در حال بارگذاری ...
...

کنجکاو بودم که یکی از آثار فوسه را روی صحنه بیاورم و خودم این حس را تجربه کنم. حالا نمی‌دانم که مخاطب خسته شده یا نه. اما‌ تصور می‌کردم و همچنان هم‌ تصور ‌دارم که آثار یون فوسه خیلی اجرایی هستند. انگار او لحظه به لحظه صحنه‌ها را می‌دیده و می‌نوشته. در حالی که خیلی از نویسندگان در تخیل‌شان متنی برای تئاتر می‌نویسند که عموماً ‌قابلیت اجرایی ندار‌د.

کنجکاو بودم که یکی از آثار فوسه را روی صحنه بیاورم و خودم این حس را تجربه کنم. حالا نمی‌دانم که مخاطب خسته شده یا نه. اما‌ تصور می‌کردم و همچنان هم‌ تصور ‌دارم که آثار یون فوسه خیلی اجرایی هستند. انگار او لحظه به لحظه صحنه‌ها را می‌دیده و می‌نوشته. در حالی که خیلی از نویسندگان در تخیل‌شان متنی برای تئاتر می‌نویسند که عموماً ‌قابلیت اجرایی ندار‌د.

نیلوفر رستمی:
اشاره:
سیمین امیریان، نویسنده، کارگردان، مترجم و مدرس تا به حال بیشتر در حوزه نگارش و کارگردانی تئاتر کودک و نوجوان فعالیت داشته است و نمایش‌های زیادی را از سال 68 روی صحنه برده مانند"پرنس قورباغه"، "همسر بد اخلاق"، "پروفسور اچ"، "جادوگر بینگل بون" و"مینیاتور ایرانی". همچنین در زمینه ترجمه نیز چندین نمایشنامه را به فارسی برگردانده است، مانند ترجمه نمایشنامه‌های"جنگ بزرگ"، "پادشاه اورگاند" و"کاتر پیلار".
سیمین امیریان اما این روزها نمایش"فرزند" نوشته یون فوسه را در تالار کوچک تئاترشهر روی صحنه می‌برد که درواقع اولین تجربه حرفه‌ای او در حیطه تئاتر بزرگسال است.
در نمایش فرزند امیر دژاکام، پریسا مقتدی، حسین محب‌اهری و علی پورشانی بازی می‌کنند.
شما همیشه در حیطه تئاتر کودک و نوجوان فعال بوده‌اید. چطور شد که حالا نمایشی برای بزرگسالان به اجرا بردید و به سراغ متن سختی مانند فرزند یون فوسه رفتید؟
من در دانشگاه، ادبیات نمایشی تدریس‌ می‌کنم و سر کلاس‌ها بالطبع به بررسی نمایشنامه‌های نویسندگان جهان می‌پردازم. همچنین چند وقت یک بار هم‌ در زمینه تئاتر کودک اجرا دارم، اما همیشه دلم می‌خواست که نمایشنامه‌هایی را که دوستشان دارم‌ به اجرا ببرم و به نظرم انجامش راحت به نظر می‌رسید. ترم گذشته با دانشجویانم روی آثار یون فوسه کار کردیم. یون فوسه را از قبل می‌شناختم و‌ ساختار نمایشنامه‌هایش را دوست داشتم؛ از این که به خوبی با ساختار ابزورد و ‌نمایشنامه‌های واقع‌گرا‌ مانند ایبسن هر دو آگاه است و از هر دوی این ساختارها در نوشته‌هایش بهره می‌برد. اما سر کلاس‌ها و یا در گفت‌وگو با کارگردان‌های دیگر زیاد می‌شنیدم که می‌گفتند اغلب نمایشنامه‌های یون فوسه خواندنی هستند و ویژگی اجرا ‌ندارند؛ ولی من برعکس، فکر می‌کردم که این آثار بیشتر اجرایی هستند تا خواندنی؛ چرا که در موقع خواندن ‌خواننده، کمی دچار خستگی می‌شود، اما بالطبع در اجرا خیلی کارها می‌شود برای رفع خستگی انجام داد. به هر حال کنجکاو بودم که یکی از آثار فوسه را روی صحنه بیاورم و خودم این حس را تجربه کنم. حالا نمی‌دانم که مخاطب خسته شده یا نه. اما‌ تصور می‌کردم و همچنان هم‌ تصور ‌دارم که آثار یون فوسه خیلی اجرایی هستند. انگار او لحظه به لحظه صحنه‌ها را می‌دیده و می‌نوشته. در حالی که خیلی از نویسندگان در تخیل‌شان متنی برای تئاتر می‌نویسند که عموماً ‌قابلیت اجرایی ندار‌د.
