کمک کردن به فرد سالمند رفتاری ارزشمند است اما انجام دادن یک رفتار خطرناک(عبور از یک خیابان شلوغ) برای کمک کردن به یک فرد سالمند با منطق عقلایی کودکان سازگار نیست، زیرا رفتاری ارزشمند است که در حد توانایی کودک باشد.
کمک کردن به فرد سالمند رفتاری ارزشمند است اما انجام دادن یک رفتار خطرناک(عبور از یک خیابان شلوغ) برای کمک کردن به یک فرد سالمند با منطق عقلایی کودکان سازگار نیست، زیرا رفتاری ارزشمند است که در حد توانایی کودک باشد.
هومن نجفیان:
یک رسانه هنگامی در برقراری ارتباط با مخاطب موفق است که شناخت درستی نسبت به روحیات مخاطب مورد نظر داشته باشد.
نمایش"هدیه مادربزرگ" اثری است که با هدف ارتباط با گروه سنی کودک طراحی شده است. نخستین نکتهای که در هنگام توجه به این نمایش ذهن مخاطب را به خود معطوف میدارد موضوع نمایش است. موضوع نمایش"هدیه مادربزرگ" جشن تکلیف دختران است. مادربزرگ برای سارا نامهای مینویسد و به او بگوید:«هدیهای که برایت فرستادم را تا زمان آمدنت به خانهام باز نکن.»
همچنین مادربزرگ از دوستان خود میخواهد تا در طی مسیر، سارا را مورد آزمایش قرار دهند تا او را محک بزنند. مادربزرگ میخواهد بداند که آیا سارا به شرایط خاص دست یافته است و آماده پذیرش مسئولیت تکلیف شده است؟ و سرانجام پس از دریافت این نکته او را تشویق میکند و جشن تکلیف سارا توسط مادربزرگ و دوستان او برگزار میشود.
کارهایِ خوب و بد:
سارا برای رسیدن به جشن تکلیف مراحلی را میپیماید و رفتارهایی را از خود نشان میدهد. سارا برای این امر باید رفتاری انسان دوستانه داشته باشد و از رفتار غیر انسانی و زننده اجتناب کند اما کارهای خوب سارا چیست؟
1- سارا تا پایان راه به"هدیه مادربزرگ" دست نمیزند.
2- سارا به یک پسر خردسال کمک میکند تا مادرش را بیابد: سارا با تلفن زدن به مادر کودک او را از گم شدن فرزند خود مطلع میکند و مادر فرزند خود را پیدا میکند.
3- سارا به یک پیرزن کمک میکند تا از یک خیابان خطرناک عبور کند.
4- سارا به پیرمردان بیسواد کمک میکند و از روی کاغذ نشانی آنها را میخواند تا پیرمردان راه خود را پیدا کنند.
کارهایِ بد سارا:
1- سارا یک بار وسوسه میشود تا کادوی مادربزرگ را باز کند.
2- سارا با آب پاش پارک بازی میکند و به آن آسیب میرساند.
3- سارا در صف کالسکه حقوق دیگران را نادیده میگیرد و نوبت را رعایت نمیکند.
4- سارا براساس گفتههای آقای"اُ" کاغذهایی را پاره میکند و روی زمین میریزد.
نمایش "هدیه مادربزرگ" قصد دارد با طرح غیر مستقیم به کودکان تعلیم دهد که چه رفتاری خوب و ارزشمند و چه رفتاری زشت و ناپسند است. این نکته را نیز نباید فراموش کرد که مادربزرگ با مشاهده رفتار خوب سارا و چشم پوشی از رفتار اشتباه سارا، جشن تکلیف را برگزار میکند.
به نکات زیر توجه کنید:
براساس متن نمایش سارا نباید کادویی را که مادربزرگ برای او خریده است، تا هنگامی که به خانه مادربزرگ برسد، باز کند و در صورتی که این رفتار را انجام دهد، شایسته سرزنش است. آقای"اُ" که نماد بدی است به سارا میگوید کادو را باز کن.
