در حال بارگذاری ...
...

این نمایش که از 30 مهر ماه در تالار سایه به اجرا می‌رود، شامل سه اپیزود است ودر هر اپیزود مهاجرت و مشکلات مهاجران و تقابل افغانی‌ها با ایرانی‌ها به تصویر کشیده می‌شود. ‌ در این نمایش بهناز جعفری، نگار جواهریان، معصومه قاسمی‌پور، نوال شریفی و نور آقاحسینی بازی می‌کنند.

این نمایش که از ۳۰ مهر ماه در تالار سایه به اجرا می‌رود، شامل سه اپیزود است ودر هر اپیزود مهاجرت و مشکلات مهاجران و تقابل افغانی‌ها با ایرانی‌ها به تصویر کشیده می‌شود. ‌ در این نمایش بهناز جعفری، نگار جواهریان، معصومه قاسمی‌پور، نوال شریفی و نور آقاحسینی بازی می‌کنند.

نیلوفر رستمی:

نمایش"بدون خداحافظی" نوشته نغمه ثمینی و به کارگردانی کتایون فیض‌مرندی در حال گذران روزهای تمرین است.
این نمایش که از 30 مهر ماه در تالار سایه به اجرا می‌رود، شامل سه اپیزود است ودر هر اپیزود مهاجرت و مشکلات مهاجران و تقابل افغانی‌ها با ایرانی‌ها به تصویر کشیده می‌شود. ‌ در این نمایش بهناز جعفری، نگار جواهریان، معصومه قاسمی‌پور، نوال شریفی و نور آقاحسینی بازی می‌کنند. همچنین طراح صحنه و لباس کتایون فیض‌مرندی، طراح نور مهدی میرمحمدی، دستیار کارگردان علی هاشمی و دستیار دوم محمدرضا نودهی‌اصل و منشی صحنه سعیده نیازخوانی هستند.
مثل رود، مثل مرگ
بدون خداحافظی چهارمین تجربه کارگردانی فیض‌مرندی است و اولین تجربه مشترک همکاری ثمینی و مرندی به حساب می‌آید. مرندی اولین بار نمایش"بغض وحشی" را براساس"باغ وحش شیشه‌ای" آلبی بازنویسی کرد که البته بعد از چند اجرا در خانه نمایش در سال 75 متوقف شد. پس از آن نیز تجربه ناموفقی از تمرین‌های نمایش عروسکی: "دریاچه قوی" نوشته سیمین امیریان را داشت که به دلیل سالن نامناسب برای اجرا در جشنواره تئاتر عروسکی، هیچ گاه به اجرا نرفت و در مرحله تمرین متوقف شد.
مرندی می‌گوید:«پس از این تجربه‌های ناموفق ترجیح دادم که کار نکنم و خودم را با تدریس و طراحی صحنه در سینما و تلویزیون مشغول کردم تا این که دو سال پیش دیگر نتوانستم در مقابل متن"دفترچه یادداشت" ژان کلود کاریر مقاومت کنم. به خصوص که هنوز هیچ کس نمایشی از این نویسنده را روی صحنه نبرده بود.»
اما تجربه تازه مرندی با ثمینی حکایت دیگری دارد. مرندی در این مورد می‌گوید:«من از قبل یک متن خارجی را انتخاب کرده بودم اما وقتی متوجه شدم که اولویت برای اجراها با متن ایرانی است بالطبع به دنبال یک متن ایرانی گشتم. متنی را می‌خواستم که رویکردی به مسائل اجتماعی داشته باشد و در ضمن دارای روح زنانه باشد. با خانم ثمینی که صحبت کردم، او گفت متنی تک اپیزودی زنانه‌ای درباره مهاجرت افغان‌ها دارد که در جشنواره رویال کورت آلمان شرکت کرده و در همان روز افتتاحیه جشنواره هم بازخوانی شده بود. من هم که موضوع مهاجرت را خیلی دوست داشتم و به خصوص با مهاجران افغانی در موقعیت‌ها مختلفی آشنا شده بودم، افغانی‌هایی که کارگر ساختمان یا خدمتکار خانه بودند. خانم ثمینی خواست قبل از کار از جشنواره رویال کورت اجازه بگیرد که پس از موافقت آن‌ها کار آغاز شد. من و ثمینی فیلم‌های مستندی‌ درباره افغانستان دیدیم و با بعضی از کارگردان‌ها هم گفت‌وگو کردیم. همچنین با خیلی از افغانی‌ها و مسئولان امور افغان‌ها در ایران از جمله نماینده سازمان ملل و مسئول بخش افغانستان در ایران درباره مسائل و مشکلات عمده افغانی‌ها صحبت کردیم. در کنار این‌ها رمان‌ها و داستان‌های کوتاهی از نویسندگان افغانی هم خواندیم از جمله داستان‌های آصف سلطان‌زاده و رمان"بادبادک باز".»