حالا به عنوان کارگردان، خودتان از اجرایتان راضی هستید؟
یک سری کارهایی می‌خواستم انجام دهم که به دلایلی نشد. متاسفانه سالن، امکانات وسیع در اختیارم قرار نداد؛ البته خودم هم اعتراضی به این سالن نداشتم، چون کار کوچکی با چهار بازیگر بود و در نتیجه سالن کوچکی را می‌طلبید. اما عمق صحنه زیاد را لازم داشتم که متاسفانه به این دلیل کارهایی که مدنظر داشتم انجام نگرفت.
یعنی کدام سالن جوابگوی نمایش‌تان بود؟
نمی‌دانم، درخواست خاصی نداشتم و بعد هم می‌دانستم که هر سالن‌ کم و بیش مشکلی دارد. اما به شکل ایده‌آل، کارهایی می‌خواستم انجام دهم که نشد. البته وقوع این اتفاق بسیار طبیعی است که کارگردان در زمان تمرین نتواند به خیلی از ایده‌آل‌های ذهنی خود برسد و انگار یکی از وظایف کارگردانی هم کنار آمدن با این مسائل است. همان طور که هر بازیگر ‌نقش‌ را به شیوه خود، زنده‌ می‌کند، هر چند که کارگردان نظراتش را به بازیگر می‌گوید، اما باز هم همان بازیگر است که با حرکات، بیان و حالات خودش نقش را ارائه می‌دهد. بنابراین من همسایه را با ویژگی‌های محب‌اهری می‌بینم. ممکن بود قبل از انتخاب محب‌اهری، نقش همسایه را جور دیگری ببینم یا شخصیت پدر و مادر را... ‌ منظورم این است که توقعات و انتظارات هر کس‌‌ در ‌یک مجموعه ‌تغییر می‌کند. البته من از همه بازیگرانم راضی هستم.
از انتخاب دژاکام برای نقش پدر بگویید، چقدر به خاطر علاقه به بازی ایشان بود و چقدر رابطه خانوادگی در این انتخاب تاثیر داشت؟
ما برای انتخاب بازیگر پدر تا مدتی معطل ماندیم. تمام بازیگران انتخاب شده بودند جز پدر و چون پدر در تمام لحظات نمایش(به جز چند دقیقه) حضور دارد عملاً‌ باید بازیگر پدر انتخاب می‌شد تا تمرین‌ها را شروع می‌کردیم. من بهرام ابراهیمیان را برای این نقش انتخاب کرده بودم و قبل از او نیز حسن دولت‌آبادی انتخاب شده بود که نتوانست بیاید. ابراهیمیان هم یکی‌ دو جلسه سر تمرین آمد، اما به دلیل اجراهای تلویزیونی که داشت، نتوانست کارش را با تئاتر هماهنگ کند. خیلی قبل‌تر هم با بهزاد فراهانی صحبت کرده بودم که در آن موقع در نمایش"موسیو ابراهیم" بازی داشت. اگر به خاطر داشته باشید من خیلی پیش‌تر باید به اجرا می‌رفتم که مرتب تاریخ اجرایم عوض می‌شد. مستاصل شده بودم که چه کار کنم، تمرین بدون بازیگر پدر عملاً پیش نمی‌رفت تا بالاخره امیر دژاکام گفت که من می‌آیم و دیالوگ‌های پدر را می‌خوانم تا تمرین‌ها پیش برود. من هم خوشحال شدم که تا وقتی بازیگر مناسبی پیدا شود ایشان نقش را بخوانند. بعد از مدتی هم که گذشت بچه‌ها گفتند که خیلی با هم جور شده‌اند و بهتر است خود دژاکام نقش را بازی کند. من هم قبول کردم و فکر کردم انگار بازی این نقش از اول قسمت ایشان بوده است.