اما معنای این پیش فرض چیست؟ نویسنده محترم باید این نکته را برای کودکان تفسیر نماید که چرا باز کردن یک هدیه، رفتاری ناپسند است؟ اثر میگوید: چون مادربزرگ سارا تاکید میکند که سارا نباید کادوی خود را باز کند. پس سارا باید به گفته مادربزرگ خود توجه کند. اما این یک آموزش غلط است. کودکان حق دارند هدایای خود را باز کنند. این نکته حق مسلم آنهاست و کسی نمیتواند آنها را به دلیل حقوق مسلم سرزنش کند و این پیش فرض در فرهنگنامه کودک معنا ندارد و کودکان نمیتوانند این نکته را درک کنند.
به نکته دیگری توجه کنید:
سارا در راه به یک پیرزن کمک میکند تا او از عرض یک خیابان خطرناک عبور کند در متن این رفتار را جزء رفتارهای پسندیده او به حساب میآید. نویسنده قصد دارد بگوید کودکان باید به افراد سالمند کمک کنند اما عبارات را نارسا بیان میکند و دچار اشتباه میشود.
کمک کردن به فرد سالمند رفتاری ارزشمند است اما انجام دادن یک رفتار خطرناک(عبور از یک خیابان شلوغ) برای کمک کردن به یک فرد سالمند با منطق عقلایی کودکان سازگار نیست، زیرا رفتاری ارزشمند است که در حد توانایی کودک باشد.
به مثال پایانی توجه کنید:
آقای"اُ" (شخص بد نیت نمایش) از سارا میخواهد تا او کاغذهایی را پاره کند و به عنوان بازی کردن، کاغذ پارهها را روی زمین بریزد. آقای"اُ" میخواهد با این رفتار سارا را فریب دهد. سارا ابتدا این مسئله را میپذیرد اما سرانجام از انجام آن خودداری میکند. این حادثه بسیار نامتعارف است. سارا در آستانه تکلیف است بنابراین آقای"اُ" باید سارا را به رفتاری تشویق کند که به طور قطع رفتاری ناپسند باشد، نه آن که به یک دختر 9 ساله بگوید"به عنوان بازی کاغذها را پاره کن و روی زمین بریز" زیرا آقای"اُ" برخلاف مادربزرگ نمیخواهد سارا به اهداف خود دست یابد و قصد دارد مانند یک مانع، او را به رفتار ناپسند تشویق کند بنابراین به جای پاره کردن کاغذها، آقای"اُ" باید سارا را به چیزی شبیه به دروغگویی، تهمت زدن، غیبت کردن و... تشویق کند.
سایر نکاتی که نویسنده به عنوان رفتار خوب و بد سارا طرح میکند، بسیار سنجیده است. نکاتی که تا این لحظه روی آن تاکید شد به خطاهای مفهومی نویسنده بازمیگردد اما در این لحظه به چند خطای اجرایی اثر نیز اشاره میکنیم.
نمایش "هدیه مادربزرگ" در صدد است تا لحظاتی مفرح را برای تماشاگر پدید آورد اما در طراحی این لحظات ناکام است.
فردی که قصد دارد یک شوخی را بنویسد و تماشاگر را بخنداند باید به یک نکته توجه کند که انسان برای خندیدن به یک موضوع در مرحله اول باید آن موضوع را درک کند اما برای گریستن باید آن موضوع را احساس کند. یک مثال میزنیم تا موضوع روشن شود:
فردی لطیفهای را برای شما تعریف میکند اما شما تا زمانی که معنای آن را نفهمیده باشید نمیتوانید به آن لطیفه بخندید زیرا برای خندیدن باید به اندیشه و خِرَد خود تکیه کنید. اما برای گریستن باید موضوعی را احساس کنید به عنوان مثال یک خردسال نمیداند زلزله چیست؟ آوار به چه معناست؟ مردن یعنی چه؟ اما این خردسال هنگامی که اندوه مادرش را مشاهده میکند و میبیند که مادر در کنار جسد فرزندش شیون میکند، خردسال نیز اندوه مادر را احساس میکند و میگرید. این نکته بسیار ساده است. اما به دلیل سادگی به آن کمتر توجه کنیم. کارگردان نمایش "هدیه مادربزرگ" به آسانی از یاد میبرد که این کودکان هستند که باید به شوخیهای اثر بخندد البته از انصاف نگذریم گاهی شوخیهای بامزهای نوشته شده است که والدین کودکان به آنها میخندند.