همچنین مرندی درباره روند نوشتن نمایشنامه ‌‌می‌گوید:«پس از انجام تحقیقات خانم ثمینی نوشتن اپیزود دوم را شروع کرد‌ و شخصیت حکیمه که ‌داستان‌های زیادی را با خود دارد خلق شد. پس از اپیزود دوم و با صحبت با آدم‌های مختلف به این حس رسیدم که دو مفهوم خشونت و مرگ در زندگی روزمره افغانی‌ها مثل رود در جریان است. بهتر بگویم از خشونت، مرگ و فضای تیره و تار و جنگ‌زده افغان سه تصویر در ذهن داشتم: خاک، باد و مرگ. به همین دلیل به ثمینی پیشنهاد کردم که برای نوشتن اپیزود سوم از بستر رئال جدا شود و به سمت رئالیسم جادویی برود.»
مرندی درباره تعبیرش از متن می‌گوید:«به نظرم متن بدون خداحافظی دارای زیر بافتی از مسائل اجتماعی است. شاید بیراه نباشد که بگویم این نمایش جز آثار تئاتر مستند است، درواقع متنی با اطلاعات ‌‌مستند که فقط برای صحنه دراماتیزه شده‌اند.»
از آن جا که از شش شخصیت نمایش، پنج شخصیت، زن هستند و نمایش محوریت زنانه دارد و بیشتر به کند و کاو و تقابل میان روحیات و مشکلات زن ایرانی و افغانی می‌پردازد، می‌توان بدون خداحافظی را یک نمایش زنانه هم به حساب آورد. به خصوص که کارگردان نمایش چندین بار در طی صحبت‌هایش از دغدغه‌هایش درباره مسائل زنان می‌گوید. او درباره چرایی دغدغه‌اش در مطرح کردن مسائل زنان می‌گوید:«زن‌ها در تمام جهان مسائلی دارند که هنوز حل نشده است. به نظرم فعلاً باید درباره چیزهایی کار کنم که می‌شناسم‌شان و از نزدیک با آن‌ها درگیر هستم. هنوز وقتش نرسیده که من موضوعاتی را که فقط به صورت تئوری خوانده‌ام را روی صحنه بیاورم. نمی‌دانم، شاید چند سال دیگر تغییر رویه دادم اما فعلاً دوست دارم از زنان بگویم.»
پدیده صحنه
یکی از ویژگی‌های این نمایش بی شک دقت در انتخاب بازیگران است، به غیر از حضور بهناز جعفری و نگار جواهریان و...
حضور بازیگر افغانی به نام نور آقاحسینی که در نقش یک کارگر افغانی باز می‌کند تماشای نمایش را دلچسب‌تر می‌کند. نور آقاحسینی اگر چه در ایران به دنیا آمده و هیچ گاه افغانستان را ندیده اما لهجه افغانی را همچنان حفظ کرده است.
نور آقاحسینی هر روز از قم می‌آید تهران، چند ساعتی در تئاترشهر تمرین می‌کند و بعد دوباره برمی‌گردد قم. او دیپلم دارد و کار اصلی‌اش خیاطی است و در خیاط خانه‌ای در قم هم کار می‌کند. نور آقاحسینی درباره این که آیا بازیگری را آموزش دیده است، با ذوق و سادگی می‌گوید:«انجمن فرهنگیان قم چند سال پیش کلاس بازیگری را زیر نظر حسن ناظری دایر کرد که در آن کلاس‌ها شرکت کردم و بعد از آن‌ دوره یک دوره بازیگری هم در دانشکده سینما ـ تئاتر با قربان نجفی گذراندیم. بعد آقای نجفی من را به خانم مرندی معرفی کردند. آمدم این جا و کمی از نقش را خواندم و همان روز هم قبول شدم.»
نور‌ آقاحسینی اما هیچ گاه به افغانستان نرفته و به همین دلیل‌ می‌گوید:«از آن جا که طالبان را ندیده‌ام و درگیرشان نبوده‌ام کمی با نقش احساس غریبی می‌کنم‌‌ اما به هر حال من هم یک افغانی هستم و با همان غیرت، پس سعی می‌کنم که خوب و خوب‌تر بازی کنم.»
