تلخ باقی گذاشت که چرا؟
دیگر من هم حرفی برای زدن نداشتم. همه چیز را مسئولان و هنرمندان این عرصه پس از سالها سختی کشیدن، به زبان آوردند تا کی دوباره خورشید آسمان طلوع خواهد کرد؟ پرنده گریزان ذهن، میآشوبد و خود را بر درو دیوار میکوبد؛ اما همان به که بیش از این روی سپید کاغذ به سیاهی نینجامد.