اما فراموش نکنید این یک نمایش کودک است و موضوع نمایش جشن تکلیف دختران 9 ساله است و قصد دارد به آنان این نکته را تفهیم کنید که کودکان با انجام رفتار پسندیده میتوانند دوران بلوغ خود را همانند یک جشن آغاز کنند، اما والدین این دوران را سپری کردهاند و نمایش برای آنها اجرا نمیشود. اما چرا کودکان به شوخیهای نمایش نمیخندند؟
1- به دلیل آن که شوخیها را درک نمیکنند.
2- به دلیل آن که شیوه اجرایی شوخیها با سن آنها تناسب ندارد.
ما با چند مثال کوتاه این نکته را تبیین میکنیم و نوشتار را به پایان میرسانیم.
فهمیدن شوخی:
زبان در شکل گیری یک شوخی بسیار حائز اهمیت است و باید به آن توجه کرد. نکاتی که طراحان شوخی(نویسنده، بازیگر و کارگردان) باید مورد عنایت قرار بدهند عبارت است از:
1- موضوع شوخی چیست؟
2- شوخی را چگونه باید تعریف کرد؟
این دو مؤلفه براساس سن، شرایط محیطی، ویژگیهای روحی و... مخاطب شکل میگیرد.
1- موضوع شوخی: برای شوخی کردن باید به دغدغه افراد پی برد، به عنوان مثال آیا موضوع رانندگان خلافکار، قانون شکن و آزار رسان جزء دغدغههای کودک است. پاسخ منفی است. کودکان بسیاری یا با پدر و مادر به دبستان میروند یا از سرویس مدرسه استفاده میکنند و اغلب اوقات چتر حمایتی وسیعی برای سلامت آنان فراهم شده است تا از آسیبهای خیابان در امان بمانند.
با این توضیحات به صحنهای از نمایش "هدیه مادربزرگ" توجه کنید:
سارا به باجه تلفن مراجعه میکند و برای تلفن زدن سکه میاندازد.
تلفن نمایش، یک پسر جوان است که رفتار تلفن را تقلید میکند.
سارا به صورت پانتومیم سکهای را در دهان تلفن(پسر جوان) میاندازد و تلفن پس از چند بوق ممتد، بوق آزاد میزند و خط تلفن آزاد میشود. پسر جوان این صداها را تلقید میکند.
این شوخی بامزه و خندهدار است اما برای گروه سنی کودک مناسب نیست به دلیل آن که ساختار این شوخی بسیار پیچیده است. برای درک این شوخی ناگزیریم تا آن را تحلیل کنیم.
الف) عناصر پیدای شوخی:
1- پسر جوان: او در صحنه حضور دارد و نقش تلفن را ایفا میکند.
2- سارا: او میخواهد تلفن بزند و به کیوسک تلفن مراجعه کند.
این عناصر زمینهساز یک شوخی هستند و به خودی خود خندهای را پدید نمیآورند.
ب) عناصر پنهان شوخی:
1- تلفن خیالی
2- سکه خیالی
3- بوقهای ممتد ساختگی
4- بوق آزاد ساختگی
این عناصر فضای خندیدن را پدید میآورند اما به صورت مجرد خندهدار نیستند.
ج) عناصر جایگزینی
1- پسر جوان
فیزیک: بدن پسر جوان جایگزین کیوسک تلفن میشود.
صدا: صدای پسر جوان جایگزین بوق تلفن میشود.
رفتار: پسر جوان رفتار یک شیء(تلفن) را تقلید میکند. تماشاگر این تفاوت را درک میکند و از قیاس یک تلفن حقیقی و تلفن نمایشی(پسر جوان) میخندد.
چنان چه مشاهده میکنید خنده مخاطب در نتیجه کشف عناصر پنهان و عناصر جایگزینی شوخی شکل میگیرد.
این نکته شوخی را پیچیده میکند و فهم آن را برای مخاطب کودک دشوار میکند. بنابراین این شوخی برای این گروه سنی مناسب نیست.