در حال بارگذاری ...
...

بخشی از نمایشنامه سپنج رنج و شکنج ، نوشته محمود استاد محمد

این نمایشنامه را محمود استاد محمد برای اولین بار به همراه دو نمایشنامه دیگر خود‏، آسید کاظم و شب بیست و یکم، منتشر خواهد کرد. ناشر کتاب، نشر ققنوس است.

چهره اول

در این نمایش ، زندگی این زن – از نخستین سال های کودکی تا تقریباً‌ هفتاد سالگی – مرور می شود.
ضرورتی ندارد که بگویم گذر عمر زن باید نامحسوس باشد .
مسئلة گذر عمر ، در شخصیت مرد کاملاً متفاوت است . بازیگر نقش مرد ، به ترتیب این شخصیت ها را بازی می کند :
زن چهل ساله ، مرد شصت ساله ، پسر بیست ساله ، مرد بیست و پنج ساله ، زن شصت ساله ، مرد چهل ساله ، مرد پنجاه ساله ، مرد چهل ساله ، پنجاه ساله و هفتاد ساله .
مرد و زن ، از آغاز تا پایان نمایش ، راه می روند ، و در این راه رفتن – به هر گونه ای که طراحی شود : مدور ، طولی ، عرضی ، در دو جهت مخالف یا موافق – در هر صورت ، ریتم و جهت حرکتشان در تمام طول کار ، نه می شکند ، نه عوض می شود .

شخصیت های نمایش :

یک زن
یک مرد

پرده

[ یک مرد – یک زن – یک فضای خالی و دنگال .]

موزیک / افکت
زن حالا ؟
مرد [ در نقش مادر ] آخ آخ آخ ... خدا مرگم بده ، گوش بده [ با ترسی ساختگی ] یه سر و دو گوش تو کوچه وایساده ، داره خرناسه می کشه . [ خرناس می کشد . ] هر دختری که از خونه بیاد بیرون من گوشاشو می برّم می ذارم کف دستش . [ عادی ] نخیر ، آقای یک سر و دو گوش ، اونی که به شما گفته دختر من بی تربیته ، خودش بی تربیته .
شما – اصلنش – عوضی اومدی ، خونه دختر بی تربیته که این جا نیست ، تو اون کوچه دور دوراست ، این جا خونه فرخنده س . فرخنده هم اصلاً و ابداً نگفته من می خوام برم تو کوچه ، فکر کردی آقای یک سر و دو گوش ، فکر کردی ... فرخنده خانم اِن قدر به حرف مامانش گوش می ده که همة گنجشک های جیک جیکو و کفترهای بق بقو می گن : دستة گل و ببین ، فرخنده رو ببین . شاخ شمشادو ببین ، فرخنده رو ببین . [‌آهنگین ] بار فتنه دختر من ، یاسمنه دختر من ، خیلی سمنه دختر من ...

موزیک / افکت
زن حالا ؟
مرد [ در نقش پدر ] بر فرض که یه چیزی زد پس کلة من و گفتم باشه ، مردم چی می گن ؟ جواب دایی تو کی می ده ؟ خاله اقدس ت گنده ها می پرونه که با کوچولو کوچولواش این سقف رو سرمون خراب می‌شه. مگه دختر اسدالله خان چه ننگی کرده بود که نیم سیر مرگ‌موش نذرش کردن؟ مگه اون طفل معصوم چیکار کرده بود که خاله‌هات با زاد و رودشون، دایی‌ت با خانم و دکتر و همه کور و کچلای دور و برشون، یک کلمه حرف به نیش ـ اِنقِر و مِنقِر ـ این خونه سلام، اون خونه سلام. اِن‌قدر گفتن تا بالاخره دختره رو گذاشتن کنج دیوار... حالا اگه از من می‌پرسی بهت می‌گم نه. یک دفعه گفتم نه، اگه صد دفعة دیگه هم بپرسی صد و یک دفعه می‌گم نه. همین.

موزیک / افکت
زن حالا؟
مرد[در نقش یک پسر جوان] فرخنده به جون مادرم اینا، تو جواهری، تو طلایی، طلای هیژده عیاری. ولی آخه قربون اون طاق ابروت برم یک حرفی بزن که ما جلوت کم نیاریم... آخه اصلاً به کارت و عکس من می‌خوره که مثلاً ما بریم خواستگاری و بله‌برون و دومادی و ضایع بازار و ...

دا دا دا دام... بیژو بوفالو در مجلس مادر زن سلام.
بعدشم یک، دو، سه، تخت گاز دادگاه خانواده... ببین فرخنده، تو اِن‌قدر خانمی که تجهیزات سِر مخفیت که بی‌خیال اونا بِیقَد شخصی خورن و اصلاً صحبتشو نکن، ولی غیر اونا، من گوشه ناخن کوچیکتو با دنیاش عوض نمی‌کنم، اما آخه ... فرخنده... آخه لامصب من از اولش هم به تو گفتم که اوضام چه جوری‌هاست... فرخنده... نه، نه‏‏‏،فرخنده، جون مادرت گریه نکن... تو رو قرآن. فرخنده... غلط کردم... نکن ... دیوونه‌م نکن... دِ آخه خداندار نذار خودمو تیکه تیکه کنم... فرخنده... چرا فکر می‌کنی من می‌تونم برات یک زندگی آبرومند درست کنم؟ چه جوری؟ دانشگام که اون جوری شد، کارم که اون ریختی شد، زندگیم‌م که داری می‌بینی چه جوری انی منی شده، آخه چرا می‌خوای خودتو بسوزونی؟ من باید تو کدوم چاه مستراح تا خرخره فرو برم تا تو بفهمی من زندگیتو به گه می‌کشم؟ دیگه بهت تلفن نمی‌زنم، این آخریش بود. خداحافظ. فرخنده... دوستت داشتم.

موزیک/ افکت
زن حالا؟
مرد [در نقش شوهر اول] Please don’t push me فرخنده، Please . منم دوست دارم بچه‌دار باشیم، ولی‌ I’m so sorry . من نمی‌دونستم سربازی مشکل می‌شه برای من. مامان می‌گن هنوز که ایران هستین نباید بچه بیاد. We have to go اما بابام می‌گن سربازی Big problem برای همه. فعلنا با پول درست نمی‌شه. I’m sorry. من می‌دونم، مشکل بابا اینه که منو لازم داره. سه سال. تا آخر پروژه بندر بوشهر. می‌دونی، اون باید قبلنا به ما می‌گفت، باید هنوزه ازدواج نکردیم می‌گفت. ولی نگفت. نه که فکر کنی من می‌دونستم. نه Believe me فرخنده، منو قبول کن لطفاً. فرخنده ممکنه تو برای اومدن بچه سه سال صبر کنی؟ I love you .

موزیک/ افکت
زن حالا؟