تا به حال از علی پورشانی که نقش پسر خانواده را بازی می‌کرد بازی ندیدیم. از فارغ‌التحصیلان رشته تئاتر هم نیست. چطور او برای بازی در این نقش انتخاب شد؟
بله، علی پورشانی در خارج از کشور درس خوانده است. البته در رشته مهندسی مکانیک. من می‌خواستم بعضی کارهای خاص را در طراحی صحنه(که البته موفق به انجامش نشدیم) به عهده بگیرد؛ چون قبلاً کارهایی از او دیده بودم که بسیار نزدیک به ایده طراحی صحنه من بود. در ضمن ایشان قبل از این که به خارج از کشور بروند، چند بار تجربه بازیگری داشته‌اند.
می‌توانید کمی توضیح دهید که چه کارهایی را قرار بود مشخصاً انجام دهند؟
ما می‌خواستیم در دکور تابلوهای نقاشی متحرکی داشته باشیم که می‌توانستند در ساخت دکور کمک‌ کنند، اما همان طور که گفتم به خاطر بعضی‌ مسائل میسر نشد.
در حیطه نمایشنامه‌نویسی کودک آثار بسیاری دارید، نمی‌خواستید به عنوان اولین تجربه حرفه‌ای کارگردانی در حیطه بزرگسال هم نوشته‌ای از خودتان را روی صحنه بیاورید؟ یا اساساً در این حیطه قلم نمی‌زنید؟
من فقط متن برای کودک ننوشته‌ام. متن‌هایی هم برای بزرگسالان دارم که تاکنون برای اجرا ارائه نکرده‌ام. در واقع از سال 66 نمایشنامه‌هایی برای بزرگسالان نوشته‌ام. در میان آن‌ها نمایشنامه"21 دقیقه" و"فرزند" را برای اجرا به هیئت بازخوانی ارائه کردم. که البته در کار 21 دقیقه می‌توانستیم از از حضور علی پورشانی بهره ببریم چون من طرح‌های زیادی برای دکور این نمایش در ذهنم داشتم‌ تا ایشان در ساخت متریال نمایش کمک‌مان کند که البته متن 21 دقیقه پذیرفته نشد.
با توجه به این که گفتید در ترم پیش آثاری از فوسه را همراه با دانشجویان بررسی کردید، چرا از بین همه متن‌های فوسه، فرزند را برای اجرا انتخاب کردید؟
من بعضی از نمایشنامه‌های یون فوسه را خیلی دوست داشتم مانند"دخترک روی کاناپه" و"زمستان" ولی به نظرم فرزند قابلیت اجرایی بیشتری از بقیه را در مجموعه تئاترشهر داشت. بقیه نمایشنامه‌ها مواردی داشتند که نمی‌توانستیم آن را روی صحنه بیاوریم.
همچنان می‌خواهید‌ تجربه در این عرصه را ادامه دهید؟
خیلی دوست دارم که نمایشنامه 21 دقیقه را اجرا کنم. یکی از آرزوهای من این است. البته من به هیئت بازخوانی(برای رد متنم) حق می‌دهم. چون متن من شاید طوری نوشته شده باشد که شبیه شکل‌های نوشتاری معمول نباشد. اما خیلی دوست دارم ‌‌این نمایش را اجرا کنم، ایده‌های خوبی برای اجرایش در ذهنم دارم...