او از این که خیلی از بازیگرهای ایرانی‌‌ در نقش یک افغان با لهجه‌هایی که در جاهایی لنگ می‌زند، بازی می‌کنند می‌گوید:«خیلی خوشحالم که نقش یک افغانی را بازی می‌کنم، خیلی وقت‌ها وقتی می‌دیدم ایرانی‌ها در فیلم‌ها به زبان افغانی صحبت می‌کردند، می‌گفتم ما که این جوری حرف نمی‌زنیم یا ما که فلان رفتار را انجام نمی‌دهیم. حالا خوشحالم که ایرانی‌ها می‌توانند افغانی‌ها را یک جور دیگر و با لهجه کاملاً افغانی هم ببینند. زبان افغانی یک لهجه شیرین دارد، همان لهجه شاهنامه است که الان اغلب غلط ادایش می‌کنند.»
کتایون فیض‌مرندی، کارگردان نمایش هم درباره این که چرا بازیگر افغانی را انتخاب کرده است؟ و چرا به مانند خیلی از کارگردان‌های دیگر از بازیگران حرفه‌ای خودمان را به بازی نگرفته است، گفت:«تئاتر یک کار فرهنگی است. این نمایش هم در مورد افغان‌هاست. پس چرا من در مقام‌ کارگردان ‌از یک بازیگر افغانی برای این نقش استفاده نکنم. مگر شخصیت نمایش افغانی نیست! چرا نباید آن‌ها را به بازی بگیریم! ما همیشه آن‌ها را در هیئت کارگر دیده‌ایم در حالی که در میان افغانی‌ها هنرمندان زیادی دیده می‌شوند. بالطبع ممکن است خیلی از آن‌ها از لحاظ ظرفیتی در مقام سوپراستار ایرانی نباشند اما به هر حال می‌توانند در نقش‌هایی به شکل قابل قبولی بازی کنند. من حتی اگر امکانش بود، می‌خواستم برای نقش زن نمایش هم از بازیگر افغانی استفاده کنم. اما بازیگرهایی که به من معرفی شدند کم سن و سال بودند و سن‌شان متناسب با شخصیت‌ نمایشی نبود و در ضمن از توانایی اندکی در حیطه بازیگری هم برخوردار بودند.»
فیض‌مرندی درباره دلیل انتخاب نورآقا از بین بازیگران افغانی دیگر می‌گوید:«برای انتخاب بازیگر نقش مرد حدود 20،‌ 30 نفر بازیگر افغانی را تست زدیم، چهره نجیب و مهربان و مثبت‌ بازیگر برایم بسیار مهم بود. اتفاقاً دو نفر افغانی در دانشکده هنرهای زیبا مشغول تحصیل در رشته بازیگری هستند که می‌شد آن‌ها را دعوت کرد اما با این حال چهره آن‌ها ویژگی‌های ذهنی من را نداشتند. شاید جالب باشد بگویم در گیر و دار انتخاب بازیگر افغانی، مشاوره رئیس جمهور افغانستان هم یک روز به تئاترشهر آمد و گفت من باید متن و شیوه بازی بازیگران را ببینم تا اجازه بازی به افغان‌ها را بدهم. او بسیار نگران بود که مبادا نقش منفی باشد!»
بیشتر کسانی که ‌در این نمایش با مرندی همکاری می‌کنند از دانشجویان سابق او به حساب می‌آیند. البته این نمایش هم طبق عرف مانند باقی نمایش‌ها دستخوش تغییراتی در بازیگری شده است. در ابتدا الهام پاوه‌نژاد برای بازی در نقش زن ایرانی اپیزود دوم انتخاب شده بود که پس از چند جلسه دیگر نتوانست سر تمرین‌ها حاضر شود چون هم زمان بازی در سریال"نیمکت" را هم پذیرفته بود به این ترتیب بهناز جعفری به جای الهام پاوه‌نژاد دعوت شد.»
مرندی درباره ارتباطش با بازیگران می‌گوید:«من اصلاً بازیگرانم را محدود به نظرات خودم نمی‌کنم. به نظرم وقتی کارگردان بازیگرانش را انتخاب می‌کند یعنی 50 درصد وظیفه‌اش را انجام داده است. اگر انتخاب‌ها، انتخاب‌های خوبی باشند حتماً نمایش قابل قبولی خواهد شد در حالی که اگر کارگردان مرتب بخواهد به بازیگرانش جهت بدهد آن وقت یک بازی مکانیکی به نمایش گذاشته می‌شود، بازی که خودجوش و درونی نیست.»